مادرانه های مشترک
به نام خدا 🔘 قصه های قاسم (قسمت اول) قسمت اول: برداشتی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم ( زندگینامه خو
⚫️سومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی تسلیت باد.😭😭
#جان_فدا
#حاج_قاسم
⚫️ کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
بسم الله الرحمن الرحیم
این مطلب یک دلنوشته است.
➖ مهر ماه ۹۳ بود، آن زمان من و همسرم تهران زندگی می کردیم. هم دانشجوی دکتری مهندسی عمران دانشگاه تربیت مدرس بودم و هم در یک شرکت سدسازی، طراح سازه های بتنی سد بودم.(داستان رها کردن آن کار و موقعیت هم برای خودش مفصل است و ماجراها دارد که شاید روزی نوشتم).
➖ ساعت کاری من ۷:۳۰ صبح تا ۵ عصر بود. روز عرفه بود، چند ساعت زودتر مرخصی ساعتی گرفتم تا به مراسم دعای عرفه برسم. شرکتی که کار میکردم در منطقه سعادت آباد تهران بود. پیاده دوان دوان خودم را به مسجد دانشگاه امام صادق(ع) رساندم. سخنران مراسم حجت الاسلام میرلوحی بودند، بخشی از سخنان آنروز برای من کاملا مبهم بود. حاج آقا اون روز از شهدایی حرف زدند که بدون نامِ شهید، پیکرشان دفن می شود، شهدایی که حتی خانواده هایشان نمی توانند به اقوام و همسایه ها اعلام کنند فرزندشان کجا و چطور شهید شده اند، از فرمانده آنها بدون ذکر نام حرفهای مبهمی زدند. از حقی که این افراد بر گردن ما دارند و بی نام و نشان امنیت ما را تأمین میکنند گفتند. آن زمان در میان عموم مردم نه اسمی از مدافع حرم بود نه سردار سلیمانی و...
➖ از خانمی که کنارم نشسته بودند پرسیدم منظورشان کدام شهدا هستند؟ ایشون هم گفتند نمیدانم.
➖ شب ماجرا را برای همسرم تعریف کردم، گفتم نمیدانم حاج آقا امروز از چه شهدایی حرف میزد، چرا خانواده هایشان حتی نمی توانند به کسی بگویند فرزندشان شهید شده! یعنی شهدای مرزبان هستند یا مثلاً شهدای وزارت اطلاعات یا ...!!!!
منظورش چه افرادی بودند!!!
همسرم گفتند دقیق نمیدانم ولی یکی از دوستان پاسدارم که در سپاه قدس است چند ماه قبل پیام حلالیت داد و گفت به سوریه می رود. گفتم یعنی می روند در سوریه با داعش بجنگند؟ گفت: دقیق نمیدانم شاید هم برای تعلیم نیروهای سوری می روند.
سوریه!!! برایم عجیب بود.
به همسرم گفتم من که باورم نمی شود، بعید می دانم. چرا ما باید در سوریه بجنگیم!!
➖ چند ماهی بیشتر از آن روز نگذشت اوایل سال ۹۴ کم کم ماجرای مدافعان حرم و نام حاج قاسم در میان عموم مردم هم علنی شده بود و حرف و حدیث های بسیاری گفته میشد. یادم هست که در محیط کارم تقریبا همه مخالف بودند از همان حرفهایی که ما خودمان در کشورمان این همه مشکل داریم، ما راضی نیستیم حق ما را می دهند به سوریه و عراق و از این قبیل حرفها....
➖ یکی از پروژه های که آن روزها مشغول طراحی و ساخت و اجرایش بودیم سد قصرشیرین بود. یکبار که برای بازدید از کارگاه سد، به قصرشیرین رفته بودیم، باز همان صحبتها شروع شد که پول ما را نمیدهند آنوقت به عراق و سوریه کمک می کنند. آن روزها داعش در عراق خیلی پیشروی کرده بود. همان لحظه به فردی که این حرفها را میزد گفتم: همین الان در اینترنت و سایتهای خبری جستجو کنید داعش در عراق تا کدام شهر را گرفته، و ببینید آن شهر با این نقطه ای که ما در آرامش و امنیت در آن ایستاده ایم چقدر فاصله دارد و با ماشینهای مجهزی که داعش در اختیار دارد چقدر زمان میبرد تا به این نقطه برسند!!
➖ این کار را انجام دادند تصورش هم غیرقابل باور بود کمتر از یکساعت!!!، داعش اگر مانعی روبرویش نبود می توانست در کمتر از یکساعت به جایی برسد که ما در کمال آرامش ایستاده بودیم و راجع به طراحی سرریز سد و حوضچه آرامش و... حرف می زدیم. گرچه که اگر کسی میخواست قدر امنیت را بداند آن منطقه پر از نشانه بود، یادگارهایی از دفاع مقدس. چه چیزها که در حفاری های مربوط به آن سد پیدا نشد.😭😭
➖ شاید آن روزی که آن حرفهای مبهم را در مراسم عرفه شنیدم هیچوقت تصور نمیکردم که یکسال بعد آن فرمانده یک شخصیت محبوب ملی و بین المللی میشود، پنج سال بعد تشییع همان فرمانده گمنام، بزرگترین و طولانی ترین تشییع قرن میشود. او که چهل سال گمنام و بی نشان خدمت کرده بود مزد اخلاص و تقوایش را گرفت، او که دنبال نام و نشان نبود نامش جهانی شد، او که دنبال محبوبیت نبود محبوب دلها شد، او که دنبال شهرت و ثروت نبود شهره ی عام و خاص شد و چه زیبا گفت: آنکس که باید ببیند می بیند. و تعز من تشاء .
#جان_فدا
#حاج_قاسم
⚫️ کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
4⃣ هشتگهای مربوط به تربیت دینی، احادیث تربیتی و مناسبات مذهبی:
#ایده_نامگذاری_هدایا
#حدیث_مربوط_به_امور_فرزندان
#اسلام_و_تکریم_کودک
#لقمه_حلال
#تاثیر_لقمه_حلال_بر_تربیت_فرزندان
#کسب_روزی_حلال
#هدیه_روز_مادر
#عید_مبعث
#میلاد_امام_زمان
#نیمه_شعبان
#احیا_شب_نیمه_شعبان
#ثواب_تربیت_و_تحمل_شیطنت_فرزند
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روز_قدس
#روز_عرفه
#ایده_های_جشن_غدیر
#حاجیه_میردامادی
#تربیت_دینی_کودک #محرم #هیئت_خانگی
#ادب_در_گفتار
#تأثیر_دروغ_گفتن_به_فرزندان
#پرورش_احساسات
#اربعین #امام_حسین
#داستان_راستان
#علامه_حسن_زاده_آملی
#نقش_پدر_و_مادر_در_تربیت_فرزند
#تربیت_در_محیط_عدل_و_آزادی
#امانتهای_الهی
#میلاد_پیامبر_اکرم
#تربیت_در_گفتار #تربیت_در_عمل #تربیت_جوان #تربیت_فرزند_از_نظر_اسلام
#شهادت_امام_هادی
#میلاد_امام_هادی #امام_هادی
#زیاده_روی_در_محبت
#احترام_به_شخصیت_کودک
#ایده_جشن_میلاد_امام_رضا
#عید_غدیر
#خطبه_غدیر
#ماه_محرم #فعالیت_محرم #محرم #همرزمان_حسین
#درسهای_عاشورا
#بلا_صبر_بندگی
#عفو_و_صفح
#جان_فدا #حاج_قاسم
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه
#تشییع_شهدای_گمنام
#آرتین #شاهچراغ
#میلاد_پیامبر_اکرم #صبر_و_بردباری
#ماه_مبارک_رمضان #رمضان_شهدایی
#شهدای_ماه_مبارک_رمضان #ماه_رمضان #ایده_ماه_رمضان #دکور_رمضانی
#روز_قدس #مراسم_احیا
#فرصت_خوبی_کردن
#علی_علت_مبقیه_اسلام
#روز_مادر #حضرت_خدیجه #وفات_حضرت_خدیجه
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا #برداشتهای_تربیتی_طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#به_وقت_اذان_صبح
#فاطمیه #ایام_فاطمیه #حضرت_زهرا
#طوفان_الاقصی
#فرصت_رشد
#خدایا_شکرت
#الهی_نامه
#میلاد_حضرت_زینب_س
#جشن_کودکانه #جشن_خانگی_میلاد_حضرت_زینب_س #شهادت_امام_حسن_عسکری #هیئت_خانگی #شاهچراغ #شیراز_تسلیت
#اندکی_تأمل #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن #ولایت
#عرفه
#شهید_چمران #مرد_رویأها
#امام_خمینی
#میلاد_امام_رضا
#امام_صادق
#هفت_سین_قرآنی #میلاد_امام_محمد_باقر #شهادت_امام_هادی #امام_هادی #من_مادر_مصطفی #شهید_احمدی_روشن
#دهه_فجر #ایران_قوی
#شهادت_امام_کاظم
#میلاد_امام_سجاد
#روز_پدر #میلاد_امام_علی_ع #سردار_دلها #قهرمان_من
#سوره_مریم #میلاد_حضرت_مسیح
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
بسم الله الرحمن الرحیم
این مطلب یک دلنوشته است.
➖ مهر ماه ۹۳ بود، آن زمان من و همسرم تهران زندگی می کردیم. هم دانشجوی دکتری مهندسی عمران دانشگاه تربیت مدرس بودم و هم در یک شرکت سدسازی، طراح سازه های بتنی سد بودم.(داستان رها کردن آن کار و موقعیت هم برای خودش مفصل است و ماجراها دارد که شاید روزی نوشتم).
➖ ساعت کاری من ۷:۳۰ صبح تا ۵ عصر بود. روز عرفه بود، چند ساعت زودتر مرخصی ساعتی گرفتم تا به مراسم دعای عرفه برسم. شرکتی که کار میکردم در منطقه سعادت آباد تهران بود. پیاده دوان دوان خودم را به مسجد دانشگاه امام صادق(ع) رساندم. سخنران مراسم حجت الاسلام میرلوحی بودند، بخشی از سخنان آنروز برای من کاملا مبهم بود. حاج آقا اون روز از شهدایی حرف زدند که بدون نامِ شهید، پیکرشان دفن می شود، شهدایی که حتی خانواده هایشان نمی توانند به اقوام و همسایه ها اعلام کنند فرزندشان کجا و چطور شهید شده اند، از فرمانده آنها بدون ذکر نام حرفهای مبهمی زدند. از حقی که این افراد بر گردن ما دارند و بی نام و نشان امنیت ما را تأمین میکنند گفتند. آن زمان در میان عموم مردم نه اسمی از مدافع حرم بود نه سردار سلیمانی و...
➖ از خانمی که کنارم نشسته بودند پرسیدم منظورشان کدام شهدا هستند؟ ایشون هم گفتند نمیدانم.
➖ شب ماجرا را برای همسرم تعریف کردم، گفتم نمیدانم حاج آقا امروز از چه شهدایی حرف میزد، چرا خانواده هایشان حتی نمی توانند به کسی بگویند فرزندشان شهید شده! یعنی شهدای مرزبان هستند یا مثلاً شهدای وزارت اطلاعات یا ...!!!!
منظورش چه افرادی بودند!!!
همسرم گفتند دقیق نمیدانم ولی یکی از دوستان پاسدارم که در سپاه قدس است چند ماه قبل پیام حلالیت داد و گفت به سوریه می رود. گفتم یعنی می روند در سوریه با داعش بجنگند؟ گفت: دقیق نمیدانم شاید هم برای تعلیم نیروهای سوری می روند.
سوریه!!! برایم عجیب بود.
به همسرم گفتم من که باورم نمی شود، بعید می دانم. چرا ما باید در سوریه بجنگیم!!
➖ چند ماهی بیشتر از آن روز نگذشت اوایل سال ۹۴ کم کم ماجرای مدافعان حرم و نام حاج قاسم در میان عموم مردم هم علنی شده بود و حرف و حدیث های بسیاری گفته میشد. یادم هست که در محیط کارم تقریبا همه مخالف بودند از همان حرفهایی که ما خودمان در کشورمان این همه مشکل داریم، ما راضی نیستیم حق ما را می دهند به سوریه و عراق و از این قبیل حرفها....
➖ یکی از پروژه های که آن روزها مشغول طراحی و ساخت و اجرایش بودیم سد قصرشیرین بود. یکبار که برای بازدید از کارگاه سد، به قصرشیرین رفته بودیم، باز همان صحبتها شروع شد که پول ما را نمیدهند آنوقت به عراق و سوریه کمک می کنند. آن روزها داعش در عراق خیلی پیشروی کرده بود. همان لحظه به فردی که این حرفها را میزد گفتم: همین الان در اینترنت و سایتهای خبری جستجو کنید داعش در عراق تا کدام شهر را گرفته، و ببینید آن شهر با این نقطه ای که ما در آرامش و امنیت در آن ایستاده ایم چقدر فاصله دارد و با ماشینهای مجهزی که داعش در اختیار دارد چقدر زمان میبرد تا به این نقطه برسند!!
➖ این کار را انجام دادند تصورش هم غیرقابل باور بود کمتر از یکساعت!!!، داعش اگر مانعی روبرویش نبود می توانست در کمتر از یکساعت به جایی برسد که ما در کمال آرامش ایستاده بودیم و راجع به طراحی سرریز سد و حوضچه آرامش و... حرف می زدیم. گرچه که اگر کسی میخواست قدر امنیت را بداند آن منطقه پر از نشانه بود، یادگارهایی از دفاع مقدس. چه چیزها که در حفاری های مربوط به آن سد پیدا نشد.😭😭
➖ شاید آن روزی که آن حرفهای مبهم را در مراسم عرفه شنیدم هیچوقت تصور نمیکردم که یکسال بعد آن فرمانده یک شخصیت محبوب ملی و بین المللی میشود، پنج سال بعد تشییع همان فرمانده گمنام، بزرگترین و طولانی ترین تشییع قرن میشود. او که چهل سال گمنام و بی نشان خدمت کرده بود مزد اخلاص و تقوایش را گرفت، او که دنبال نام و نشان نبود نامش جهانی شد، او که دنبال محبوبیت نبود محبوب دلها شد، او که دنبال شهرت و ثروت نبود شهره ی عام و خاص شد و چه زیبا گفت: آنکس که باید ببیند می بیند. و تعز من تشاء .
#جان_فدا
#حاج_قاسم
⚫️ کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak