فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه
#کربلا
🤚#سلام_بر_سقا...
✍ نویسنده : احمدرضا اعلائی
🎨 تصویرگران: طیبه حبیبی، منیره سادات حسینی امامی
مدیر اجرائی: مهتاب ترک بیات
طراحی و تولید شده در مجتمع آموزشی شهید چمران
🌸 قصه گو: خانم قصه گو
@yekiboodyekinabood
#ابواافضل_العباس
#سرباز_کوچولوهای_آقا
#هیئت_مجازی_مادرانه🌴🌴
https://eitaa.com/madaranee96
#قصه
#بهنام
شهریورماه سال ۱۳۵۹ با شایعه 🔊حمله ی عراقی ها👺، بعضی از اهالی خرمشهر همه زندگی شان را برداشتند و از شهر رفتند.کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها👺بیفتد.
بهنام👨 ۱۳ ساله تصمیم گرفت بماند. هم می جنگید⚔️ و هم به مردم کمک🤝می کرد و با وجود مخالفت فرماندهان🧔🏻🧔🏻،خود را به صف اول نبرد می رساند.چندباری هم به اسارت دشمن👺درآمد اما هر باربه روشی از دست🤚آنها فرار می کرد. مثلا برای فریب عراقی ها👺میزد زیر گریه😭 ومی گفت :دنبال مامانم می گردم گمش کردم😭. رزمنده های ایرانی خیلی از اطلاعات خود درمورد ارتش عراق🇮🇶را مدیون بهنام بودند. چون عراقی ها👺فکر نمی کردند🤔این نوجوان ۱۳ ساله می خواهد بفهمد 👁👁که عراقی ها چند نفرند؟🧐 کجا هستند؟🤨 چه چیزهایی🚛🔫💣🧨 دارند؟ 😃
#دفاع_مقدس
#کودکان
https://eitaa.com/madaranee96
#قصه
روزی امام حسن(ع)از کوچههای مدینه میگذشتن.
چند تا از بچهها دور هم نشسته بودند و خرما میخوردند.
اون ها گفتند:
ای کاش امام حسن میومدن و با ما خرما میخوردن و بازی می کردن.
امام حسن رو دعوت کردند.
امام حسن که خیلی با بچه ها مهربون بودن و اون ها رو دوست داشتن کنار اون ها نشستن و با اون ها هم بازی شدن و خرما خوردن.
بعد اون ها رو به خونه خودشون بردن و به اون ها لباس های قشنگی هدیه دادن وخوراکی های خوشمزه براشون آوردن😋
#کریم
#آقام_امام_حسن_غریبه
#هیئت_مجازی_مادرانه
#ما_ملت_امام_حسینیم🌴🌴
https://eitaa.com/madaranee96
#قصه
امیدهای انقلاب🧒👦👧🇮🇷
✴️مرحمت😎
چون جثه کوچکی داشت نمی تونست موتور سواری🏍کنه.با یکی از دوستاش👨🏻🦰می اومد.وقتی می خواست پیاده بشه سرو صدا📣 راه می انداخت ومی گفت😫 : من روبگیرید تا از موتور🏍پیاده بشم.
موتور🏍روسی سوار می شد که براش خیلی بزرگ بود و با اون پاش 🥾به زمین نمی رسید.درحال حرکت می تونست موتور🏍رو هدایت کنه امابرای ایستادن یه سکو پیدا می کرد.☺️
مرحمت بالا زاده🧑🏻.نوجوان 14 ساله،اهل روستای🏜 چای گرمی استان اردبیل.
مسئول اعزام به جبهه🧔🏻 در اردبیل به مرحمت اجازه حضور در جبهه نمی داد😤 و می گفت شما سن تون خیلی کمه!
اما مرحمت سمج🤨 ،باهوش🤔و پرتلاش💪 قصه ما با یک نقشه ی 🗺حساب شده، موفق شد به هدفش که رفتن به جبهه ⚔️بود، برسه!😃
#دفاع_مقدس 🌷
#شهدا
"مامان باید شهید پرورباشه"
https://eitaa.com/madaranee96
#قصه
امیدهای انقلاب
پسرخوب قصه ی ما 👨یه موتور گازی 🛵داشت که هرروز صبح ☀️باهاش می اومد مدرسه وعصر🕞باهاش از مدرسه برمی گشت.🛵قارقارقارقار....
یه روز که پشت موتورش 🛵نشسته بود رسید به چراغ قرمز🚦.ترمز گرفت وایستاد✋.غیژژژژ....
نگاهی👁به دور و برش کرد🤨و موتور🛵رو زد روی جک و رفت بالای موتور🛵.......
الله اکبروالله...اکبر...🗣
یعنی چی شده؟!🤔
الان که وقت اذان🕌نیست....😳
اشهد ان لا اله الا الله...🗣🗣
هرکس آقا مجید رو نمی شناخت غش غش می خندید 😀😃ومتلک می انداخت😏
اونایی هم که می شناختنش با تعجب 😳😳نگاهش می کردن......یعنی چی شده🤔🤔؟چرا قاطی کرده😞😞؟
چراغ سبز شد🚦.ماشین ها🚗🚙راه افتادن.
آشناها 👥دور آقا مجید👨جمع شدن. مجید جان چی شده؟حالت خوبه😟؟
مجید👨به دوستاش یه نگاهی 👁کرد وگفت:مگه متوجه نشدید؟☹️
چی رو؟😬
پشت چراغ قرمز🚦یه ماشین عروس🚘بود.عروس خانم 👰بی حجاب بودن وآدمای دور وبرش نگاهش👀👀می کردن. نخواستم تو روز روشن☀️جلو چشم امام زمان🌺گناه بشه.خواستم حواس همه رو از اون خانم 👰پرت کنم.دیدم این بهترین کاره!👌
همین!!😌😌 «خاطره ای از شهید🥀مجید زین الدین»
#دفاع_مقدس
#شهدا
#هیئت_مجازی_مادرانه
#ما_ملت_امام_حسینیم🌴🌴
https://eitaa.com/madaranee96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
#قصه
#سرباز_کوچولوهای_آقا
#ما_ملت_امام_حسینیم 🌴🌴
دوستدار امام حسین علیه السلام💚
https://eitaa.com/madaranee96
کاش زود بیایی.mp3
1.39M
🎀 قصه های خاله زهرا
#کاش_زود_بیایی
⏳ 2:53 دقیقه
@yekiboodyekinabood
بازپخش 7⃣0⃣1⃣
#قصه
@madaranee96☘