#عاشقانه
شب ڪہ پلڪ هام رفت روی هم،
حلقہ ام رو در آورد... براے نماز ڪہ بیدار شدم،
خندیـد و گفت: خانوم اینجورے وضو نگیریا، حلقت رو در بیار و دستت رو بشور ... دور انگشتم (زیر حلقہ) نوشتہ بود :
دوستت دارم .
گفتم : واے سعید
من اینو چطورے پاڪ ڪنم ؟
#شهید_سعیــد_سامانلـو
#شهیــد_مدافـع_حـرم
💘 @madaran_e_delvapas
#عاشقانه
#فرزند_شهید
بابای مهربونم
نـشاط اين بــهارم
بـے گل رويتــ
چـه ڪار آيـد !؟
تـو گـر آيـے
طربـــ آيـد
بـهشتـــ آيـد
بـــهار آيـد
نازدانه
#شهید_مدافع_حرم
#رضا_دامرودی
#شبتون_شهدایی
🌹 @madaran_e_delvapas
همسر شهید زالنژاد نقل میکند:
"یک شبی که بچه ها دلتنگ و بی قرار پدر بودند، صبح روز بعد دخترم زهرا خانم وقتی از خواب بیدار شد؛
گفت 'مامان خواب قشنگی دیدم؛
خواب دیدم حضرت علی علیه السلام به خانه ما آمدند و دست مهربانشان را سر من و داداش محمدطاها کشیدند و به ما محبت می کردند و گرم بازی و نوازش شدند تا خنده بر لبان ما بنشیند؛
سپس با هم سر قبر بابایی و شهدای گمنام رفتیم.'
#شهید_مدافع_حرم #شهید_حاج_مصطفی_زال_نژاد
#شبتون_شهدایی
🌷 @madaran_e_delvapas
بسم الله الرحمن الرحیم
📍هیچ جایی مثل روضه امام حسین (ع) حضور حسین آقا رو پررنگ حس نمی کنم.
وقتی با هم هيأت می رفتیم، صدای یا حسین و گریه هاشو از بین هزار نفر تشخیص می دادم.
دوساله که محرم، هیأت #امام_حسین (ع) برام خیلی قشنگ تر و ملموس تر شده.🌱
بی اختیار بعد از تمام شدن هيأت، یهویی دلم خیلی برای او تنگ می شد. .
▫️امشب، وقتی وارد هیأت شدم، خانمی که دم در هیأت بود، به محمد مهیار گفت: "برو جای بابات... قسمت آقایون، شما دیگه بزرگ شدی...!"
محمد مهیار یه نگاه ملتمسانه ای به من کرد.
. بهم گفت: "مامان! من که بابام اونجا نیست."
حالم منقلب شد، ولی زود خودم رو جمع و جور کردم. گفتم: "شما خودت... آقا شدی، برو جای آقایون." .
محمد مهیار با دلهره رفت و گفت: مامان من مثل بابا، بزرگ شدم.
. پشتم به کوه بند شد،
بابای کوچک عزاداریت قبول!🌻
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حسین_محرابی
#شبتون_شهدایی
🌷 @madaran_e_delvapas