#بریده_کتاب
#روزهای_بیآینه
📘📘📘
انشا را پاکنویس کردم و بردم سر کلاس. خوشحال بودم و به خودم میگفتم: «چه خوب شد آذر از حسین آقا خواست انشا بنویسه! حالا نمره کامل رو میگیرم.»
یکی دو نفر انشاهایشان را خواندند تا اینکه معلم اسم من را خواند. رفتم و جلوی کلاس ایستادم. چند خط که خواندم، معلم گفت: « بسه دیگه لشگری! انشا رو بذار روی میز من و برو بشین!»
تعجب کردم، چون قبل از من از کسی نخواسته بود انشایش را بگذارد روی میزش. برگه انشایم را روی میزش گذاشتم و نشستم. چند دقیقه که گذشت، خانم معلم آمد کنار میزم و گفت: «زنگ تفریح توی کلاس بمون؛ باید با هم صحبت کنیم.»
دلم شور افتاد. زنگ خورد و همه بچهها رفتند بیرون . رفتم جلوی میز خانم معلم ایستادم و گفتم: «چی شده خانوم؟»
پرسید: «این انشا رو کی برات نوشته؟»
گفتم: «خواهرم خانوم.»
گفت: «دروغ میگی! بگو کی نوشته؟»
سکوت کردم. خانم معلم ادامه داد: «خواهرت میخواد از تو خواستگاری کنه؟»
با شنیدن این حرف خشکم زد. اشک توی چشمهایم جمع شد. گفتم: «به خدا خانوم...»
خانم معلم اجازه نداد حرفم را تمام کنم. گفت: «به من راستش رو بگو! دوست پسر داری ؟ اگه راستش رو نگی، مجبور میشم برم دفتر به خانم مدیر جریان رو بگم.»
با صدای لرزان گفتم: «به خدا خانوم دوست پسر ندارم، فقط خواستم انشای خوبی بنویسم و نمره خوبی بگیرم.»
خانم معلم، که فهمیده بود معنی انشایی را که خوانده ام، واقعا نفهمیدهام، گفت: «دختر ساده! هر کسی که این انشا رو برات نوشته تو رو دوست داره. توی این انشا نوشته به زودی از تو خواستگاری میکنه.»
با شنیدن حرفهای خانم معلم از تعجب خشکم زد. آنقدر عصبانی بودم که دلم میخواست حسین را خفه کنم.
📚 برشی از کتاب #روزهای_بیآینه
خاطرات منیژه لشکری
همسر خلبان آزاده شهید حسین لشکری
انتشارات سوره مهر
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#روزهای_بیآینه
📘📘📘
سالاد درست کردم و سفره رنگینی چیدم. ساعتِ یکونیم که آمد، قلبم تاپتاپ میزد. ذوق داشتم که ناهار خوبی آماده کردهام. حسین گفت: «بهبه! چه بوهای خوبی میاد. ناهار چی داریم؟»
گفتم: «پلو مرغ.»
چشمهایش را گشاد کرد و گفت: «پلو مرغ! بلد بودی درست کنی؟!»
گفتم: «بله.»
با هم ناهار خوردیم و خیلی از من تشکر کرد. چند روز بعد که روح انگیز خانم را دیدم، گفتم: «دست شما درد نکنه روح انگیز خانم مرغ خوشمزه ای بود.»
روح انگیز خندید. من هم خندیدم.
📚 برشی از کتاب #روزهای_بیآینه
خاطرات منیژه لشکری
همسر خلبان آزاده شهید حسین لشکری
انتشارات سوره مهر
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#نظرات_شما
#روزهای_بیآینه
🖋🖋🖋
سلام
کتاب روزهای بیآینه، کتابی با سبکی خاص، که سراسر انتظار و عشق آن را تعریف کرده بود.
بزرگی روح در منیژه و حسین به شدت دیده میشد، اینکه پایبند عشقشون بودن و تا آخرین نفس کنارهم ...
من این کتاب را به کسانی که گاهی اوقات از همسرشون دلخور میشوند پیشنهاد میکنم. که طعم نبود و دوری همسر را از زبان منیژه دریافت کنند و شکر خدا را به جای آورند.
حسین آقا شخصیت فوق العاده ریزبین، نکتهسنج، آشنا با روحیات زنان، و معتقد و پایبندی بود.
انشاء الله که روحشان قرین رحمت الهی باشد.
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام دوستان
روز جمعهتون بخیر 🌷
به رسم هدیههای کتاب رایگان، قصد داریم تعدادی نسخه الکترونیک کتاب #روزهای_بیآینه رو به قید قرعه هدیه بدیم.
اگر دوست دارین کد رایگان این کتاب رو دریافت کنین اسمتون رو اینجا ثبت کنین:
👇
https://digiform.ir/cb6266a859
❗️لطفاً اگر خودتون امکان تهیه کتاب رو دارین این فرصت رو به بقیه دوستان بدین. 🙏
نسخه صوتی این کتاب رو میتونین با اشتراک رایگان یک ماهه اپلیکیشن نوار گوش کنین که قبلاً روش فعالسازیش رو توضیح دادیم. 😉
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#روزهای_بیآینه
📘📘📘
این افکار توی سرم میچرخید که آن دو نفر شروع کردند به حرف زدن: «شما میدونید درگیریهای مرزی شدید شده. عراق در حال تعرض به مرزهای ماست. دیروز جناب سروان اون طرف مرز عراق مأموریت داشتن که هواپیماشون رو زدن. هواپیماشون تو خاک عراق سقوط کرده.»
پسرم، علی، در بغل خواهرم بود. داشت توی اتاق او را راه میبرد. سرهنگی که داشت صحبت میکرد با تأسف به علی نگاه کرد و گفت: «این پسرتونه؟»
گفتم: «بله.»
گفت: «نگران نباشید؛ همه چیز درست میشه.»
گفتم: «چی درست میشه؟ حسین فوت کرده؟»
گفت: «نه. دیدهبانهای مرزی هواپیماش رو دیدهان که آتیش گرفته؛ همون لحظه چتری باز شده؛ چتر نجات سروان باز شده. اون توی خاک عراق اسیر شده. اما چون الان سفارتخونههای دوتا کشور تعطیله و روابط سیاسی نداریم، کمی طول میکشه آزادش کنیم. خیالتون راحت باشه اون زندهاست.»
زدم زیر گریه و گفتم: «چی درست میشه. بیچاره شدم...بدبخت شدم.»
مادر و حاجخانم امدند کنارم تا آرامم کنند.
📚 برشی از کتاب #روزهای_بیآینه
خاطرات منیژه لشکری
همسر خلبان آزاده شهید حسین لشکری
انتشارات سوره مهر
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف🇮🇷
سلام دوستان روز جمعهتون بخیر 🌷 به رسم هدیههای کتاب رایگان، قصد داریم تعدادی نسخه الکترونیک کتاب #
سلام و درود 😊
عیدتون مبارک 🌸☘🌸
از بین کسانی که برای کتاب الکترونیک رایگان #روزهای_بیآینه اسم نوشته بودن، اسم این عزیزان در اومده:
خانمها
راضیه زارعی
فاطمه جوزی
فاطمه سادات حاتمی
زهرا بوری
مرواری اردونی
سمیه بلیغی
فاطمه مقدسی
زهرا عبدالهیان
هاجر نصر اصفهانی
نعیمه عباسی
زهره شبان
خانم اسدی
زهرا اکبری
اگر اسمتون بین این افراد هست و همچنان تمایل دارین نسخه الکترونیک کتاب #روزهای_بیآینه رو دریافت کنین، ♦️ اسم و شماره موبایلتون♦️ رو به این آیدی ارسال کنین:
👇🏻
@Z_Soleimani
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام همراهان عزیز
آغاز دههی ولایت بر شما مبارک 💜💚💛
خب همون طور که همه میدونین خرداد ماه دو تا کتاب رو با هم خوندیم.
برای هر کدوم از کتابها إن شاءالله ۷ جایزهی ۱۰۰ هزارتومانی 🎁 به قید قرعه تقدیم عزیزانی میشه که کتاب رو کامل خونده باشن 🤩
هر کدوم از این دو کتاب رو که خوندین، برای شرکت تو قرعهکشی اسمتون رو توی فرم مربوطه ثبت کنین ☺️
🔶 شرکت در قرعهکشی کتاب #زیتون_سرخ
🔗 https://digiform.ir/c2a761249c
🔶 شرکت در قرعهکشی کتاب #روزهای_بیآینه
🔗 https://digiform.ir/c24ef2e6a6
نظراتتون در مورد کتاب رو هم برای ما بفرستین هم توی اپلیکیشنهای کتابخوانی ثبت کنین تا إن شاءالله باقی افراد هم به مطالعه این کتابها دعوت بشن ☺️
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#نظرات_شما
#روزهای_بیآینه
🖋🖋🖋
کتاب روزهای بیآینه، به روایت ناگفتههایی از جنگ تحمیلی می پردازد ...
ناگفتههایی که به جرأت میتوان گفت اگر مستند نبود با خود میگفتم داستان کتاب سرچشمه از تخیلات بالای نویسنده است.
راوی کتاب منیژه لشگری همسر خلبان آزاده شهید حسین لشگری است.
انتخاب جملاتِ ساده و صمیمی، روان بودن کلمات و بیتکلف بیان شدن خاطرات باعث ارتباط خوب خواننده با کتاب و کمک به مطالعه راحت و بدون توقف کتاب میشود.
ابتدای کتاب آشنایی و آغاز زندگی عاشقانه منیژه خانم با همسرش هست.
هر صفحه را که ورق میزنید پر از شور و اشتیاق عاشقانه میشوید ... اما تنها پس از دو سال همسر جوانِ شهید، در آستانهٔ هجده سالگی به همراه فرزند چهار ماههشان به فراقی هجده ساله مینشیند، فراقی که شروع جدایی، صبر، تنهایی، ایستادگی، استقامت و انتظار بیپایان منیژهٔ قصه است ...
پس از چهارده سال بیخبری و انتظار تازه خبر اسارت میآید و پس از سه سال دیدار دوباره حاصل می شود.
و اما روایت دیدار دوباره 👇🏻
خبرنگارها با دوربینهایشان دویدند.
روبروی هم قرار گرفتیم. دست مرا گرفت و گفت: «حالت چطوره؟» گفتم: «خوبم!» پیشانیام را بوسید و یک دفعه سیل جمعیت من و حسین را از هم جدا کرد.
بخش پایانی کتاب روایت دو آدم خسته و رنج کشیده است با چالشهای جدید و متفاوت از اختلاف فرهنگ و سلیقه تا جانبازی هفتاد درصد شهید و کابوس اسارت.
اما قشنگی داستان به درک متقابل و عاشق شدن دوباره با تمام اتفاقات بود تا جایی که شهید میگوید: «این زن همسر منه، رفیق منه، مامان منه. مامانا اسم قشنگیه که محمدرضا برای منیژه انتخاب کرده؛ من هم دوست دارم مامانا صداش کنم. اگه این بیفته، من هم مُردهم.»
نکته ویژه کتاب به نظرم این بود که اگر جنگ برای ما جنگ هشت ساله بوده و هست ... برای خانواده لشگری این جنگ هجده سال طول کشید. 🥺
سلام و درود خداوند بر روح شهید عزیز و همسرشون 🕊
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#روزهای_بیآینه
📘📘📘
کلید داشتم. در را باز کردم. اول رفتم توی آشپزخانه. یکی دو تا فنجان چای نصفه و نیمه رها شده بود و روی میز. ظرفهای توی ظرفشویی کثیف بود. همه اینها را با گریه نگاه میکردم. دوست حسین آمد کنارم و گفت: «منیژه خانم، گریه نداره. حسین قهرمانه. کارش خوب انجام داده، چند تا تانک عراقی رو زده، عملیاتش عالی بوده. موقع برگشتن بدشانسی آورده، با موشک هواپیماش رو زدهان. آزاد بشه، کارش خوب میشه... درجهاش ارتقا پیدا میکنه... »
به حرفهایش گوش میدادم. دلم میخواست باور کنم، اما نمیشد ...
آرام نمیشدم ...
📚 برشی از کتاب #روزهای_بیآینه
صفحه ۷۶
خاطرات منیژه لشکری
همسر خلبان آزاده شهید حسین لشکری
انتشارات سوره مهر
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف🇮🇷
سلام همراهان عزیز آغاز دههی ولایت بر شما مبارک 💜💚💛 خب همون طور که همه میدونین خرداد ماه دو تا کتاب
📣📣📣
مهلت شرکت در قرعهکشی پویش کتاب #زیتون_سرخ و #روزهای_بیآینه پایان خرداد ماه
❗️❗️❗️
سلام همراهان عزیز
آدینهتون بخیر 🌼🍀🌼
خرداد ماه هم به پایان رسید و به لطف خدا تونستیم دو تا کتاب متفاوت رو با هم بخونیم.
اما برندههای خوششانس این ماه 🥳
✳️ ۷۹ نفر از شما عزیزان کتاب #روزهای_بیآینه رو کامل مطالعه کردین:
۴۳ نفر نسخهٔ الکترونیک
۲۸ نفر نسخهٔ صوتی
و ۸ نفر نسخهٔ چاپی
🎉 این ۷ نفر برندهی قرعهکشی کتاب #روزهای_بیآینه شدن 😍
خانمها:
بهناز صادقی
بی بی معصومه موسوی
فاطمه سادات قاجاری
م شوخکام
مریم غفاری
مریم اسعدی
طوبی موذنی
✳️ ۵۹ نفر هم تو مطالعهٔ کتاب #زیتون_سرخ ما رو همراهی کردن:
۳۶ نفر نسخهٔ الکترونیک
۲۰ نفر نسخهٔ صوتی
و ۳ نفر نسخهٔ چاپی
🎉 این هم ۷ برندهی پویش کتاب #زیتون_سرخ 🤩
خانمها:
فرشته مرادی
مرضیه سادات کاراندیش
مریم مرادی
مریم جان بیگی
فاطمه جوانمردی
مرضیه فروتن
حدیثه صادقی
مبارکتون باشه خانمهای کتابخون 🥰
إن شاءالله به زودی جوایز تقدیمتون میشه 🎁
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#گزارش
#روزهای_بیآینه
#زیتون_سرخ
جوایز برندگان پویش خرداد ماه خدمتشون تقدیم شد. 🎁
۳ نفر از عزیزان هم جایزهشون رو صرف نذر فرهنگی کردن. ☺️
قبول باشه إن شاءالله 💗
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab