😍#قصه_متنی
🌱لاکپشت کوچولو عصبانیست
🌱{اهداف قصه: تقویت کنترل خشم کودکان}
در یک جنگل سرسبز و زیبا یک لاکپشت کوچک زندگی میکرد. لاک سبزرنگ و زیبایش مثل یک دیوار محکم از او مراقبت میکرد. لاک پشت کوچولو در جنگل دوستان زیادی داشت وآنها هرروز در جنگل بازی میکردند.
روزی لاکپشت کوچولو با حلزون مشغول آببازی کنار دریاچه بودند. حلزون خیلی ذوقزده شده بود و با سطل به لاک پشت کوچولو آب پاشید. ناگهان لاکپشت کوچولو به شدت عصبانی شد و شروع کرد به جیغ و فریاد کردن سر حلزون. حلزون که خیلی ترسیده بود، پا به فرار گذاشت. لاکپشت کوچولو دوست نداشت با یک سطل آب خیس شود و این او را عصبانی کرده بود. او هم حسابی جیغ و داد کرد.
روزی دیگر لاکپشت کوچولو با کرم سبز در جنگل مشغول توپبازی با گردوها بودند. کرم سبز ناگهان توپ را بلند پرتاپ کرد و توپ افتاد روی سر لاکپشت کوچولو. ناگهان لاکپشت کوچولو عصبانی شد و داد و فریاد راه انداخت. کرم سبز که خیلی ترسیده بود، فرار کرد و رفت زیر برگهای درختان پنهان شد.
تا اینکه یک روز که لاکپشت کوچولو که با پروانه روی چمنها بازی میکردند، پای لاک پشت کوچولو به یک سنگ کوچک گیر کرد و افتاد. لاک پشت کوچولو ناگهان شروع کرد به داد و فریاد کردن. اخم کرده بود و از شدت خشم،دندانهایش را به پروانه نشان میداد. پروانه خیلی ترسید و زود پرواز کرد و رفت روی گلهای بالای تپه.
همه دوستان لاکپشت کوچولو از او ترسیده بودند. چون او همیشه داد و فریاد میکرد و عصبانی بود. دیگر هیچکس نمیرفت تا با او بازی کند. چون همه دوست داشتند با کسی بازی کنند که مهربان باشد و عصبانی و بداخلاق نباشد.
لاکپشت کوچولو خیلی تنها شده بود. هیچکس با او بازی نمیکرد. او کنار برکه نشسته بود و به صورت خودش در آب برکه نگاه میکرد. ناگهان صدایی شنید. کرم سبز از درخت پایین آمد و گفت: لاکپشت کوچولو اینجا تنها نشستهای؟ چیزی شده؟
لاکپشت کوچولو گفت: هیچکس دیگر با من بازی نمیکند. میدانی کرمی جان، من خیلی زود عصبانی میشوم. نمیدانم چرا؟ نمیدانم باید چه کار کنم که کسی از من نترسد.
کرم سبز گفت: من یک فکری دارم. چطور است هر وقت که عصبانی میشوی یک کاری که دوست داری انجام دهی. مثلا روی کاغذ خطخطی کنی یا روی سنگهای برکه لیلی کنی. نظرت چیست؟
لاکپشت خیلی خوشحال شد و چند کار مورد علاقه خود را روی کاغذ نوشت. مثلا بالا رفتن از سنگهای بزرگ، فوت کردن شکوفهها و قاصدکها و یا مسابقه سنگ انداختن در دریاچه. لاکپشت کوچولو به کرم سبز گفت، کرمی جان از این به بعد لطفا هر زمان من عصبانی شدم، یادم بنداز که یکی از این کارها را انجام دهم.
کرم سبز هم قبول کرد. یک روز دوباره آنها رفتند تا دوباره با هم بازی کنند. همینطور که بازی میکردند، ناگهان یک باد شدید شروع به وزیدن کرد و قاصدکهای آنها را با خود برد. لاکپشت دوباره عصبانی شد و تا خواست داد و فریاد کند، کرم سبز گفت: آهای لاکپشت کوچولو بیا با هم مسابقه سنگ انداختن در برکه بدهیم. لاکپشت کوچولو یکدفعه یادش افتاد حالا که عصبانی شده، وقت این شده که یکی از کارهای مورد علاقه خودش را انجام دهد. او عصبانیت خود را فراموش کرد و با کرم سبز شروع کرد به مسابقه دادن. هر کدام چندین سنگ بزرگ و کوچک به آب برکه انداختند و کلی خندیدند و خوشحال شدند.
لاکپشت کوچولو اینبار به جای جیغ و داد کردن، یک کار جدید کرده بود که خیلی بهتر بود. او از کرم سبز تشکر کرد که این راه را به او یاد داده است.
🐢 🐛 🐌 🐢 🐛 🐌
#کودک_مهدوی
محتوای مهدوی/آذربایجان شرقی
https://eitaa.com/madares_mahdavy
21.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸#نماهنگ
#جشن_تکلیف
#جشن_فرشته ها
✅تقدیم به دختران سرزمین ایران
☘️💖☘️💖☘️💖☘️💖
#کودک_مهدوی
محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی
https://eitaa.com/madares_mahdavy
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعر
#یار_امام_زمان
امام ما مهربونه
از چشم او اشک رونه
منتظره یه دونه یار
هرروز و هرشب می مونه
دوست و عزیز ما باشه
بی یاور و تنها باشه
برای مردم آقاجون
همیشه در دعا باشه
ای بچه ها بیدار بشیم
از بدیها بیزار بشیم
دوست نباشیم با دشمنا
برای آقا یار بشیم
غفلت بده توی کارا
باید توجه کرد حالا
تو زندگی هدف چیه
هدف باشه فقط خدا
پس بخدا رو بکنیم
بدی ها رو جارو کنیم
زندگی مون رو بچه ها
از اینرو به اون رو کنیم
همه باهم سوی خدا
توبه کنیم ای بچهها
توبه ای که راه ما رو
جدا کنه از بدی ها
توبه یعنی خیلی سریع
عقب نشینی از گناه
جبران کنیم گذشته رو
آشتی کنیم زود با خدا
⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️ ⭐️
#کودک_مهدوی
محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی
https://eitaa.com/madares_mahdavy
@GANJINE313 ولادت.mp3
5.79M
🕋#مناسبتی
#ولادت_حضرت_علی (علیه السلام)
🌺
🎺 #سرود
🎧 #نماهنگ_کودکانه
#کودک_مهدوی
محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی
https://eitaa.com/madares_mahdavy
مداحی آنلاین - ناد علی یاد علی - بنی فاطمه.mp3
4.64M
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
💐ناد علی یاد علی
💐دستم و امداد علی
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #سرود
محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی
https://eitaa.com/madares_mahdavy