eitaa logo
🧕🏻مامان‌ باید‌ شاد‌ باشه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
65 فایل
. 🌻﷽🌻 اینجا مادران میدان دار عرصه تربیت اند. استفاده از مطالب کانال با ذکر سه صلوات بر محمد و آل محمد آزاد است. با احترام تبادل و تبلیغات نداریم 💌ارتباط با ما: @ShiraziSNSF @madarane96
مشاهده در ایتا
دانلود
مزه‌ی کلوچه ها https://kids.montazer.ir/childrenstories/ خوراکی مورد علاقۀ تو چیه؟ بستنی؟ پاستیل و لواشک؟ شیرموز و آب‌میوه؟ کلوچه؟ چیپس و پفک؟ کدوم؟ حسابی دهنت آب افتاد نه؟ میخوام بدونم، کدوم یکی از اینا اگه تو یخچال یا گنجه باشه، دلت ضعف میره و صبر و تحملت رو از دست میدی؟ اصلا تا حالا شده چند بار بری سر یخچال که به خوراکی‌ها سر بزنی و مطمئن بشی همه‌شون سرجاشون هستن؟! حالا به نظرت چی بیشتر می‎‌چسبه؟ این خوراکی‌های رنگ و وارنگ یا شیرینی لحظۀ افطار؟ بریم ببینیم پریا خانوم نظرش چیه! 👇🏻👇🏻👇🏻
خانه‌تکونی دلها https://kids.montazer.ir/childrenstories/ هر جایی برای خودش یه قانونی داره. شهر، مدرسه، پارک، حتی آپارتمان. توی هر آپارتمان یه مدیر هست که هماهنگی بین همسایه‌ها رو انجام میده و کارها رو مدیریت می‌کنه. حواسش به تمیزی و نظم و انضباط ساختمونم هست. حالا اگه چندتا از همسایه‌ها به حرفش گوش نکنن و همه جا رو به هم بریزن چی میشه؟ خب معلومه دیگه عصبانی میشه. حالا اگه یه دختری هم سن و سال تو، با همین آقای مدیر ساختمون که عصبانی هم هست یه کار خیلی مهم داشته باشه باید چه کار کنه؟ من که نمیدونم. به نظرم خیلی سخته. ولی انگار تارا تصمیمش رو گرفته و میخواد هرطوری که هست حرفش رو به آقای مرادی بزنه. به نظرت کار تارا چیه که اینقدر براش مهمه؟ چه طوره با هم قصه رو گوش کنیم، تا سر در بیاریم. 👇🏻👇🏻👇🏻
چرخ دستی پر برکت https://kids.montazer.ir/childrenstories/ تا حالا ماهی‌گیری کردی؟ یا یه ماهی‌گیر رو وقت کار کردن از نزدیک تماشا کردی؟ چشمات رو ببند و خیال کن رو به دریا نشستی، موجا بالا و پایین می‌پرن و گاهی چند قطره آب می‌پاشه توی صورتت، همه جا ساکته ساکته و هیچ صدایی به جز صدای پرنده‌ها و شیطونی موجا شنیده نمیشه. حالا باید ساکت و آروم بشینی و تمام حواست به قلابت باشه. میگم تو این شرایط چایی آتیشی خیلی می‌چسبه ها نه؟ با یه تیکه کیک. یا مثلا یه لقمه نون و پنیر. آخ آخ ببخشید! حواسم نبود ماه رمضونه. آخه ماهی‌گیری خیلی سخته، آدم گشنه‌اش میشه! ماهی‌گیری خیلی زحمت داره، من که حوصله‌ام نمیشه این‌همه وقت ساکت و آروم بشینم و هیچ کاری نکنم. یادم باشه یه بار از بابای حامد بپرسم چی کار می‌کنه که حوصله‌اش سر نمیره. راستی تو حامد رو می‌شناسی؟ حامد دیگه همون که پای اسکلۀ چوبی…. اصلاً ولش کن خودت قصه‌اش رو گوش کن. اینجوری خیلی بهتره. بفرما اینم قصه چرخ‌دستی پربرکت. 👇🏻👇🏻👇🏻
روزه یواشکی https://kids.montazer.ir/childrenstories/ بعضی وقتا هست که از ته ته دلمون دوست داریم کاری رو انجام بدیم اما نمیشه هر کاری هم که می‌کنیم فایده نداره نمی‌شه که نمی‌شه هر آدمی اینجور وقتا یه جور تصمیم می‌گیره تفاوت آدم‌ها هم از تفاوت تصمیم‌هاشون میاد یکی می‌شینه و با غصه خوردن حال خودش و بقیه رو خراب می‌کنه، یکی هم فکر می‌کنه و یه راه‌حل پیدا می‌کنه مهدیه هم تصمیم گرفت یه راه‌حلی برای مشکلش پیدا کنه، راه‌حلی که حال خودش و حال همه رو خوب کنه شاید بد نباشه بعد شنیدن داستان به این فکر کنیم که کجاها می‌تونیم با یه تصمیم تازه حال خودمون رو بهتر کنیم. 👇🏻👇🏻👇🏻
رادیوی قدیمی https://kids.montazer.ir/childrenstories/ تا حالا شده با شیطونی تو دردسر بیفتی؟ یعنی با یه شیطونی بی‌جا، خودت رو توی دردسری بندازی که کلی شرمنده‌ات کنه؟ باز اگه جایی برای جبران باشه، اشکال نداره، مثلا اگه چیزی شکسته باشه، میشه یکی دیگه به جاش خرید. اما یه وقتایی هست که یه وسیله خودش مهم نیست، خاطره‌هاش مهمه. مثلا چیزی که کسی هدیه داده، یا چیزی که همیشه یه وقت مشخص ازش استفاده شده. امان ازاین وقتا، درست کردن این خرابکاری‌ها دیگه اصلاً آسون نیست. حالا قصۀ رادیوی قدیمیه…رادیویی که … اصلاً بذارین نگم، خودتون بشنوین بهتره… 👇🏻👇🏻👇🏻
مثل یک مادر https://kids.montazer.ir/childrenstories/ سالها پیش از این زندگی مردم با حالا خیلی فرق داشت. شاید اون زمانها آدمی به سن و سال تو نمی‌تونست تنها از خونه بیرون بیاد یا خیلی از خونه فاصله بگیره زندگی سخت تر بود و حال و هوای همه چیز متفاوت بود خوندن داستانهای تاریخی یکی از راه‌هاییه که میتونیم خودمون رو توی اون زمان تصور کنیم راستی تو اگه هزار سال پیش زندگی میکردی به نظرت چه طوری بودی؟ به چه چیزهایی فکر میکردی یا چه بازی‌هایی انجام میدادی؟ خب این داستان رو گوش کن تا ببینی فکرات چه قدر شبیه واقعیت اون زمانه 👇🏻👇🏻👇🏻
مهمان های خوب https://kids.montazer.ir/childrenstories/ فردا سیزده به دره، سالهای پیش سیزده به در می‌رفتیم بیرون از خونه یه جای سبز پیدا می‌کردیم و بساطمون رو پهن می‌کردیم. امسال ولی با هر سال فرق داره و این یعنی فکر کردن به یه عالمه امکان جدید که تا حالا بهش فکر نکرده بودیم. مثلاً می‌تونیم بریم افطاری به در! یعنی افطاری‌مون رو ببریم بیرون از خونه. یا بریم سیزده به در ولی بدون خوراکی و فقط با بازی. خلاصه که کلی کار تازه میشه کرد. مثل همین خانواده‌ای که قصۀ سیزده به درشون رو خانم دشتی نوشتن، به نظرم قصه رو گوش کنیم، شاید ما هم تونستیم همین کار رو بکنیم. 👇🏻👇🏻👇🏻
ماه خوب سارا https://kids.montazer.ir/childrenstories/ ببینم تو دفتر خاطرات داری؟ تا حالا شده بشینی یه گوشهٔ خلوت و چیزایی که تو ذهنته روی کاغذ پیاده کنی؟ این‌که به چی فکر می‌کنی، چه احساسی داری، چه تصمیم جدیدی تو سرته یا حتی خیال‌بافی‌هاتو بنویسی؟ خب خیلی‌ها به نوشتن عادت دارن، دوست دارن همه چیز رو برای خودشون یادداشت کنن و این‌جوری همیشه یادشون می‌مونه که تو فلان سال، تو فلان روز، وقت فلان اتفاق چی فکر می‌کردن و نسبت به اون اتفاق چه احساسی داشتن. می‌دونی می‌خوام یه رازی رو بهت بگم، وقتی که بزرگ بشی، مثلا ده سال بعد، هیچ‌چی مثل خوندن این یادداشت‌ها نیست. حتی خوندن خاطره‌های غمگینت هم می‌تونه لبخند به لبات بیاره. مثلاً فکر کن همین سارای خودمون بعد ده سال بیاد سراغ این خاطره‌ها، به نظر من که خیلی براش دلنشین باشه خوندن خاطرهٔ اولین روزه‌هاش… 👇🏻👇🏻👇🏻
خاله گلاب https://kids.montazer.ir/childrenstories/ مهمون که خیلی عزیز باشه دلت میخواد جوری ازش پذیرایی کنی که خودت کیف کنی. ولی اگه یه وقتی مهمون بیاد که هیچ چیه هیچ چی نداشته باشی چی؟ چی کار میکنی؟ تازه اونم اگه مهمونات خیلی عزیز باشن؟ شاید بگی در خونه رو باز نمیکنم و غصه میخورم. شایدم یه فکر دیگه‌ای بکنی؟ ها؟ اصلاً به نظرت میشه هیچ کار دیگه‌ای کرد؟ خاله گلابم مهمون داشت، ولی هیچ چی تو خونه نداشت. میخوای به این قصه گوش کن تا ببینی چه کارای دیگه‌ای می‌شه کرد. 👇🏻👇🏻👇🏻
قهرمان واقعی https://kids.montazer.ir/childrenstories/ تا حالا شده سر دوراهی قرار بگیری؟ دو راهی بین دوتا چیزی که هر دوتاش رو هم دوست داری و انجام دادن هر دوتاش برات مهمه؟ اصلا دوراهی یعنی همین دیگه! موندن بین دو تا چیز خوب و دوست داشتنی. دو تا تصمیم که هر دوتاش می‌تونه خوب باشه اما حتما یکیش بهتره، درست‌تره و انجام دادنش هم سخت‌تره. خب تو این شرایط چی کار می‌کنی؟ کسی رو داری که باهاش حرف بزنی؟ یکی که به حرفات گوش کنه و کمکت کنه تصمیم بگیری؟ کسی که بتونی بهش اعتماد کنی و مطمئن باشی هرچی که میگه فقط برای خوشبختی و آرامش تواه؟ اگه یکی از این آدمها هم دورو برت داری، بدون که حسابی خوش به حالته. اگه فکر میکنی نداری هم شاید باید با دقت بیشتری به اطرافت نگاه کنی! خلاصه که نغمه الان سر دوراهی مونده. گوش کن تا بگم دوراهی نغمه چیه. 👇🏻👇🏻👇🏻
افطاری یواشکی https://kids.montazer.ir/childrenstories/ عیدت مبارک! چیه؟ نکنه یادت نبود عیده؟ پس خدارو شکر که یادت انداختم. عید تولد امام حسنه و امام حسن (علیه‌السلام) هم به امام حسن معروفن. پس عیدی تولدشون هم باید کریمانه باشه. من که میگم قبل از شنیدن قصه اول برو عیدیت رو بگیر! یه بوس کوچولو هم که باشه قبوله‌ها. مهم مهربونی پشت عیدیه. مهم اینه که شادیم چون امام حسن (علیه‌السلام) رو داریم. افطاری یواشکی هم یه جورایی قصۀ عیدی دادنه. گوش کن و کیف کن! 👇🏻👇🏻👇🏻
ننه نبات https://kids.montazer.ir/childrenstories/ کارگروهی خیلی سخته. یه وقتایی آدم مجبور میشه اون کاری رو انجام بده که هیچ دوست نداره. یه وقتایی مجبور میشه با کسایی همکاری کنه که خیلی باهاشون حال نمی‌کنه. بدتر از همه اینه که هر گروه یه سرگروه داره و اگه خودت سرگروه نباشی، یعنی باید به حرف یکی دیگه گوش کنی! اینا چیزاییه که خیلی‌ها در مورد کار گروهی میگن. ولی من میگم کارگروهی خیلی خوبه، یاد می‌گیری که حتی وقتی اوضاع اونجوری که می‌خوای نیست، بازم وظیفه‌ات رو درست انجام بدی. یاد می‌گیری چه جوری با بقیه حرف بزنی و رفتار کنی تا آدمای غریبه بشن دوستای تازه‌ات. یاد می‌گیری هر کسی یه جایگاهی داره و با توجه به اون وظیفه‌اش مشخص می‌شه. حالا نظر تو چیه؟ به نظرت نظر سپهر و افشین و محسن و طاها چیه؟ خب قصه رو گوش کن تا بفهمی. 👇🏻👇🏻👇🏻