eitaa logo
روانشناسی مادر و کودک
204 دنبال‌کننده
388 عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
روانشناسی کودک ، بازی های کودکانه ، کاردستی هایی که هیچ جا پیدا نمیکنی😊✌️+ شعر و قصه و... برای کودکان❤️ 💥به همراه آموزش آشپزی های خفن و خوشمزه برای مادرهای عزیز 👩‍🍳 👈تیم تبلیغات ساخت بنر و استیکر @itagerafist 👈ارسال عکس و تبلیغات @Sarhangi313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 خانواده گل گلی در یکی از جنگل‌های زیبا خرس کوچولوی ما به نام گل گلی با مامان و بابا خرسه و بابا بزرگ و سه تا خواهر برادر خرسش زندگی می‌کرد. آن‌ها خانواده‌ی شاد و مهربانی بودند. همه با هم روز‌ها به جنگل می‌رفتند و میوه‌های جنگلی جمع می‌کردند و به خانه می‌آوردند و برای زمستانشان انبار می‌کردند. اما گل گلی قصه‌ی ما خانواده‌ی شلوغ و پرجمعیت را دوست نداشت و هر روز غر می‌زد: من دلم می‌خواد تنها باشم و داشتن خانواده رو دوست ندارم، چون همه منو اذیت می‌کنن. یکی از این روزا گل گلی به همراه خانواده اش به عروسی دایی بزرگش دعوت شد. خرس کوچولو گفت: من کلی کار دارم و نمی‌خوام با شما بیام. اولش مامان و بابا خرسه قبول نکردند، ولی بعد که اصرار گل گلی را دیدند پذیرفتند که او را تنها در خانه بگذارند. بالاخره اون روز گل گلی در خانه تنها شد و تصمیم گرفت دوستانش را دعوت کند. او به هر کدام از دوستانش که زنگ می‌زد آن‌ها برنامه‌ای با خانواده‌هایشان داشتند. بالاخره بهترین دوستش پیرهن قرمزی به دیدن او آمد. همین طور که آن دو در خانه بازی می‌کردند گل گلی به زمین خورد و پایش زخم شد. پیرهن قرمزی به مامان و بابای گل گلی زنگ زد و آن‌ها سریع به خانه برگشتند و گل گلی را به دکتر بردند. دکتر گفت که او باید چند روز در خانه استراحت کند تا پایش خوب شود. هر روز گل گلی در خانه روی تخت دراز می‌کشید و شاهد محبت خانواده اش بود. مامان خرسه برای او غذا‌های مورد علاقه اش را درست می‌کرد و بابا خرسه کنار تخت می‌نشست و برایش داستان‌های جذاب را می‌خواند. خواهر و برادرهای گل گلی پیش او می‌آمدند و با او بازی می‌کردند تا حوصله اش سر نرود و هر وقت او احساس درد یا ناراحتی می‌کرد آن‌ها پایش را ماساژ می‌دادند و بغلش می‌کردند. برادر گل گلی هر روز درس‌هایی را که در مدرسه یاد می‌گرفت به او نیز یاد می‌داد تا خرس کوچولو از درس‌هایش عقب نیوفتد. پدربزرگ خرسه هم برای او تعریف کرد که در بچگی او هم با شیطنت پایش را زخم کرده است و از گل گلی خواست ناراحت نباشد که به زودی خوب می‌شود. گل گلی در آن چند روز فهمید که چقدر داشتن خانواده با ارزش است و آن‌ها بسیار به او اهمیت می‌دهند. اگر آن‌ها نبودند گل گلی تنها بود و با خود گفت: اگر آن‌ها نبودند من باید تنهایی چیکار می‌کردم! همه‌ی آن‌ها به من کمک کردند تا زودتر خوب شوم و من اصلا نمیتوانم زندگی بدون آن‌ها را تصور کنم. بعد از آن اتفاق زمانی که دیگر گل گلی درمان شد هیچ وقت از اینکه با خانواده وقت بگذراند غر نزد و ۰همیشه خوشحال بود که خانواده‌ای بزرگ دارد. 🆔 @madarvakooodak 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای عید یه قندون لاکچری و خفن بزار جلوی مهمونت😍✌️ به همین راحتی میتونید از این قندهای خوشگل و کیوت بسازید و زبانزد همه فامیل بشید😉👌 @madarvakooodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀ عادت کودک ❌بعضی بچه ها عادت دارند که سرشون رو با ریتمی خاص به سطوحی نظیر دیوار یا تخت بکوبند. در چنین وضعیتی بسیاری از والدین احساس وحشت می‌کنند زیرا این حالت را با اختلالات رشد یا مشکلات روحی و روانی در ارتباط دانسته و آن را نشانه‌ای از این اختلالات به شمار می‌آورند. 👈در حالی که کوباندن ریتمیک سر به سطوح مختلف می تواند نشانه‌ای از اوتیسم (خودشیفتگی) باشد.  اما در بسیاری از موارد به آن به عنوان عادتی رایج در میان خردسالانی نگاه می‌شود که رشد طبیعی خود را پشت سر می‌گذارند.   این عادت در میان نوزادان 6 تا 18 ماه رایج است. اما اگر این عادت بعد از 4 سالگی نیز ادامه یافت و یا تا پیش از این مرحله همچنان نگران بودید، در این صورت بهترین کار مشاوره با پزشک می باشد. 🆔 @madarvakooodak