.
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
بر روی خاک بال و پرت می کشی چرا؟!
با اشک، سرمه بر نظرت می کشی چرا؟!
با تو چه کرده زهر که رنگت پریده است
اینقدر آه از جگرت می کشی چرا؟!
بیرون زدی ز کاخ و نشستی به روی خاک
پنجه به خاکِ دور و برت می کشی چرا؟!
مانند بچه مرده فقط داد می زنم
داری عبا به روی سرت می کشی؟! چرا؟!
در هر قدم، دوبار می افتی به روی خاک
تا حجره جسمِ محتضرت می کشی چرا؟!
گریه نکن، مپیچ به خود، تشنه می شوی
کار از دو چشمِ شعله ورت می کشی چرا؟!
از حال می روی به سر و صورتت نزن
عکسِ غلاف در گذرت می کشی چرا؟!
تا حجره آمدی، در و دیوار روضه خواند
وقتِ ورود، تیزی مسمار روضه خواند
چشمت اگرچه تار ولی روی یار دید
خواهر نبود محضرت اما پسر رسید
قربان پلکِ زخمی ات از ماتمِ حسین
بر خاک حجره باز نمِ گریه ات چکید
سنگی به قصد بوسه زدن بر رُخت نخورد
آمد جواد و از رُخت ای ماه بوسه چید
پیراهنت دریده نشد بین گرگ ها
بالاسرت عزیزِ دلت، پیرهن درید
قلبت به یاد روضه ی اربابِ بی کفن...
وقتِ وداع با پسرش، تند می طپید
آمد حسین با سر زانو، نفس زنان
وقتی علی به روی زمین داد می کشید
صورت به صورت پسرش زار می زد و...
با چشم خیس هلهله و خنده می شنید
پاشیده بود میوه ی قلبش به زیر پا
تکه به تکه چید علی را روی عبا
#محمد_جواد_شیرازی ✍
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
emam hasan.mp3
4.09M
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#زمینه
#شهادت_امام_حسن
گرد غم، روی قبرش نشسته
غربتش، قلب سنگ و شکسته
میدونه، که دست آقا بازه
اونی که، در صحنش رو بسته
ای واویلا
بوی غم داره اینجا
ولی از غربت آخر در میاد، با دست مولا
توو رویا، شبا توی ایوونیم
شب تا صبح، توی حرم می مونیم
انشالله با مهر تربت توو صحن، نماز صبح می خونیم
#######
روضه خون جگر پاره پاره
گریه کن چشم ماه و ستاره
سینه زن شده دست سرنوشت
غصه از در و دیوار میباره
ای واویلا
شده رازش هویدا
میگه با گریه حقش این نبود ، مظلومه زهرا
راحت شد، از روضه های دیوار
راحت شد، از فکر زخم مسمار
راحت شد، از خندههای قنفذ، میون کوچه بازار
#####
غصههاش، رسیده دیگه بر لب
بی قرار، شده از غصه زینب
هرچی که، خون دل خورده یک عمر
با جگر، پسشون داده امشب
ای واویلا
خوبه نمونده تنها
نشده جسم بی جونش رها، روو خاک صحرا
باز خوبه، نیفتاده تو گودال
باز خوبه، تنش نمیشه پامال
باز خوبه، نمیبینه که زینب، توو صحرا میره از حال
داود رحیمی
صادق نجم
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بدون تعارف با همسر شهید سید ابراهیم رئیسی و خاطرات شنیده نشده از رئیسجمهور شهید ایران
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
با سلام خدمت عزیزان به مناسبت رحلت رسول اکرم ص وشهادت غریب مدینه امام حسن مجتبی ع مراسم عزاداری صبح دوشنبه روز شهادت ساعت هفت صبح منزل حاج سید محسن قهاری بر گزار می باشد همراه با صبحانه بفرمایید روضه
❤️❤️❤️صاحب کرم
این جا غریب و آشنا فرقی ندارد
وقت کرم شاه و گدا فرقی ندارد
پیوسته میبارد سحاب رحمت دوست
صاحب کرم لطفش به ما فرقی ندارد
چشم تر و قلب شکسته می پذیرند
نزد کریمان این دو تا فرقی ندارد
باید تمیز نیک و بد را یاد گیری
آیا الف با حرف با فرقی ندارد ؟
در مقدم جانانه جان باید فدا کرد
ایثار کن سر یا که پا فرقی ندارد
یک اربعین هم قسمت ما کن زیارت
کرب و بلا یا نینوا فرقی ندارد
با یک نگاهت میشود زرخاک هستی
الطاف تو با کیمیا فرقی ندارد
عابد بَرَد حسرت به بزم پاکبازان
آن جا غنی و بی نوا فرقی ندارد
عابد قم ❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
غم نامه
سهم مرغان چمن غم نامه بود
همدم درد حسن غم نامه بود
او غریب خانه است و شهر خود
با غریبان وطن غم نامه بود
داغ تنهایی امانش را برید
اشک شمع انجمن غم نامه بود
دست غم چاک گریبان پاره کرد
رخنه های پیرهن غم نامه بود
از شرار فتنه ها آتش گرفت
شعله های سوختن غم نامه بود
یاد کوچه روی نیلی و رَسَن
آتشین آه حسن غم نامه بود
مصرعی انشا نمودم سوختم
تیر و تابوت و کفن غم نامه بود
عرشیان و فرشیان در سوگ او
ناله های مرد و زن غم نامه بود
این سخن با اهل دل عابد بگو
سهم مرغان چمن غم نامه بود
اکبر عابدی (عابد) قم
❤️❤️❤️
#حضرت_رسول_مدح
#حضرت_رسول_شهادت
آسمان بود و زمین تشنهی بارانش بود
قدرِ هجده نفَسش فاطمه مهمانش بود
به همه ، دستِ خداوند شرافت دادش
شصت و سه سال به این خاک امانت دادش
او شرافت به رسالت به نبوتها داد
او شرف را به تمامیِ عبادتها داد
هرکجا بود بلا سینهی او طالب بود
خیمهاش گوشهای از شعب ابی طالب بود
جز خدا غیر علی دید که همسایه نداشت
مرتضی سایهی او بود اگر سایه نداشت
آسمان فتنه زمین فتنه ولی میخوابید
چه غمی داشت بجایش که علی میخوابید
شصت و سه سال فقط برکت از او میبارید
هرکجا بود فقط رحمت از او میبارید
جای هر زخم که میخورد تبسم میکرد
رحمتش را همه جا قسمتِ مردم میکرد
چهرهاش وقتِ تبسم ملکوتِ محض است
تا که او هست علی نیز سکوت محض است
گرچه دنیا متوسل به عبایش میشد
دل او شاد فقط با نوههایش میشد
کارش این بود در آغوش حسن را گیرد
عادتش بود به یک دوش حسن را گیرد
تا به مسجد برود نور در آغوشش بود
عشق میکرد حسینش که قلمدوشش بود
پشت او با حَسنین اُنس گُلافشانی داشت
موقع بازیشان سجدهی طولانی داشت
سر او بر روی دامان علی بود فقط
مرکب بازی طفلان علی بود فقط
سالها برکت باران مدینه او بود
مرکب بازی طفلان مدینه او بود
گرچه در خانه فقط عطرِ سلامش میریخت
دست ملعونه شبی زهر به کامش میریخت
ناکسی شب زده دشنامِ لَیَهجُر میگفت
او نفَس داشت که از آتش و چادر میگفت
روضهها را همه میدید ولی لب میبست
دور از فاطمه میگفت علی لب میبست
آنقدر فتنه و غم دید که از پا اُفتاد
بسترش را علی انداخت و زهرا اُفتاد
تب و لرزی به بدن داشت خدا میداند
با علی حرف کفن داشت خدا میداند
غش که میکرد علی بر جگر خود میزد
او نفَس میزد و زهرا به سرِ خود میزد
لحظهی رفتن او بود ولی غمگین بود
پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود
عاقبت بر جگرِ فاطمه آتش اُفتاد
حسن اُفتاد بر آن سینه حسینش اُفتاد
پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود
محتضر بود ولی بودنشان تسکین بود
خواست برداردشان گفت که زهرا جان نه
صبرکن صبر من و دوریِ این طفلان نه
آه امروز بر این سینه حسین است ولی...
وای از آنروز که تشنه است ولی باران نه
وای از آن روز که بر سینهی او میآید
نانجیبی که حیا دارد از آن عطشان نه
زینبت هست ولی نالهی او کاری نیست
که رهایش بکن ای شمر ولی عریان نه
میبُرَد تیغ ولی زیر گلو را هرگز
میبُرَد تیغ ولی کُند شود آسان نه
#حسن_لطفی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_رسول_شهادت
شهــر مدینـه صحنــۀ صحـرای محشراست
بـــاور کنیـم عمـــر جهـــان رو بـه آخر است
مـلـک خـــدای عــــزوجـل خیمـــۀ عـزاست
کـی صـاحب عـزاست؟ خـداونـد اکبر است
در بیــت وحــــی آمــده در مـیزنـــد اجـــل
ایــن لحظــۀ یتیـمــی زهـــرای اطهــر است
جــاری اسـت اشــک دیـدۀ شیــرخدا علی
انگــار آب غســل نبـی اشـک حیــدر است
عتـــرت غــــریـب گشتــه و قـرآن بـه زیــر پا
دسـت امیـن وحــی خــداوند بـر سر است
بـــاور کنیـد بــر جگـــر شیــــر حــــق علـی
داغ نبـــی فقــط نــه کــه داغ بــــرادر است
رکـن علـی شکسته و از بــس شده غریب
از غصه گشته مثل همایی کـه بیپر است
یـــارب بـــر او تـو فــاطمــهاش را نگـــــاهدار
زهـــــرا بــــــرای شیــرخـدا رکن دیگر است
مــــویی مبـــاد کـــم ز ســـر فـاطمه شــود
کــو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است
«میثــم» اگــــر رســول خــدا رفت از جهان
نفس نبی به خلق امام است و رهبر است
#غلامرضا_سازگار
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_رسول_شهادت
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد
توحید روضهخوان شد، کوثر به گریه افتاد
از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد_
میسوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد
وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر"
جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد
هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر
بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد
یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش میسوخت
آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد
تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش
خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد
در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را
از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد
رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_
آن قدر ناله سر داد، تا" در" به گریه افتاد
بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را
از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد
روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل
آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد
با قد خم رسید و در بین قتلگه دید_
فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد
جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..."
تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد
#محمدجواد_شیرازی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠