#حضرت_علی_اکبر_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر
حیدری تو یا حسینی یا که نه پیغمبری
مرتضایی مصطفایی یا که نوری دیگری
جلوه ی عباس داری از همه دل می بری
بر قد و بالای تو الله اکبر ؛ اکبری
نور زهرا در نگاه مهربانت منجلی ست
جشن میلاد علی بن حسین بن علی ست
مست گشتم با نوای دلنشین یا علی
غصه و غم را زدودی تو ز سینه یاعلی
با تو هستم فارغ از هرگونه کینه یاعلی
اشبه النّاسی به آقای مدینه یاعلی
خُلق و خویی که تو داری روشنای هر شبی ست
خَلقاً و خُلقاً وَ حتی منطقاً مثل نبی ست
این دل دیوانه ام مست کلامت می شود
این سر شوریده ام مات مقامت می شود
هر که بی تو سر کند قطعا ملامت می شود
عاشق دلخسته مشتاق سلامت می شود
تا سلامت می کنم پاسخ نشانم می دهی
مطمئن هستم که روزی رخ نشانم می دهی
زندگی سامان بگیرد در نهایت با شما
التماسی بی جوابم پس کرامت با شما
اشتیاقش با من و اذن زیارت با شما
چون روا می گردد امشب هر چه حاجت با شما
حضرت بخشنده ای مثل عموجانِ خودت
زنده کردی مرده را با لطف چشمانِ خودت
نام تو می آید و در هر نفس تب می کنم
روز خود را در هوای عشق تو شب می کنم
ذکر زیبای تو را ختم مجرّب می کنم
اقتدا بر تو یل سالار زینب می کنم
نور حق؛ ای مرز بین کفر و ایمانِ جهان
یاعلی ای اسوه ی نیک جوانانِ جهان
آینه در آینه تکثیر هر احساس؛ تو
در نماز عاشقی تکبیر با اخلاص ؛ تو
نوح تو یعقوب تو داوود تو الیاس تو
دانش آموز کلاس غیرت عباس ؛ تو
در شب ظلمتکده مهتاب ما هستی علی
قوّت قلب حسین ؛ ارباب ما هستی علی
علت سرمستی تبدار هر چه خوشه ای
راز و رمز روشن امضای هر چه پوشه ای
بینوایان را همیشه بانی رهتوشه ای
صاحب پایین پای مرقد شش گوشه ای
ما اسیر کربلاییم و هواخواه نجف
کربلایی می شویم اینبار از راه نجف
کشته مارا ماجرای تلخ تنها بودنت
پیش چشمان حرم وقت مهیّا بودنت
خسته و لب تشنه روی خاک صحرا بودنت
می کشد مارا عزای ارباً اربا بودنت
ای عصای پیری بابا زمین خوردی چرا
رفتی و با رفتنت صبر مرا بردی چرا
آه بابا را ببین با قامتی خم آمده
در کنار پیکری پامال و درهم آمده
چشم وا کن تا ببینی عمه ات هم آمده
بسکه پاشیده شدی حتی عبا کم آمده
جعفر و عبدالله و قاسم بیایید از حرم
ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم
قاتل تو پیش چشم خنجرش را تیز کرد
با شکیبایی تنت را ریزِ ریزِ ریز کرد
به دوچشمان تر من خنده هایی نیز کرد
غارت جسم تو را به دیگری تفویض کرد
هر کجا را دیده ام زخم تنت را دیده ام
روی خاک کربلا پاشیدنت را دیده ام
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است
چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بودهست مگر یا لیلا؟
با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چهقدَر تازه مسلمان دارد
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
"پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست"
سنگ در دستش از اعجاز، قمر میگردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
جان علی، جسم نبی، جلوهی کوثر بوده
سرّ لولاک، از اوّل علی اکبر بوده
هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخاست
نفس پنج تن آل عبا بر میخاست
ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته
قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش
زد قدم زینب کبری به سر زانویش
بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به ابالفضل قسم! قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجهی شیراز نوشت:
"شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان"
زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر مؤذن زاده
کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنۀ صوت اذانِ علی اکبر شده بود
أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه، شمیم صلوات
میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات
ابر رحمت تویی و تشنهی الطافِ تو دشت
مشک از چشمهی چشمان تو پُر برمیگشت
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات
چشم دنیا به تنت جامهی احسان دیدهست
حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیدهست؟
رحمت واسعهای، اسب تو از روی کرم
وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم
میروی پشت سرت باد شده پا به رکاب
نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب
میشود صید نگاهت دل میدان حتی
باز شد روی تو آغوش بیابان حتی
رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت
ذات تو گرچه خلاصه شدهی پنج تن است
بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است
بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را
کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را
#مسعود_یوسف_پور
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠