#محرم
زمزمه
فصل عزا و ماتمت اومد
به ساحل دلم غمت اومد
خدارو شاکرم آقاجونم
نمُردم و محرمت اومد
نگاهی کن به قلب پر دردم
که هر شبه تو روضه می گردم
میبینی که برا عزات آقا
پیرهنِ مشکی به تنم کردم
با عشق تو یه عمره درگیرم
مادر من با گریه داد شیرم
ازکودکی غلامِ این خونه م
خدا بخواد تو روضه می میرم
میای تو بالای سرم یا نه؟
تو لحظه های آخرم یا نه؟
دلهره افتاده به جون من
که اربعین میام حرم یا نه؟
میخام بیام تو لشکرت باشم
میون خیلِ نوکرات جا شم
اینقده نامِتو بگم آقا
لایق نیم نگاهِ زهرا شم
داره برای ماتمت ناله
فاطمه روضه خونِ گوداله
به زیر لب میگه حسین جونم
تنت به زیرِ سُم ها پاماله
با لبِ تشنه کشتنت مادر
باچکمه میرن رو تنت مادر
نمونده جای سالمی ای وای
دیگه به روی بدنت مادر
#مرتضی_عابدینی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#دلتنگ_محرم
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
ای آنکه هست مهر رخت در سبوی من
بغضی همیشگی ز غمت در گلوی من
هر روز پای هر محنت گریه میکنم
ای اشک در عزای شما آبروی من
بوی محرم است که هر لحظه میرسد
ای دیدن محرم تو آرزوی من
هرگز نمی رود ز سرم فکر قافله
این کاروان نمی رود از پیش روی من
فکر رقیه ام که خیالش چه راحت است
دائم میان خنده بگوید عموی من
بر روی شانه ات چه بلند است جای من
دست کسی نمیرسد اصلا به سوی من
روزی ولی رسید که میگفت ای پدر
آنجا عمو نبود و کشیدند موی من
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
آخر بیایم غرقِ در غم با چه رویی؟!
گریان شوَم با اهل عالم، با چه رویی؟!
هر شب کنار مادرِ صاحب-عزایت
بنشینم و ماتم بگیرم با چه رویی؟!
آخر بپوشم باز همراهِ ملائک
پیراهنِ مشکی دمادم، با چه رویی؟!
سخت است، خیلی سخت! بنشینم به روضه
با اشک بی مقدار و نم نم، با چه رویی؟!-
-با چشم های بی حیا گریه کنم باز
در کنج هیئت ها محرّم با چه رویی؟!
با این زبانِ هرزه، با این دل چگونه
پای علم روضه بخوانم با چه رویی؟!
امسال هم با توبه های وصله پینه
آخر بیایم پای پرچم با چه رویی؟!
من زخمیِ نفْسم؛ میایم روضه امّا...
ماندم بگیرم باز مرهم با چه رویی؟!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#ورود_به_ماه_محرم
سلام ماه محرم ، سلام ماه حسین(ع)
سلام راه سعادت ،سلام راه حسین(ع)
دوباره آمدی و کار خلق راه افتاد
دوباره چشم دل و دست خیرخواه حسین(ع)
چه باشکوه وتماشایی وفرحبخش است
فرار خلق به سمت پناهگاه حسین(ع)
عزیز هر دو جهان است آشنا با او
خداکند که نیفتد کس از نگاه حسین(ع)
ز مرحمت پدرم را خدا بیامرزد
که کرد نام مرا ثبت در سپاه حسین(ع)
تمام دار و ندارم ز لطف ارباب است
نشان منزل من پرچمِ سیاه حسین(ع)
دلا بسوز به آن دم که با حسین حسین(ع)
رسید زینب(س) دلخون به قتلگاه حسین(ع)
غریب وبی کس و لب تشنه زیر چکمه شمر
چه کرد با دل خواهر شرار آه حسین(ع)
به حق زینب کبری(س)بیا اباصالح(عج)
که کار خلق بگردد به دلبخواه حسین(ع)
شاعر: #علی_ساعدی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
با دست میگردم به دنبال سر تو
سوئی ندارد چشم ناز دختر تو
از بس که سیلی خوردهام از این و از آن
من گشتهام همتای زهرا مادر تو
دیگر توان راه رفتن هم ندارم
شاهد بود بر ماجرایم خواهر تو
با دیدن وضع تو؛ درد از خاطرم رفت
ای سر بگو با دخترت کو پیکر تو؟
از ضرب سنگ و خیزران؛ افتادن از نی
بابا بهم خورده نما و منظر تو
از بس که جایت روی هر نیزه عوض شد
افتاده جای نیزهها بر حنجر تو...
شاعر:رضا رسولی
#شب_سوم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مرغ بسمل شدهای بال و پرش میسوزد
کودکی زندگیاش در نظرش میسوزد
دختری که وسط خیمهای گیر افتاده
اولین شعله که آید سپرش میسوزد
سپرش سوخته و چادرش آتش گیرد
تا تکانی بخورد موی سرش میسوزد
بعد از آن قائله دیگر کمرش راست نشد
اثر سوختگی دور و برش میسوزد
تا رسد قطره اشکی سر زخم گونه
ناگهان گوشه چشمان ترش میسوزد
شدهام مثل همان مادر محزونی که
همه شهر ز آه سحرش میسوزد
عمه؛ آن شب که مرا روی هوا میآورد
ریشۀ موی سرم بین اثرش میسوزد
تا ترکهای لب تشنه بابا دیدم
جگرم گفت: هنوزم جگرش میسوزد
بعد از آنی که لبانم به لبانش چسبید
سینهام از نفس شعله ورش میسوزد
شاعر:قاسم نعمتی
#شب_سوم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ای کاش جهان بر سرم آوار نمی شد
در سینه غمی کهنه تلمبار نمی شد
یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت
این چشم ورم کرده دگر تار نمی شد
در"شام" اگر سایه ی سقا به سرم بود
دردانه ی تو دست به دیوار نمی شد
اینگونه اگر پهلوی من ضربه نمی خورد
تاریخ در این واقعه تکرار نمی شد
ای کاش در آن بزم شرابی که به پا شد
اینقدر اهانت به علمدار نمی شد
□
این قافله "دروازه ی ساعات"به خود دید
ای کاش دگر وارد بازار نمی شد
شاعر: #احسان_نرگسی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ای همسفر به نیزه مرا جز تو ماه نیست
من را به غیر روی تو شوق نگاه نیست
در این سه ساله غیر تو ذکری نگفته ام
شکر خدا که عمر کم من تباه نیست
با شک نگاه موی سپید از چه می کنی
آری رقیه تو منم اشتباه نیست
هر منزلی که آمده ام زخم خورده ام
شام کسی چو شام تن من سیاه نیست
دیگر مجاب رفتن با عمه ام مکن
دستم وبال گردن و پایم به ره نیست
فهمیده ام ز سیلی و شلاق و سلسله
ما را به غیر دامن عمه پناه نیست
با اینکه کودکان همه زخمی و خسته اند
اما تن کسی چو تنم راه راه نیست
بابا بگو که چشم عمو غیرتی کند
اینجا غیر طعنه و تیر نگاه نیست
#شب_سوم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حضرت رقیه(س)-شهادت(بحرالطویل)
آسمان تیره و تاریک و کدر بود در آن دم
سحری داشت پر از غم سحری مثل محرم
سحری تیرهتر از هر شب تاریک
و سیهتر ز سیاهی نه چراغی نه شهابی و نه ماهی
در آن صحنۀ تاریک و در آن ظلمت یک دست
فقط سوسوی یک تکه ستاره دل شب
چشم نواز همگان بود در عالم
و در این شب شب تاریکتر از شب
و ز هر درد لبالب
به صفی میگذرند از دل یک کوچه تنی چند ز اشراف
خدایا چه خبر هست؟
که اینگونه شتابان و نمایان
به میان دو صف از فوج نگهبان
ز گذر میگذرد
آه کجا؟
آه چرا؟
این دل شب
اول این صف به کف دست کسی بود طلایی
طبقی نقش و نگارین شده زرین شده
هر چند که یک خلعت سرخ است
به روی طبق، اما
ز دلش نور تلالو کند و راه شود روشن و اینان ز گذرها گذرند
آه کجا؟
آه چرا این دل شب؟
کیست خدا؟
در کف این مرد مگر پیک سفیری ست؟
مگر مقصدشان شخص امیری ست؟
مگر موسم مهمانی پیری ست؟
همه غرق تکلم پی دیدار و ملاقات
شتابان و پریشان و نمایان
به گذر میگذرند، آه چرا؟
هست در این راه
در این لحظهٔ بیگاه
که حیران شده
بیخود شده
همهٔ ارض و سما را
کمی صبر کنای دل...
بِشنو صوت ضعیفی
و ببین گریهٔ بیجوهری و
هق هقی از دور جگر سوز
در این لحظهٔ جانسوز
زند چنگ به سینه
به گمانم که شبیه است
به آن گریه بانوی مدینه
کمی صبر...
کمی صبر...
شاعر:حسن لطفی
#شب_سوم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
آنقدر تشنه ماند كه آب از سرش گذشت
با چكمه يك نفر ز روي پيكرش گذشت
وقتي برادرم به زمين خورد اي خدا
افتادم و سرم به زمين خورد اي خدا
ناله زدم كه اي پسر مادرم بيا
هفتاد و دومين تلفات حرم بيا
پاشو بيا حسين كه دارند ميرسند
از دور چند اسب سوارند ميرسند
اصلاً چرا غم علي اكبر تو را نكشت؟
تير آنقدر زدند شدي مثل خارپشت
از هولِ جايزه چقدر دستپاچه بود
سر را بريد و جاي سرت خنجرش گذاشت
حامد خاکی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محسن_ناصحی
▶️
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که می گوییم
روضه ی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنی زاده می زند پر و بال
لحظۀ آخر است و این میدان
گرچه مردِ نَبَرد می خواهد
حسنی زاده ! کاش می ماندی
بعد از این ، خیمه مَرد می خواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
#شب_پنجم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محسن_عرب_خالقی
▶️
حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
چقدر تیر چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
دل من ترسیدی انگار، که نمیری توی گودال
نمی بینی مگه آقات، چقدر زده پر و بال
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه
مثه بچه شیر می مونه، وقتی که رجز می خونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، لاله دستشو سپر کرد
توی خون داره می خنده، عمو جون دیدی که مردم
اگه تو خیمه می موندم، جون عمه دق می کردم
خدارو شکر نمی مونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمی بینم، سوی ناموسم جسارت
خدا رو شکر نمی بینم، دست عمه رو می بندن
پای نیزه ی ابالفضل، به اسیری مون می خندن
#شب_پنجم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است
صبور باش که این حرف آخرم سخت است
دگر زمان جدایی شده، دعایم کن
سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است
برو برای اسارت دگر مهیّا شو
که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است
نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی
غریب ماندن زنهای این حرم سخت است
تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی
برای دخترک ناز پرورم سخت است
بگو رباب حلالم کند که می دانم
به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است
به زیر حنجره ام بوسه می زنی، امّا
بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است
خدا به داد دلت می رسد، که در بر شمر
به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است
****
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
اشعار شب چهارم محرم
به روی دست دلِ بی قراری آوردم
بغل بغل غزل آه و زاری آوردم
برای اینکه به دست آورم دلت آقا
نگاه ملتمس و گریه داری آوردم
من این دو حلقه به گوش کفن به تن کرده
به پیشگاه تو با شرمساری آوردم
تو را به چادر خاکی مادرت سوگند
قبول کن که به امیدواری آوردم
دو پیش مرگ تو را از قبیله ی طاها
در این همایش خون یادگاری آوردم
سهیم کن جگرم را به غصه ی فرزند
دو پاره ی جگرم را به یاری آوردم
به جنگ این همه لشگر به رمز یا زهرا
ز خیمه لشگر حیدر تباری آوردم
همه بضاعت زینب همین دو قربانی ست
برای غربت و آهی که داری آوردم
فدایی گلوی اصغرت که می گردند
دو دست بوس تو را بهر کاری آوردم
رقیه دلهره دارد ز برق خنجرها
برای دختر تو جان نثاری آوردم
برای رفتن تا شهر شام همراهت
ستاره های شب نی سواری آوردم
**
#شب_چهارم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دوطفلان زينب(س)
داغ تو در میان دلم لانه می کند
داردغروب، گریه ی جانانه می کند
"تنهاترین! به ذکر مصیبت نیاز نیست
من را نسیم نام تو دیوانه می کند"
هرآنچه رشته ام همه را پنبه کرده است
نازی که در خیام تو دردانه می کند
شانه به شانه تو ببین ایستاده ام
چنگال باد موی تو گرشانه می کند
هدیه برای تو دو گل آورده ام حسین
این هدیه چاره می کندت یا نمی کند؟
امید بسته ام به غمت سرسری مگیر
زینب که هست، تو مدد از دیگری مگیر
تنهای درد پوش، گل لاله کوب من
ای امتداد سرخ نگاهت غروب من
می بینمت در اوج بلا آب می شوی
ای چشمه چشمه آینه ی بی رسوب من
عباس، کشف کرب ز وجه تو می کند
تو پاک می کنی ز دل من کروب من
گرچه مقابلم همه بدهای عالمند
اما خوشم کنار توأم ای تو خوب من
باید شکسته خوانده شود این نمازشب
وقتی که در نماز نباشی تو روبه من
معراج زینب است چو لاهوت چشم تو
سرتا به پا قنوتم و مبهوت چشم تو
کوتاه می کنم سخنم را برای تو
ای شیرپاک خورده دو تاشان فدای تو
احرام بسته ام که شوم محرم غمت
ای کعبه همیشه ی من، کربلای تو
تقصیر عشق چیست که دربند زینب است؟
سرها نوشته اند بیفتند پای تو
من زنده می شوم چو بمیرند این دوتا...
چون بنگرم به قامت ازغم دوتای تو؟
باید که نامشان بشود پرچم غمت
درچارمین شب دهه های عزای تو
این حرف حرف آخر من بود والسلام
بی تو نفس کشیدن من می شود حرام
#شب_چهارم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جان من نذر روضههایِ حسین
می تپد قلب من برای حسین
این دو قربانیاَم به جای خود
پدر و مادرم فدای حسین
بچّه های عقیلهیِ سادات
نذر یک موی بچّه های حسین
نیزه و تیر و تیغ حمله کنید
به دو دلبندِ من به جای حسین
غیرتُالله هایِ دامن من
سِپر اهل نینوایِ حسین
بر روی نیزهها سرِ دو شهید
سهم این یار مبتلای حسین
دست و پا می زند تَهِ گودال
می خورم تازیانه پای حسین
همسفر با حریمِ بی حرم است
سارقِ خاتم و عبای حسین
پای سرنیزه سنگ خواهد خورد
ندبهخوان خرابههای حسین
حسین ایمانی
#شب_چهارم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
امان از دل رباب
رباب لشگر خود را به دست اقا داد
خدا کند نرود پیش اش آبروی رباب
علی بهانه گرفت جای آب تیر آمد
سفید شد همان لحظه تار موی رباب
غروب روز دهم بعد عصر عاشورا
کسی نبود نباشد به جست و جوی رباب
تمام نفرتم از خنده های حرمله بود
همان که قهقهه میزد به های و هوی رباب
خدا کند که نباشد سر علی اصغر
سری ز نیزه زمین خورد رو به روی رباب
محمدمهدی نسترن
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حرمله خیر نبینی
به عزیز دل خیمه نظرش افتاده
هلهله باز به جان جگرش افتاده
مانده ام تیر مگر قحطی صید آمده است
که به یک حنجر کوچک گذرش افتاده
حرمله خیر نبینی دو نشان را زده ای
پسرش را زدی اما پدرش افتاده
دو علی داشت از این عمر که درهم شده اند
بعد از این اشک هم از چشم ترش افتاده
اربا اربا نشده این علی اهل حرم
بدنش مانده ولی حیف سرش افتاده
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بیچاره مادرش
بالا گرفت دستش و شد گرم گفتگو
رحمی نکرد بر لب شش ماهه هم عدو
تیر سه شعبه آمد و زد بر بوسه بر گلو
شد رنگ خون، سفیدی قنداق طفل او
جان داده بود طفل پدر نیز جان نداشت
قدری که تا به خیمه رسد هم توان نداشت
می سوخت در حرارت این داغ آفتاب
بیچاره مادری که شد از شرم آب، آب
پاشیده بود حنجر و پاشیده تر رباب
او مانده بود و خانه ی عمری که شد خراب
می رفت غم سراغ دل قافله ....نگو
داغی گذاشت برجگرش حرمله ...نگو
جان می دهد پس از پسرش یا می آورد ؟
غم پیش پای او اگر ، اما می آورد
این وضع ، حال حرمله را جا می آورد
زیر عبا گرفته علی را می آورد
سرمست هلهله شده راه عبور او
افتاده گیر خنده ی لشکر غرور او
آرام ماندنش به مراعات همسر است
آورده با خودش بدنی را که پرپر است
باید چگونه گفت به خیمه که مضطر است
گریه کنید مجلس ترحیم اصغر است
جانی نداشت آن که خودش کوه زاده بود
انگار که پسر ، پدر از دست داده بود
با خون دل رسید به تشییع پیکرش
بوسه گرفت از لب و رگهای حنجرش
سالم نداد عزیز حرم را به مادرش
آهی کشید خیمه و دق کرد خواهرش
بی کس شدند، اهل حرم داغدیده اند
خیل ملک برای تسلا رسیده اند
شرمنده اند ، قبر برایش محقر است
خاک است که از این غم جانکاه بر سر است
وقت وداع کردن با چند خواهر است
غمگین ترین نوا دم لالای آخر است
باید رباب را به کنارش بیاورند
تاج گلی برای مزارش بیاورند
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا رضیع الحسین
بر آن تاریکیِ مطلق زَر آورد
به روی دست طفلی مضطر آورد
نیازش چند قطره آب شد که
سه شعبه بین حرفش سر درآورد
چه بود اینکه برید از گوش تا گوش
نبیند خیر با خود خنجر آورد
اگر خون علی را آسمان برد
خدا بر مقتل خود جوهر آورد
علی را خاک کرد ، اما پلیدی
ز پشت خیمه با نیزه سر آورد
رباب آتش گرفت ، آتش بگیرد
عدو گهواره را بی اصغر آورد
همینکه آب را آزاد کردند
همه شش ماه اش را یاد کردند
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
سفیدی گلویش
ز تشنگی متوسل به آب دیده شدم
به پیش مادر بی شیر سرفکنده شدم
برای یاری من مهد هم تکلم کرد
میان مهلکه یارب غریب خوانده شدم
نقاب بر رخشان کوفیان زده بودند
قتیل برق نگاهی بد و کشنده شدم
برای بارش باران دعایشان کردم
برای جرعه آبی اسیر و رانده شدم
هنوز صحبت من ناتمام بود اما
که شاهد سخنانی تکان دهنده شدم
سفیدی گلویش را چگونه حرمله دید
برید تیر و من از این جهان بریده شدم
سه شعبه تیز و عدو ماهر و گلو کوچک
اسیر چنگ چنین فرقه درنده شدم
تحیر من از این بود مردم عالم
که خویش شاهد حلقوم تیرخورده شدم
کسی نبود که گیرد تو را ز آغوشم
هزار مرتبه مُردم دوباره زنده شدم
سپردمت به دل خاک های این صحرا
و در کنار مزار تو آرمیده شدم
جواد کلهر
#جواد_کلهر #شعر_شهادت_ابن_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
طفل رضیع
بالا گرفت دستش و شد گرم گفتگو
رحمی نکرد بر لب شش ماهه هم عدو
تیر سه شعبه آمد و زد بر بوسه بر گلو
شد رنگ خون، سفیدی قنداق طفل او
جان داده بود طفل پدر نیز جان نداشت
قدری که تا به خیمه رسد هم توان نداشت
می سوخت در حرارت این داغ آفتاب
بیچاره مادری که شد از شرم آب، آب
پاشیده بود حنجر و پاشیده تر رباب
او مانده بود و خانه ی عمری که شد خراب
می رفت غم سراغ دل قافله ....نگو
داغی گذاشت برجگرش حرمله ...نگو
جان می دهد پس از پسرش یا می آورد ؟
غم پیش پای او اگر ، اما می آورد
این وضع ، حال حرمله را جا می آورد
زیر عبا گرفته علی را می آورد
سرمست هلهله شده راه عبور او
افتاده گیر خنده ی لشکر غرور او
آرام ماندنش به مراعات همسر است
آورده با خودش بدنی را که پرپر است
باید چگونه گفت به خیمه که مضطر است
گریه کنید مجلس ترحیم اصغر است
جانی نداشت آن که خودش کوه زاده بود
انگار که پسر ، پدر از دست داده بود
با خون دل رسید به تشییع پیکرش
بوسه گرفت از لب و رگهای حنجرش
سالم نداد عزیز حرم را به مادرش
آهی کشید خیمه و دق کرد خواهرش
بی کس شدند، اهل حرم داغدیده اند
خیل ملک برای تسلا رسیده اند
شرمنده اند ، قبر برایش محقر است
خاک است که از این غم جانکاه بر سر است
وقت وداع کردن با چند خواهر است
غمگین ترین نوا دم لالای آخر است
باید رباب را به کنارش بیاورند
تاج گلی برای مزارش بیاورند
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_ابن_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حدیث روضه
حدیث روضه ی دردآوری که برگشته
رسیده تا حرم مادری برگشته
تنش مقابل لشگر سرش به سمت حرم
چه معجزات که دارد سری که برگشته!
گمان کنم نشناسد رباب طفلش را
شکاف خورده سر اصغری که برگشته
ز شعبه شعبه تیر سه شعبه معلوم است
سه جور ذبح شده حنجری که برگشته
حسین دست گلش را صحیح و سالم برد
ولی رسیده به خاکستری که برگشته
خداش صبر دهد داغ دو پسر دیده
خمیده شد پدر مضطری که برگشته
رباب را کسی از پشت خیمه دور کند
پی سر آمده این لشگری که برگشته
نشد که آن سر کوچک به نیزه بند شود
مگر کمک بدهد معجری که برگشته
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
گهواره ای کوچک
مثل علی اکبرم میشد جوان ای کاش
میگفت صبح و شب برای من اذان ای کاش
مثل اباالفضلم علم بردوش می آمد
میشد بلای جان جمع دشمنان ای کاش
یا اینکه مثل قاسم احلی من عسل میگفت
یا جمله ای با شیرین تر از آن ای کاش
میگفت بابا و دل از اهل حرم میبرد
مثل رقیه میشد او شیرین زبان ای کاش
دور از نگاه دشمنان ، زیر عبای من
میشد سفیدی گلوی او نهان ای کاش
بعد علی اکبر دوباره قد من خم شد
میرفت سمت دیگری تیر ازکمان ای کاش
ای کاش آن لحظه زمان می ایستاد آخر
می ایستاد آخر در آن لحظه زمان ای کاش
اینتیر میفهمید ای کاش اصغرم طفل است
این تیر با او بود قدری مهربان ای کاش
خون عزیزم را سپردم دست او امروز
قدر امانت را بداند آسمان ای کاش
هی یکقدم رفتم به سمت خیمه برگشتم
سمتمنیاید مادرش مویه کنان ای کاش
گهواره ای کوچک برایت ساختم در خاک
از نعل های تازه باشی در امان ای کاش
احمد جواد نوآبادی
#احمد_جواد_نوآبادی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
قنوتِ مادرِ تو
برای خشکی لبِ تو آب گریه میکند
کویر، سینه میزند سراب گریه میکند
قنوتِ مادرِ تو بیجواب ماند و بعد از آن
برایش آسمانِ مستجاب گریه میکند
نخند روضهی عطش!؛ لبِ تو زخم میشود
بحالِ زخمِ خندهات رباب گریه میکند
چرا به رنگِ حنجر من است، چشمهای تو ؟!
نپرس، مادرت سرِ جواب گریه میکند
همینکه از اسارتش دو قطره روضه میچکد
بحالِ دستِ مادرت طناب گریه میکند
رباب سوخت، از حرارت و به زیر سایهاش
نشسته از خجالت آفتاب گریه میکند
بخواب، با تکانتکانِ گاهوارِ نیزهات
نبین که مادرت میان خواب، گریه میکند
در آسمانِ روضهات دوباره خیس شد لهوف
فراتِ چشمِ ماست، یا کتاب گریه میکند ؟!
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*