eitaa logo
کانون مداحان محلات
219 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
166 فایل
(السلام علیکم یا اهل بیت النبوه) تنها کانال رسمی کانون بسیج مداحان شهرستان محلات امام خامنه ای: کار مداحی کار بزرگی است، کار مهمی است، حرفه‌‌ی بسیار اثرگذاری است؛ می‌تواند مصداق برجسته‌‌ای باشد از مجاهدت فی سبیل الله ... ارتباط با ادمین @Yazahra00110
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تکانـدی  بر سـرِ ما،چـادرِ پـر افتـخارت را عطا کـردی به شهـر قـم ، شکوه اعتبـارت را نخی ازچادرت بانو ! نصیب هرکه شد فهمید که بی اندازه می بخشی کرامت ،همجوارت را کریمه ، فاطمه ، معصومه ، ای بانوی بی همتا چه گویم که تو خود ، آیینه ای ، ایل و تبارت را نجابت را تویی گوهر ، متانت را تویی زیور نشان دادی که بردی ارث از مادر ، وقارت را به همراه خودت گویا شمیـم  یاس آوردی ازاین رو فاطمیون دوست دارند آن مزارت را سفر شد،انتخاب تو به عشق حضرت سلطان پر از دلشـوره ها کردی نگاه بـی قـرارت را کشیدی بارحسرت را نشد دیدارتان مقدور که حتی می کِشد اکنون ،برادر،انتظارت را برادر گفـتم و خواهر،رسیـدم تادل زینـب که زینب خوب می فهمد نگاه غصه دارت را نبودی بین نامحرم ندیدی سَـر به رویِ نِی نزد تیر بلا و کین ،کسـی آن قلب زارت را جوانی آخرین مقصد شدازآن عمر کوتاهت خزان افتاد وبر هم زد طراوت از بهارت را تو را باید تمـاشـا کرد از چشــم کبــوتـرها که جَلدبامِ احسانت نمایی ریزه خوارت را به زیر پایت ای بانو ! اگر افتـــد گـذار من به قـدر سُــرمه بردارم ز زیر پا ، غبارت را غبار  زیر  پای  تو  برایـم "کیمیـا " باشــد که از خاکت طلا خیزد،گدای خاکسارت را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj انتشار با لینک کانال و ذکر صلوات مجاز است 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
به نام خدا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تکانـدی  بر سـرِ ما،چـادرِ پـر افتـخارت را عطا کـردی به شهـر قـم ، شکوه اعتبـارت را نخی ازچادرت بانو ! نصیب هرکه شد فهمید که بی اندازه می بخشی کرامت ،همجوارت را کریمه ، فاطمه ، معصومه ، ای بانوی بی همتا چه گویم که تو خود ، آیینه ای ، ایل و تبارت را نجابت را تویی گوهر ، متانت را تویی زیور نشان دادی که بردی ارث از مادر ، وقارت را به همراه خودت گویا شمیـم  یاس آوردی ازاین رو فاطمیون دوست دارند آن مزارت را سفر شد،انتخاب تو به عشق حضرت سلطان پر از دلشـوره ها کردی نگاه بـی قـرارت را کشیدی بارحسرت را نشد دیدارتان مقدور که حتی می کِشد اکنون ،برادر،انتظارت را برادر گفـتم و خواهر،رسیـدم تادل زینـب که زینب خوب می فهمد نگاه غصه دارت را نبودی بین نامحرم ندیدی سَـر به رویِ نِی نزد تیر بلا و کین ،کسـی آن قلب زارت را جوانی آخرین مقصد شدازآن عمر کوتاهت خزان افتاد وبر هم زد طراوت از بهارت را تو را باید تمـاشـا کرد از چشــم کبــوتـرها که جَلدبامِ احسانت نمایی ریزه خوارت را به زیر پایت ای بانو ! اگر افتـــد گـذار من به قـدر سُــرمه بردارم ز زیر پا ، غبارت را غبار  زیر  پای  تو  برایـم "کیمیـا " باشــد که از خاکت طلا خیزد،گدای خاکسارت را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj انتشار با لینک کانال و ذکر صلوات مجاز است 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
❃﷽❃ هدیه به محضر بانوی ادب ومعرفت، حضرت ام البنین علیها سلام ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ گفتـــن از  اُمُّ الادب ، آداب دارد  بی گمان شرحِ این آداب، چندین باب دارد بی گمان باب اول گفت باید ، بر دل و دست و قلم احترامش حکم صد ایجاب دارد بی گمان باب دوم ، با وضو باید  سراغ  واژه  رفت چون که بانو ، بهترین القاب دارد بی گمان باز تردیــدِ  قلـــم در انتـــخابِ  واژه ها واژه هم پرهیــز از اِطناب دارد بی گمان  نام او رامی نویسم  مِهــــرِ مهتاب آفرین دامنش صد جلوه از مهتاب دارد بی گمان او خودِ آیینــه است و نور می تابـد از او عکس یک قرص قمر در قاب دارد بی گمان مادر دریا دلان شد ، حضــرت ام البنیـــن تا ابــد ، او چــار دُرّ نــاب  دارد  بی گمان   خوانمش اُمُّ البنین ،حتی اگر شد بی بنین در توسّل خِیلی از اَحبـــاب دارد بی گمان شیر او پــرورده یک ماه منیـــر هاشـــمی آلِ هاشم ، گوهـــری نایاب دارد  بی گمان    قلب سوزانش ولــی بــاران تمـنا می کند روضه می خواند،دلی بی تاب دارد بی گمان صحنه ای می بیند انــگار التمــاس آب را ساقی عطشان دلی سیراب دارد بی گمـان التماس از مشک دارد، چون که دلبند رباب کام تشنه ،  دیده ای بی خواب دارد بی گمـان او شنیده از عمـود آهنیــــن و فــرقِ ســـــر در دلش طوفانی از گـــرداب دارد بی گمـان یاد آن ضــربت ، نوای نینـــوا سـر مـی دهــد هر نوایــش گوشــهٔ مِضــراب دارد بـی گمان این شکافِ فرقِ ســــر، یادآور شیر خداســت یادگــار از کشتـــهٔ مِحـــراب دارد  بی گمــان نالهٔ تیــــرِ سه پر را کاش دیگـــر نشنـــــود حــرملــه تصمیــم بر پرتاب دارد بی گمــان در سخن آورده او  را اِذنِ مـــادر این چنیــن «یا أَخا ! جان مـــرا دریــاب» دارد  بی گمـان شــرم وخـجــلــت مــی چکد از چشم خونین جای اشــک گریــه بر احــوال او ارباب دارد ، بـی گمـــان شرحه شرحه کربـلا را چون تصور می کنــــد در نگاهـش رَدّی از سیــلاب دارد بــی گمــان همنوا با نوحــــهٔ ام البنیــــن ، خاکِ  بقیـــــع روضه می خوانَد ، دلی بی تاب دارد بی گمان «کیمیا» ! بر خاک این مادر تیمم کن به عشق حُــرمـــتِ اُمُّ الشّهیــــد ، آداب دارد بی گمان ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj انتشار با لینک کانال و ذکر صلوات مجاز است 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
به نام خدا ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ معطــر شـد ، دوباره  ماهِ  شعبــان مدینــه بار دیگــر شـــد گلــستــان شـبِ   میـــلاد  دُرّ  نـاب   آمــــد عــزیــزِ  حضـــرت  ارباب  آمــــد به نامِ خویش زد ، عــرش برین  را شــکوفــا کــرد ، آفــاق  زمیـــن  را زمیــن ، دریایی از نور است امشب مدینـه ، غرقِ در شور است امشب فلــک ، آیینـــــه دارِ  رویِ  ماهــش مَلَک ، درمـانده در وصـف نگاهـش رقیــه ، مـاه شــبهـای مدینــه است رقیـه ، دُختِ شاه بی قرینــه است رقیـــه ، باب حاجـــات دل ماست رقیـــه ، رهگشـــای مشـکل ماست رقیــه ، عطــر و بــوی  یاس دارد دلـی دریــا  و  پـر احــساس  دارد رقیه ، گنــج پنهـــان دمشــق است گلِ خوشبــویِ دامانِ دمشـق است وجودش اعتبــار شهــر  شام است حسینی مَســلک وزینبْ مرام است شــــده  باب الحوائـج  نام پاکــش هــوای  کــربلا در  عطـــر خاکــش به عمـــرِ کــم  فراوان ، رنج دیــده سه ساله ست و دل از دنیا بریــده ســکوتش بغض  پنهان می سُـراید نگــاهـش  شعـــر باران  می سُـراید گره بستــم  ، دلم را تا حــریمــش نگاهم  ، بر دو  دستــان کریمــش که دستش هر گِرِه را می گشـاید کرامـت از چنیــن  دستــی بر آید گره ، یعنــی که ما  در انتظــاریم غم صاحب زمان در سینه داریم شــروع سال با میــلاد نور  است دعای روی لبـــهامان ظهــور است به دلهــامــان نظـــر دارد ، رقیــه دعــاهــایــش ، اثــر دارد ، رقیــه فدایِ مَقـدمــش ، نور  دو عینـــم کنیــز  درگــهِ بنــت الحــسیـنــم ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ 📝رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj انتشار با لینک کانال و ذکر صلوات مجاز است 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
به نام خدا ••••••••••••••••••••••••• از شام تاسحرگاه ، محراب گریه می کرد در قلب لیلةالقدر ، مهتاب گریه می کرد آه از دمی که شمشیر،درسجده گاه خونین از کارخود پشیمان ، بی تاب گریه می کرد وقتی شکست شمشیر ، آیینهٔ وِلا را آیینهٔ شکسته ، درقاب گریه می کرد پیچید در دل شهــر ، فُزتُ وَ رَبّ کعبه از غربتش نگاهِ اصحاب گریه می کرد آسوده خواب رفتند نامردمان کوفه تنها یتیم کوفه بی خواب گریه می کرد از موج اشک و ماتم ،گردابِ غم به پا شد چشم فلک میان گرداب گریه می کرد پر زد خیالم امشب ، تا نهر علقمـــی که لب تشنه دست عباس درآب گریه می کرد با یاد گریه ها و لبهای خشــک اصغر یک مشک پاره پاره بی تاب گریه می کرد شرمنده شدفرات از،شرمندگی عباس وقتی کنار سقّا ، ارباب گریه می کرد •••••••••••••••••••••••••• رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آجَـــرَکَ  اللــه   امـــام   زمـــان قافلـــه شد وارد شــام الامـــان سنگ به دامـن همه در انتظــار تا که به دروازه رســد کــاروان سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان جای عــزا ، هلهــله سر داده اند طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان آه از آن کـــوی  یهـودی نشیــن قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان یادِ درِ خیبــر  و حیــدر ، زدند سنگ جفــا بر  سـرِ شــاه جهان آتش و خاکستـر و دشنــام بود رســمِ  پذیرایــیِ  این  میــزبان خون به دل عمه ی سادات  شد شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان کــاش بدانند که او زینـب است فــاطمـــهٔ دومِ این  خــانـــدان دختر  حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن عالمــهٔ مکتــبِ  زهـــرا  نشــــان عاقـلـــه ، در بیــن  زنان  عـــرب دانـشِ دریــاییِ او ،  بیکــــران گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل خَم شده در هر قدمش ، آسمــان در  مَــلَأ  عــــام  نبــود   آشـــکار رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان آنچه که در شـــام بلا دیده است تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان بزم شراب و سر خونین به تشت دید که شد لب ، هدف  خیـــزران صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده   بیـــان خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان در عجب از این نفــسِ حیدری آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان بر رُخشــان گَردِ  حقارت نشست تا که  شد اســرار حقیقت ، عیان داد  پیـــام  عَلَــــم  ســـرخ  را نایبـــهٔ پاک  امـــام زمــان خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد خواند و شرر زد به دل شامیـــان گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ  زبــان نیش به جانهـا زده شد جای نوش جام شــراب همه شــد شـــوکَران مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود ناله  کشیـــدند  همـــه عرشیــــان گفت چه رسمی است دراین روزگار بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد قلب  سیـــاه  همـــه را بی امــــان شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین جلـوه گــری می کند از هـر کــران هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان تــا برســـم  کرب و بلا ،  اربعیــــن همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj انتشار با لینک کانال و ذکر صلوات مجاز است 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ میــوهٔ قـلب علی ، زهرا ، ابوالقاسم ، حسن نور چشمـان  حسین و حجّــت قائم ، حسن گر نبوده  شـــیـر  صفین  و  جمل  در  کربلا موج می زد دَم به دَم در چهرهٔ قاسم ، حسن زنده از  نام  حســینم  در میان  روضـــه ها تا که جان دارد تنم ، دَم می زنم دائم ، حسن صـبـر  هـم  افتاده  زیــرِ  پای  مولای  کریـم وقت کَظمِ غیظ گوید حضرت کاظـم ، حسن روضه هایش خاطرات غصه دار مادر اسـت داغدارِ  کوچه ی  تنـگِ  بنی هاشــم ، حسـن "کیمیا" هم کاش می شد خـادم الزّهرا شود کاش بنویسد خودش ، نام مـرا خـادم ، حسن شعر:رقیه سعیدی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
به نام خدا ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حالا که می بینـــی  به روی سر عبــایم را آمــاده کن در حجــره ام  بــزم  عـزایم  را دیگر نپرس از من اباصلت این چه احوال است دیگر بخوان از حال و روزم ، ماجرایم را یعنـی بدان وقتـی برای ماندن من نیست یعنی  اجــابت  کرده  معبـودم ، دعایم  را یک حجــرهٔ دربستــه را آماده کن  بر من بر هــم مزن این خلوت من  با  خدایم  را افتــادم  از  پا  تا رسیـدم  بر  درِ حجــره از بس کشیدم بر زمین این دست و پایم را می ســوزم اما شکـر حـق را زیر لب دارم تا  او  ببیند  حال  تسلیــم  و  رضــایم  را دلتنــگ  دیدار  جــوادم ، ناله  ســر  دادم تا  در مدینــه  بشنــود  ســوز  صـدایم  را آید به بالینـــم  جــواد ، آســـوده تر باشم می بینــم  آخــر  آن  عـزیــز  آشــنایم   را آه ای ابا صــلت، از دلم داری خبــر یا نه؟ پـر کرده داغ  کربلا  حـــال و  هـوایم  را سوز جگر دارم ، میان حجره می خوانم "یابن الشبیب" و روضه های کربلایم را شکر خدا که خواهرم معصومه اینجا نیست تا  مثل  زینب  بشنـــود  آه و  نوایم  را ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
❃﷽❃ هدیه به محضر بانوی ادب ومعرفت، حضرت ام البنین علیها سلام ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ گفتـــن از  اُمُّ الادب ، آداب دارد  بی گمان شرحِ این آداب، چندین باب دارد بی گمان باب اول گفت باید ، بر دل و دست و قلم احترامش حکم صد ایجاب دارد بی گمان باب دوم ، با وضو باید  سراغ  واژه  رفت چون که بانو ، بهترین القاب دارد بی گمان باز تردیــدِ  قلـــم در انتـــخابِ  واژه ها واژه هم پرهیــز از اِطناب دارد بی گمان  نام او رامی نویسم  مِهــــرِ مهتاب آفرین دامنش صد جلوه از مهتاب دارد بی گمان او خودِ آیینــه است و نور می تابـد از او عکس یک قرص قمر در قاب دارد بی گمان مادر دریا دلان شد ، حضــرت ام البنیـــن تا ابــد ، او چــار دُرّ نــاب  دارد  بی گمان   خوانمش اُمُّ البنین ،حتی اگر شد بی بنین در توسّل خِیلی از اَحبـــاب دارد بی گمان شیر او پــرورده یک ماه منیـــر هاشـــمی آلِ هاشم ، گوهـــری نایاب دارد  بی گمان    قلب سوزانش ولــی بــاران تمـنا می کند روضه می خواند،دلی بی تاب دارد بی گمان صحنه ای می بیند انــگار التمــاس آب را ساقی عطشان دلی سیراب دارد بی گمـان التماس از مشک دارد، چون که دلبند رباب کام تشنه ،  دیده ای بی خواب دارد بی گمـان او شنیده از عمـود آهنیــــن و فــرقِ ســـــر در دلش طوفانی از گـــرداب دارد بی گمـان یاد آن ضــربت ، نوای نینـــوا سـر مـی دهــد هر نوایــش گوشــهٔ مِضــراب دارد بـی گمان این شکافِ فرقِ ســــر، یادآور شیر خداســت یادگــار از کشتـــهٔ مِحـــراب دارد  بی گمــان نالهٔ تیــــرِ سه پر را کاش دیگـــر نشنـــــود حــرملــه تصمیــم بر پرتاب دارد بی گمــان در سخن آورده او  را اِذنِ مـــادر این چنیــن «یا أَخا ! جان مـــرا دریــاب» دارد  بی گمـان شــرم وخـجــلــت مــی چکد از چشم خونین جای اشــک گریــه بر احــوال او ارباب دارد ، بـی گمـــان شرحه شرحه کربـلا را چون تصور می کنــــد در نگاهـش رَدّی از سیــلاب دارد بــی گمــان همنوا با نوحــــهٔ ام البنیــــن ، خاکِ  بقیـــــع روضه می خوانَد ، دلی بی تاب دارد بی گمان «کیمیا» ! بر خاک این مادر تیمم کن به عشق حُــرمـــتِ اُمُّ الشّهیــــد ، آداب دارد بی گمان ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🌼﷽🌼 ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ اول دفتــر به نام مـردِ مردستـان علیـست بعدِ حق ، شایستهٔ زیباترین عنوان علیست کلّ قـرآن ، حمد و کلّ حمد ، بر "بِسمِ اللَّه" است نقطهٔ (باء) ، بر روی "بِسمِ اللَّه"ِ قرآن علیست مظهر آیات "تطهیر" و "ولایت" حیدر است معنی "اِطعام" هم در سورهٔ  "انسان "علیست غیرت الله و ولی الله و روح الله  اوست هم "قَسیـمُ الجَـنـَّةُ وَ النّار" و  هم میزان علیست غیر ممکن ها به اِذنَش ساده ممکن می شود شهــریار بی بدیل عالَم امکان علیـست فاتح خیبر که می نازدنبی بر دست او صاحبِ تیـغِ دو دَم در عرصـهٔ میــدان علیـست گر عصا یکباره در دست "کلیــم" اعجاز کرد رمزِ اعجازِ عصـایِ موسـیِ عمران علیست مردگان را گر که می بخشیده جان ، هر دم، مسیح یا علی می گفت و ایمان داشت ، سرّ جان علیست شد اگر آتش ، گلستان بر خلیل اللَّه بدان چون بر آب و باد و آتش ، صاحب فرمان علیست نوح اگر آسوده خاطر دل به دریا زد ،بدان! ناخــدای کشتـی او در  دلِ طوفان علیست ذکر نامـش جان و دل را نور ایمـان می دهــد اعتبــار و سنجــش گلـواژهٔ ایمــان علیست هر نفس در هر دَم و هر بازدم  گویم علی عاشق مولایم  و هم جان و هم  جانان علیست دل که شد همچون صدف ، گنجینهٔ عشق علی صاحبِ دل ، صاحبِ آن گوهــرِ  پنهان علیست "کیمیا" ! گر خیـر می خواهی و حُسنِ عاقبت خیر دنیا ، خیر عُقبــا ، بهرِ اِنس و جان علیست اول دفتـر علــی گفتیم  و آخــر هم  علی زینت هر شعر در آغاز و در پایان علیست ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ (رقیه سعیدی "کیمیا") ┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠