eitaa logo
کانون مداحان
20.7هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
18.9هزار ویدیو
138 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی تخصصی و سطح عالی مداحی و خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای خدا شد وقتی دوباره گفت: محمد پرسیدم از ستوده‌ی انجیل، راهب رسید و گفت: محمد بر روی لوح چرمی آهو چشمی کشید و گفت: محمد بعدش گذاشت گوشه‌ی لب‌ها خالی سیاه و گفت: محمد بعدش نشست و سیر نظر کرد در قرص ماه و گفت: محمد آمد صدا، صدای ملَک بود در آسمان سرود: محمد هستی به وجد آمد و گل کرد بر شاخه‌ی وجود محمد غار حرا به لرزه درآمد از وسعتی که داشت محمد حتی میان سنگ ثمر داد آن دانه‌ای که کاشت محمد در مکه «لا اله» اگر بود انداخت روی خاک محمد الله را به آیینه آورد با آن دو چشم پاک محمد زیبایی بهشت و نورش، تعبیر خُلق توست محمد! اما به نام توست در این شهر صد دین نادرست محمد! ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ز انواری که تابان است امشب حرا آیینه بندان است امشب حرا آن غار متروک زمان ها تجلی گاه قرآن است امشب حرا آن غار دور افتاده از شهر ز شوکت قبله جان است امشب حرا هر قلبه سنگش نقش قبریست که همچون اشک لرزان است امشب حرا سر برده در دامن نداند که خورشیدش به دامان است امشب ز خورشیدی که او دارد به دامان جهانی نور باران است امشب ز اعجازی که او دارد پیاپی حرا مبهوت و حیران است امشب شروع عصر ناب حق پرستی طلوع ماه ایمان است امشب حرا آن معبد مأنوس احمد ز نور وحی رخشان است امشب حرا طور تجلی هست و او را امین وحی مهمان است امشب به مأموریتی جبریل تا أرض روان از سوی یزدان است امشب به کف لوحی ز اسرار الهی به لب آیات رحمان است امشب که این آیات بر خوان یا محمد بِاِسم ربک الأعلی محمد ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن که رخسارۀ او رنگ محبّت دارد نور توحید بود آن چه به طلعت دارد بی وضو جن و ملک نام نکویش نبرند نام او نزد خدا عزّت و حُرمت دارد نام او هست صفا بخش دل اهل جهان که به اندازۀ فردوس طراوت دارد اوست خورشید نبّوت که ز روز خلقت مهر او در دل هر ذرّه اقامت دارد این همان محیی دین است که از روز ازل به روی شانۀ خود مُهر نبّوت دارد این همان سرو سرافراز و همیشه سبز است که به سر در همه جا ابر کرامت دارد این همان واسطۀ مبدأ فیض ازلی است که ز انوار خدا نور بصیرت دارد این همان سورۀ نور است به قرآن مبین که دراین آیه خداوند بشارت دارد این همان شاخۀ طوباست که در فردوس است این همان عطر نفیس است که جنت دارد کرد خورشید نبّوت ز حرا تا که طلوع آسمان دید به رخ نور هدایت دارد همه ذرّات در آن روز به حیرت دیدند که به قدقامت خود شور قیامت دارد سند روشن توحید پرستی با اوست همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست گرچه بر شانۀ خود کوه رسالت دارد تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی آن که جبریل به او عشق و ارادت دارد در حرمخانۀ حق محرم اسرار خداست با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان برهمه اهل جهان لطف و عنایت دارد ای وفائی به گل روی محمّد صلوات بُردن نام رسول است که لذّت دارد ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ شما زمان شروع من ابتدای منید مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد ولی همیشه شما اشهد صدای منید به شوق روی شما هست وقف محرابم شما تهجدمید و شما دعای منید شما برای خدایید و من برای خودم نه من برای شما نه شما برای منید گل اضافیتان بودم و اضافه شدم به آفرینشتان پس شما خدای منید شما بهار، شما آسمان، شما برکات به خاندان شما اهل بیت حق صلوات بهشت را تو ظهور مصوّرش بودی خدای آینه ها را تو دلبرش بودی تو حق محضی و در خلوت خداوندی کسی نبود فقط تو، تو در برش بودی برای آن که خدا ناظر خودش باشد شبیه آیینه ای در برابرش بودی در آن زمان که درختی نبود و برگی هم خدای بود و تو هم سیب نوبرش بودی قرار نیست چهل سال بگذرد از تو تو قبل از آمدنت هم پیمبرش بودی مدینه تا که تو را داشت تا محمد داشت خدا همیشه در آن شهر رفت و آمد داشت فدائیان نگاهت شهید جانانند ملازمان سر کوی تو بزرگانند فراریان سر گیسویت پر از کفرند اسیرهای سر زلفت اهل ایمانند به عقل ناقص ما حق بده به تو نرسد مگر عقول بشر از خدا چه می دانند نگاه خاک نشینان خانواده ی تو به غمزه مسئله آموز صد مسلمانند رسول سبز ببینم که می شناسیشان همین قبیله همین ها که شکل سلمانند نگاه روشنت آن روز صرف سلمان شد عرب کنار تو بود و عجم مسلمان شد بهشت باغچه‌ی روشن سرای تو بود گل محمدیِ دست بچه های تو بود سلام اول صبح و غروب این خانه مسیح خانه ی زهرای تو صدای تو بود کمال روح تو با وحی پا نمی گیرد نزول آیه نزول خودت برای تو بود فقط نسیم خوشی شد نصیب جبرائیل همین که مدت کوتاهی آشنای تو بود تو را کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفتابی و انوار آفتاب علی ست کتاب سرّی و اسرار این کتاب علی ست قرار شد همه عقد برادری خوانند برای سهم شما حسن انتخاب علی ست اگر تو خضر رهی مرتضاست موسایت اگر تو آب بقایی بقای آب علی ست اگر سوال کنند از تو حضرت حق کیست قسم به ذات تو محکم ترین جواب علی ست برای فخر تو این بس یگانه دامادت جناب حضرت حیدر ابوتراب علی ست «به ذره گر نظر لطف بو تراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیه و آله سجادۀ گل امشب دلم لبریز شور وبی قراری است سرشار از عطر دل انگیز بهاری است صحن دل من از فروغ نور امید همچون رواق صحن ها آئینه کاری است از کوثر جوشنده ی عشق ومحبت امشب شب کام وشب رفع خماری است درموسم وفصل گل افشانی بعثت یک چشمه اشک از آبشار دیده جاری است درگلشن هستی شکوه دوست پیداست درهر طرف گل نغمه ی گرم قناری است دربزم پرشور ونشاط مبعث ای دل گفتم به طبع خود شب خدمت گذاری است با موجی از شور وامید وشادمانی گفتا مرا از لطف حق امیدوای است بگذار اشک از دیدگان خود فشانم تا نام سرسبز محمد را بخوانم آن شب حرا آئینه ی نور خدا بود آواز ذرات جهان یا ربنا بود درخلوت اسرار و پشت پرده ی غیب تنها محمد بود وجبریل وخدا بود بشنید «اقراءباسم ربک»یا محمد مبهوت درآواز گرم آشنا بود آمد به گوشش تا صدای «قم فانذر» سرتا به پا غرق فروغ کبریا بود وقتی نبی سجاده ی گل پهن میکرد سرشار از عطر مناجات ودعا بود انوار یکتایی به رویش موج می زد دیدار رویش آرزوی انبیا بود اهل یقین با یاد او احرام بستند آری محمد کعبه ی اهل وفا بود حبریل دربین زمین و آسمانها با این سروش جانفزا غرق نوا بود درچشم خوداوچشمه ی خورشید دارد بر روی دستش پرچم توحید دارد بعثت همان گلبانگ سبز آسمانی است بعثت همان خورشید گرم ومهربانی است بعثت غروب نور شمع ظلمت وغم بعثت طلوع آفتاب زندگانی است بعثت شکوفایی نخل استقامت بعثت به باغ دین شروع باغبانی است بعثت ستیغ نور شد در شام ظلمت بعثت شکوه لحظه های ارغوانی است بعثت رسالت بود بر دوش پیمبر آن رایت سبز همیشه جاودانی است بعثت همان ابر پراز باران رحمت بعثت همان خوان بزرگ مهمانی است بعثت بشارت داشت برخلق دوعالم بعثت همان پیک امید وشادمانی است بعثت برای محرمان خلوت دوست یک پرتوی از راز واسرار نهانی است بعثت شکوه وارمغان ایزدی بود آئینه ای زیبا زنور احمدی بود آمد نبی تا برهمه امید بخشد برسرد مهری زمان خورشید بخشد آمد نبی با پرچم یکتا پرستی برکائنات انگبزه وامید بخشد آمد نبی تا بربلندای زمانه با دست مهرش پرچم توحید بخشد آمد نبی تا با یقین وعشق وایمان دل را رهائی از غم وتردید بخشد آمد نبی تا برعزا شادی بپوشد با بعثت خود عاشقان را عید بخشد آمد نبی تا با ندای حق پرستی از بت پرستی خلق را تجرید بخشد آمد نبی سوی تهی دستان خسته تا آنچه از گلزار یزدان چید بخشد آمد نبی با مذهب اسلام وتوحید تا مردمان را مرجع تقلید بخشد سوی خلایق با پیام نور آمد با آیه های روشن وپرنور آمد او خطبه های عشق را ایراد می کرد دل های غم آلودگان را شاد می کرد او جوهر اندیشه ها را اوج می داد چون آیه های نور را ایراد می کرد ویرانی آوارهای ظلم وکین را با دست های عاطفت آباد می کرد از دختران زنده درگور جهالت با نغمه های مهربانی یاد می کرد پیوسته از یکتاپرستی گفت وآن گه بربت پرستان جهان فریاد می کرد وقتی که بت ها رابرون می ریخت گویی او کعبه را بار دگر بنیاد می کرد او هرگرفتار ستم را ای «وفایی» با شور آزادی خود آزاد می کرد گرچه ز دست بت پرستان دید آزار با خُلق نیکو خلق را ارشاد می کرد تا بین مردم از نبوت از ولی گفت اول رسول الله را مولا علی گفت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
پيغمبر دلها محبوب خداوند تبارک و تعالی ست این مرد که مُزّمّل و مُدّثّر و طاهاست باید سخنانش به دل و جان بنشیند این مرد که مشهور به پیغمبر دلهاست او سلسله جنبان همه کون و مکان است نوری ست که خود شاهد پیدایش دنیاست هرجا سخن از خُلق خوش اوست در عالم بی‌جامِ‌ مِی‌ و خنده‌ی گُل،عیش،مُهیّاست یک شمّه‌ی نورانیتش سوره ی(وَالشّمس) یک پرتو رُخساره‌ی‌او جَنّتُ الاعلی ست در محضر او حرف بزرگان ملائک (تالله لقد آثرک الله علینا)ست حق دارد اگر بر سر بازار ملاحت انگشت به لب،حُسن-تورا غرق تماشاست پیداست که اصل شجر نور تو هستی وقتی ثمر زندگی ات حضرت زهراست دندان اویس است که فهمانده به عالم دیوانه‌ شدن در اثر عشق‌ تو زیباست شان تو اجلّ است که خوانند یتیمت کز صبح ازل مادر تو اُمّ ابیهاست آنجا که علمدار تو حیدر شده باشد تاهست خدا ، پرچم اسلام تو بالاست نفس تو علی هست و از این روست به مبعث دلها همه در حسرت پابوسی مولاست آویزه ی گوشم همه ی عمر حدیثِ (من مات علی حب علی مات شهیدا)ست محمدقاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اُخرُج اِلی العِراق بیدار و خواب بود که افتاد اتفاق از جدِّ خود شنید که اُخرُج اِلی العِراق پیغام دادش از طرف حَیّ ذُوالمِنَن قَدْ شاءَ أَنْ یَراکَ قَتیلا حُسین من أُخْرُج إلی العِراق،سفر پیش روی توست یک‌دشت‌داغ‌و خوف و خطر پیش روی توست أُخْرُج إلی العِراق،که چشم انتظار توست قومی که فکر غارت دار و ندار توست أُخْرُج إلی العِراق،که باید فدا شوی بشتاب تا که ذبح عظیم خدا شوی أُخْرُج إلی العِراق،که مهمانی ات کنند در پیش چشم فاطمه قربانی ات کنند هر چند خیل پرده نشینان عصمتند با تو مُخدّرات به این بزم دعوتند وقتی پس از فراق جوان،پیر می شوی وقتی که بین دشت زمین گیر می شوی وقتی کنار علقمه با قلب ریش ریش تیر آنقَدَر درآوری از نعش ماه خویش وقتی که دور از نظر زینب و رباب از خون شیرخواره محاسن کنی خضاب وقتی به سجده در دل گودال می روی وقتی که نیزه میخوری از حال می روی یعنی‌چه‌حکمتی‌ست‌که‌مَسلوب‌می‌شوی؟ در زیر سُم‌ّ اسب لگدکوب می‌شوی سر را بباز و سروری ات را نشان بده از روی نیزه دلبری ات را نشان بده در کوفه ای که لب به لب از بغض حیدر است قرآن شنیدن از سر بر نیزه خوشتر است از خون زخم وا شده ات رنگ هم بخور گفته خدا به خاطر من سنگ هم بخور آرامش عقیله در آن ازدحام باش یک جمله با رقیّه ی خود هم‌کلام باش محمدقاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
خرمن غصه ها شرار گرفت سوز را حملهء بهار گرفت سینهء سبزه ها قرار گرفت بلبل از پای غنچه خوار گرفت شجر وحی برگ و بار گرفت همهء سنگها قمر شده اند زیر پایش تمام زر شده اند باد و باران رفیق تر شده اند بی پسرهایمان پدر شده اند تا توسل به زلف یار گرفت در سماوات بوی گل پیچید غنچه ای باز شد نسیم وزید شک ندارم که باغبان خندید او که خندید آسمان خندید آسمان عطر نوبهار گرفت حق بنا داشت سینه خلق کند بهر خلقت زمینه خلق کند بعد از آن هم مدینه خلق کند تا که یک بی قرینه خلق کند قدرتش را خدا به کار گرفت غمزهء دل فریب میگیرد چشم مستش حبیب میگیرید عطر و بویش عجیب میگیرد از خدا نصفه سیب میگیرد دخترش از خدا انار گرفت جانشین خداست روی زمین دخترانش تمام پرده نشین ثقلینش جواز خُلد برین حب اولاد اوست حصن حصین دور شیعه نبی حصار گرفت ما که نه هود و نوح و یحییٰ هم یوسف و سام و شیث و موسی هم همه هستند مخلصش باهم شک ندارم دم مسیحا هم از نفس هاش حکم کار گرفت احمد و خاتم و رسول امین مصطفی و مُزَمِّل و یاسین سیدالکائنات و هادی دین اُمّی و أبطحی و شمس مبین چقدر نام مستعار گرفت مصطفی کیست؟ گوهر نایاب مصطفی کیست؟ بهترین ارباب مصطفی کیست؟ شوکت محراب در اُحُد قند در دلش شد آب تا علی(ع) تیغ ذوالفقار گرفت مصطفی کیست؟ حق پرست خدا مصطفی کیست؟ مستِ مست خدا بهترین است.. ناز شصت خدا عید مبعث که شد ز دست خدا بیرقش را طلایه دار گرفت شب معراج مست صهبا رفت ذکر حیدر شنید هر جا رفت در غدیر از دلش محن ها رفت و یدالله تا که بالا رفت دین جاوید اعتبار گرفت عماد بهرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دعوت كفار حرکت کاروان ... از زبان حضرت زینب علیهاالسلام من از این وعده ی دیدار بدم می آید اصلاً از دعوت کفار بدم می آید وعده ی باغِ گل و میوه ی کوفیست دروغ زین همه نامه ی بسیار بدم می آید کوفه یکبار سرِ شیرِخدا را بشکافت من از این امت قدّار بدم می آید عهد خود را به ریالی همه پس میگیرند از صفِ دِرهم و دینار بدم می آید حسنم را چقدر غصه به غربت دادند از چنین لشگر جرّار بدم می آید سینه ات جای بهشت است، نه جای چکمه که من از شمر ستمکار بدم می آید زین وداعت به شب تار دلم شور زند وای، از لحظه ی پیکار بدم می آید از مدینه بسوی کوفه ام اینک نبرید که من از کوچه و بازار بدم می آید مردم کوفی و شامی ز حیا بی خبرند من ز چشمانِ خطاکار بدم می آید همه ی عمر اسیرِ غمِ عشقم، اما از اسیری کفِ اغیار بدم می آید همرهَت با همه ی اهل حرم می آیم لیک از غارت کفار بدم می آید شعله و خنجر و شمشیر و سنان میبینم یعنی از آتش و مسمار بدم می آید نکند راسِ تو بر نیزه شود همسفرم که من از سنگِ جفاکار بدم نی آید نکند سایه ی عباس نباشد بسرم که من از داغ علمدار بدم می آید حاج محمود ژولیده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
نجواي عشق غارِ حرا.. سینا شده در روزِ مبعث ذکرِ خدا احیا شده در روزِ مبعث اِقراء باسمِ ربّکَ.. نجوایِ عشق ست بر رویِ لب گویا شده در روزِ مبعث دیگر محمّد را امین تنها نخوانید از سویِ حق طاها شده در روزِ مبعث (قربانِ آقایی که مولایِ جهان شد) (با اذنِ حق او خاتمِ پیغمبران شد) جبریل دستش را گرفت و ساده برخواست با خواندنِ آیاتِ حق.. پُر باده برخواست در گوشه ای گرمِ مناجاتِ خودش بود با امرِ ایزد ناگهان آماده برخواست آمد بشر را تا برد عرشِ معّلا.. بر یاریِ دستانِ هر افتاده بر خواست (نامِ محمّد شد بلند آوازه ی دهر) (نازل شود قرآنِ او در لیله ی قدر) او مکتبی دارد پُر از عشق و پُر از شور پرداخته در قلبها.. دنیایی از نور اصلاً چه می فهمیم از نامِ محمّد قطعاً مقامِ اوست در سجّاده...مستور ختمِ رسولانِ الهی ،خاتمِ عشق در آسمان با نامِ احمد گشته مشهور (با بعثتِ او زیر و رو شد کلّ ِ عالم) (پس می شود الفاظِ او بر سینه مرهم) ما را بخوانید عاشقان.. عبدِ محمّد هستند کلّ ِ شیعیان...عبدِ محمّد ما پیروِ شاه ولایت شاهِ عشقیم خوانده خودش را بی امان عبدِ محمّد نعج البلاغه شاهدِ این مطلبِ ماست فخرِ امیرِ مومنان... عبدِ محمّد (باید که تسلیمِ سخن هایِ نبی شد) (بعد از پیمبر خاک پاهایِ علی شد) یک روز بعثت می شود تکرار قطعاً یک روز پیدا می شود دلدار قطعاً یک روز می خوانند که وقتِ ظهور است بیرون شود از غارِ غیبت یار قطعاً دنیا گلستان می شود بیدار قطعاً (اصلاً پیامِ مبعث ست دل زنده داری) (هشیار شو گر عاشقِ دل بیقراری) محسن راحت حق ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
مبعث رسول شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود امواج مد واقعه تا ماه رفته بود هر یوسفی که پیرهنی از کمال داشت با طعن گرگِ حادثه در چاه رفته بود حتی زمین که دیر زمانی خروش داشت در خلسهٔ شکفتن یک آه رفته بود دختر طلای زنده به گوری به گوش داشت شیطان به بزم مردم گمراه رفته بود تنها به مکه بود که در جادهٔ حرا مردی به شوق سیر الی الله رفته بود آن مرد هم تو بودی و تکبیر زن شدی ذریّهٔ حقیقی آن بت‌شکن شدی... پلکت میان معرکه شمشیر می‌کشد چشم تو طرح حملهٔ یک شیر می‌کشد حتی علی که جوشن او پشت هم نداشت می‌گفت در پناه تو شمشیر می‌کشد خورشید رزم‌های تو در خیبر و اُحُد خطی به قصه‌های اساطیر می‌کشد دندان تو شکست ولی باز هم کسی از سینهٔ تو نعرهٔ تکبیر می‌کشد کمتر به کار شستن این زخم‌ها نشین انگار قلب دختر تو تیر می‌کشد! تسبیح می‌شوی و دلت شوق و شور را چون دانه‌های نور به زنجیر می‌کشد تو مظهر تمام صفات خدا شدی شایان سجده و صلوات و دعا شدی... ارزانی کمال تو، قلب سلیم بود مستی هر پیامبر از این شمیم بود آنجا که شرح خلقت آدم نوشته شد وصف تو در کتاب به خلق عظیم بود مردی به نام احمد، از این راه می‌رسد این حادثه، نوشتهٔ عهد قدیم بود کوری چشم ظلمت شب راهه، مثل نور تنها نگاه آینه‌ات مستقیم بود فرعون نفس ساحر ما را چه خوش گرفت محو عصای معجزهٔ تو کلیم بود پر زد خدیجه همچو ابوطالب از حرم آن فصل، فصل هجرت دو یاکریم بود این زخم‌ها به سینهٔ تو غالب آمده‌ست دشوارتر ز شعب ابی‌طالب آمده‌ست خورشیدی است جلوهٔ هفت آسمان تو توحیدی است سیرهٔ پیشینیان تو آن عرشیان که سجده به آدم نموده‌اند بوسیده‌اند با صلوات آستان تو با آن‌که صبر نوح به نفرین گشود لب غیر از دعا نخواست بر امّت، زبان تو جدّت اگرچه لایق وصف خلیل شد شد واژهٔ حبیب سزاوار جان تو بر اسب باد بود سلیمان، ولی نداشت تیری که داشت لیله الاسری کمان تو موسی اگر برای تکلّم به طور رفت شد آسمان هفتم حق، میزبان تو با گردباد خاک، اگر آسمان رود کی می‌رسد به پله‌ای از نردبان تو؟ نورت چو آفتاب در آفاق جلوه کرد از سینه‌ات مکارم اخلاق جلوه کرد... با آن‌که خلقت است طفیل امیری‌ات دم می‌زنی به نزد خدا از فقیری‌ات حتّی به کودکی ز خدا جلوه داشتی خورشید، خانه ... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽ‌ﮔﺸﺖ هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بی‌نوایی‌ها ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺍﺩ ﻧﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ طلیعۀ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺸﺖِ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞِ ﺩﺷﺖِ ﺟﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺘﮑﺪﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺳﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﻧﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻦ مدائن ﻫﺰﺍﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺎﻭﻩ ﺗﺎﻭﻝ ﺁﺏ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺪﻝ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﺏ؟ ﺳﻤﺎﻭﻩ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺷﻨﯿﺪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺍﺯ آیینۀ ﺳﺮﺍﺏ ﺷﻨﯿﺪ ﻣﺠﻮﺳﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ؟ ﺑﯿﺎ ﺑﻪ کومۀ ﻭﺍﺩِﯼ ﺍﻟﻘُﺮﯼ ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺳﻔﺮ ﺍﺯ ﻗﺎﻑ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﺎﻑ ﮐﻨﯿﻢ... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﺎﺭ ﺣﺮﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻝِ ﺻﺒﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ‏«ﻟﻮﻻﮎ» ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ ﺟﻮﺍﺯِ ﮐﺸﺘﻦ ﺑﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ ﭘﯿﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ ﻣﻘﯿﻢ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭۀ ﺩﺳﺘﺶ ﻗﻤﺮ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﺷﻮﺩ ﻧﺒﯽ ﺯ ﻫﯿﺒﺖ ﺟﺒﺮﯾﻞ، ﺳﻮﺧﺖ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻋﺸﻖ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﯿﺪ: ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﮑﺘﺐ ﻋﺸﻖ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ، ﺍﯼ ﭘﯿﺎم‌آﻭﺭ ﺻﺒﺢ! ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﺻﺒﺢ... ﺑﺴﯿﻂ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺭﺍ ﺭﺯﻣﮕﺎﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ بی‌قرارتر؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﺮ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ‌ﺗﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺯ ﺷﺮﻡ، ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺯﺩ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﮔﺮﯾﺴﺖ ﺗﻮ ﺍﯼ حماسۀ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﺶ ﮐﻮﭺ ﺍﺳﺖ! ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺗﺼﻮّﺭﯼ ﭘﻮﭺ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻟﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ، ﻗﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ... ﻋﺼﺎﯼ ﻣﻌﺠﺰۀ ﺻﺪ ﮐﻠﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ ﮐﻤﻨﺪِ ﻣﺤﮑﻢِ ﻋﺰﻣﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ... ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺑﻌﺜﺖ ﺗﻮ ﺳﻘﻒِ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭﺍ ﺷﺪ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻮﺝ ﻣﻼﯾﮏ ﺑﻪ ﻏﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ ﺗﻮ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ، ﭘﺸﺖ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﻪ دست‌های ﺗﻮ ﻣﺸﺖِ ﺩﺭﺷﺖِ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﺯ ﺣﺠﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﯽ‌ﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯽ‌ﺟﻮﺷﯿﺪ؟ ﻓﻘﻂ ﺳﺮﺍﺏ ﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺍﺏ ﻣﯽ‌ﺟﻮﺷﯿﺪ... ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﻋﻄﺸﻨﺎﮎِ ﺟﻬﻞ، ﺍﺩﺭﺍﮐﯽ ﺗﻮ ﻣﺜﻞ آیۀ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻘﺪﺳﯽ، ﭘﺎﮐﯽ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺮﻑِ ﮐﻼﻣﺖ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻋﻄﺮِ ﻋﺒﻮﺭِ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﺯ ﭼﺸﻤﻪ چشمۀ ﺍﻟﻬﺎﻡ، ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺩﻻﻥ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﻮﺷﯿﺪﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮﯾﻦ ﺑﻐﺾِ ﺑﻮﺳﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﭼﻮ ﻓﺮﺷﯽ ﺍﺯ ﻋﻄﺶِ ﺑﻮﺳﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ‌ﻭﺯﺩ ﺍﺯ ﻻﺑﻪ‌ﻻﯼ گل‌ها ﺑﺎﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯼﺳﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ ﻫﻤﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻋﻄﺮِ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ! ﺑﺪﺍﻥ، ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﺍﯼ ﯾﺎﺩِ ﺳﺒﺰِ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ!؟ ﻗﻠﻢ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﮔﻨﮕﯽﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻥِ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺮﺍﯾﺪ ﺳﺮﺍﺏ، ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﺁﺏِ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝِ ﺗﻌﻬّﺪ، ﺭﺳﺎﻟﺖِ ﻣﻮﻋﻮﺩ! ﻗﺪﻭﻡِ ﻣﻘﺪﻡِ ﭘﺎﮐﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺩ، ﺍﯼ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺁﮔﺎﻩ! ﻟﻮﺍﯼ ‏«ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠّﻪ‏» ﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﺒﺾ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ، ﺍﺳﯿﺮِ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
غارِ حرا.. سینا شده در روزِ مبعث ذکرِ خدا احیا شده در روزِ مبعث اِقراء باسمِ ربّکَ.. نجوایِ عشق ست بر رویِ لب گویا شده در روزِ مبعث دیگر محمّد را امین تنها نخوانید از سویِ حق طاها شده در روزِ مبعث (قربانِ آقایی که مولایِ جهان شد) (با اذنِ حق او خاتمِ پیغمبران شد) جبریل دستش را گرفت و ساده برخواست با خواندنِ آیاتِ حق.. پُر باده برخواست در گوشه ای گرمِ مناجاتِ خودش بود با امرِ ایزد ناگهان آماده برخواست آمد بشر را تا برد عرشِ معّلا.. بر یاریِ دستانِ هر افتاده بر خواست (نامِ محمّد شد بلند آوازه ی دهر) (نازل شود قرآنِ او در لیله ی قدر) او مکتبی دارد پُر از عشق و پُر از شور پرداخته در قلبها.. دنیایی از نور اصلاً چه می فهمیم از نامِ محمّد قطعاً مقامِ اوست در سجّاده...مستور ختمِ رسولانِ الهی ،خاتمِ عشق در آسمان با نامِ احمد گشته مشهور (با بعثتِ او زیر و رو شد کلّ ِ عالم) (پس می شود الفاظِ او بر سینه مرهم) ما را بخوانید عاشقان.. عبدِ محمّد هستند کلّ ِ شیعیان...عبدِ محمّد ما پیروِ شاه ولایت شاهِ عشقیم خوانده خودش را بی امان عبدِ محمّد نعج البلاغه شاهدِ این مطلبِ ماست فخرِ امیرِ مومنان... عبدِ محمّد (باید که تسلیمِ سخن هایِ نبی شد) (بعد از پیمبر خاک پاهایِ علی شد) یک روز بعثت می شود تکرار قطعاً یک روز پیدا می شود دلدار قطعاً یک روز می خوانند که وقتِ ظهور است بیرون شود از غارِ غیبت یار قطعاً دنیا گلستان می شود بیدار قطعاً (اصلاً پیامِ مبعث ست دل زنده داری) (هشیار شو گر عاشقِ دل بیقراری) 🔸شاعر: ________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
آیه آیه همه جا عطر جنان می‌آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می‌آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می‌آید می‌رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه با نفس‌های الهی تو جان می‌آید بسکه در هر نفست جاذبهٔ توحیدی‌ست ریگ هم در کف دستت به زبان می‌آید هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ست قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می‌آید نور توحیدی تو در همه جا پیچیده‌ست از فراسوی جهان عطر اذان می‌آید عرش معراج سماوات شده محرابت ملکوتی‌ست در این جلوهٔ عالمتابت خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لب‌های تو سرلوحهٔ تسبیحات است عرش با نور نگاه تو چراغانی شد سیره‌ات نور، روایات و صفاتت همه نور نورت آئینهٔ آئین مسلمانی شد به سراپردهٔ اعجاز و بقا ره یابد هر که در مذهب دلدادگی‌ات فانی شد خواستم در خور حسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» جنتی از همهٔ عرش فراتر داری تو که در گلشن خود سورهٔ کوثر داری دیدن فاطمه‌ات دیدن وجه الله است چه نیازی‌ست که تا عرش قدم بر داری جذبهٔ چشم تو تسخیر کند عالم را در قد و قامت خود جلوهٔ محشر داری عالم از هیبت تو، شوکت تو لبریز است اسداللهی چون حضرت حیدر داری حسنین‌اند روی دوش تو همچون خورشید جلوهٔ نورٌ علی نور، مکرر داری اهل بیت تو همه فاتح دل‌ها هستند روشنی‌بخش جهان، قبلهٔ دنیا هستند ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمی و نور هدایت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتی و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست آن‌که دارد به دلش نور ولایت، با توست بی ولای علی این طایفه سرگردانند دشمنی با وصی‌ات، عین عداوت با توست باید از باب ولای علی آید هر کس در هوای تو و در حسرت جنت با توست سالیانی‌ست دلم شوق زیارت دارد یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست کاش می‌شد سحری طوف مدینه آنگاه نجف و کرب‌و‌بلا و حرم ثارالله 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد سایه ابر پی توست دلش را مشکن مگذار این همه خورشید هراسان باشد مگر اعجاز جز این است که باران بهشت زادگاهش برهوت عربستان باشد چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست از قضا رد شدی و راه قدر را بستی رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز شاعر این سیب حکایات فراوان دارد چتر بردار که این رایحه باران دارد 🔸شاعر: ______________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دامن کوهسار و غار حراست بانگ اقرأ بلند از همه جاست دم روح القدس ترانۀ وحی حکم اقرأ صدا صدای خداست این سروش مبارک جبریل این ندای نجات انسان‌هاست -یا محمّد زمان بعثت تو است -این ندا مژدۀ نبّوت تو است ای وجودت پر از پیام خدا ای به جان و تنت اسلام خدا ای دعایت شفای روح بشر ای کلام خوشت کلام خدا اشهد انّک رسول ﷲ یا محمّد بخوان به نام خدا -تو به بانگ رسا به خلق بگو -وحده لا اله الاّ هو خیز بر بام چرخ پرچم زن از خداوندی خدا دم زن وحده لا شریک له، بر گو این قوانین کفر بر هم زن تبر لا اله الاّ ﷲ بر سر بتگران عالم زن -خیز و ابلاغ کن رسالت را -فتح کن قلّه‌ی عدالت را ما تو را مجد و سروری دادیم بر همه خلق برتری دادیم پیش تر از ولادت آدم به تو حکم پیمبری دادیم به تو ای دادگستر عالم مکتب دادگستری دادیم -خیز و توحید را تجسّم کن -پیش سنگ عدو تبسّم کن ای تمام وجود پا بندت ملک و جنّ و انس فرزندت هر چه دیدی جفا محبّت کن دل ز دشمن ببر به لبخندت به مقام نبوّتت سوگند به خداوندی خداوندت -که تو تا صبح حشر پیروزی -همچنان مهر عالم افروزی نغمه‌ی ماست در ترانه‌ی تو گوهر ماست در خزانه‌ی تو همه پیغمبران ما تسلیم به تو و دین جاودانه‌ی تو بهر شکستن بتان حرم دست ما پا نهد به شانه‌ی تو -آفرینش کتاب تعلیمت -کلّ ادیان شوند تسلیمت ما ز آغاز کوثرت دادیم شیرمردی چو حیدرت دادیم آنچه بر انبیا عطا کردیم از تمامی فزون‌ترت دادیم بیش‌تر از ولادت آدم دخت توحید پرورت دادیم -ای همه انبیا مسلمانت -صلوات خدا به سلمانت ای رسول خدا ز غار حرا بر نجات بشر دوباره درآ باز بت‌ها کشیده‌اند سرک ای امام خلیل با تبرآ تا گریزد ز شهر تاریکی آفتابا به تیغ نور برآ -چه شود با علی بیایی باز -جنگ بدری دگر کنی آغاز باز سفیانیان که حیله‌گرند در کمین چون شغال پشت سرند باز در رخنه اُحد یاران در هوای غنائمی دگرند دشمنان تیغ تفرقه در دست از هزاران طریق حمله‌ورند -ای منادیّ حق دوباره بگو -وحده لا اله الاّ هو ای منادیّ وحدت اسلام نظری کن به امّت اسلام کی شود از حرم طلوع کند آفتاب حقیقت اسلام روز عید ظهور مهدی تو است دوّمین عید بعثت اسلام -دولت او غدیر دیگر ماست -دولت عترت پیمبر ماست شیعه آیینه دار مهدی تو است همه جا در کنار مهدی تو است شیعه بهر نجات انسان‌ها سخت در انتظار مهدی تو است شیعه عجّل علی ظهورک گو ایستاده است و یار مهدی تو است -شیعه در انتظار هم عهدی است -یکسوار امید او مهدی است ای تجلاّی چارده معصوم در وجود مقدّست معلوم عدل از اقتدار تو حاکم ظلم در دادگاه تو محکوم در سروشت خروش ثارﷲ در ندایت صدای یا مظلوم -وارث شیر حق تو با شمشیر -داد اسلام از سقیفه بگیر شیعه فرزند حیدر و زهرا است شیعه فریاد سیّدالشهداست شیعه تفسیر کلّ قرآن است شیعه از هر چه جز خداست جدا است سالروز ولادت شیعه بعثت است و غدیر و عاشورا است 🔸شاعر: _____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
گردباد است که سنجیده جلو می‌آید به پراکندن جمع من و تو می‌آید ناقص‌الخلقه‌تر از پیش به ما می‌تازد دیو تشویش، کم و بیش به ما می‌تازد غل و زنجیر به کف، در نخ این منطقه است با صد افسون و دغل در صدد تفرقه است گردباد است و به هر حال جلو می‌آید به پراکندن جمع من و تو می‌آید جمعمان جمع نخواهد شد اگر پا نشویم وقت تنگ است بیا از هم منها نشویم چاره‌ای نیست به جز بر صفِ خود افزودن ضرب در هم به توان ابدیّت بودن بی‌نهایت شدن و یکدل و یکرنگ شدن با اشارات خداوند هماهنگ شدن چاره این است که در آینهٔ وحدت «هو» دل ببندیم به تصویر خوشِ «و اعتصموا...» پچ پچی پشت سر ماست همه گوش کنید نقشه ای شوم مهیاست همه گوش کنید تیک تاک همهٔ عقربه‌ها تند شده در عوض حرکت ما کُندتر از کُند شده ما که آمیزه‌‌ای از صدق و صفاییم، چرا؟ ما که دلباختهٔ نور خداییم، چرا؟ ما که توفیق کبوتر شدن از او داریم و در اندیشهٔ پرواز، رهاییم، چرا؟ در جهانی که مناجات به یغما رفته ما که شاداب‌ترین شور و نواییم، چرا؟ ما که از بدر و اُحد این همه راه آمده‌ایم ما که مدیون تمام شهداییم، چرا؟ پچ پچی پشت سر ماست همه گوش کنید نقشه‌ای شوم مهیاست همه گوش کنید نبض دنیای کنونی متلاطم شده است رگِ دستان ممالک، متورم شده است غزّه می‌لرزد و در آتش تب می‌سوزد در تب فسفری غیظ و غضب می‌سوزد استخوانی‌ست و یک پوست نازک بر آن کیست آیا بکشد دست تبرکّ بر آن؟ خار در پای دمشق است و تنش خونین است باز می‌غرّد؛ اما دهنش خونین است سرفهٔ قاهره از لختهٔ خون جگر است سینهٔ شهر از این حادثه‌ها شعله‌ور است پلک کابل چقدر خسته و سنگین شده است طالب فتنه در آن مدّعی دین شده است گودی چشم عراق عرب آغشته به دود چشم و ابروی سیاهش، چه کبود است کبود! از خود این‌قدر چرا زخم زبان می‌شنویم این همه حرف، علیه خودمان می‌شنویم هر کجا حرف و حدیثی‌ست علیه خودمان با برانگیختگی؛ با هیجان می‌شنویم حرفی از همدلی و صلح و صفا هم باشد باز با گوش پُر و بغض گران می‌شنویم ما اگر گوش به آوای خداوند دهیم تا ابد صوت اذان، صوت اذان می‌شنویم همّت مختصری باشد اگر در دلمان بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنویم بین ما شکر خدا، نسخهٔ پرهیزی هست فرصت تکیه به آیاتِ دل انگیزی هست این کتاب است که بین من و تو واسطه است و همین معجزه جذاب‌ترین رابطه است بین ما آی برادر! پل پیوندی هست شیشهٔ عطر دل انگیز خداوندی هست می‌توانیم هر آیینه قوی‌تر باشیم شرط اول قدم آن که نبوی‌تر باشی 🔸شاعر: _______________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز -به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم «یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی صدایی از حرا  می آید اینک، گوش بسپارید: «مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» * 🔸شاعر: _______________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را چنان که بشنودت تاریخ که آیه آیه صدایت را اراده کرده برانگیزد خدا صدای تکامل را در انعکاس خودت ریزد طنین غار حرایت را و ما محمدٌ الّا تو که گل نکرده مگر با تو ازل خروش تو را در خود ابد صدای رسایت را جهان هرآینه می سوزد اگر که سایه نیندازی بگیر بر سر این عالم تو سایه سارعبایت را به راه مانده قیامت را سه سال شعب ابیطالب زمان رسیده که بگذاری درون حادثه پایت را بنای کفر براندازی به فتح مکه بپردازی و تا همیشه برافرازی به روی کعبه لوایت را هزار لات و هبل از رو هزار بولهب از یک سو نشسته اند چه فرعونها که بشکنند عصایت را چقدر مثل اباذرها نشسته دور تو سلمانها بلالها قَرنی هایت رها نکرده ردایت را الا مدینه ی دانایی ! نشسته پشت دریم امّا اجازه ای که درون آئیم ، اجازه ای که ولایت را...! 🔸شاعر: _____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم حتی اگر محبت بی حد تو نبود سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است بی مهرتو که صاحب ایمان نمی شدیم قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی مامفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم در جهل مانده بود تمامی عقل ها حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم تو روشنای مشعل سبز هدایتی پایان کار امر خدا در رسالتی نقل محافل همه ی ما کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست هر کس نرفت راه تو گمراه میشود روشنگر مسیر حقیقی پیام توست باید به سیره ی عملی ات عمل کنیم راه سعادت بشریت مرام توست جایی که جبرئیل هم آنجا نمی رسد اوج همیشگی بلندای بام توست دل زنده شد به عشق تو چیزی که بی گمان ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست امشب بخوان به نام خدایی که منجلیست از این به بعد یار و مددکار تو علیست 🔸شاعر: ______________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است مجنون‌ترین صحابی دوران نوشته است این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی است دست مرا برای گریبان نوشته است از دست اختیار تو راه فرار نیست این جبر را خدات به پامان نوشته است مانند تو امیر فقط یک نفر ولی مانند من اسیر فراوان نوشته است شکر خدا که نام مرا اعتبار تو سلمان نوشته است، مسلمان نوشته است نام تو را به آب طلا دستِ کردگار بالای تخت و تاج سلیمان نوشته است کم ناز کن دو آیه از این سوره را بخوان اصلاً خدا برای تو قرآن نوشته است امشب قلم زدند پریشانی مرا با تو رقم زدند مسلمانی مرا قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده توحید را نشان زمین و زمان بده قرآن بخوان و با نفس آسمانی ات این مرده های روی زمین را تکان بده قرآن بخوان و بال مرا از قفس بگیر اندازه شعور پرم آسمان بده آخر چه قدر قوم پسر دار می شوند دختر به دست دامن این مادران بده جز با صدای عشق مسلمان نمی شوم پس لطف کن خودت در ِگوشم اذان بده قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس هر که ادلّه خواست علی را نشان بده تو آسمان مکه ای و ماه تو علی ست تنها دلیل روشنیِ راه تو علی ست مکه گرفته بوی خدا از دعای تو پیچیده در زمانِ همیشه صدای تو پایین بیا ز کوه دخیلی بیاورند دست توسل همگان بر عبای تو امشب فرشته ها همه پرواز می کنند اطراف آستانه¬ی غار حرای تو از این به بعد چشم تمام قنوت ها ایمان می آورند به یا ربّنای تو از این به بعد شمس و قمر روی دست تو از این به بعد مُلک و مکان زیر پای تو پرواز با دو بال میسر شود، بلی قرآن برای توست، علی هم برای تو احمد شدی کتاب شدی مصطفی شدی حالا تمام دار و ندار خدا شدی امشب که تاج نور نشاندند بر سرت خالی است ای نبیِّ خدا جای مادرت آن بانویی که زحمت بسیار می کشید تا این که این زمانه ببیند پیمبرت ای زیر سقف فاطمه ات عرش دومت دیدار روی فاطمه معراج دیگرت غیر از کلام حق سخنی بر لبت نبود هر ظهر جمعه وقف علی بود منبرت هر جا که پا نهادی و هر جا که سر زدی دیدی علی امیر نجف را برابرت فکر برادری؟! چه کسی بهتر از علی از این به بعد شاه ولایت برادرت از این به بعد شیر خدا آفتاب توست مهر علی تمامی دین کتاب توست شصت و سه سال زندگی ات مهربان گذشت با کیسه های وصله ایِ آب و نان گذشت شصت و سه سال زندگی ات بین کوچه ها در بندۀ خدا شدن این و آن گذشت گاهی میان دورترین خانه¬ی زمین گاهی میان دورترین آسمان گذشت گاهی کنار سفره بیوه زنان شهر گاهی کنار خاطرۀ کودکان گذشت وقت نزول حضرت خاکی نشین شدی وقت صعود ردّ تو از بی کران گذشت آن روزها که شعب ابی طالبی شدی ایام درد بود ولی همچنان گذشت ای آن که زندگی تو خرج نجات شد ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن یک عده ای به عشق تو دور از وطن شدند یک عده ای ندیده اویس قرن شدند از خانواده ام همه عبدالله شما از خانواده ات همه آقای من شدند تو پیر خانواده بزرگ قبیله ای محصول زندگی تو پنج تن شدند یک عده زینب و علی و فاطمه شدند یک عده ای حسین شدند و حسن شدند بعد تو دختر تو و زینب کنار هم مشغول کار بافتن پیرهن شدند یک عده بچه های تو پاره جگر ولی یک عده بچه های تو پاره بدن شدند این کشته ها تمام جگر گوشۀ تواند یا ایها الرسول ببین بی کفن شدند «یا مصطفاه» این تن پامال را ببین این کشته فتاده به گودال را ببین علی اکبر لطیفیان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
از خاک تا به خاک تربت فرق دارد جنات هم جنت به جنت فرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد پایی که مشهد میرود رفته مدینه هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم پبش رضا صور قیامت فرق دارد یک‌ غار کوچک عرش را جاداده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مطمئنا این نبوت فرق دارد یا ایها المزمل از جا زود برخیز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد حالا در این ام القری چه محشری شد خواندی به محض این‌ بسم رب زهرا فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر ایه شانی از علی را داشت باخود یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد از ان زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شیعه عجب تاج سری شد از عالم زر پیشمرگت بود آقا از عالم زر کار حیدر حیدری شد پرواز یعنی یاعلی و یا محمد اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فورا برو بتخانه را ویران سرا کن حالا که روی شانه ات اقا علی هست بفرست از مکه بیاید تا مدینه باشد خیالت جمع از زهرا!علی هست.. سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه.. مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست در دره گیر افتاده ای آرام هستی یاران‌ اگرچه رفته اند اما علی هست خورشید را هم‌ چند ساعت جابجا کرد مث تو سکاندار این دنیا علی هست خورشید شد حتی به شب تابید حیدر راحت میان بسترت خوابید حیدر اینروزها اشکی روان داری دوباره چشم تر و قدی کمان داری دوباره مستوره ها در بین هر محمل نشستند دلشوره ی یک کاروان داری دوباره مانند ان بعضی که‌ زینب در گلو داشت بغض گلویی بی کران داری دوباره اکبر کنار دست زینب ایستاده حسرت به این تازه جوان داری دوباره روبنده ها برروی صورت ها نشسته روضه برای دختران داری دوباره سقا بروی دوش مشکش را گرفته داغ قد این پهلوان داری دوباره داغی به یاد ازدحام کوچه بازار... از خنده و زخم زبان داری دوباره آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد ارامش این روزگارت‌ رفتنی شد سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتباد نور نتابد مگر جمال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد 🌺 و 🌺 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از خاک تا به خاک تربت فرق دارد جنات هم جنت به جنت فرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد پایی که مشهد میرود رفته مدینه هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم پبش رضا صور قیامت فرق دارد یک‌ غار کوچک عرش را جاداده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مطمئنا این نبوت فرق دارد یا ایها المزمل از جا زود برخیز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد حالا در این ام القری چه محشری شد خواندی به محض این‌ بسم رب زهرا فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر آیه شأنی از علی را داشت باخود یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد از آن زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شیعه عجب تاج سری شد از عالم زر پیشمرگت بود آقا از عالم زر کار حیدر حیدری شد پرواز یعنی یاعلی و یا محمد اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فورا برو بتخانه را ویران سرا کن حالا که روی شانه ات آقا علی هست بفرست از مکه بیاید تا مدینه باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست.. سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه.. مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست در دره گیر افتاده ای آرام هستی یاران‌ اگرچه رفته اند اما علی هست خورشید را هم‌ چند ساعت جابجا کرد مث تو سکاندار این دنیا علی هست خورشید شد حتی به شب تابید حیدر راحت میان بسترت خوابید حیدر اینروزها اشکی روان داری دوباره چشم تر و قدی کمان داری دوباره مستوره ها در بین هر محمل نشستند دلشوره ی یک کاروان داری دوباره مانند آن بعضی که‌ زینب در گلو داشت بغض گلویی بی کران داری دوباره اکبر کنار دست زینب ایستاده حسرت به این تازه جوان داری دوباره روبنده ها برروی صورت ها نشسته روضه برای دختران داری دوباره سقا به روی دوش مشکش را گرفته داغ قد این پهلوان داری دوباره داغی به یاد ازدحام کوچه بازار... از خنده و زخم زبان داری دوباره آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد آرامش این روزگارت‌ رفتنی شد ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بی مهر علی این ، دل در دام نمی آید جز وِردِ علی ما را ، در کام نمی آید شد حُبّ علی ما را از روز ازل روزی ساقی بسوی مستان بی جام نمی آید آدم که شده مسجود حق را به علی بشناخت وَر نَه ز هبوطش این اکرام نمی آید نوح از کرَم مولا شد ناجیِ قوم خویش وَرنَه نظرِ لطفی مادام نمی آید آتش که گلستان شد بر حضرت ابراهیم دانست که بی مولا فرجام نمی آید عیسی دمِ گرم خود از ذکر علی دارد وَر نَه به دعای او الزام نمی آید موسی دل دریا را بشکافت بنام او ورنه مددی در آن هنگام نمی آید همراهِ پیمبرها مخفی است علی، اما همراه نبی جز با اندام نمی آید در فلسفه ی بعثت سِرّیست نهان حق را بی حبِّ علی دینِ اسلام نمی آید اسلامِ پیمبر جز ابلاغِ ولایت نیست جز امر علی امری اعلام نمی آید رمزیست در این نکته رازیست در این جمله جز سِرّ علی در گوش پیغام نمی آید در قلب محمد حق تمثالِ علی بنهاد زین رو به لبش غیر از این نام نمی آید فرمود: سخن با تو با صوت علی گویم چون جانِ تو جز با او آرام نمی آید آیاتِ خداوندی با لحنِ علی زیباست بی صوت علی این کار انجام نمی آید هر سوره امینِ وحی با ذکر علی آورد جبریل که بی اِذنش اعزام نمی آید چون ختم رسل هر بار تا غار حرا میرفت میدید که جز مولا همگام نمی آید هر جا که رود احمد آنجاست علی قبله از هیچ مصلّایی ناکام نمی آید بی یادِ علی هرگز قرآن نشده نازل در ذهنِ نبی هرگز اوهام نمی آید در منطقِ پیغمبر شک نیست علی مولاست در گفتنِ این مطلب ابهام نمی آید این هست نبی الله او هست ولی الله بی همرهیِ مولا یک گام نمی آید از یک شجرند این دو یک ریشه و یک ساقه دین بی شجرِ طوبی تا بام نمی آید این دین نبوی، اما ذاتی علوی دارد بی ذات کسی در هیچ اِفهام نمی آید او کاشفِ کرب است و از یار زُداید غم تا هست علی او را آلام نمی آید این قصرِ مَشید است و آن بِئرِ مُعَطَّل شد بی عدل که اجرای احکام نمی آید او تیغ دو دم دارد در پنجه علَم دارد دین جز به علی تا این ایام نمی آید شد جانِ نبی حیدر جانانِ نبی حیدر جز او شبِ جانبازی در دام نمی آید □ □ □ بس دور و برِ احمد او شد سپرِ احمد فرمود ترا غیر از زهرام نمی آید زهرا سپرِ او شد دفعِ خطرِ او شد فرمود که یاری بر مولام نمی آید بانو چه تلافی کرد در کوچه طوافی کرد میگفت دگر وقتِ اقدام نمی آید بهتر که بمیرم در مظلومیَت ای حیدر جز این به تلافی از بابام نمی آيد از سینه و از پهلو خون ریخت و میفرمود: هرگز به برِ ظالم آرام نمی آید □ □ □ با خویش مگو از چه آقام نمی آید تا کس نکند سعیی اَنعام نمی آید هر قافله در هر راه گردید اگر آگاه در گوشِ دل از دشمن پیغام نمی آید ما امتِ زهراییم ما شیعه ی مولاییم دشمن نکند تهدید کس رام نمی آید ایران ز دوصد تحریم هیهات شود تسلیم آنروز نخواهد دید آن شام نمی آید دستِ طمعِ دشمن کن قطع از این کشور خیر و برکت از این برجام نمی آید دستِ طمعِ مفسد کن قطع ز بیت المال ای شیخ تو را خیر از اقوام نمی آید مسئول قضا باید بر دار کِشد فاسد فریادِ عدالت بی اعدام نمی آید یاریِ علی باید تا منتقمَش آید تا شیعه مهیا نیست صَمصام نمی آید ما یار علی هستیم غمخوار علی هستیم کس در دو جهان چون ما خوشنام نمی آید ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯