eitaa logo
کانون مداحان محلات
212 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
164 فایل
(السلام علیکم یا اهل بیت النبوه) تنها کانال رسمی کانون بسیج مداحان شهرستان محلات امام خامنه ای: کار مداحی کار بزرگی است، کار مهمی است، حرفه‌‌ی بسیار اثرگذاری است؛ می‌تواند مصداق برجسته‌‌ای باشد از مجاهدت فی سبیل الله ... ارتباط با ادمین @Yazahra00110
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟ زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود ؛؛حبیب جوانی بیست ساله بود اوعلاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هرجا امام حسین(ع) می رفت این عشق وعلاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید پدر حبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسید: چه شده که لحظه ای از حسین(ع) جدانمی شوی ؟حبیب فرمود: پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مرا تاجایی می کشاند که در عشق خودفنا میشوم مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد و گفت: حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان چیست؟ حبیب عرض کرد اینکه حسین مهمان ماشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین(ع) علیه السلام را با مولای خود علی علیه السلام در میان گذاشت و از ایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد روزمهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین(ع) آرام و قرار نداشت بربالای بام خانه رفت واز دور آمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید از دور حسنین را به همراه پدر دید درحالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمود:مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمی بینم ؟! پدر عذرخواهی نمود،گفت: او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او را جویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد امام اصرار کرد که حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین(ع) کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین(ع) جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین(ع) و محبت حسین(ع) حبیب را بار دیگر زنده کند در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت: ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین(ع) داری خداوندبه شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هرکس پسرم حسین(ع)را زیارت کند نام او را در دفتر زائران حسین(ع) ثبت خواهی کرد. به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد ودو بار از دنیا رفت🌴 📚منابع: امام حسین(ع) نوشته ایت الله محمدی ری شهری طریحی خوارزمی الامال
💔علی جان به خانه برگرد! و ظل يأتـي ليلاً إلـى زيـارة قبـر فاطمة كـمـا أوصته. في ليلة من الليالي وبينما هو عندها وإذ به يسمع صوت فاطمة يا ابن العم إرجع إلى الدار، وانظر إلى حال أولادي. رجع أمير المؤمنين مهرولاً إلى‌داره، وجدالحسين‌واقفاً عند‌باب‌الدار و هو يخاطب أمه فاطمة بلسان الحال: الموت قِدَامِكَ خَدوني ضِلْعِكَ ذَوَّبُنِي.. و أمیرالمؤمنین(صلوات الله علیه)شب ها بـه دیـدار قبـر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می‌رفت، همان‌طور که به‌او وصیت کرده بود، در یک شب و در حالی که در کنار قبر او بود، ناگهان صدای‌ حضرت فاطمه‌را شنید: «ای پسرعمو، به خانه برگرد و به حال فرزندان من نگاه کن.» امیرالمؤمنین به سرعت به خانـه برگشـت و امام حسین(صلوات الله علیه)را دیـد کـه در کـنـار در ایستـاده و بـازبان حال به‌مادرش فاطمه را خطاب می‌کند: «مادرم، دور نشو، به من نگاه کن، تـو رفتـی و مـن از تـو جـدا شدم، دور نشـو، قلبم در آتـش است، من حسینم، ای مادر دهر مرا یتیم کرده و بـه مـن آسیـب رسانـده، ای مادر تـو مـرا در آغوش بگیر؛ کجا باید تو را پیدا کنم؟ تو، مـرا به‌آغوش بکش؛ پهلوی تو مرا از هم می‌پاشد.» 📚 العبرة الساکتة، دهینی، ج۳، ص۴۰ ┄┅═✧☫ یا اهل بیت النبوه ☫✧═┅┄ لینک کانال مداحان محلات👇 https://eitaa.com/maddahanbsj 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠