eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف
2.1هزار دنبال‌کننده
459 عکس
37 ویدیو
35 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «هواتو دارم» و «بیست سال و سه روز» از ۱ تا ۳۰ آذر 🏆۱۰ جایزه ۱۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام سلام 😊 ما اومدیم با معرفی کتاب‌های فصل پاییز 🍂 دوستانی که قصد تهیه نسخه چاپی رو دارن میتونن سریعتر اقدام کنن 😉 این شما و این کتاب‌های سه ماه آینده: ❇️ مهر ماه: کتاب خاطرات امیر سعیدزاده نویسنده: کیانوش گلزار راغب نشر سوره مهر ❇️ آبان ماه: کتاب روایت زندگی امّ الشهدا؛ فخرالسادات طباطبایی نویسنده: سمیه خردمند نشر شهید کاظمی ❇️ آذر ماه: کتاب شهید محمدحسن ابراهیمی به روایت همسر نویسنده: زهره شریعتی نشر حماسه یاران و کتاب خاطرات دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن نویسنده: رحیم مخدومی نشر رسول آفتاب 🔆 اینم بگیم که خداروشکر همهٔ کتاب‌ها هم نسخه صوتی‌شون 🎵 موجود هست هم الکترونیک📱، فقط کتاب هنوز نسخه صوتیش منتشر نشده. إن شاءالله هر ماه روش‌های تهیه هر کتاب رو بصورت مفصل خدمتتون معرفی خواهیم کرد. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف
اسم کومله و دموکرات رو حتما شنیدید، احتمالا اولین چیزی هم که به ذهنتون میرسه رعب و وحشته! یه رعب و وحشت در اولین سال‌های انقلاب تو کردستان! حالا فکر کنید وسط این رعب و وحشت باید زندگی کنید و انقلابی بمونید؛ یه انقلابیِ کُرد. باید به روش خودت انقلابی‌گری کنی؛ نفوذ تو این گروهک و جمع آوری اطلاعات برای سپاه کردستان و ایران. اغراق نیست اگر بگیم کاک سعید قصه دل شیر داشت. کومله و دموکرات ساده نبودن که ساده از کنار این نفوذ بگذرن؛ اسارت و شکنجه و دوری از خانواده و ... آورده‌های این انقلابی بودنه! اگر دوست دارید یه کتاب مهیج و تاریخی از اون روزها رو از زبون یه شیرمرد کرد و البته همسرش بخونید یا گوش بدید، پیشنهاد می‌کنم کتاب «عصرهای کریسکان» رو از دست ندید. داستان زندگی کاک سعید در اوج اتفاقات سال‌های قبل انقلاب و بعدش و حتی بعدترش رو تو این کتاب بخونید و لذت ببرید و به داشتن همچین قهرمان‌هایی افتخار کنید. 🍂🍂🍂 سلام دوستان دوم مهرتون بخیر 🌻😉 این ماه می‌خوایم یه کتاب متفاوت رو با هم بخونیم، کتابی که شاید بعضی‌ها دل خوندنش رو نداشته باشن و با شنیدن توصیفاتش فعلا بیخیالش بشن ... کتاب خاطرات آقای امیر سعیدزاده یه انقلابی و مبارزِ کُرد رو روایت می‌کنه. آقای سعیدزاده تقریبا تنها نجات یافته از زندان «کریسکان» در کردستان عراق هست که مقر اصلی حزب دموکرات ایران بوده. یکی از جذابیت‌های کتاب اینه که فصل‌های کتاب یکی در میون از زبون خود کاک سعید و همسرشون مطرح میشه که باعث میشه خیلی خوب حال و هوای خانواده‌ی سعیدزاده تو اون روزها به تصویر کشیده بشه. همون‌طور که رهبر انقلاب هم در تقریظ‌شون بر این کتاب گفتن، یه کتاب جذاب و اعجاب آوره که اطلاعات خیلی خوبی هم از تاریخ کردستان، شرح‌ حال قوم کُرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین اون منطقه در اوایل انقلاب و ... به دست میده. ❇️ اگر دوست دارین این ماه رو با هم بخونیم تشریف بیارین کانال پویش: 👇🏻 @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 جاده‌های ناامن در سیطرهٔ ایست و بازرسی کومله و دموکرات بود. همه جا کمین گذاشته و تیراندازی می‌کردند. ماشین‌ها را نگه داشته و بازرسی می‌کردند. حتی مردها هم جرئت نداشتند شبانه از این راه‌های ناامن به تنهایی عبور کنند. منِ شانزده ساله با یک بچهٔ سه ماهه مجبور شدم تنهایی راه سردشت را در پیش بگیرم. توی مینی‌بوس اشکم سرازیر شد و سیر گریه کردم. فهمیدم کار سعید زار است و شاید از دستش بدهم. اگر پی به فعالیت‌هایش ببرند هرگز آزادش نمی‌کنند. او عکاسی می‌کرد و گاهی وقت‌ها عکس‌ها را به من می‌داد تا به دست برادران سپاه برسانم. اگر لو برود حتماً اعدامش می‌کنند. مومن و انقلابی و باخدا بود. دلش با نظام جمهوری اسلامی و رهبری امام خمینی بود. ولی به لحاظ تاکتیکی اهدافش را پنهان می‌کرد و به من نمی‌گفت. تازه فهمیدم سعید مشغول مبارزه است و طوری به ضد انقلاب ضربه می‌زند که عقل جن هم نمی‌رسد. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
شروع همخوانی کتاب در گروه همخوانی پویش کتاب مادران شریف از امروز عضویت در گروه ❗️مختص خانم‌ها❗️: 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2443837746C2e2480d3a6 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
‼️‼️‼️ دوستان عزیز قبلا تو این پست 👇🏻 https://eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab/1292 توضیح داده بودیم که چطور می‌تونین اشتراک یک ماهه 🔅رایگان🔅 اپلیکیشن نوار (اپلیکیشن تخصصی کتاب‌های صوتی) رو از طریق نصب برنامهٔ آی‌گپ تهیه کنین‌. با داشتن اشتراک نوار به همهٔ کتاب‌های صوتی اون بصورت رایگان دسترسی دارین. کتاب این ماه، یعنی هم در نوار موجوده. 😇 پیشنهاد میکنیم اگر اشتراک نوار ندارین خیلی راحت با روشی که تو پست مورد نظر آموزش دادیم اشتراک یک ماههٔ اون رو تهیه کنین و علاوه بر از کلی کتاب صوتی دیگه هم بهره ببرین 🤩 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 میدان شهر به محل خرید و فروش اسلحه و مهمات تبدیل شده و انواع و اقسام سلاح‌ها را درون جعبه‌های چوبی به ردیف کنار میدان چیده‌‌اند و می‌فروشند؛ کلت، برنو، یوزی، ژ۳. قداره را می‌توان با سه چهار هزار تومان خرید. فشنگ هم مثل نخود و لوبیا توی گونی ریخته و در کنار میدان چیده‌اند. چون اولین بار است طرف می‌آید اسلحه بخرد و نحوه استفاده‌اش را هم بلد نیست، ناخواسته انگشتش روی ماشه تفنگ مسلح می‌رود و با شلیک گلوله اطرافیانش را می‌کشد! بعد هم ناباورانه می‌گوید: «ببخشین ندونستم. از دستم در رفت!» به همین راحتی عدّه‌ای کشته می‌شوند و هرج‌ومرج گسترش می‌یابد. مردم‌ برای حفظ امنیت خانواده‌شان مجبورند به احزاب پناه ببرند. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 «تو دروغگویی و باسوادی. چرا با ما همکاری نمی‌کنی؟ ما برای خلق کُرد می‌جنگیم. شمام باید با ما همکاری کنین. عوامل رژیم رو لو بدین تا نابودشون کنیم. تو هم با شوهرت همدستی و معلم دولتی، چرا به بیگانه خدمت می‌کنی؟ گفتم: «یه خانواده نیاز به سرپرست داره، خوب ملت ایرانم نیاز به سرپرست و رهبر داره. شما چرا با تمام ملت ایران می‌جنگین؟ رهبر ایران امام خمینیه و همه ازش اطاعت می‌کنن. مام اطاعت می‌کنیم. اگه این جرمه منم همدست شوهرم هستم. شمام باید تمام ملت ایران رو بکشین.» 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 یک روز به دیدار بهنام نظری مسئول گشت مهاباد می‌روم و چند روزی آنجا می‌مانم. درحال تقسیم هدایای دانش‌آموزان بین پایگاه‌ها می‌بینم یکی از فرماندهان با ریش روشن و بلند، توی خودش رفته و به بچه‌های نوجوان بسیجی خیره مانده است. هرچه صدایش می‌زنم نمی‌شنود و توی حال خودش است. می‌گویم برادر، برادر، جواب نمی‌دهد. می‌گویم حاجی، حاجی. باز هم جواب نمی‌دهد. نزدیکش می‌روم و می‌گویم: «کجایی داداش،نگران نباش یا خودش میاد یا نامه‌اش!» لبخندی می‌زند و می‌گوید: «به این بچه‌ها نگاه کن، اینا آینده انقلابن، باید چند سال دیگه کشور و مملکت رو اداره کنن.» بهنام نظری می‌آید و می‌گوید: «ایشان محمد بروجردی فرمانده کل منطقه است.» باورم نمی‌شود فرمانده منطقه این‌قدر خاکی باشد. یک‌ بار دیگر می‌خواهم به ارومیه بروم که تصادفی از جاده مهاباد رد می‌شوم. سری به بهنام نظری می‌زنم. دوباره بروجردی را می‌بینم که به سمت روستای دارلک می‌رود تا یک زن حامله‌ را به بیمارستان برساند. از روی احساسات انسانی فداکاری می‌کند. چون وسیله‌ نقلیه‌ای نبوده، خودش می‌رود تا آن زن را به بیمارستان برساند. در بیست و پنج کیلومتری مهاباد به طرف نقده، به طرفش تیراندازی می‌کنند و ماشینش روی مین رفته و با همراهانش به شهادت می‌رسد. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف
#معرفی_کتاب #سیطره خاطرات نادر کیانی ✍🏻 به قلم: کیانوش گلزار راغب 🔸 انتشارات سوره مهر
این کتاب واقعی است ... کتاب در مورد یک پسر کرد شجاع است، شجاع به معنی واقعی کلمه! پسری که دوست داشت به صورت رسمی وارد بخش اطلاعات سپاه پاسداران شود ولی به خاطر مشکلات خانوادگی رد شد! با سماجت و به تنهایی راهی کردستان عراق شد، قصدش از این سفر نفوذ در گروهک کومله بود! حتما اسم این گروه را در کتاب زیاد شنیده‌اید. تا رده‌های بالای سازمان پیشرفت می‌کند و هم‌زمان تلاش می‌کند اطلاعات این گروه را در اختیار ایران قرار دهد. ماجرای این نفوذ خیلی خیلی شنیدنی است، از دست ندهید 👌🏻 🎍🎍🎍 📚 برشی از کتاب شناسایی ارتباط کومله با کشورهای متخاصم هم جزو مأموریت من بود. تقریباً واحد پذیرش و تحقیق بیکارترین واحدها بود. به همین خاطر کارهای بایگانی و ثبت کامپیوتر را به ما می‌دادند از طریق منابع ثبتی که دستم می‌رسید پی به ارتباط کومله با کشورهای متخاصم اروپایی و آمریکا بردم و مدارکش را برای فرمانده فرستادم. هر آمار و اطلاعاتی را باید با سند و مدرکش می‌فرستادم. در آن زمان، زمزمه‌های ارتباط مستقیم عبدالله مهتدی با رژیم کودک کش صهیونیستی هم به گوش می‌رسید. ابراهیم گفته بود قبل از سقوط صدام یک هیئت آمریکایی به دیدارم آمد و از من خواست تکلیفم را روشن کنم که همراه صدام حسین هستیم یا در کنار امریکا. 🎍🎍🎍 🛒 خرید نسخه صوتی کتاب در فراکتاب: http://www.faraketab.ir/b/187581?u=82039 🟣 کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran ‼️ نسخه صوتی در اپلیکیشن نوار هم موجود است. 🛒 خرید نسخه چاپی از کتابرسان: https://B2n.ir/seytare 🟣 کد تخفیف ۲۰ درصد: madaran ‼️ نسخه الکترونیک در اپلیکیشن‌های طاقچه و فیدیبو موجود است.
📘📘📘 نیروهای عمرملا به بالای آلان می‌رسند و ضد انقلاب نمی‌داند آن‌ها کی هستند. یک نفر از نیروهای دموکرات از بالای قله به طرف پایین می‌آید و کلتش را به سمت عمرملا نشانه می‌گیرد و می‌گوید: «شما‌ها کی هستین؟» عمرملا می‌گوید: «ما گردان شاهو دموکراتیم. تو کی‌ هستی؟» -من نیروی دموکراتم. رفتم بالای قله به توپ سر بزنم. -تو باید جریمه بشی. چرا توپ رو تنها گذاشتی و آمدی اینجا؟ یالا اسلحه‌ت رو بده! اسلحه طرف را می‌گیرد و بعد آزادش می‌کند و به او می‌گوید: «برو به دموکرات بگو، جمهوری اسلامی منو خلع سلاح کرده و توپ و قله رو فتح کرده!» همین که پیغام عمرملا به دموکرات می‌رسد، پایگاه و اسلحه و مهماتشان را جا گذاشته و فرار می‌کنند. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف
این کتاب واقعی است ... کتاب #سیطره در مورد یک پسر کرد شجاع است، شجاع به معنی واقعی کلمه! پسری که دو
🟧🟩🟧🟩🟧🟩 سلام سلام چون زیاد پرسیده بودین گفتیم توضیح بدیم که کتاب‌هایی که با هشتک خدمتتون معرفی میشن فقط برای مطالعه‌ی بیشتر علاقمندان هست و براشون همخوانی یا پویش نداریم. این ماه هم که کتاب پویش هست سعی می‌کنیم کتاب‌های موضوعی مرتبط با همین کتاب رو معرفی کنیم. 😉 🟧🟩🟧🟩🟧🟩
📘📘📘 از عبدالله گنده بچه پیرانشهر که غوز دارد می‌پرسم: «چطور پیشمرگ دموکرات شدی؟» -یه روز دستور دادن با تعدای از نیروهای دموکرات بریم سر جاده کمین کنیم و ماشین‌های نظامی رو با آرپی‌جی بزنیم. تا غروب صبر کردیم و دیدیم ماشین نظامی نیامد. هوا که تاریک شد یه مینی‌بوس محلی از راه رسید. مردم روستا از شهر برمی‌گشتن. به نیروهام گفتم این مینی‌بوس رو با آرپی‌جی بزنین. گفتن زن و بچه‌ مردم توشه. گفتم بزنین خاک بر سرتان. همونا که درجه و رتبه گرفتن و مدیر تشکیلات دموکرات شدن، همین ماشینای محلی رو زدن و افتخار به دست آوردن و شدن مسئول ما. اونا که جرئت نمی‌کردن برن ماشین نظامی رو بزنن و جونشون رو به خطر بندازن. بزنین تا مام رشد کنیم و یه گهی بشیم! با آرپی‌جی مینی‌بوس محلی رو زدیم و به حزب گزارش دادیم که یک کاروان نظامی رو از پا در آوردیم. اونام باور کردن و شدم کادر اصلی حزب دموکرات! 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام و نور 💫 کتابخونای زرنگ کجا نشستن؟! 🤓 اگر مطالعه‌ی کتاب مهر ماه یعنی رو به پایان رسوندین، برای شرکت تو قرعه‌کشی مشخصات‌تون رو اینجا ثبت کنین 👇🏻 🔗 https://digiform.ir/c212f7d11a البته که هنوز تا پایان ماه خیلی فرصت هست و شمایی هم که هنوز کتاب رو شروع نکردی 😋 مطمئن باش که می‌رسی بخونیش 😎 دیگه هم نمی‌گیم که خیلی راحت میتونین نسخه صوتی کتاب رو با اشتراک رایگان نوار بشنوین 🤩 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 آن‌قدر به خودم ایمان دارم که اگر فقط ده متر از زندان دور شوم، غیب می‌شوم و امکان ندارد بتوانند پیدایم کنند. خضر نامردی می‌کند و گزارشم را به رئیس زندان می‌دهد. عثمان لنوسی و هیرش و سید لطیف به سراغم می‌آیند و با شلنگ به جانم می‌افتند. آن‌قدر کتکم می‌زنند که از حال می‌روم. تمام بدنم کبود شده و سر و صورت و بینی و باسنم زخمی می‌شود. با جوالدوز به جانم می‌افتند و بدنم را سوراخ سوراخ می‌کنند. بعد داخل تنوری که تازه خاموش شده و دیوار و خاکسترش داغ داغ است، می‌اندازند و آرام‌ آرام عرق می‌کنم و نم‌نم تب می‌کنم. یواش یواش بوی پختگی بدنم را حس می‌کنم و به ناچار فریاد می‌زنم. همین که می‌خواهم سرم را از تنور بیرون بیاورم، با قنداق بر سرم می‌کوبند و داخل خاکستر داغ می‌افتم. حرارت تندتر می‌شود، یواش یواش پوستم تاول می‌زند. نیم ساعت دوام می‌آورم و نیم‌پز می‌شوم‌. آن‌قدر فریاد می‌زنم که مجبور می‌شوند بیرونم بکشند. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 صبح به زندان رفتیم و با سعید ملاقات کردم. اصلاً حال‌ و روز خوبی نداشت. سرسنگین و کوفته و خسته و ناراحت بود. هی می‌گفت: «دیشب کجا بودی؟» -منزل کاک احمد مکن‌آبادی. باورش نشد و گفت: «ولی پیشمر گای دموکرات یه چیز دیگه گفتن.» -به پیغمبر قسم منزل کاک احمد بودیم. دایی عزیز و خاله غنچه هم شاهدن. اشک در چشمانش حلقه زد و بغضش ترکید و گفت: «سُعدا جان، تو رو به خدا دیگه به ملاقات من نیا. اگر جنازه من در اینجا خوراک گرگا و کفتار‌ها شد، تو دیگه حق نداری به دنبالم بیای. نمی‌دانی از دیشب تا حالا چی‌کشیدم.» -مگه چی شده؟ چی شنیدی؟ به همان پیشمرگ سوسول و حرامزاده که با نیشخند در اطرافمان پرسه می‌زد، اشاره کرد و گفت: «اون نامرد دیشب پیشم آمد و گفت: امشب زنت در اختیار ماست. امروز صبح هم آمد و گفت: چه زن زیبایی داری. عجب تن و اندامی داره. حیفه این همه جمال و کمال زن یه جاش کثیف باشه!» -نگران نباش سعید جان. من اگرم بمیرم اجازه نمی‌دم این بی‌شرفا کج نگاهم کنن‌. دیشب ساعت‌ها توی برف و سرما راه رفتیم تا حرمتمان رو حفظ کنیم. حاضر شدیم خوراک گرگای بیابان بشیم و باعث سرشکستگی تو نشیم. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
🖋🖋🖋 🟡 من تا به‌حال چیز زیادی در مورد دموکرات و کومله زیاد نشنیده بودم و اینکه نسبت به کردها زیاد نظر خوبی نداشتم. با خوندن این کتاب هم نظرم نسبت به کردهای دلسوز تغییر کرد و هم اینکه در مورد دموکرات و عقایدشون بیشتر آشنا شدم. و اینکه اون زمان چه گروهک‌هایی بودن و چه جنایت‌هایی کردن. باید استقامت این خانواده‌ها را دید و روی خودمون کار کنیم تا انقلاب اسلامی‌مون رو دست دشمن ندیم. 🟡 کتاب یک مستندی از فعالیت‌های سعید سردشتی بود. خیلی آدم باهوش و باجسارتی بود و این ویژگی تحسین برانگیز منو واقعا تحت تاثیر خودش قرار داد. ماجور باشند انشالله. 🟡 چقدر سختی کشیدن و عذاب‌ها و شکنجه ها دیدن ... چطور می تونیم اسلام رو حفظ کنیم، یه وقت مدیون نشیم ... 🟡 کتاب خوبی برای شناخت کومله و دموکرات هست مقاومت کردن یک زن در میان تهمت‌ها و اذیت و آزار اطرافیان برای من درس بزرگی بود و اینکه چقدر برای اینکه پرچم کشورم در اوج به اهتزاز دربیاد زحمت کشیده شده. امیدوارم قدر دان این زحمات باشیم. 🟡 تا به حال کتابی درباره وقایع کوموله و دموکرات نخونده بودم، خصوصا که خود راوی کرد بودند، خیلی بهتر با اون زمان آشنا شدم، دوست دارم به همه توصیه کنم حتما بخونندش تا بفهمند چی به سر این کشور و این مردم گذشته تا به اینجایی که الان هستیم رسیدیم. که دوباره همون حزب‌های منحرف ادعای طرفداری از ملت ایران و آزادی‌شون رو نکنند و مردم هم باور کنند 😒 امثال آقا سعید چقدر سختی کشیدند در راه مبارزه با این احزاب!🥺 و چقدر انسان بی‌گناه که توسط اونها شهید شدند 😔 باید خوند ... 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📣📣📣 اگر مطالعه‌ی کتاب رو به پایان رسوندین، برای شرکت تو قرعه‌کشی مهرماه مشخصات‌تون رو اینجا ثبت کنین: 👇🏻 🔗 https://digiform.ir/c212f7d11a
📘📘📘 با چشمانی اشک‌بار سجده می‌کنم و خدا را شکر کرده و خاک کشورم را می‌بوسم. به روستای بیتوش می‌رویم و با هماهنگی قبلی منتظر خانواده‌ام می‌مانم. بعدازظهر ده‌ها ماشین از راه می‌رسند و جشن و شادی و روبوسی فضا را پر می‌کند. دختری پنج‌ ساله را می‌بینم که به این سو و آن سو می‌دود. سرگردان اشک می‌ریزد و می‌گوید: «پدرم کجاس؟» می‌فهمم دختر کوچولویم میناست که چهار سال پیش از او جدا شدم. بغلش می‌کنم و سیر می‌بوسمش. ولی او غریبی می‌کند. با کاروان وارد سردشت می‌شویم و سپاه و اطلاعات و یگان‌های نظامی با احترام خاصی به استقبالم می‌آیند. سراسر کوچه و خیابان را آذین بسته اند و لبریز از جمعیت است. ولی چشمم دنبال سُعدا می‌گردد. می‌خواهم زودتر ببینمش. همین که از راه می‌رسد دست و دلم می‌لرزد و نمی‌دانم در بین جمعیت چگونه با او ارتباط برقرار کنم. ولی سُعدا جمعیت را می‌شکافد و خودش را در بغلم می‌اندازد و اشک می‌ریزد. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام سلام ☺️ عصر خوش 🌿 ما اومدیم با اعلام اسامی برندگان پویش مهر ماه یعنی کتاب این ماه ۶۰ نفر از دوستان این کتاب رو مطالعه‌ کردن: ۲۸ نفر نسخه صوتی ۲۵ نفر نسخه الکترونیک و ۷ نفر هم نسخه چاپی این هم ۱۰ برنده‌ی خوش‌شانس این ماه 🥳🤩 خانم‌ها: ۱. محبوبه آقاجانی ۲. صدیقه سادات فلسفیان ۳. مرضیه علوی تبار ۴. مریم شعله‌ور ۵. بهناز صادقی ۶. فاطمه سلیمان بیگی ۷. زینب سادات صدری ۸. نسرین ایوبی ۹. فاطمه پورسیف‌اللهی ۱۰. فاطمه حضوری مبارکتون باشه 💐 إن شاءالله به زودی جوایز تقدیم عزیزان میشه 😉 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
جوایز برندگان پویش کتاب خدمتشون تقدیم شد. 🎁 یکی از برنده‌های عزیز خواستن که جایزه‌شون رو به حساب مقاومت سایت رهبری واریز کنیم. 💚 و دو نفر از این عزیزان برنده هم جایزه‌شون رو صرف نذر فرهنگی کردن. از همگی قبول باشه إن شاءالله 🌷 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab