eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
151 ویدیو
32 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا سلام، وقت بخیر قصه های سارا و سینا (۱) قسمت اول: بیا فکر کنیم، اوووووووم🤔 ( موضوع: تفکر خلاق و مهارت حل مسئله) 🔵 مادر رفته بود خرید. سارا و‌ سینا در خانه مادربزرگ مشغول بازی بودند. پدربزرگ درب خانه را خیلی آرام باز کردند و در حالی که یک بسته را پشت سرشون قایم کرده بودند، امدند داخل، بچه ها به سمت پدربزرگ دویدند و گفتند: باباجون باباجون برای ما هدیه خریدید؟😊 باباجون گفت: هیس!!!🤫 بچه ها سر و‌ صدا نکنید، امروز تولد مادربزرگ هست من میخوام مادربزرگ را خوشحال کنم.😉 سارا و سینا با هم گفتند: آهاااااا، که اینطور🤔 🔵 به سمت اسباب بازیهاشون برگشتند.اما سارا بازی نمیکرد. سینا : انگار حواست نیستااااا!!!!!! سارا: دارم فکر میکنم، اووووووم🤔 سینا: به چی؟؟🧐 سارا: به اینکه ما هم‌ به مامان جون هدیه بدیم!!!🤔 سینا: چطوری؟؟؟؟ ما که الان نمی تونیم تنهایی بریم خرید، پول هم نداریم؟!!☹️ سارا: خوب خیلی کارهای دیگه ای هم میشه انجام داد، دارم فکر میکنم.اوووووووم🤔 یادت هست برای تولد بابا، با مامان کیک🎂 درست کردیم.😋 سینا: خوب اگر بخوایم وسایل کیک را از مامان جون بگیریم که میفهمه؟!!☹️ سارا: درسته. خووووب، یادت هست برای تولد مامان نقاشی کشیدیم. مامان خیلی خوشحال شد و هنوز هم اون نقاشی روی دیوار اتاق هست.🙂 سینا: خیلی خوبه، پاشو پاشو بریم نقاشی بکشیم☺️ 🔵 سارا و سینا از پدربزرگ، کاغذ سفید و مداد سیاه گرفتند، سارا یک قایق بادبانی⛵️ روی امواج دریا 🌊 و یک خورشید 🌝 در آسمان کشید. سینا هم چند درخت🌴🌳، گل🌷🌾🌹چمنزار، یک خورشید و دو تا ابر کوچولو در آسمان کشید. 🔵 سارا: عالیییییییه.👌👌 ولی صبر کن!!!؟؟؟؟😳🤔 مدادرنگی ها خونه خودمونه☹️☹️، حالا چطوری نقاشی ها را رنگ کنیم؟؟!!🤨 سینا: واااااااای، خیلی بد شد☹️ سارا: بیا بازم فکر کنیم، اوووووووم🤔 فهمیدم فهمیدم، مامان جون همیشه وقتی خیاطی می کنند تکه پارچه های اضافی را توی یک کیسه جمع میکنند، خودم دیدم. باید برم پیش باباجون👌👌.باباجون باباجون چسب هم دارید؟ باباجون: بله که داریم سینا: آهااااااان. منم فهمیدم 👌 سینا دوید سمت حیاط 🔵 سارا به جای دریا از تکه پارچه آبی، به جای قایق از تکه پارچه قهوه ای و برای خورشید از تکه پارچه زرد استفاده کرد. بادبانها را هم سفید گذاشت. 🔵 سینا هم برای کامل کردن درختان و گلهایی که کشیده بود از شاخه و برگها و گلهای ریخته شده در باغچه استفاده کرد. 🔵 سارا : من فقط به یک شاخه نازک برای میله بادبان قایم احتیاج دارم. سینا : من هم فقط یک تکه پارچه زرد برای خورشید و دو تکه پارچه آبی برای ابرهای آسمان احتیاج دارم.👏👏 🔵 نقاشی های سارا و سینا به زیبایی، کامل شد. مادربزرگ از دیدن نقاشی های جالب سارا و سینا خیلی ذوق زده شد. 😍😍 👌 انتشار و کپی از مطالب،قصه ها و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak