#امام_عسکری_سرود
#سرود
شد مدينه پر از نغمهء شادى - حسن جانم٣
گشته ذكر لب حضرت هادى - حسن جانم٣
شهر يثرب از قدومت چراغانى
ديدهء بابا ز شوق گشته بارانى
آمدم بر درگهت بهر مهمانى
اى حسن جانم
از ازل بستم - با تو من عهدى
نوكرت هستم - يا أبَ المهدى
يا أبَ المهدى...
-
دلنواز همه از قديم هستى - حسن جانم٣
چون عمويت حسن تو كريم هستى - حسن جانم٣
تو كريم ابن كريم من گداى تو
از عناياتت شدم آشناى تو
سربلندم چون منم خاك پاى تو
اى حسن جانم
اين دل زارم - گشته پابندت
عيدى ام باشد - دست فرزندت
يا أبَ المهدى...
-
دل به عشق شما مبتلا گردد - حسن جانم٣
خاك تيره به دستت طلا گردد - حسن جانم٣
بر كف مشكل گشايت نگاه من
بى پناهم من حريمت پناه من
گنبد زيباى تو قبله گاه من
اى حسن جانم
پاى عشق خود - بى نوايم كن
از گدايانِ - سامرايم كن
يا أبَ المهدى...
-
با دعاى تو من حيدرى هستم - حسن جانم٣
من سگِ خانهء عسكرى هستم - حسن جانم٣
من به تو دلبسته ام مه جبين من
اى ولاى حضرتت اصل دين من
اى حديثت بانىِ اربعين من
اى حسن جانم
از تو من امشب - سامرا خواهم
بعد از آن إذنِ - كربلا خواهم
يا أبَ المهدى...
#على_اصغر_انصاريان
#امام_زمان_عج_ولادت
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است
زیباترین ستارهی دنیا رسیده است
امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری
با هیبت و شمایل طاها رسیده است
در او خلاصه گشته خِصال پیمبران
موسی رسیده است، مسیحا رسیده است
جبریل با هزار فرشته از آسمان
کرده نزول، بهر تماشا رسیده است
امشب دلم به مأذنه اینگونه داد اَذان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
ای که کرم سجیّه و، لطف است عادتت
بالاتر است از همه عالم سیادتت
پنهان شدی اگرچه تو در پشت ابرها
هردم رسیده است به دلها عنایتت
هر صبح وعدهی من و تو در دعای عهد
هر عصر جمعه زمزمههای زیارتت
آقا سلامِ ما به رکوع و سجود تو
آقا درود بر تو و ذکر و عبادتت
کِی میرسد ندای أنا المَهدیات به گوش؟
بالاتر از تمام عَلَمهاست رایتت
کانون عدل و داد شود با تو این جهان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
بار فراق یوسف زهرا کشیدنیست
گر وصل او به جان بخَرم من، خریدنیست
ای آنکه طعنه میزنی - آقای تو کجاست؟-
روز ظهور منجی عالم رسیدنیست
آنروز ذوالفقار علی، دست او بُوَد
یعنی که رنگ از رُخ کافر پریدنیست
یا فارس الحجاز! من از مشهدالرّضا
بیتی بیاورم ز شفق، که شنیدنیست
(سوگند میخورم گل باغ تو چیدنیست
چشم سیاه و خیمهی سبز تو دیدنیست)
ای آخرین امام من! ألغوثُ ألاَمان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
وقتی که نیستی تو، خزان است روزگار
وقتی که میرسی، همهجا میشود بهار
تقصیر ماست اینکه بیاباننشین شدی
محروم ماندهایم ز درک حضور یار
ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟!
وقتی که هست أفضل أعمال انتظار
آقا چقدر جمعه گذشت و نیامدی!
دیگر نمانده است برای دلی قرار
این اشک ماست کز غم هجران شده روان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
ای هر غریبهای همهجا آشنای تو
این بند را مدینه سرودم برای تو
این شهر بوی غربت خورشید میدهد
این کوچههاست منتظر ردّ پای تو
رفتم به پشت پنجرههای بقیع و بعد
خواندم به اشک چشم، زیارت به جای تو
گویا هنوز مادر تو درد میکِشد
در بستر است چشم به راه دوای تو
ای شاد از ظهور تو بانوی بی نشان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان..
✍ #علی_اصغر_انصاریان
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
انتشار با لینک کانال و ذکر صلوات مجاز است
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امام_حسن_مدح
هر قطره ای که وصلْ به دریا نمیشود
هر قامتی که قامتِ رعنا نمیشود
این حرفِ آخر است که اول می آورم
(هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود)
هرکس که از ولایت و مِهرش جدا بُوَد
هرکس که هست ؛ در بَرِ من بی بها بود
از حُسن و خُلقِ نیکْ رُخان دم مزن دگر
وقتی که حرفْ از حسنِ مجتبی بود
بر چشم های فاطمه نور و ضِيا شده
مجموعه ی جمال و جلال خدا شده
در شوکت و شهامتِ خود ، مرتضى على
در هیبت و سیادتِ خود ، مصطفی شده
ذکرِ خدایِ عزوجل بر لبش بُوَد
صدها فرشته محوِ نمازِ شبش بود
جائی نشسته است که از عرشْ برتر است
او کودک است و دوش نبی مَرکبش بود
(زلفش اگر نبود پریشان نمی شدیم
مهرش اگر نبود مسلمان نمی شدیم)
او میزبان سفره ی ماه خدا بُوَد
لطفش اگر نبود که مهمان نمی شدیم
در بزمِ عشق حرفِ ریا جمع میشود
بی نان دوست، سفره ی ما جمع میشود
بی خود شلوغ نیست در خانه ی کسی
وقتی کریم هست،گدا جمع میشود
لال است در بیانِ کراماتِ او زبان
شرح کرامتش كه نگُنجَد در این بیان
هرگز ندیده است کسی اینچنین کریم
بَخْشَد سه بار زندگى اش را به این و آن
روی خدایْ مَنْظَر و قلبی رحیم داشت
تنها به دوستان که نه،لطفی عَمیم داشت
هرکس رسید بر درِ او بی نیاز شد
از بسکه پور فاطمه دستی کریم داشت
درمانده را ز درگه خود رَد نمیکند
راه بهشت را به کسی سَد نمیکند
صدها چو مرد شامی اگر هم بدی کنند
او حِلْم پیشه میکند و بَد نمیکند
باید سرم به مَقدمِ او خاكِ پا شود
تا اینکه قَدْر و قیمت من کیمیا شود
باید امید داشت به دریای رحمتش
وقتی که با گرسنه سگی هم غذا شود
مردی کریم و زندگی اش صاف و ساده است
هربار میرود سفر حج، پیاده است
لرزه فِتَد به پیکرِ او موقع نماز
یعنی که در حضور خدا ایستاده است
(مهرش به كائنات برابر نمیشود)
بی خود که خاکِ مَقدم او زَر نمیشود
فرموده اند: هرکه بر او گریه میکند
در روز حَشْر دیده ی او تَر نمیشود
شمعی که بین انجمنش هم غریب بود
دور از وطن-نه-در وطنش هم غریب بود
یک عُمْر ناسزا به على را شنید و سوخت
مولا غریب بود،حسنش هم غریب بود
از بسکه داغْ بر دلِ زارش عدو بریخت
خونابه جایِ اشکِ روان در سبو بريخت
شعر وصال بر همه شد فاش تا که او
(خونی که خورد در همه عمر از گلو بريخت)
از زَهْر گرچه در بدن او توان نبود
گردید سبز چهره ی او، ارغوان نبود
می ریخت لخته های جگر را درون طشت
اما هزار شُکر دگر خیزران نبود
#على_اصغر_انصاريان
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امام_زمان_ولادت
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است
زیباترین ستاره ی دنیا رسیده است
امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری
با هیبت و شمایل طاها رسیده است
در او خلاصه گشته خِصال پیمبران
موسی رسیده است، مسیحا رسیده است
جبریل با هزار فرشته از آسمان
کرده نزول، بهر تماشا رسیده است
سر را بُرید یوسف کنعان به جای دست
وقتی شنید یوسف زهرا رسیده است
امشب دلم به مأذنه اینگونه داد اَذان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
در پیش سَرو قامت تو، تا شدن خوش است
در فصل غیبت تو شکیبا شدن خوش است
دست کسی به دامن نرجس نمی رسد
وقتی صدف به گوهر یکتا شدن خوش است
روزی امیرزاده و روزی کنیز شد
حالا عروس حضرت زهرا شدن خوش است
ما ذرّه ایم و کار شما ذرّه پروری است
در زیر آفتاب تو پیدا شدن خوش است
وقتی شناسنامه ی ما مُنتسَب به توست
در سایه سار مهر تو معنا شدن خوش است
هرکس شنید نام شما را قیام کرد
در راه بندگیّ تو آقا شدن خوش است
در شرح وصف تو چه برآید از این زبان؟!
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
ای که کرم سجیّه و لطف است عادتت
بالاتر است از همه عالم سیادتت
حالا هزار و یکصد و هشتاد و چند سال
بگذشته ای عزیز خدا از ولادتت
پنهان شدی اگرچه تو در پشت ابرها
هردم رسیده است به دلها عنایتت
هر صبح وعده ی من و تو در دعای عهد
هر عصر جمعه زمزمه های زیارتت
آقا سلام ما به رکوع و سجود تو
آقا درود بر تو و ذکر و عبادتت
کِی می رسد ندای أنا المَهدی ات به گوش؟
بالاتر از تمام عَلَم هاست رایتت
کانون عدل و داد شود با تو این جهان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
بار فراق یوسف زهرا کشیدنی است
گر وصل او به جان بخَرم من،خریدنی است
ای آنکه طعنه میزنی ـ آقای تو کجاست؟
روز ظهورمنجی عالم رسیدنی است
آن روز ذوالفقار علی دست او بود
یعنی که رنگ از رُخ کافر پریدنی است
یا فارس الحجاز!،من از مشهدالرّضا
بیتی بیاورم ز شفق،که شنیدنی است
(سوگند می خورم گل باغ تو چیدنی است
چشم سیاه و خیمه ی سبز تو دیدنی است)
ای آخرین امام من،ألغوث ألاَمان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
وقتی که نیستی تو،خزان است روزگار
وقتی که می رسی،همه جا می شود بهار
تقصیر ماست اینکه بیابان نشین شدی
محروم مانده ایم ز درک حضور یار
ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟!
وقتی که هست أفضل أعمال انتظار
وقتی که بیست مرتبه حج رفت،کسب کرد
إذن طواف خیمه ی تو،پور مهزیار
آقا چقدر جمعه گذشت و نیامدی!
دیگر نمانده است برای دلی قرار
این اشک ماست کز غم هجران شده روان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
ای هر غریبه ای همه جا آشنای تو
این بند را مدینه سرودم برای تو
این شهر بوی غربت خورشید می دهد
این کوچه هاست منتظر ردّ پای تو
رفتم به پشت پنجره های بقیع و بعد
خواندم به اشک چشم زیارت به جای تو
گویا هنوز مادر تو درد می کِشد
در بستر است چشم به راه دوای تو
وقتی کِشی ز قبر تن آن دو را برون
باشیم کاش ما همه زیر لَوای تو
ای شاد از ظهور تو بانوی بی نشان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
ای مظهر صفات خدا أیهالعزیز
بی تو چه عیدی و چه عزا؟!،أیهالعزیز
تو خود کریم هستی و از نسل ذوالکِرام
پُر کن دو دست خالی ما أیهالعزیز
یک نَظرَةً رَحیمَة بر این قلب پر گناه
کافی است با نگاه تو،یا أیهالعزیز
فرموده اند نیمه ی شعبان بگو:حسین
ما را ببر به کرب و بلا أیهالعزیز
یک روضه از اسارت زینب بیا بخوان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
#علی_اصغر_انصاریان
┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_و_هیئات_مذهبی_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠