eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
109 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا وقت همگی بخیر و نیکی برای یک جشن دخترانه میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) که ان شاءالله آخر هفته در پیش داریم یک نمایش نامه نوشتم با ایده گرفتن از کتاب« مثل تو، بانوی من فاطمه» نوشته خانم کلرژوبرت، اینجا هم قرار میدم اگر بقیه دوستان هم تمایل داشته باشند استفاده کنند.
به نام خداوند بخشنده مهربان ➖توصیف موقعیت : ضحی به همراه مادربزرگش بی بی، در شهر مکه در خانه ای کوچک و باصفا زندگی میکردند. بی بی و ضحی کنار هم در حیاط خانه نشستند، بی بی مشغول کاری است. (کشک سابیدن یا نخ ریسیدن، دوخت و دوز و... با توجه به وسایلی که موجود دارید.) ضحی: بی بی جون میشه امروز حلوا خرمایی درست کنی؟ بی بی: امروز؟! امروز که نان خوردیم سیریم، باشد روز دیگری ضحی با کمی ناراحتی: برای خودم نمیخواهم، بی بی جان تا حالا دیدی من از تو چیزی بخواهم !! بی بی: پس برای چه کسی میخواهی؟ من و تو که در این خانه تنهاییم. ضحی : برای مهمان ِهمسایه مان بانو خدیجه، آخر برای او خیلی عزیز است. بی بی با تعجب : بانو خدیجه هم که روزها در خانه تنهاست، کسی به سراغ او نمی آید، روزی از عزیزان خاندانش بود ولی حالا....(با آه کشیدن) ضحی: حالا چی بی بی ؟ بی بی: حالا سالهاست کسی به سراغ او نمی آید، از وقتی که با محمد ازدواج کرد. خدیجه ثروتمند بود و از خانواده ای سرشناس، اما محمد فقیر بود و یتیم زنان قریش رفت و آمد با خدیجه را ممنوع کردند، مگر نمی بینی من هم باید پنهانی و یواشکی به سراغ بانو بروم، حتی اگر بفهمند کسی فقط به بانو سلام میکند، اذیتش می کنند‌. ضحی: ولی من خودم امروز که بازی می‌کردم صدای بانو را از آن طرف دیوار شنیدم، شنیدم بانو مهمان دارد، با او حرف میزد، شنیدم که او همدم تنهایی های بانو است، شنیدم که بانو به او میگفت عزیزتر از جانم بی بی : آها فهمیدم، چه میگویی دلبرکم، بله بله، او نور چشم بانو خدیجه و پیامبرمان محمد است، که به زودی به دنیا می آید. بی بی با آه : فقططططط ... ضحی: فقط چه بی بی ؟ بی بی: فقط کاش پسر باشد ضحی: چرا پسر ؟ من که دوست دارم دختر باشد بی بی : نه نه نه، این حرف را نزن اگر دختر باشد بزرگان قریش محمد را مسخره میکنند‌ مگر نمی‌دانی آنها دختر دوست ندارند، فکر میکنند فقط پسر است که می تواند راه پدر را ادامه دهد و کمک کار او باشد. به خصوص که دو پسر محمد چند سال قبل در خردسالی فوت کردند. آنها همیشه محمد را مسخره می کنند و می‌خندند که او پسری ندارد که راهش را ادامه دهد. ضحی جان خیلی نگرانم برای روزی که بانو باید فرزندش را به دنیا بیاورد اگر باز تنهایش بگذارند چه ؟ اگر کمکش نکنند ، اگر دختر باشد چه !!! میدانی عزیزکم تو از من کلوچه خرمایی خواستی، فکر کردم برای خودت میخواهی آخر کمی آرد و روغن و خرما بیشتر نداریم آنها را هم در انبار پنهان کردم تا وقتی نوزاد بانو به دنیا آمد برای او کلوچه بپزم. ➖چند هفته بعد : بی بی : ضحی جان ضحی جان بیا کمک کن که باید کلوچه ها را درست کنیم. ضحی: چی شده بی بی ؟ بی بی : فرزند بانو خدیجه به دنیا آمد صبح زود بانو از من خواست که دوستان و زنان خانواده اش را خبر کنم به کمکش بیایند. من دنبال آنها رفتم اما هیچکدام نیامدند همه گفتند مگر روزی که به او گفتیم با محمد ازدواج نکن حرف ما را گوش کرد، ما هم الان کاری به او نداریم. وقتی ناراحت برگشتم بانو خدیجه با خوشحالی به من گفت هیچ اشکالی ندارد بی بی جان شما هم برو خانه، اگر ضحی بیدار شود و ببیند شما نیستی نگران می شود خداوند بهترین کمک ها را برایم فرستاده. ضحی: بهترین کمک ها ؟ یعنی چه کسانی ؟ بی بی : چهار بانو از بهشت ( در این لحظه چهار تا از دخترها که چادر سفید پوشیدند وارد میشوند خودشان را یکی یکی معرفی میکنند، آسیه همسر فرعون، کلثوم خواهر حضرت موسی، مریم مادر عیسی، ساره همسر ابراهیم به صورت یک حلقه میشوند، دستهاشون را بالا میبرند قنداق نوزاد را با هم بالا میبرند، صدای گریه نوزاد می آید، گلبرگ روی سر آنها و نوزاد ریخته می شود با شادی و هلهله) تلاوت سوره کوثر پخش می شود و بعد هم خارج می شوند. برگشت به صحنه بی بی و ضحی بی بی : خبر تولد دختر پیامبر در شهر پیچیده، ضحی: به این زودی ؟ بی بی : بله، مردم پیامبر را دیدند که یکدفعه روی زمین سجده کرده و صورتش غرق شادی بوده علتش را پرسیدند ؟ پیامبر گفته جبرئیل خبر از تولد دخترش آورده، دختری که نام او را خدا فاطمه گذاشته است. ضحی خطاب به بی بی در حالی که دارند کلوچه خرمایی درست می کنند : کاش من هم زودتر صورت نورانی فاطمه را ببینم. (س) ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
🔸🔸🔸🔸 سلام،شب همگی بخیر عزیزانی که پیام می دهند در مورد عدم امکان استفاده از لیست مطالب و‌ هشتگ ها ، این مسئله ربطی به کانال ندارد و مشکل از اختلالی است که امروز در جستجوی ایتا به وجود آمده. ان شاءالله به زودی مشکل برطرف شود. 👌
الهی ، توانگران را به دیدن خانه خوانده ای، و درویشان را به دیدار خداوند خانه؛ آنان سنگ وگِل دارند، و اینان جان و دل؛ آنان سرگرم در صورتند و اینان محو در معنا؛ خوشا آن توانگری که درویش است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆پیام یکی از مادران عزیز، متشکرم 💐💐 ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
👆پیام یکی از مادران عزیز، متشکرم 💐💐 ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم این مطلب یک دلنوشته است. ➖ مهر ماه ۹۳ بود، آن زمان من و همسرم تهران زندگی می کردیم. هم دانشجوی دکتری مهندسی عمران دانشگاه تربیت مدرس بودم و هم در یک شرکت سدسازی، طراح سازه های بتنی سد بودم.(داستان رها کردن آن کار و موقعیت هم برای خودش مفصل است و ماجراها دارد که شاید روزی نوشتم). ➖ ساعت کاری من ۷:۳۰ صبح تا ۵ عصر بود. روز عرفه بود، چند ساعت زودتر مرخصی ساعتی گرفتم تا به مراسم دعای عرفه برسم. شرکتی که کار میکردم در منطقه سعادت آباد تهران بود. پیاده دوان دوان خودم را به مسجد دانشگاه امام صادق(ع) رساندم. سخنران مراسم حجت الاسلام میرلوحی بودند، بخشی از سخنان آنروز برای من کاملا مبهم بود. حاج آقا اون روز از شهدایی حرف زدند که بدون نامِ شهید، پیکرشان دفن می شود، شهدایی که حتی خانواده هایشان نمی توانند به اقوام و همسایه ها اعلام کنند فرزندشان کجا و چطور شهید شده اند، از فرمانده آنها بدون ذکر نام حرفهای مبهمی زدند. از حقی که این افراد بر گردن ما دارند و بی نام و نشان امنیت ما را تأمین می‌کنند گفتند. آن زمان در میان عموم مردم نه اسمی از مدافع حرم بود نه سردار سلیمانی و... ➖ از خانمی که کنارم نشسته بودند پرسیدم منظورشان کدام شهدا هستند؟ ایشون هم گفتند نمیدانم. ➖ شب ماجرا را برای همسرم تعریف کردم، گفتم نمیدانم حاج آقا امروز از چه شهدایی حرف میزد، چرا خانواده هایشان حتی نمی توانند به کسی بگویند فرزندشان شهید شده! یعنی شهدای مرزبان هستند یا مثلاً شهدای وزارت اطلاعات یا ...!!!! منظورش چه افرادی بودند!!! همسرم گفتند دقیق نمیدانم ولی یکی از دوستان پاسدارم که در سپاه قدس است چند ماه قبل پیام حلالیت داد و گفت به سوریه می رود. گفتم یعنی می روند در سوریه با داعش بجنگند؟ گفت: دقیق نمیدانم شاید هم برای تعلیم نیروهای سوری می روند. سوریه!!! برایم عجیب بود. به همسرم گفتم من که باورم نمی شود، بعید می دانم. چرا ما باید در سوریه بجنگیم!! ➖ چند ماهی بیشتر از آن روز نگذشت اوایل سال ۹۴ کم کم ماجرای مدافعان حرم و نام حاج قاسم در میان عموم مردم هم علنی شده بود و حرف و حدیث های بسیاری گفته میشد. یادم هست که در محیط کارم تقریبا همه مخالف بودند از همان حرفهایی که ما خودمان در کشورمان این همه مشکل داریم، ما راضی نیستیم حق ما را می دهند به سوریه و عراق و از این قبیل حرفها.... ➖ یکی از پروژه های که آن روزها مشغول طراحی و ساخت و اجرایش بودیم سد قصرشیرین بود. یکبار که برای بازدید از کارگاه سد، به قصرشیرین رفته بودیم، باز همان صحبت‌ها شروع شد که پول ما را نمیدهند آنوقت به عراق و سوریه کمک می کنند. آن روزها داعش در عراق خیلی پیشروی کرده بود. همان لحظه به فردی که این حرفها را میزد گفتم: همین الان در اینترنت و سایتهای خبری جستجو کنید داعش در عراق تا کدام شهر را گرفته، و ببینید آن شهر با این نقطه ای که ما در آرامش و امنیت در آن ایستاده ایم چقدر فاصله دارد و با ماشینهای مجهزی که داعش در اختیار دارد چقدر زمان میبرد تا به این نقطه برسند!! ➖ این کار را انجام دادند تصورش هم غیرقابل باور بود کمتر از یکساعت!!!، داعش اگر مانعی روبرویش نبود می توانست در کمتر از یکساعت به جایی برسد که ما در کمال آرامش ایستاده بودیم و راجع به طراحی سرریز سد و حوضچه آرامش و... حرف می زدیم. گرچه که اگر کسی میخواست قدر امنیت را بداند آن منطقه پر از نشانه بود، یادگارهایی از دفاع مقدس. چه چیزها که در حفاری های مربوط به آن سد پیدا نشد.😭😭 ➖ شاید آن روزی که آن حرفهای مبهم را در مراسم عرفه شنیدم هیچوقت تصور نمیکردم که یکسال بعد آن فرمانده یک شخصیت محبوب ملی و بین المللی میشود، پنج سال بعد تشییع همان فرمانده گمنام، بزرگترین و طولانی ترین تشییع قرن میشود. او که چهل سال گمنام و بی نشان خدمت کرده بود مزد اخلاص و تقوایش را گرفت، او که دنبال نام و نشان نبود نامش جهانی شد، او که دنبال محبوبیت نبود محبوب دلها شد، او که دنبال شهرت و ثروت نبود شهره ی عام و خاص شد و چه زیبا گفت: آنکس که باید ببیند می بیند. و تعز من تشاء . ⚫️ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨✨✨ 💐 بانو جان امشب به بهانه ی سالروز میلاد پر سعادت شما همه جا شلوغ است. 🌷مغازه ها و فروشگاهها، اعم از حضوری و اینترنتی: حراج روز مادر، جشنواره خرید روز مادر و صدها عناوین مشابه به گوش و چشم می خورد. 🌺 گلفروشی ها که غلغله است، صفهای طولانی تا بیرون گل‌فروشی‌ها کشیده شده. 🌹کانال ها و فضای مجازی که شلوغ تر از همه جا، پر از تبریکها و مطالب مختلف و جوک ها و مطالب طنز که آقایان چه می کنند و خانمها چه نمی‌کنند برای هدیه روز زن. و صد البته بسیاری از مطالب مفید و آموزنده هستند. 🌸 گروههای مجازی هم همینطور اغلب بحث ها و مشورت ها داغ است، برای مادرم چه بخرم؟! برای مادرشوهرم چه بخرم؟! کم است،زیاد است، گاهی هم با پیاز داغ های اضافه که بسیار مراقبت میخواهد که در دام گناه نیفتیم. 🌼 بانو چه خوب نعمتی است که روز میلاد شما را روز مادر و روز زن نامگذاری کردند، چون مادرتر از شما در این عالم وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت. 🌻اما چه بد است و چقدر فقدان است برای ما، اگر این نامگذاری، ما را به دنیای خود مشغول کند که نفهمیم میلاد بانو فاطمه(س) را به چه دلیل جشن می گیریم، امسال نیز میلاد بانو فاطمه(س) بگذرد، اما بر معرفت من از حضرت چیزی اضافه نشود، اما بر کوله بار تخیلات منفی ام بار اضافه بگذارم که چرا همسرم فلان هدیه را خرید یا نخرید، چرا برای مادرم فلان هدیه را خریدم خوشش نیامد، و آه و امان از این حرفها و وسوسه ها و خیال ها و اوهام. 🌺 وااای بر ما، اگر ارزش این روز را با هدیه های مادی پایین بیاوریم. واای بر ما اگر فرصت رشد و جبران را با خسران از دست بدهیم. 🌸 بانو جان خودتان دست ما را بگیرید تا این دنیای پر هیاهو و پر از تبلیغات رنگارنگ و رسانه های مختلف، ارزش روز میلاد شما را برای ما پایین نیاورد. بانو جان کمکمان کنید تا حداقل سرسوزنی معرفتمان نسبت به شما افزوده شود. 🌼 امروز سخنی از رهبری را می‌خواندم با این مضمون : « در اسلام روش ها بسیار مهم اند، روش ها مثل ارزش ها هستند. در اسلام همچنان که ارزش ها اهمیت دارند روش ها هم اهمیت دارند، ارزش ها باید در روش ها هم خودشان را نشان دهند، باید در پیشبرد اهداف از روش های سالم و اخلاقی استفاده کنیم، استفاده از روش درست ممکن است در جایی ناکامی ها و دردسرهایی را هم به وجود آورد اما از نظر اسلام استفاده از روش های غیراخلاقی به هیچ‌وجه صحیح نیست . راه علی این گونه است و ما باید این گونه حرکت کنیم.» 🌕 بانو جان برای ما مادران دعا کنید، تربیت فرزندان موحد و پرهیزگار ارزش ماست، دعا کنید در روشهایمان نیز ارزش خود را حفظ کنیم. 💐 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
🔺 دیدیم در انگشتر تو صبح ظفر را