بسم الله الرحمن الرحیم
صدای اذان از بیرون شنیده میشود،
دلنشین و دلربا
الله اکبر
الله اکبر
دوست دارم بروم با آداب مسواک بزنم،آب به صورتم بریزم و بگویم اللهم بیض وجهی یوم تبیض فیه الوجوه
عطر بزنم،
جانماز تمیز و معطر به عطر نرگسم را باز کنم،
شمع ها را روشن کنم،
اطراف جانمازم را با گل پرهای رنگی تزیین کنم و
با یک چادر اتوکشیده مقابل با عظمت ترین حقیقت هستی بایستم و غرق بشوم در دریای مهر و محبتش...
بی قرار چنین خلوتی عاشقانه ام که
دخترک مامان کنان وبی قرار از راه می رسد،
میفهمم نیاز به تعویض دارد، دستش را می گیرم و می رویم برای حداقل ربع ساعت در دستشویی ماندن، برای آب بازی های بعد از هر تعویض،برای خنده های کودکانه اش، برای اینکه خودش دمپایی بپوشد،خودش آب را باز کند،خودش دستش را بشوید و اگر من کوچکترین دخالتی کنم با یک مَ______نِ غلیظ متوجهم کند که خودش توانایی دارد و نیازی به کمک من ندارد!
از آنجا که بارها در قرآن فرمودی نجواهای ما را می شنوی، و از لحظه ای که حضرت زکریا با ندائی پنهان صدایت کرده با ما سخن گفتی،
با ندائی خفی میخوانمت که باشد یک قرار عاشقانه ی به موقعِ دیگر طلبت!
می روم که به کار امانتی ات برسم که نه صبر دارد نه منطق!
می روم و حسرت اقامه ی اول وقت یک نماز دیگر به دلم می ماند،
آخر میدانی از این طلب ها تقریبا هر روز به حسابت میزنم!
یک روز سر قرار عاشقانه مان گرسنه می شود!
یک روز آب می خواهد!
یک روز با برادرش همه ی چالش هایشان را برای وقت نماز می گذارند!
یک روز هم کلا چادرم را می کشد و با نماز خواندن من حال نمی کند!
و مشتاقم برای روزی که قرار است همه ی طلب هایم را دریافت کنم!
همه ی خلوت های نداشته
همه ی مناجات های عاشقانه سرد شده
همه ی اشک های فروخورده ای که برای مکدر نشدن خاطرِ امانتی ات در چشم هایم حلقه شد اما سرازیر نشد!
برای همه ی آتشی که برای ناحله الجسم به قلبم زده شد اما بصورتم که رسید یخ کرد و شد لبخندی که او با دستانش بر لبانم می کشید!
برای روزی که دیگر از لحظه لحظه ی حضورت سرشار می شوم...
رب من
یعنی می شود بودن در خیل این گروه را روزی ببینم:
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ
إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»
بر من خرده نگیر که نه به اندازه ی وسعتم میخواهم نه لیاقتم که منِ بی مقدار را چه به نظر به وجه رب؟!
خودت از ما خواستی دعایمان بلند باشد تا تلاشمان هم بلند شود!
فدا کردن قرار عاشقانه ی ما می ارزد به اینکه او عاشق نماز شود!
من برای نماز نه با او بداخلاقی می کنم و نه نیازهایش را به تعویق می اندازم
من میخواهم این کودک زیر ۷سالِ بقچه ی عواطف و احساسات عاشق من شود تا روزی که موقعش برسد، خودم را حذف کنم و تو را جانشین کنم!
و چقدر زیباست که من امروز قرار عاشقانه ام را با تو به تعویق می اندازم اما در واقع از قرار عاشقانه ی او با تو در آینده مراقبت می کنم.
برای استمرار این حرکت روی زمین
برای ساختن یک انسان موحد که او هم موحدی تربیت کند
برای قطع نشدن این زنجیره در عالم....
برای تو
برای تو
برای تو
این تلاش های ناقص ما را در این سلوک مادرانه ای که برایمان تدارک دیده ای از ما بپذیر!
🖊نسترن بروجردی
#مادران_همدل
#مادری_دائم_العبادگی
#سلوک_مادرانه
https://eitaa.com/madaranehamdel