eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف
2هزار دنبال‌کننده
431 عکس
33 ویدیو
35 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «ام علاء» از ۱ تا ۳۰ آبان 🏆۱۰ جایزه ۱۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani
مشاهده در ایتا
دانلود
📘📘📘 ساعت دو نیمه‌شب، سُرُم فرج‌الله که تمام شد، بچه را بغل گرفتم و از بیمارستان بیرون رفتم. فاصله بیمارستان تا خانه‌مان از این سر شهر تا آن سر شهر بود. در آن نیمه‌شب سرد، تاکسی هم نبود. توان بغل گرفتن فرج‌الله را نداشتم؛ از طرفی هم کفش به پا نداشت و تازه از زیر سُرُم درآمده بود. بچه‌ را روی لبه دیوار کوتاه بیمارستان که نرده‌هایی سبز داشت، نشاندم و شانه‌هایم را سمت او گرفتم و گفتم: «دست‌هایت را بینداز دور گردنم.» فرج‌الله را کول گرفتم و با لبه چادر او را روی پشت محکم بستم. بعد هم آرام‌آرام از میان برفی که نرم و آهسته می‌بارید، پیش رفتم. هر قدمی که برمی‌داشتم صدای خِرچ‌خرِچ برف‌ را زیر کفش‌هایم می‌شنیدم. سردی هوا صورتم را سوزن‌سوزن می‌کرد. هُرم گرمای وجودم در تاریکی شب بخار می‌شد و محو. احساس می‌کردم یک نفر پشت سرم می‌آید. چند مرتبه ایستادم و به راهی که آمده‌ بودم، نگاه کردم؛ اما هیچ‌ کس نبود! تنها رد پاهایم در برف مانده بود که توی تاریکی گم می‌شد.دور میدان ایران که رسیدم ناگهان ژیان آبی رنگی جلوی پایم ترمز زد. راننده، مرد میانسالی بود با موهایی فر، که پیراهنی سفید و کت چهارخانه بر تن داشت. شیشه ماشین را پایین کشید و بلند پرسید: -از کجا می‌آیید؟ -از بیمارستان. مرد به صندلی عقب اشاره کرد و گفت: «بشینید تا برسونمتون.» کمی ترسیده بودم، گفتم: «خونه‌ ما همین نزدیکی‌هاست، خودم می‌رم.» راننده دوباره گفت: «هوا سرده، بیاید سوار شید.» مردد ماندم که او کیست؟! آن وقت شب، توی تاریکی و خیابان‌های پربرف چه می‌کند؟! گفتم: «شما بروید.» انگار مرد از حالت چهره‌ام فهمید که برای سوار شدن تردید دارم؛ برای همین، با تأکید بیشتری ادامه داد: «نگران نباشید، هر شب کارم همین است. میان خیابان‌ها گشت می‌زنم تا اگر کسی به کمک احتیاج داشت، برسانمش.» 📚 برشی از کتاب زندگی به روایت همسر شهید به قلم مریم عرفانیان 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و رحمت بر عزاداران حسینی 🖤 تیر ماه گرم 🌞 و پر فراز و نشیب هم داره تموم میشه 😇 ما این ماه دو تا کتاب رو با هم خوندیم. هر کدوم از اونها رو که کامل مطالعه کردین توی فرم مربوطه اسم‌تون رو ثبت کنین. إن شاءالله برای کتاب ۶ جایزه و برای کتاب هم ۴ جایزه ۱۰۰ هزار تومانی خواهیم داشت. 🎁 💠 شرکت در قرعه‌کشی کتاب : 🔗 https://digiform.ir/c0fc22e32c 💠 شرکت در قرعه‌کشی کتاب : 🔗 https://digiform.ir/c33ae7b785 ⏳ تا ساعت ۱۲ شب ۳۱ تیر ماه برای مطالعهٔ کامل کتاب‌ها فرصت دارین. ⚠️ دقت کنین که این زمان تمدید نخواهد شد. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 نورعلی همیشه‌ می‌گفت خیلی‌ها در زمان جنگ هست و نیست‌شان را حراج کردند تا به معنویت برسند؛ ولی بعد از جنگ آن معنویت را از دست دادند... گاهی وصیتی‌ را که در جلسه‌ای کاری گفته بود، زیر لب مرور می‌کنم: «دیروز از هرچه بود، گذشتیم؛ امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم: یا حسین فرماندهی از آن توست؛ الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.» 📚 برشی از کتاب زندگی به روایت همسر شهید به قلم مریم عرفانیان 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام و درود 🌷 به لطف خدا پویش کتاب تیر ماه هم به پایان رسید. 😌 ۲۸ نفر از شما عزیزان کتاب رو کامل مطالعه کردین. ۲۵ نفر نسخه الکترونیک و ۳ نفر هم نسخه چاپی این هم ۶ برنده‌ی خوش‌شانس پویش کتاب : ❣ خانم‌ها: فاطمه شاهسون حدیثه صادقی فاطمه جوزی نسرین ایوبی فاطمه سجادیان سیده سمیه تقی‌زاده کتاب رو هم ۲۸ نفر کامل مطالعه کردن: ۷ نفر نسخه صوتی ۲۰ نفر نسخه الکترونیک و یک نفر هم کتاب چاپی این هم اسامی ۴ برنده‌ی این کتاب: ❣ خانم‌ها: صدیقه سادات فلسفیان کوثر خوبان بی‌بی‌معصومه موسوی زینب محمدی فرشمی مبارک همه‌ی عزیزان باشه 🧡 إن شاءالله به زودی جوایز تقدیم‌شون میشه. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودش را اینطور معرفی می‌کند: نمی‌دانم چه کسی اسم من را گذاشت عفت؛ اما هر که بود اسم و فامیل بامسمایی برایم درست کرد. برای خودم که همیشه بانمک بود. عفت که هستم، نجیب هم که هستم، ضیاء هم هستم که می‌شود «نورانی». خانم نجیب ضیاء زندگی خواندنی‌ای دارد. بانویی از طبقه‌ی کارمند و مرفه پهلوی که کم کم خود را در میدان مبارزات انقلابی مشهد می‌بیند، با امام خمینی (ره) در نجف دیدار دارد، دختر نوجوانش در مبارزات انقلابی ۹ دی مشهد شهید می‌شود و دختر دیگرش جانباز، بعد از انقلاب در مراکز پشتیبانی مردمی پشت جبهه حضور فعال دارد و ... این دست فعالیت‌های فرهنگی و محرومیت‌زدایی تا پایان عمرش ادامه پیدا می‌کند. نویسنده کتاب به قصد تحقیق از دخترِ خانم نجیب ضیاء یعنی شهید الهه زینال‌پور پا به خانه‌ی حاج خانم می‌گذارد، اما بعد از کمی گفتگو، زندگی خود خانم نجیب ضیاء برایش پررنگ‌تر می‌شود و خاطرات و حرف‌هایی می‌شنود که تا آن موقع از کسی شنیده نشده بود. خانم نجیب ضیاء نماینده‌ی قشری از مردم ایران است که معجزه انقلاب و نفس قدسی امام راحل (ره) را تجربه کرده و تا پایان بر این باور بود که اگر به عقب برگردد دوباره در آن راهپیمایی شرکت می‌کند و همان مسیر را طی خواهد کرد. روحش غریق رحمت الهی 💚 🔸🔹🔸🔹 سلام خانوم‌های عزیز 😊 اولین روز مرداد ماه تون بخیر و خوشی 🌸 ماه جدید و پویش کتاب جدید! 😇 این ماه هم می‌خوایم دو تا کتاب رو با هم بخونیم. اولی خاطرات یک مادر شهید و دومی خاطرات یک همسر شهید. اما اولین کتاب: کتاب خاطرات خانم عفت نجیب ضیاء (نشر راه یار) همون‌طور که بالا خوندین ایشون از بانوان فعال قبل از انقلاب بودن که فعالیت‌های متنوع‌شون تا پایان عمر ادامه داشت. جدا پیشنهاد می‌کنیم مطالعه‌ی زندگی متفاوت این بانوی عزیز ایرانی، مادر شهید و جانباز رو از دست ندین. 😉 اگر دوست دارین تو مطالعه‌ی کتاب با ما همراه باشین تشریف بیارین کانال پویش کتاب مادران شریف: 👇🏻 🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab مثل گذشته إن شاءالله در پایان ماه قرعه‌کشی داریم و به عزیزانی که کتاب‌ رو کامل مطالعه کرده باشند به قید قرعه جوایز نقدی تقدیم خواهیم کرد. 🎁😍 🔴 روش تهیه کتاب با تخفیف ۵۰ درصد، عضویت تو گروه همخوانی و اطلاعات بیشتر همه در کانال پویش مادران شریف: 👇🏻 🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘📘📘 یک‌دفعه صدای تیراندازی بلند شد و صلوات‌ها و دعاها شد های‌وهوی. مردم شوکه شده بودند و هرکسی به‌سمتی می‌دوید. تمام خیابان پر شده بود از لنگه‌کفش و چادر. بعضی‌ها می‌ریختند توی جوی‌ها، بعضی‌ها داخل مغازه‌ها. من ولی سر جایم ایستاده بودم. کجا می‌خواستم فرار کنم؟ دو تا دخترم کجا بودند؟ هرجا نگاه می‌کردم مریم و الهه را نمی‌دیدم. یک‌دفعه چشمم افتاد به تانکی که داشت از سمت استانداری زیگزاگی می‌آمد سمت چهارراه لشکر. چند مرد هم بالای تانک بودند و با عصبانیت سعی می‌کردند رانندۀ تانک‌ را بکشند بیرون. راننده‌ هم انگار با مردم درگیر بود و جلویش را نمی‌دید و همین‌طور برای خودش می‌آمد. تانک تمام چشمم را گرفته بود و نمی‌دانم چرا آن‌طور به حرکاتش دقت می‌کردم. مستقیم داشت می‌آمد سمت من که وسط چهارراه ایستاده بودم. به‌جای اینکه بایستد و نیاید داخل جمعیت خانم‌ها، یک‌دفعه پیچید سمت خیابانی که می‌خورد به میدان پهلوی. تعداد زیادی از زن‌ها همان‌جا ایستاده بودند. یک‌دفعه صدای جیغشان بلند شد. از صدای جیغ و فریاد زن‌ها فهمیدم تانک رفته روی چند تا زن و لهشان کرده. قیامتی شده بود. بی‌آنکه دست خودم باشد گریه‌ می‌کردم و می‌گفتم خدایا، چرا باید خواب من این‌طوری تعبیر می‌شد؟ وسط جیغ و سروصدا و تیراندازی، ماشینی خودش را به‌سرعت رساند سمت خانم‌ها. چند تا مرد چادر آن زن‌ها را گرفتند و ‌گذاشتندشان داخل ماشین. نفهمیدم چطوری آدم‌هایی را که جلوی ماشین جمع شده بودند زدم کنار و رفتم جلو. دادم زدم: «من بچه‌هام رو گم کردم... بچه‌هام رو گم کردم! بذارین این‌ها رو ببینم.» 📚 برشی از کتاب برگی از زندگی عفت نجیب ضیاء نشر راه یار 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛒 خرید نسخه الکترونیک کتاب : http://www.faraketab.ir/b/222183?u=82039 🟣 کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran 🛒 خرید نسخه چاپی با ۱۵ درصد تخفیف از سایت انتشارات راه‌یار: (ارسال رایگان برای خریدهای بالای ۴۰۰ هزار تومان) B2n.ir/emsalghabolmishavim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شروع همخوانی کتاب در گروه همخوانی پویش کتاب مادران شریف از فردا چهارشنبه عضویت در گروه ❗️مختص خانم‌ها❗️: 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2443837746C2e2480d3a6 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و درود ☺️ بریم سراغ هدیه‌ی کتاب رایگان 💌 اگر دوست دارین نسخه الکترونیک کتاب رو هدیه بگیرین و البته حتما تا پایان مرداد ماه اون رو مطالعه می‌کنین، مشخصات‌تون رو اینجا ثبت کنین 👇 🔗 https://digiform.ir/c4bac32a92 🔴 لطفاً اگر خودتون میتونین این کتاب رو تهیه کنین این فرصت رو به دوستان دیگه بدین 🙏 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
جوایز برندگان پویش کتاب تیر ماه خدمتتون تقدیم شد. 🎁 یکی از برندگان عزیز هم جایزه‌شون رو صرف نذر فرهنگی کردن. 😍 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab