eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
110 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه ی: غصه ی دیوار ( +۴ سال) 🌙نور ماه شکاف دیوار را روشن کرده بود. کبوتر سفید🕊 با نوکش شاخه های بهم ریخته کف لانه را کمی مرتب کرد. بق بقویی کرد و بعد آرام و بی صدا نشست. نیلو، جوجه کبوتر نیلگونش را زیر بالهایش قایم کرد، تا کمی او را گرم کند. 🕊نیلو سرش را از کنار بال مادر بیرون آورد پرسید: مادر چرا لانه ما روی درخت نیست؟ چرا لانه ما در شکاف این دیوار قدیمی است ؟ اگر تَرَک این دیوار بزرگتر شود و لانه ما خراب شود چی ؟ می شود جای لانه را عوض کنیم ؟ 🕊مامان کبوتر گفت: نه اصلا نگران نباش تا لانه ما اینجاست این دیوار هم خراب نمی شود. تازه این دیوار آن قدرها هم قدیمی نیست، قبلا هم به تو گفتم که این دیوار از غصّه تَرَک خورده، اگر ما از پیش او برویم، بیشتر غصه میخورد و تَرَک آن هم بزرگ و بزرگتر می شود. من تنها کسی هستم که میتوانم کنارش باشم و با او درد و دل کنم. چون، آن روزی که ترک خورد، من هم اینجا بودم و همه چیز را با چشمان خودم دیدم. 🕊نیلو گفت: مامان کبوتر، دیوار چرا غصه خورده؟ هیچوقت برای من نگفتی !! فقط گفتی: غصه خورده ترک خورده غصه خورده ترک خورده ...، خوب من هم دوست دارم بدانم. 🕊مامان کبوتر نگاهی به ماه درخشان در آسمان انداخت و آهی کشید گفت : اوووووم فکر کنم دیگر آنقدر بزرگ شدی که برای تو تعریف کنم. باید برای تو تعریف کنم ماجرای روزی که این دیوار از غصّه ترک خورد. آن زمان تو هنوز به دنیا نیامده بودی دخترکم. 🕊 یک روز روی همین دیوار نشسته بودم، آخر دلم نمی آمد از اینجا بروم، میدانی چرا؟ چون حسین بن علی(ع) اینجا بود و تعداد زیادی از مردم مدینه اطرافش جمع شده بودند، مردی خسته که معلوم بود از راه خیلی دوری آمده به دیوار تکیه داده بود. از دروازه شهر پرس و جو کرده بود و سراغ حسین بن علی(ع) را گرفته بود تا به اینجا رسیده بود. معلوم بود بار اولی است که امام حسین(ع) را می دید.‌ مدتی اینجا نشسته بود و رفتار و اخلاق خوب و مهربانانه امام را با مردم می دید و هر بار بیشتر از قبل تعجب میکرد. 🕊نیلو پرسید: چرا تعجب ؟ مگر اخلاق امام چطور بود ؟ مادر گفت: صبر کن، صبر کن نیلو، او دلش پر از بغض و دشمنی با علی(ع) بود. به دیوار تکیه داده بود و بلند فریاد کشید: آیا تو پسر علی هستی؟ ➖جمعیت با شنیدن صدای بلند او کنار رفتند، امام نگاهی مهربانانه به او انداختند و آرام گفتند: بله من پسر علی(ع) هستم. 🕊اشک از چشمان مامان کبوتر قطره قطره پایین ریخت. نیلو پرسید : مادر حرف بدی که نزده !! چرا گریه می‌کنی فقط پرسیده تو پسر علی(ع) هستی ؟ مامان کبوتر باز هم گفت: عجله نکن نیلو جان، وااای وااای وااای که او با بی احترامی هرچه حرف زشت و بی ادبانه بلد بود به امام گفت. من خودم روی دیوار نشسته بودم، دیوار از غصه و خجالت حرفهایش تَرَک خورد. خودم صدای ناله اش را شنیدم. 🕊چشمان مرد پر از خشم و بغض بود اما نه در چشمان حسین(ع) هیچ اثری از خشم نبود. رفتارهای امام برای او عجیب بود. او بسیار خشمگین بود ولی امام فقط با مهربانی به او نگاه می کردند و آیه ای از قرآن را خواندند(۱) که: خدا به پیامبر گفت، تو گذشت کن و ببخش و مردم را به خوبی ها دعوت کن. امام خیلی که مهربانانه به آن مرد بی ادب گفتند: از خدا برای من و خودت بخشش بخواه، اگر هر کمکی از من بخوای انجام میدهم، اگر چیزی میخواهی بگو، به تو می دهم و اگر راهنمایی لازم داری من تو را راهنمایی می کنم. 🕊نیلو با تعجب پرسید: خوب بعد چی شد ؟ آن مرد از امام چه چیزی خواست ؟ مامان کبوتر گفت: او دیگر خجالت زده و شرمنده بود، امام هم که متوجه شرمندگی و ناراحتی اون مرد شدند و دوست نداشتند آن مرد را شرمنده و ناراحت ببینند، آیه دیگری از قرآن را خواندند (۲) : (یوسف به برادرانش گفت:) امروز خجالت زده و ناراحت و نباشید، که خدا گناه شما را می بخشد و او مهربان‌ترین مهربانان است. ➖امام از او پرسیدند : اهل کدام شهر هستی؟ او گفت: اهل شام امام گفتند: ما به شنیدن این حرفها از مردم شام عادت داریم. این رفتارهای غلطی است که معاویه به مردم شام یاد داده است. ➖آن مرد با دیدن برخورد امام در مقابل حرفهای زشت خودش خیلی خجالت کشید، آرام آرام خودش را در وسط جمعیت پنهان کرد تا امام دیگر او را نبینند ولی از آن روز به بعد هیچ کس را بیشتر از علی و فرزندان علی دوست نداشت. 🕊 از آن روز که دیدم این دیوار چگونه از غصه حرفهای بدی که آن مرد وقتی دستش را بر این دیوار تکیه داده بود به امام حسین(ع) گفت، ترک خورد و درد کشید، تصمیم گرفتم تا همیشه کنار او بمانم و تنهایش نگذارم (۱)خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ(اعراف،۱۹۹) (۲)قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ۖ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ(یوسف،۹۲) ✅ نشر با نام و لینک مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak