#ارسالی_شما
از بچگی از طلا بدم می اومد!
اصلا یعنی چی فلزای زرد رنگ رو به خودمون آویزون کنیم!؟🥲
یه وقتایی دری به تخته می خورد و هدیه طلایی می گرفتم، با ابراز ناراحتی می گفتم: نمیشد پولشو بهم میدادید؟؟!!
عمه م می گفت: مردم عاشق طلا هستند؛ ولی کی که قدر بدونه!!😞
بزرگ که شدم همون حس بزرگتر شد و شدت تنفر بیشتر، بعد از عروسی دنبال فرصتی بودم که هر چی هست و نیست رو بفروشم و تبدیل به چیزی که دوست دارم کنم.
برعکس من خدا سه دختر طلا دوست بهم داد. ما هم برای اولین بار تصمیم گرفتیم عیدی عید فطر امسال رو یکی یه دونه النگو بهشون بدیم. این النگو ها مدتی دستشون بود که ترجیح دادیم دربیارن...
تااااااا الان....
منم و حسِ پشیمانی.
چرا برای اسلام تکه های طلا رو جمع نکردم؟!
روزِ مبادا یعنی همین روزا!
روزایی که شیعیان آواره شدن.
تمام لحظاتی که در خیابان های ضاحیه راه می رفتم، جلوی چشمم ظاهر می شد.
برای اولین بار بدون مشورت با سید گفتم یکی از النگوها رو باید بدم. ولی چه جوری از بچه ها بگیرم؟ چی بهشون بگم؟
طی مراسمی روضه ای جانسوزی را قرائت کردم، جوری که کسری از ثانیه سه النگو رویِ میزِ جلوی آینه بود.☺️
فردا تو یه جمع ۵، ۶ نفره از تصمیمم گفتم و خیلی غیر منتظره تعداد طلاها به ۸ قطعه رسید.
خوش به حال آن طلاها که عاقبت به خیر شدن. خوش به حالِ دلایی که نرم شدن برای بخشش و خوش به حال من با چنین دوستانی...
#همدلی_طلایی
#کمک_به_جبهه_مقاومت_لبنان
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif