eitaa logo
کانون مداحان
25.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
20.1هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
روی منبر دم از خدا می زد لحن زیبا و دلنشینی داشت پیرمردی شبیه پیغمبر که کمالات بی قرینی داشت حربه‌ی جنگی اش زبانش بود رجزش لا إله إلِا الله مرکبش منبری پر از تعلیم مسجد و حوزه نیز جولانگاه درس تفسیر داشت قبل غروب درس تفسیر "سوره ی مریم" از حروف مقطعه میگفت از رموز مصیبت اعظم روضه خوانی رسید ... ساکت شد یاد جدّ غریب خود افتاد صَدَق الله گفت و پائین رفت ... روضه خوان را که اذن خواندن داد ... بزم اشکی به راه افتاد و پای منبر زبان به روضه گشود السَّلامُ عَلیکَ یا جَدّاه سرت ای کاش روی نیزه نبود ضجه میزد که: "یا ٲبَالٲحرار لَعَن الله اُمَّةً طَرَحوک" با اشاره به حنجرش میگفت: "لَعَن الله اُمَّةً ذَبَحوک" درس تفسیر او مجسم شد پیش چشمان هر که آنجا بود کاف و ها، یا و عین و صاد و تمام! کربلا ماجرای اینها بود سجاد شاکری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
السلام علیک یا جعفر بن محمد علیه السلام گل باغ دین آن که با همّت او ،دین خدا تضمین بود صادق آل رسول و گُل باغ دین بود مکتب علم ،از او قدر و شرف پیداکرد شجر پُرثمر باغ گُل یاسین بود بس که در ذائقه ی علم ،حلاوت می ریخت شرح هرنکته ای از لعل لبش شیرین بود عجبی نیست خدا را همه جا گر می دید چشم او چشم خدا بود وحقیقت بین بود همره عرش نشینان همه شب در محراب شاهد حال و مناجات شبش ،پروین بود دیده ای داشت که خون جگر از آن می ریخت دامنی داشت ،که از خون جگر رنگین بود گاه از کرب وبلا ،گه زمدینه غم داشت دل آزرده و غم دیده ی او خونین بود همه شب شمع صفت از غم زهرا می سوخت اشک بر آتش غم های دلش تسکین بود ای دریغا، گُل گلزار علی را چیدند بشکند دست ستمگر، که چنین گلچین بود گرچه کردند گُل فاطمه را پرپر ، لیک هستی از این گُل پرپرشده عطر آگین بود تازه شدگر که«وفایی»، غم او بار دگر غم او در دل هرشیعه غمی دیرین بود . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
شهادت امام صادق علیه السلام غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند عزیز فاطمه را نیمه شب کجا بردند شدند از در و دیوار وارد و او را غریب از سر سجادهء دعا بردند امام محترم و سالخوردهء ما را پیاده , پای برهنه ز کوچه ها بردند عزیز فاطمه را در کمال بی ادبی بدون مرکب و عمامه و عبا بردند حدیث آتش و در, در مدینه تکراریست امام را اگر از بین شعله ها بردند طناب بوده و یا اینکه نه نمی دانم ولی غریب همانند مرتضی بردند دلا بسوز که آن شب امام صادق را به ضرب طعنه و الفاظ ناروا بردند دوباره حرمت آل علی شکست اینجا که با کمال جسارت امام را بردند میان مجلس او ذاکران دل ما را به روضه بعد مدینه به کربلا بردند عجیب این دل ما را پس از کنار بقیع کنار مضجع سلطان اولیا بردند غریب کشته شدی ای عزیز دل اما کجا دگر سرتان را به نیزه ها بردند غمی که کشته همه اهل بیت را این است که معجر از سر ناموس کبریابردند ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
تنها نشد به زهر ستم آب، پیکرت یک عمر ریخت آتش اندوه بر سرت هر روز بود روز تو از دود آه، شب هر لحظه ریخت خون دل از دیدۀ ترت چشمت ز دور بود به ذریّۀ رسول بردند سوی مقتلشان از برابرت آن دم که از سرای تو آتش بلند شد یاد آمد از شکستن پهلوی مادرت بردند دست بسته تو را چون علی، ولی سیلی نخورد پشت در خانه همسرت خصمت نگاه داشت سه ساعت به روی پا دیگر نبود بسته دو بازوی خواهرت تیغ ستم سه بار به قتلت کشیده شد دیگر نخورد چوب به لب های اطهرت بودند اهل بیت تو بعد از تو بس عزیز دیگر اسیر خصم نگردید دخترت این غم مرا کشد که به شهر مدینه نیست جز بوسۀ نسیم به قبر مطهّرت... گلچینی از یک غزل مرثیه ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شعر را دست بر روی سینه می نویسم به احترام شما جعفری مذهبم که دنیا هم می شناسد مرا به نام شما پای درس تودرس پس دادند عالمانی شبیه جابر ها با نگاه تو میشود جاری شعر در سینه های شاعر ها نور صدقِ کلام تو تابید این دلم صادقانه عاشق شد شیعه ی واقعی شده هرکس شیعه با نور"قال صادق"شد نیست بی شک اصول دینم جز جزء جزء اصول زندگی ات من مرید مرام تو هستم بنده ی راه و رسم بندگی ات ای گره های بسته ی عالم مانده بسته به یک دعای شما شده سجاده محترم وقتی پهن گشته به زیر پای شما چقَدَر شُبهه، بدعت و تزویر که زدودی ز پیکر اسلام داده ای جان تو با احادیثت به نفس های آخر اسلام تو به من یاد داده ای آقا گریه کردن برای ثارالله چقدر روضه ی شما سخت است بانی روضه های ثارالله بی حیایی رسید و ناغافل جانمازت کشید و افتادی دست هایت سپر شد و گفتی: ای عمو جان چگونه جان دادی؟ به سفیدی موی تو نگُذاشت احترام، آنکه بست دست تو را خواست تا حرمتت شکسته شود پا برهنه تو را کشاند آقا رد شدی تا که از درِ خانه بغض تو در میان جمع شکست یادت آمد که پیش چشم همه مادرت روی خاک کوچه نشست بین کوچه صدای بازویی که شکست از غلاف می آمد مادری بود و لشکری کافر گوییا به مصاف می آمد پشت مرکب ز بسکه افتادی پهلویت بین راه خورده به سنگ صورت تو کشیده شد به زمین خورده انگار روی ماهت چنگ باز شکر خدا کسی دیگر از تنت پیروهن نبرد آقا روی لب های تشنه وخشکت چکمه ای بی هوا نخورد آقا سیدی غِیبَتُک...بخوان تادل بیشتر بیقرار تر باشد شب و روز از غم امام زمان این دلم خون و دیده تر باشد ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ نه حرف من سخن هر فقیه آگاه است عزای حضرت صادق شعائر الله است بهشت مقصد هر دسته ی عزاداری ست سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است مدینه منتظر دسته های سینه زنی ست مدینه چشم به راه بقیة الله است به ذوالفقار قسم فتح مکه نزدیک است به شرطه ها برسانید بدر در راه است بقیع جنت الاعلاست در سراسر روز بقیع عرش خداوند در سحرگاه است چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت که ماه بنده و خورشید عبد درگاه است چه شمع ها به بقیع از خجالت آب شدند نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند مدینه چشم به راه بقیة الله است ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت علوم مذهب حق را درونِ جانِ دین انداخت رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت کسی که آیه یِ قرآنِ بی معصوم از بَر بود عبا را از روی تفسیر آیات مبین انداخت مگر نور امامت را ندید از چشم های او چرا از روی بغض عمامه اش را بر زمین انداخت؟؟ کسی که در میان کوچه و بازار او را بُرد عجب زخم عمیقی بر دِلِ روح الامین انداخت درآن وقتی که شدمسموم زهر کین به زعم من خدا شالِ سیاهی بر روی عرش برین انداخت برای داغ جان سوزش که قاصر هستم از وصفش خدا حُزنِ عجیبی درقلوب مومنین انداخت ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست *** خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چون لاله ایم و قسمت ما غیر داغ نیست محویم در سراغ تو از ما سراغ نیست پروانه ی بقیع تو هر چند عالم است اما درآن میان خبری از چراغ نیست هر کس که بیش خونجگرت شد گرفت تاج دل خون تر از انار کسی بین باغ نیست بی بام تو کبوتر تو تیره بخت شد ورنه پری سپید تر از بال زاغ نیست سخت است در هوای غم تو تنفسی از تنگی دلم نفسی را فراغ نیست هم چون غبار زائر قبرت همه شوند تقدیر دهر را به جز این ره سراغ نیست ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هیزمِ نمرود ها میان هیزمِ نمرودها «خورشیدْسوزان» بود خلیل‌الله، بین شعله؛ آتش در گلستان بود زمین از گریه‌ی نوح‌الائمه غرقِ دریا شد هوای کشتیِ سُکّانِ دین درگیرِ طوفان بود مسلمان‌ظاهران رفتند، جنگِ آیه‌ی تطهیر نبردی که در آن سوزاندنِ آیاتِ قرآن بود دوباره هتکِ حرمت کرد، از آل رسول‌الله که گفته از جسارت‌های قبل آتش پشیمان بود ؟! هوای آسمان وحی، خیس از ابرِ دودآلود میان خانه‌ی فرزندِ کوثر روضه‌باران بود گلابِ باغِ گل را در اجاقی داغ، جوشاندند گلابی که شمیمِ اشک‌های یاس و ریحان بود در و دیوار و دود و آتش و ترسِ زن و فرزند ... به قابِ مقتلِ تصویریِ مادر نمایان بود به هر سو می‌دوید انگار، مادر بود در شعله فضای صحنِ مقتل‌خانه‌اش آیینه‌بندان بود هوای ناجوانمردانه داغ و تشنگی‌هایش دلش را برد، آنجا که غریبی سخت عطشان بود گریزِ روضه شد عمّامه‌ای که شعله‌ور می‌شد به یاد معجری که نیم‌سوز از خیمه‌سوزان بود  رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
نفس‌نفس‌زدنم نفس‌نفس‌زدنم را حسین می‌بیند جراحت بدنم را حسین می‌بیند نحیف هستم و آتش به جانم افتاده و شعله‌های تنم را حسین می‌بیند دویدن از پیِ مرکب برای من سم است نحیف‌تر شدنم را حسین می‌بیند حریم شخصی من جای این اراذل نیست غریبی وطنم را حسین می‌بیند چقدر سخت بُوَد مادرت زمین بخورد نوای `واحَسَنم” را حسین می‌بیند شبیه دامن طفل سه‌ساله می‌سوزم عزای سوختنم را حسین می‌بیند تمام فکر من این است لحظه‌ی تدفین سفیدی کفنم را حسین می‌بیند  حمید رمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
یا عزیزالله از ریش سفیدم که خجالت نکشیدید از جد شهیدم که خجالت نکشیدید انگار نه انگار که من سبط رسولم انگار نه انگار که فرزند بتولم آتش زده‌اید این حرمم را به چه حاجت کردید هجوم از در و دیوار چه راحت آرید مرا در وسط کوچه شبانه؟! با پای برهنه دل خون اشک روانه؟! اینسان نبریدم ز در خانه به کوچه بیرون نکشیدم ز سر شانه به کوچه عمامه سرم نیست، من ای قوم امامم فحش و بد بیراه روا نیست مدامم این بی ادبی ها بخدا نیست سزایم بگذار که بردارم دستار و ردایم حالا که چنین حرمت این پیر شکستید دستان مرا از چه در این همهمه بستید این پیر پیاده ست، به استر ننشینید خود را همه سلطان و مرا خار نبینید با آبرویم اینهمه بازی ننمائید بر پیرهنم دست درازی ننمائید پیش حرمم آبرویم ریخته شد، آه با کرب و بلا روضه ام آمیخته شد، آه در اوج بلا مونس چشمان ترم من از عمۀ مظلومۀ خود ارث برم من من گرچه اسیرم، خبر از شام بلا نیست صد جور و جفا هست ولی سنگ جفا نیست ناموس علی نیست در اینجا به نظاره یک لحظه ندیدم به حرم معجرِ پاره خلخال نبرده ست کسی از حرم من چادر نکشند از حرم محترم من من زمزمۀ خارجی از کس نشیندم گودال نرفتم، به گلو نیزه ندیدم تا تیغ نشان داد بمن دشمنِ خارم آمد به هواخواهیِ من جد کُبارم اینجا سر من را به سر نیزه نبستند با چکمه روی سینه تنگم ننشستند با خنجر خود حنجر من را نبریدند با نیزۀ خود سینۀ من را ندریدند مرکب به تنم دشمن رزّاز نرانده هرگز بدنم زیر سم اسب نمانده اهل حرمم هیچ نرفتند اسیری در کوچه و بازار ندیدند حقیری ای وای از آنروز که شد عمه دل آزار گرداند عدو قافله را تا سر بازار ای وای از آنروز که آن خصم به هیزی میخواست بَرد عصمت ما را به کنیزی محمود ژولیده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
شیخ الائمه حتی قلم ز شرح چنین غصه قاصر است قبر امام تولیتش دست کافر است حین قدم زدن به امامت سلام کن کمتر بایست! زائر این خاک عابر است ما شیعه ی حلاوت یک قال صادقیم نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است فرموده حضرتش که `نوحوا علی الحسین” بانی گریه اوست اگر روضه دایر است در شیوه ی جسارت ابن ربیع ها نسل علی و فاطمه بودن مؤثر است آتش، طناب، کوچه و مأمور بد دهن دشمن چه در شکنجه ی معصوم ماهر است بانوی پا به ماه ندارد به خانه اش حداقل از این جهت آسوده خاطر است هرجا دری یا جگری سوخت شک نکن آتش بیار شهر مدینه مقصّر است...  مرضیه نعیم امینی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هزار مرتبه شکر هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم غلام خانه ی اولاد مصطفی هستیم و دل به ریشه ی خاکی چادری بستیم، که گفته اید دو عالم گدای مادر ماست که خلق عالم و آدم برای مادر ماست به لطف درس تو ما شیعه ایم شکر خدا به زیر دین شمائیم تا ابد آقا تو شیعه را نه، که اسلام را بنا کردی چه مکتبی تو از این درس ها به پا کردی هزار حوزه و مکتب به پا شده امّا هنوز هم نرسیده به ابتدای شما اگر چه این همه عالِم به حوزه ها هستند هنوز جیره خور سفره ی شما هستند سلام ما به شما ای سلاله ی پر نور سلام ما به شما یا مروج العاشور نشسته ایم در این روضه ها کنار شما که اشک ما بشود مایه ی قرار شما چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا چقدر روضه نوشتی برای عاشورا به داغ پیکر اکبر چقدر باریدی به یاد حنجر اصغر چقدر باریدی به دست بسته ی زینب چه گریه ها کردی چه گریه ها که به دست ز تن جدا کردی چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد چه ماجرای غریبی شهادتت دارد اسیر داغ شمائیم و سینه می کوبیم به سینه از غم داغ مدینه می کوبیم دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه دوباره روضه زهرا، دوباره گریه و آه تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند میان خنده اوباش و این و آن بردند میان کوچه ی غم ها زمین زدند تو را شبیه حضرت زهرا زمین زدند تو را درست ... اینکه زمین خوردی و پر از دردی اگرچه پیر، ولی بازهم شما مردی خدا کند که دگر مادری زمین نخورد به پیش چشم ترِ دختری زمین نخورد وحید محمدی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اُفتاد از سجاده‌اش با طنابی آمد و با زور بازو را کشید رفت دنبالِ خودش این پیرِ کَم‌سو را کشید بعد از اینکه بر زمین اُفتاد از سجاده‌اش رویِ خاکِ حجره‌اش تا پشتِ در او را کشید پیرمرد از آتشِ در رد شد اما داد زد حَتم دارم که به در بدجور پهلو را کشید گاه بر دیوار خورد و گاه هم بر خاک خورد خوب پیدا هست بر این راه اَبرو را کشید نانجیبی از محاسن نانجیبی از عباش یک نفر زد پشتِ پا و یک نفر او را کشید چشمها را باز کرد و دید دنبالِ علی آنکه او را میکِشَد در شعله بانو را کشید چشمها را باز کرد ، دختری را باز دید میدَود دستی ولی از دور گیسو را کشید زجر نازش می‌کند بر خار و تیغ و سنگ و خاک گاه پهلو را کشید و گاه زانو را کشید حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
*چهارمین* رزمایش کمک مومنانه *سلام* *به لطف خدا* وهمت بزرگوارانی همچون حضرتعالی *چهارمین* رزمایش کمک مومنانه آغاز شد و خواهشمندیم بین امروز تا شنبه برای 5دقیقه هم که هست قدم به چشم ماگذاشته واز این حرکت مومنانه بازدید به عمل آورید (البته قبل از حضور زمان را اعلام نماییدممنونم) 09131117840 قطعاحضوروخدا قوت شما به *تیم شبانه روزی* در این سنگر مقدس رضایت خداوندمنان را به دنبال خواهد داشت *مقدمتان گرامی * 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی
در اواخردهه50 واوایل دهه60 ازجمله اولین زائرین به مسجدمقدس جمکران بود مسافر همیشگی وهفتگی مسجدمقدس جمکران و ازهمان روزهایی که دراصفهان خیلی هاحتی اسم مسجدمقدس جمکران هم برایشان تازگی داشت عهدی باامام رضاداشت ودرطول سال چندین بار 48ساعته به پابوسی امام رضامشرف می شد ودرسال 1377درشب شهادت امام صادق به رحمت الهی شتافت روحش شاد خادم مخلص اهلبیت موسس هیٵت محبان حضرت زهراسلام الله علیها مرحوم حاج براتعلی فغانی پور شادی روحش صلوات
السلام علیک یا جعفر الصادق ای به صدقت تا صف محشر سلام از صادقان وی درخشیـده کـلامت در کـلام صادقان نـام زیبـایت عیـان در صـدر نـام صادقان هم امـام صـادق استـی هـم امام صادقان مکتب علم تـو بـا طی زمان پرنورتر در صداقت از تمام صادقان مشهورتر بوسه‌های علـم، گل کردنـد بر لعل لبت آسمان پیچد به خود در لحظۀ تاب و تبت می‌بـرد دل از دعــا آوای یـارب یـاربت بحر نامحدود رحمت حاصل اشک شبت کرسی درس تو را جبریل، دربانی کند حضرت باقـر تو را بایـد ثناخوانی کند آسمـان بـا وسعتش زیر پـر و بال شماست ذوالجلالید و جهان مبهوت اجلال شماست روزهـا روز شمـا و سال‌هـا سال شماست علم، هرچه پیشرو گردد به دنبال شماست طلعت زیبایتـان مـرآت حسـن ابتــداست هر کلام از حرفشان یک جلوه از نور خداست ای مسیحا جاری از لعل لب خندان تو عالمـان دهر، خـاک راه شاگردان تو آفتاب فضل و دانش چهرۀ حمران تو علـم شیمـی یادگـار جابـر حیـان تو مؤمن طاق ات به عالم حسن سیرت می‌دهد بوبصیـرت خلـق را نـور بصیـرت می‌دهد دانـش از روز ازل پـای کـلامت رام شد تیرگی بـا نـور علـم و دانشت اعدام شد وحی ساعد از دمت بر آسمان اعلام شد صبح اهل ظلمت از نطق هشامت شام شد بر رخ بوحمزه‌ات گردید روشن چشم نور بهر هـارون تو آتش باغ گل شد در تنور نام تو جعفر، تو خود سر تا قدم پیغمبری یادگار فاطمـه چشـم و چـراغ حیدری نهضت علمیت را نازم، حسین دیگری هم «مفضل»آوری و هم «زراره»پروری مجلسی، استاد کل فردی ز شاگردان توست شیخ حـر عاملـی یک لاله از بستان توست آفتـاب معرفت در سایـۀ تنـدیس توست وسعت کل جهان دانشگه تدریس توست بر زبان آفرینش روز و شب تقدیس توست مکتب توحید، بنیاد تو و تـأسیس توست سرکشان مکتب اضلال، سرکوب تواَند تا ابد منصورهـا مقهـور و مغلوب تواَند ای دو عالم در کنار صحن بی‌زوّار تو آفـرینش در پنــاه سایـۀ دیـوار تو ای پیـام ِ خـون ثـارالله در آثـار تو شب‌پرستان هرچه کوشیدند در آزار تو هرچـه در حق شما کردند طغیان بیشتر عزت و قدر و جلالت یافت عنوان بیشتر ای تو خود شمعِ دل و عالم همه پروانه‌ات سال‌هـا کـوه غـم عالم بـه روی شانه‌ات روز روشن ریخت دشمن در میان خانه‌ات مثـل مـادر دود بـالا رفـت از کاشـانه‌ات با چه جرمت دست‌ بسته در دل شام سیاه خصم با پای پیـاده بـرد سـوی قتلگاه؟ سن پیری، ضعف تن، پـای پیـاده از جفا قصر حمرا، سر برهنه، ضعف تن، حال دعا با چنین حالت سه ساعت ایستادی روی پا نه حیا از تـو، نه از ختم رسل، نـه از خدا گرچه جانت دیگـر از این زندگانی سیر بود کی سزاوار تو ای جان جهان! شمشیر بود؟ با چه جرمی ظلم بـر آل پیمبــر بـاب شد؟ با چه جرمی پیکـرت از زهـر قاتل آب شد؟ با چه جرمی ماه رویت زرد چون مهتاب شد؟ با چه جرمی از تنت بیرون توان و تاب شد؟ با چه جرمی کرد دشمن بارگاهت را خراب؟ با چه جرمی مانـده قبـرت در میان آفتاب؟ کاش روزی می‌شدم زوّار صحرای بقیع سجده می‌کردم به خاک روح‌افزای بقیع تا بگیـرم انس بـا شـام غـم‌افزای بقیع کاش یک شب باز می‌گردید درهای بقیع تـا شـود همسـایه بـا قبــر امامـان بقیع کاش «میثم» دفن می‌شد در بیابان بقیع ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
السلام علیک یا جعفر الصادق گوشه ای از حرای حجره خویش نیمه شب ها، خدا خدا می کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد هر ملک در دل آرزویش بود بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را هر زمان دل شکسته تر می شد فاطمه اشفعی لنا می خواند زیر لب با صدای بغض آلود روضه تلخ کوچه را می خواند عاقبت در یکی از آن شب ها دل او را به درد آوردند بی نمازان شهر پیغمبر سرسجاده دوره اش کردند پیرمرد قبیله ما را در دل شب،کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب، کشان کشان بردند ناجوانمردهای بی انصاف سن و سالی گذشته از آقا می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را پابرهنه، بدون عمامه روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را بی عبا و عصا کجا بردید؟ نکِشیدش! مگر نمی بینید!؟ زانویش ناتوان و خسته شده چقدر گریه کرده او نکند؟ حرمت مادرش شکسته شده ای سواره! نفس نفس زدنش علت روشن کهن سالی است بسکه آقای ما زمین خورده در نگاه تو برق خوشحالی است؟ جگرم تیر می کشد آقا چه بلاهایی آمده به سرت تو فقط خیزران نخورده ای و شمر و خُولی نبوده دور و برت به خدا خاک بر دهانم باد شعر آقا کجا و شمر کجا!؟ حرف خُولی چرا وسط آمد؟ سرتان را کسی نبرد آقا؟ به گمانم شما دلت می خواست شعر را سمت کربلا ببری دل آشفته ی محبان را با خودت پای نیزه ها ببری شک ندارم شما دلت می خواست بیت ها را پر از سپیده کنی گریه هایت اگر امان بدهد یادی از حنجر بریده کنی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
السلام علیک یا جعفر الصادق آسمان است و زمین دور سرش می گردد آفتاب است و قمر خاک درش می گردد این قد و قامت افتاده درخت طوبی است این محاسن به خدا آبروی دین خداست این حرم خانه ی زهراست مسوزانیدش این حسینیه ی دنیاست مسوزانیدش شعله پشتِ حرم فاطمه زاده نبرید پسر فاطمه را پای پیاده نبرید آی مردم بگذارید عبا بردارد پیرمرد است و خمیده است عصا بردارد ببریدش ، ببرید از وسط مردم نه هر چه خواهید بیارید ولی هیزم نه بگذارید لبش یاد پیمبر بکند وسط شعله کمی مادر مادر بکند از مسیری ببریدش که تماشا نشود چشمی از این در و همسایه به او وا نشود اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟ پیرمردی که خمیده است کشیدن دارد؟ شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد شاید آن کوچه ی باریک همین جا باشد شاید این کوچه همان جاست که زهرا اُفتاد گر چه هم دست به دیوار شد اما اُفتاد این قبیله همگی بوی پیمبر دارند در حسینیه ی خود روضه ی مادر دارند ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
در مدح امام صادق علیه السلام ای علم خدا در نـفس روح فـزایت           ای بوسه زده صدق به خاک کف پایت آغـوش خدا باز بـه هنگام دعـایت     لبریـز شـده ظـرف زمـان ها ز ثنـایت عالم همه لب‌تشنه تو، دریای علومی استـاد کلیـم الله و عیسـای علـومی تو نخل علوم استی و دانش رطب تو           آیـات خـدا شیفتـۀ لعــل لــب تــو خورشید چراغی است به بـزم ادب تو     تا هست شب و روز بوَد روز و شب تو علم است یکی لاله ز بستان وسیعت تا حشـر، اسـاتید جهـاننـد مطیعت دریای کمـالات، یکی جـرعه ز جامت           توحید زده بوسه به لب های هشامت آیـات خــدا دانـۀ مـرغ لـب بامت     جبریل امیـن مست ز صهبـای کلامت تو شعلـۀ روشنگـر مصبـاح هدایی تو نخل شکوفا شدۀ خـون خدایی عترت به تـو می بـالد و قرآن به تو نازد           نازند به ایمان همه، ایمـان به تو نازد علم و ادب و حکمت و عرفان به تو نازد     والله قسـم، داور منــان بـه تــو نازد تو علمی و انصـار تــو دور تـو رواقت در هر دو جهان طاق بوَد مؤمنِ طاقت بی‌مهر تو بر نخل ولایت ثمری نیست           بی نطق تو از خون شهیدان اثری نیست بی نور تو بر گمشدگان راهبری نیست     غیـر از سر کوی تو به عـالم خبری نیست از شدت ایمان به تو بودش چو توسل شد آتش سوزنده به هـارون درت گل رخسار تو خورشید دل اهل یقین است           وصف تو به پیشانی قرآن مبین است اخبار و روایـات تو سـرمایۀ دین است     گلخانۀ فقه تو سماوات و زمیـن است استاد چو حمران تـو دیدند، ندیدند چون جـابر حیان تو دیدند، ندیدند پـرواز دعـا بستـه بـه آییـن تو باشد           شیرینـی جـان از لب شیرین تو باشد جبریـل امیـن بنـدۀ تمکیـن تو باشد     آییــن من آیینــۀ آییـــن تـو باشد جز مذهب حق تو، به قرآن، به پیمبر لا مذهبیِ محض بوَد مذهب دیگـر قـرآن همـه رازی کـه بـوَد زیـر زبـانت           آیــات خـــدا ریختـه از دُرج دهانت سوگند به قرآن همه وحی است بیانت     مهمان به سـر سفرۀ علم است جهانت نه شافعی و مالکی و حنبلی‌ام من والله قســم پیــرو آل علـی‌ام من حکمت شده لطف و کرم حضرت صادق           دانشگه قرآن، حـرم حضـرت صادق جاری است مسیحاز دَمِ حضـرت صادق     علم است به ظلِّ علم حضرت صادق علمش همه نور است به طـور دلِ آگاه نوری است که فـرموده خدا یقذفه الله اولاد پیمبـــر همـه نـورنـد که نورنـد           یک سلسله زین طایفه دورند که دورند اینـان به دو دنیا همه کورند که کورند     پامال صف حشـر چو مـورند که مورند هفتـاد و دو فرقه که هلاکند، هلاکند یک فـرقه فقط اهل نجاتند که پاکند تا چند به این سوی و به آن سو نگرانید           قـرآن بگشاییـد و بخوانیـد، بخوانید خـود را همـه بــر آل محمـد بـرسـانید     آن فرقـه کـه از اهـل نجاتنـد، بدانید والله قسم ذریّــۀ پــاک رسـولند نسل علی و حضرت زهرای بتولند والله بـوَد راه خــدا، عتــرت و قرآن           پیغمبـــر مـا داده نـــدا عتـرت و قـرآن بنوشته به خـون شهدا عترت و قرآن     یک لحظه ز هم نیست جدا عترت و قرآن میثم درِ این خانه نجات است نجات است خـاک درشان خوب‌تر از آب حیـات است استادغلامرضاسازگار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
علیه السلام محمدبختیاری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سجاده ات عرش است و سرگرم خدایی حتی ملک در تو ندیده انتهایی مثل علی هستی، نه! اصلا مرتضایی اصل تو از زهراست نسلت عشق و نور است عقل تمام خلق از فهم تو دور است پشت سرت جبریل مشغول نماز است دستی که می بینی فقط دست نیاز است دست تو چون دست خدا آیینه ساز است گرچه به ظاهر از خداوندی جدایی آیینه در آیینه تکرار خدایی آیینه با سنگ کسی تهدید می شد با سنگ، زخمی کهنه هم تجدید می شد با زخم کهنه غصه ها تشدید می شد دیدی که این خانه پر از خیل ملک شد این سکه روی دیگر غصب فدک شد آتش گرفته خانه ی زهرا دوباره شد چشم های مرتضی دریا دوباره از ترس می لرزند دخترها دوباره هرچند این بی حرمتی را آخری نیست صد شکر اینجا -پشت این در- مادری نیست افتاده از دوشت عبایت بین کوچه یک در میان شد ردپایت بین کوچه نایی نمانده در صدایت بین کوچه یاد چه افتادی که ابری شد هوایت؟ نام که را بردی که می لرزد صدایت؟ مانند حیدر دست بسته می برندت دنبال مرکب دل شکسته می برندت در کوچه ها با پای خسته می برندت افتان و خیزان پشت مرکب، وای زینب ای وای زینب وای زینب وای زینب سوزِقلم✍ 📲 @souzeghalam ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 هر دلی لایق آن نیست که عاشق باشد عاشقی سهم دلی هست که لایق باشد هر زبانی که نچرخد به تولای علی لال باشد به ازآن است که ناطق باشد سند عاشقی و شیعه ی حیدر بودن مذهب جعفری حضرت صادق باشد پرچم شیعه بلند است به قال الصادق که احادیث و کلامش همه واثق باشد حرم خاکی او گرچه ندارد زائر سینه اش مشرق خورشید حقایق باشد و جهانی که نشد عاشق اولاد علی غرق در خون جگر مثل شقایق باشد اسماعیل پور جهانی سوزِقلم✍ 📲 @souzeghalam https://chat.whatsapp.com/LGkQnPszhr3FRsVQvoCfmo ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
صادق ای آیینه ی صدق و صفا، واغربتا ای غریب ای کشته ی زهرِ جفا، واغربتا روضه های جانگدازت بر دلم آتش زده ای که دردت بر دل و جان آشنا، واغربتا حضرتِ موسی به بالینِ پدر با اشک و آه می زند با گریه بابا را صدا، واغربتا زهرِ منصور آتشی بر خرمنِ جانش زده وه چه شوری گشته در عالم به پا واغربتا سینه ی عرشِ خدا از این غمِ عظما کباب بر زمین نازل شده تیرِ بلا، واغربتا چشم در خون می نشیند سینه مالامالِ غم سیلِ غم می بارد از ارض و سما واغربتا با سر و پای برهنه از سرِ سجاده اش می بَرندَش بی عمامه بی عبا واغربتا شهرِ یثرب از غمش در تاب و تب افتاده است در ملال و ماتم آمد سینه ها واغربتا خاک تا افلاک امشب غرقِ اشک و ماتم است عرشیان یکسر همه سر در عزا واغربتا چار سوی این جهان تحتِ لوای عزتش لیک او در هاله ی غم مبتلا واغربتا هم مجوسی هم مسیحی می رسد در محضرش می درخشد چون مَهِ بَدرالدجی، واغربتا می فشارد بغضِ سنگینی گلوی خسته را در عزا و ماتمِ شاهِ ولا واغربتا ساغرِ جانش شده امشب پر از زهرِ جفا بر سرِ سجاده اش سر در ثنا واغربتا جانِ پاکش در شرر از کینه ی عباسیان ناله ی شیخ الائمه تا خدا واغربتا ظالمی خود روی مرکب لیک او را می کشید رحم بر حالش ندارد بی حیا، واغربتا تا زمین افتاد یادِ گودیِ گودال کرد با سنان افتاد جدش بی هوا واغربتا پشتِ مرکب یادِ آن ده نعلِ اسب افتاده بود پیکرِ جدش شد آنجا جابجا واغربتا هر چه شد آقا تو را شب بینِ کوچه برده اند روز بردند عمه را در کوچه ها واغربتا 🔸شاعر: _______________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯