eitaa logo
༺مَــدارِ انگیزشی تَبَسُم
1.6هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
78 فایل
🌀مرکز روانشناسی و مشاوره مدار انگیزشی تبسّم خادم مردم شریف ایران آماده خدمت‌رسانیست مشاوره کودک،نوجوان،پیش از ازدواج،زوج درمانی، درمان اضطراب،افسردگی،رشد توسعه فردی دریافت وقت مشاوره 📞 09011225683 👇 @zendegi1398 👩🏻‍مدیریت برنامه @ya_mahdiiiiiiiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃 ✍️روزی لقمان به پسرش گفت: امروز ٣پند به تو می‌دهم تا کامروا شوی: اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخور! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخواب! و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه‌های جهان زندگی کن! پسر لقمان گفت ای پدر ما خانواده‌ای بسیار فقیر هستیم؛ من چطور ‌می‌توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می‌دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی، در هر جا که خوابیده‌ای احساس می‌کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی در قلب آنها جای میگیری و آنگاه بهترین خانه‌های جهان مال توست. 💯💯نشر دهید 💯💯 🍃 ✍️📚حکایت و داستان های جذاب و خواندنی در کانال حکایت و داستان های آموزنده 📚✍️ ــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇    ⃟   ‌༄ ࿐ ࿐༄ ࿐ ࿐  @madar_tabasom  𓆩 ♡ 𓆪
‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃 🌺حکایت _زیبا و قابل تامل ✍️سالها پیش حاکمی به یکی از فرماندهانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد و به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت... حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد، چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند... وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت می مرد، از خودش پرسید: «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم...» این داستان شبیه سفر زندگی خودمان است. برای به دست آوردن ثروت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف شود غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم، مشغول باشیم. وقتی به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم، اما نمی توان آب رفته را به جوی باز گرداند. زندگی تنها پول در آوردن نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد.. التماس دعا✋ 💯💯نشر دهید💯💯 🍃 🌺 👍با لایک و فوروارد کردن ما رو به دوستان خودتون معرفی کنید 👇به ما بپیوندید و بیاموزید 👇👇 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇    ⃟   ‌༄ ࿐ ࿐༄ ࿐ ࿐  @madar_tabasom  𓆩 ♡ 𓆪
‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃 🌺حکایت امام علی (علیه‌السلام) و ماه رجب: ✍️روزی امام علی (علیه‌السلام) در یکی از شب‌های ماه رجب، در حال عبور از کوچه‌ها بود که مردی را دید که در کنار خانه‌اش ایستاده و به آسمان نگاه می‌کند. امام علی (علیه‌السلام) به او نزدیک شد و پرسید: «ای مرد، چرا به آسمان نگاه می‌کنی؟» مرد جواب داد: «ای امام، من در این شب‌ها به ماه رجب نگاه می‌کنم و دل‌تنگ هستم، چون در این ماه خداوند به بندگانش نزدیک‌تر است و درهای رحمتش باز می‌شود. من نمی‌دانم آیا خداوند مرا در این ماه می‌بخشد یا نه.» امام علی (علیه‌السلام) با لبخندی مهربانانه پاسخ داد: «ای مرد، درهای رحمت خداوند همیشه باز است، نه فقط در ماه رجب. اما این ماه، ماه خاصی است که در آن، خداوند بندگانش را بیشتر مورد لطف و بخشش قرار می‌دهد. اگر در این ماه به درگاه خداوند دعا کنی، امید داشته باش که خداوند تو را خواهد بخشید. اما مهم‌تر از همه، این است که در هر لحظه از زندگی‌ات، به خداوند نزدیک شوی و از او بخواهی که راه را برای تو هموار کند.» این حکایت به ما یادآوری می‌کند که ماه رجب فرصتی ویژه برای نزدیک‌تر شدن به خداوند است، اما در حقیقت، درهای رحمت خداوند همیشه باز است و ما باید از هر لحظه برای دعا و توبه استفاده کنیم. ــــــــــــــــــــــــــــــ 👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇    ⃟   ‌༄ ࿐ ࿐༄ ࿐ ࿐  @madar_tabasom  𓆩 ♡ 𓆪
‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌⤹◌.  .‹.⿻ ֢ ֗   .›⿻‌ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃 ✍️روزى زنبوری و ماری با هم بحث می‌کردند. مار ميگفت: آدمها از ترسِ ظاهر ترسناک من میمیرند، نه بخاطر نيشم! مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و به زنبور گفت: من چوپان را نيش مى‌زنم اما تو بالاى سرش سر و صدا کن! مار چوپان را نيش زد و زنبور بالای سرش پرواز کرد.چوپان گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد و خوب شد. مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند: اين بار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد! چوپان از خواب پريد و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت! از ضمادی استفاده نکرد و چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد! این داستان زندگی ماست… خيلى از مشكلات هم همينگونه هستند؛ و آدم‌ها فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. همه چیز بر میگردد به برداشت ما از زندگى. مواظب تلقین های زندگیمان باشیم… ــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇    ⃟   ‌༄ ࿐ ࿐༄ ࿐ ࿐  @madar_tabasom  𓆩 ♡ 𓆪