علی اصغرم
آنقدر تب کردهای که آفتاب آتش گرفت
آنقدر لب تشنهای جانم که آب آتش گرفت
کاش میشد هرچه بود و این قُماط” اینجا نبود
شرمگینم کاش میشد که فرات اینجا نبود
با جگر دارم غم این سرزمین را میکشم
آه دارم بر گلویت آستین را میکشم
روی دستم خنده کردی خندهات تغییر کرد
آه دیدی حرمله آخر پدر را پیر کرد
کاش عمو عباس بود و حرف آب اینجا نبود
کاش میشد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود
اولین بار است بابا حرف مُنّو زد علی
بر همه رو زد علی بر حرمله رو زد علی
تیر بر حلقِ تو نه زد بر دلِ من نانجیب
رویِ زخم اکبرم زد مستقیماً نانجیب
تا نفَس شاید کشی از حنجرت خون میکشم
تیر را از آن طرف دارم به بیرون میکشم
وایِ من از حنجرِ تو خون کشیدن مشکل است
تیر را از سینهات بیرون کشیدن مشکل است
یک سهشعبه آمد و در سینه باهم گیر کرد
تیر رد شد از تو و در بینِ قلبم گیر کرد
کاش میشد دخترم با مَشکِ آب اینجا نبود
کاش میشد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود
پشت خیمه پیشِ تو بر خاک زانو میزنم
تا نیاید مادرت بر عمهات رو میزنم
در زمین گهوارهات را با غلافی میکَنَم
تو که خیلی کوچکی اما اضافی میکَنَم
با غلاف و با نوکِ شمشیر کَنَدم حیف حیف
پیش چشم نو عروسی پیر کَنَدم حیف حیف
بعدِ من از پشتِ خیمه خاک با خون میکشند
بچه با شمشیر غارت کرده بیرون میکشند
کاش میشد مادرت در آفتاب اینجا نبود
کاش میشد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
علی لای لای
فرقی نداره دیگه روز و شبش
یکی دو روزه خیلی خشکه لبش
هرکاری کردیم ولی فایده نداشت
یه ذره هم پایین نیومد تبش
تکون میدن بچهها گهوارهشو
پاک میکنن خون لب پارهشو
عمههاش اومدن کنار رباب
آروم کنن مادر بیچارهشو
حالشو هی دیدم و غصه خوردم
یه جوری ناله میزنه که مُردم
حسین! بیا قنداقشو بغل کن
بعد خدا اونو به تو سپردم
قنداقشو بگیر نگاهش کنی
صورت نازشو نوازش کنی
یه وقت غرور زینبو نشکنی
یه وقت نری از اینا خواهش کنی
یه لحظه صَب کن سرشو ببوسم
گونههای لاغرشو ببوسم
مراقب سفیدی گلوش باش
چونکه نشد حنجرشو ببوسم
علی داره تور صدا میزنه
آتیش به قلب بچهها میزنه
مراقب تیرای حرمله باش
حرمله خیلی بیهوا میزنه
از قفس سینه دلم کنده شد
دوباره سهم گریههات خنده شد
هرکی پی آب واسهی علی رفت
یه جوری از رباب شرمنده شد
آرش براری
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
لالایی اصغرم
چشمه ای پا نمیشود مادر
خاک دریا نمیشود مادر
خواب از چشم تو گریزان است
گریه لالا نمیشود مادر
نه به یاری تشنه گان امروز
آسمان پا نمیشود مادر
خیمه در خیمه گشتم اینجا را.....
آب پیدا نمیشود مادر
تشنه هستی و شیر میخواهی
حیف حالا نمیشود مادر
ای مسیح ای ذبیح ای تشنه
شانت املا نمیشود مادر
چشمه زیر قدوم تو جاری
میشود یا نمیشود مادر...؟؟
از عطش جز زمان ذبح شدن
چشم تو وا نمیشود مادر
آب نه ، غیر تیر پایی به
حنجرت وا نمیشود مادر
درگلوی تو تیر حرمله هم
بیش از این جا نمیشود مادر
پشت بابای تو پس از اکبر
بیش از این تا نمیشود مادر
خواب دیدم جوانی ات را باز
صدقِ رویا نمیشود مادر
سیر میبوسمت که بر نیزه
صبح فردا نمیشود مادر
لحظه ای سرد ، داغ جانسوزت
در دل ما نمیشود مادر
مرهم زخم خشکی لبهات
آب حتی نمیشود مادر
لبت از تشنگی سفید شده
شرحش اینجا نمیشود مادر
محمدعلی بقایی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مثل یک سردار
قرص ماهی از دل گهوار بیرون میزند..
شیرخواره مثل یک سردار بیرون میزند
یک علی زیر عبا و یک علی روی عبا
از دم خیمه علی هربار بیرون میزند
تیر وقتی که بزرگ و صید وقتی کوچک است
خون صید از حنجرش دشوار بیرون میزند
غنچه بی خار من دیروز حالش خوب بود
حال دارد از گلویش خار بیرون میزند
تیر از بین کمان حرمله بیرون زده...
یا که پشت در نوک مسمار بیرون میزند!!
میبرد زیر عبا اورا حسین اما چه سود؟!
از عبایش تیر یک مقدار بیرون میزند
خون اصغر را ملائک تا به بالا میبرند...
خون محسن از درویوار بیرون میزند!
مادرش کو؟! تا ببیند با تکان نیزه دار..
چند دندان از دهان انگار بیرون میزند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
قمرم ریخت بهم
بینِ این دشت خدایا جگرم ریخت بهم
حرمله آمد و ناگه قمرم ریخت بهم..
سرعتی داشت خودش را برساند به علی
تیرِ بد ذات..گلوی پسرم ریخت بهم..
از گلو رد شد و بر بازوی من دوخته شد
یک سه شعبه..بخدا که سپرم ریخت بهم
دست و پا زد چقَدَر روی دو دستانم علی
این چنین بود که من بال و پرم ریخت بهم
صحنه را دید امیرالامرا بینِ بهشت..
دیدنِ صحنه سبب شد پدرم ریخت بهم
مانده بودم ببرم خیمه وَ یا جای دگر..
پشتِ خیمه که رسیدم جگرم ریخت بهم
مادرش آمد و آغوش گرفت و گله کرد..
مادرش ناله زد و چشمِ ترم ریخت بهم
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بیچاره مادرش
بالا گرفت دستش و شد گرم گفتگو
رحمی نکرد بر لب شش ماهه هم عدو
تیر سه شعبه آمد و زد بر بوسه بر گلو
شد رنگ خون، سفیدی قنداق طفل او
جان داده بود طفل پدر نیز جان نداشت
قدری که تا به خیمه رسد هم توان نداشت
می سوخت در حرارت این داغ آفتاب
بیچاره مادری که شد از شرم آب، آب
پاشیده بود حنجر و پاشیده تر رباب
او مانده بود و خانه ی عمری که شد خراب
می رفت غم سراغ دل قافله ....نگو
داغی گذاشت برجگرش حرمله ...نگو
جان می دهد پس از پسرش یا می آورد ؟
غم پیش پای او اگر ، اما می آورد
این وضع ، حال حرمله را جا می آورد
زیر عبا گرفته علی را می آورد
سرمست هلهله شده راه عبور او
افتاده گیر خنده ی لشکر غرور او
آرام ماندنش به مراعات همسر است
آورده با خودش بدنی را که پرپر است
باید چگونه گفت به خیمه که مضطر است
گریه کنید مجلس ترحیم اصغر است
جانی نداشت آن که خودش کوه زاده بود
انگار که پسر ، پدر از دست داده بود
با خون دل رسید به تشییع پیکرش
بوسه گرفت از لب و رگهای حنجرش
سالم نداد عزیز حرم را به مادرش
آهی کشید خیمه و دق کرد خواهرش
بی کس شدند، اهل حرم داغدیده اند
خیل ملک برای تسلا رسیده اند
شرمنده اند ، قبر برایش محقر است
خاک است که از این غم جانکاه بر سر است
وقت وداع کردن با چند خواهر است
غمگین ترین نوا دم لالای آخر است
باید رباب را به کنارش بیاورند
تاج گلی برای مزارش بیاورند
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا علی اصغر(ع)
فرقی نداره دیگه روز و شبش
یکی دو روزه خیلی خشکه لبش
هرکاری کردیم ولی فایده نداشت
یه ذره هم پایین نیومد تبش
تکون میدن بچهها گهوارهشو
پاک میکنن خون لب پارهشو
عمههاش اومدن کنار رباب
آروم کنن مادر بیچارهشو
حالشو هی دیدم و غصه خوردم
یه جوری ناله میزنه که مُردم
حسین! بیا قنداقشو بغل کن
بعد خدا اونو به تو سپردم
قنداقشو بگیر نگاهش کنی
صورت نازشو نوازش کنی
یه وقت غرور زینبو نشکنی
یه وقت نری از اینا خواهش کنی
یه لحظه صَب کن سرشو ببوسم
گونههای لاغرشو ببوسم
مراقب سفیدی گلوش باش
چونکه نشد حنجرشو ببوسم
علی داره تور صدا میزنه
آتیش به قلب بچهها میزنه
مراقب تیرای حرمله باش
حرمله خیلی بیهوا میزنه
از قفس سینه دلم کنده شد
دوباره سهم گریههات خنده شد
هرکی پی آب واسهی علی رفت
یه جوری از رباب شرمنده شد
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را
پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز
برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را
دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟
به زمین ریخته ای مینگرم هر جا را
سهم آهوی من از زندگی اش صیاد است
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را
پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را
خُنکای جگرم بی تو نمیخواهم من
به خدا لحظه ای از زندگی دنیا را
تو تجلای غم پنج تنی یا ولدی
که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را..
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد
دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد
تیر ها اجزای اکبر را به صحرا دوختند
اسب زخمی شد،رکاب افتاد ،زین پیدا نشد
تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد وشکست
بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد
ناگهان شیرازه اش پاشید از هم بعد از آن
شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد
هر دو عالم را ملایک زیر و رو کردند و هیچ
سرزمینی برتر از این سرزمین پیدا نشد
گشته ام اما برای زائر کویش شدن
بهتر از حال وهوای اربعین پیدا نشد
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت
جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد
صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی
غیر حیدر یک امیر المومنین پیدا نشد
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جوانان بنی هاشم بیایید
نامش علی و اوست سرتاپا محمد
باید علی او را بخوانم یا محمد؟
خُلق عظیمش را همینکه خَلق دیدند
خواندند با هر منطقی اورا محمد
وقتی که روی دوش بابایش حسین است
رفته به معراج خدا گویا محمد
دلتنگ پیغمبر شده که ناخودآگاه
اورا صدا زد باز هم بابا محمد
تا رفت میدان، گفت لشکر وای بر ما
هیهات از جنگیدن ما با محمد
دیدند لشکر که شده در وقت پیکار
ذکر لب او یا علیُ یا محمد
لرزید پشت لشکر دشمن سراسر
تا گفت در میدان جنگ الله اکبر
هنگام رفتن شد رها از هر تعلق
ممسوس ذات حق شده از پای تا سر
نحن و بیت الله اولی باالنبیِ
نزدیک تر از ما نباشد با پیمبر
طوری شده راهی به سمت قلب میدان
انگار حیدر کرده عزم فتح خیبر
با ذوالفقار خود شده مشغول پیکار
آنگونه که یک سر نمانده روی پیکر
آمد به خیمه تا برای آخرین بار
از کام بابایش شود لبهای او تر
از تو جدا کردم همه اهل حرم را
انداختم سمتت نگاه آخرم را
ای خاک عالم بر سر دنیای بی تو
آتش زده داغت تمام پیکرم را
من روی زانو آمدم بالا جسمت
میبینی آیا حال و روز مضطرم را؟
هی هلهله کردند و خندیدند بابا!
تا دشمنان دیدند چشمان ترم را
چشمان نامحرم کجا و عصمت الله
برخیز ،برگردان به خیمه خواهرم ر ا
باید جوانان بنی هاشم بیارند
تا خیمه ها جسم علی اکبرم را
احمد جواد نوآبادی
#احمد_جواد_نوآبادی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کربلا دشتِ بلا
کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده
دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده
قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی
جای-جایِ بدنش رفته و ساییده شد
نیزه ها آب-نداده پسرم را کشتند
با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده
روی پیشانی اش افتاده چه ردّ شمشیر
لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده
گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است
نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده
میگذارم نگران! صورتِ خود را با اشک...
به روی صورتِ زیبایِ خراشیده شده
شیشۂ عمر علی اکبرِ(ع) من خورد زمین
کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده
می برم بینِ عبا دار و ندارِ خود را
با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده!
مرضیه عاطفی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
علی اکبرم
بِهَم آنقدر میآمد نمازم با اذانِ تو
گره عمری بِهَم خورده توانم با توانِ تو
تمامِ تو از آنِ من تمامِ من از آنِ تو
بمان پیشم که میمیرد بهارم با خزانِ تو
همیشه با تو میگفتم کنارم اکبرم که هست
چه غم از پیریَم وقتی نگاهِ آخرم که هست
کنارش گرچه لیلا نیست اما خواهرم که هست
دلت در گیسوانِ من دلم در گیسوانِ تو
به تو گفتم برو اما پدر پشتت به راه اُفتاد
نگاهِ بر نگاهِ تو ، لبم اما به آه اُفتاد
صدای شیونِ عمه میانِ خیمهگاه اُفتاد
کمان اَبرویِ ما رفتی حرم شد قَدکمانِ تو
از این بدتر نمیگردد که اسبت اشتباهی رفت
از این بدتر نمیگردد که چشمانت سیاهی رفت
میان حلقهی جمعِ سپاهی بی پناهی رفت
انارِ فاطمه دیدم اناری شد لبانِ تو
سبکتر گشتهای اما شبیه پَر نمیمانی
چرا بر رویِ دستانم علیاکبر نمیمانی
چرا حرفی نمیگویی مگر دیگر نمیمانی
کدامین خشکتر بوده زبان من زبانِ تو
علیجان زندگانی از جوانمرده نمیآید
توانِ راه رفتن از زمین خورده نمیآید
نفَسهای مرا داغِ پسر برده نمیآید
لبت بوسیدم و خون شد دهانِ من دهانِ تو
زمین خوردی زمین خوردم پدر گفتی پدر گفتم
بهَم خوردی بهَم خوردم جگر گفتی جگر گفتم
مفَصل نیزهها خوردی ولی من مختصر گفتم
چرا با فاصله مانده تمامِ استخوانِ تو
نگاهم تار میبیند کجا چیدم کجا چیدم
کشیدم دست بر خاک و تو را رویِ عبا چیدم
هزار و نهصد و اندی کنارِ هم تو را چیدم
ولی خیره به من مانده نگاهِ مهربان تو
تمام زخمهای تو تَرک خورده نمک خورده
شدی مانند زهرایی که در کوچه کتک خورده
فقط تنها تویی که ضربههای مشترک خورده
رسیده عمه و حالا کم آوردم به جان تو
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
عصای پیریِ بابا
گرفتهاند، جواندارها جوان مرا
شکستهاند، کماندارها نشان مرا
به ساقهی گلِسرخم زدند، اما نه
تبر زدند شکستند، استخوان مرا
غروبِ ظهرِ دَهم را زمینیان دیدند
به خاکِ سرخ کشیدند، آسمان مرا
به روی برگِ درختم قدم زدند، همه
بهارِ لِه شدهی من ! ببین خزان مرا
عصای پیریِ بابا ! نلرز، میلرزم
ببین ستونِ ترکدارِ زانوان مرا
شکستن از تو؛ صدای شکستنت با من
کنار آینهات گوش کن فغان مرا
دواتِ خونِ تو جاریست روی دفترِ خاک
چقدر نیزه نوشتهست، داستان مرا
تمام زندگیام را کنار هم چیدم
بغل گرفته عبایم تمامِ جان مرا
دهان سرخ زمین گفت، همنوا با من
خدایِ من بکُشد مَردمِ زمان مرا
نمازِ مغربمان را بهشت میخوانیم
مؤذنِ صفِ محشر ! بگو اذان مرا
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بدنی پاره پاره
سپاه شمر رسیدند درهمش بکنند
به تیغ و نیزه سپردند تا کمش بکنند
قرار بود که باشد مقطعه بدنش
عیان که شد نوه ی فاطمه ست می زدنش
خدا کند پدرش در زمان خود برسد
به احتضار غریب جوان خود برسد
صدای آه شنید و غرور شاه شکست
رمق نداشت به پایش، به زانو آمده است
به یاری اش که نشد، پس به جستجو برسند
کشیده آه، جوانان به داد او برسند
به آسمان عبایش ستاره می چینند
کنار هم بدنی پاره پاره می چینند
هنوز علی نشده بس که درهم آمده است
گمان کنم دو سه تا تکه اش کم آمده است
هوای بی کسی او هوای بی پسریست
بلند کردن او از زمین چه دردسریست
حسین کرده سفارش به پاره های تنش
که از عباش نریزد به خاکها بدنش
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
صبر کن ای سروقامت
بچهها با گریه میگیرند پاهای تو را
بوسهباران میکند عمه سروپای تو را
قبل رفتن از حرم بابا کمی قرآن بخوان
عمه خیلی دوست دارد صوت آوای تو را
صبر کن ای سروقامت که خرامان میروی
صبر کن تا که ببینم قد و بالای تو را
بین این جنجال پیدا کردنت دشوار نیست
از هجوم نیزه پیدا میکنم جای تو را
چشمزخم از کافران خوردی رسول الله من
کاش که پوشانده بودم روی زیبای تو را
چشم دنیا دید همتای پیمبر را ولی...
بعد از این دیگر نخواهد دید همتای تو را
گفته بودی با تو اشکم را نمیبیند کسی
ای پسر رفتی و دیدند اشک بابای تو را
بیجوانان بنیهاشم نمیشد یک تنه...
...برد سمت خیمه جسم ارباًاربای تو را
از دم شمشیرها و نیزهها و تیرها
یک به یک جمعآوری کردیم اعضای تو را
یارسول الله شاهد باش این بیرحمها
زجرکش کردند فرزندان زهرای تو را
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
«هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید»
زدند فرق علی را به انتقام علی
تنش به خاک و به خون تا که از جفا افتاد
رسید عطر خوش مهر بر مشام علی
به روی ماهِ خودش روی شاه را حس کرد
فتاد حضرت صیاد هم به دام علی
برای اینکه نباشد خجل از آن لبها
ز بغض دیده رساند اشک را به کام علی
نمی دهد به بهشت آن بهشتِ مدفن را
که زیر پا شده جای علی الدوام علی
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد
پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد
من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم
عمر ما قدوبالات منظم باشد
مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم
دیدن قامت تو لذت عمرم باشد
در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست
بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد
بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم
حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد
از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است
هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد
تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند
باغمت شادی این قوم فراهم باشد
چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد
صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد
تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند
دنده خورد شده شاهد حرفم باشد
کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی
جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد
پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی
عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد
قاسم نعمتی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جانم علی
دق ام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد
برایش کوچه واکردند ای وای
چقدر اکبر شبیه مادرم شد
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد
” گلی که خود بدادم پیچ و تابش
به اشک دیدگانم دادم آبش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گیرد گلابش
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
می آیم با سر زانو کنارت
امان از ضربه با شدت علی جان
تو را کشتند با سرعت علی جان
شبیه فاطمه مادربزرگت
زمین خوردی تو با صورت علی جان
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دست هایم
بگیرد لخته خون را از دهانت
همین حس و همین حال ات مرا کشت
همین زخم پر و بالت مرا کشت
نمانده جای سالم در سر تو
همین لبهای پامالت مرا کشت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علی اکبرم ! دردت به جانم
نبی دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
” به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
بنازم لحن باباگفتنت را
نکش از دست بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
علیرضا خاکساری
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا علی اکبر
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
«هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید»
زدند فرق علی را به انتقام علی
تنش به خاک و به خون تا که از جفا افتاد
رسید عطر خوش مهر بر مشام علی
به روی ماهِ خودش روی شاه را حس کرد
فتاد حضرت صیاد هم به دام علی
برای اینکه نباشد خجل از آن لبها
ز بغض دیده رساند اشک را به کام علی
نمی دهد به بهشت آن بهشتِ مدفن را
که زیر پا شده جای علی الدوام علی
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
داغ جوان
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
چونرمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم ان لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا
گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت
قوت چشم تر من، کمرم را نشکن
حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن
نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد
جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من
آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
زخم های تنت از موی سرت بیشتر است
بردن پیکر تو کارهزاران نفر است
چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود
پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_اشبه_الناس_به_پیغمبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حاصلِ عمرم
ای علی هایی که اطرافم تجلّا می کنید
چشم های خسته ام را مثلِ دریا می کنید
قطعه قطعه بر زمین افتاده اید و با ادب
مرگِ بابای ز پا افتاده ..امضا می کنید
یک علی ارسال کردم ..صد علی شد ای جوان
ای علی ها!!... قامتم را از چه رو تا می کنید؟
یک عبا دارم برای بردنِ ای قطعه ها...
روضه خوانی پیشِ من از ارباً اربا می کنید
حاصلِ عمرم شده چندین نفر روی زمین
ای علی ها!!..گردِ هم آئید...نجوا می کنید؟
دشت را پُر کرده اید از تکّه های این بدن
این همه پاشیدگی ..در قلب غوغا می کنید
عنقریباً جان دهم پای شماها تک به تک
ای علی هایی که اطرافم تجلّا می کنید
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
عمه چرا اينجاست
دریاب بابا این زمانی را که داری
پنهان نکن اشک نهانی را که داری
در خود نریز اینقدر درد و داغ و ماتم
بیرون بریز آتش فشانی را که داری
محکم بغل کن اکبر خود را دوباره
از خاک بردار این جوانی را که داری
بگذار روی صورتم تا جان بگیرم
دستان گرم و مهربانی را که داری
جای وداعی که نشد دلچسب باشد
بوسه بزن باغ خزانی را که داری
عمه چرا اینجاست،اینجا بین لشگر
ابری کن اینجا آسمانی را که داری
کم کم مرا بین عبا بگذار دیگر
بابا صدا کن دوستانی را که داری
تو وعده داری با خدا باید رسانی
تا قتلگاهت نیمه جانی را که داری...
محسن صرامی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
به گمانم به سرت هست مهیا بشوی
پیش بابای خودت گرم تمنا بشوی
لحظه ای صبر کن و پیش نگاه پدرت
دو قدم راه برو تا که تماشا بشوی
تا بدانی دل بابات چرا می لرزد
کاش آنقدر زمان بود که بابا بشوی
با قد و قامت طوبات کجا می دیدم
که تو در بین عبای پدرت جا بشوی
این چه پاشیده شدن بود، گمان می کردی
که تو را جمع کنم باز تو منها بشوی
محسن ناصحی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کودک لب تشنه ام
شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود
چشم های من فقط با نام تو تَر میشود
قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو
خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود
خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا
همتراز با نود حج پیمبر میشود
هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات
چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود
لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر
خار در آغوش گل باشد معطّر میشود
حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد
گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود
مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب
در دل صحرا روان مانند هاجر میشود
اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست
حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود
نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم
خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود
کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن
میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود
عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود
مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود
نوید طاهری
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کودک لب تشنه ام
شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود
چشم های من فقط با نام تو تَر میشود
قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو
خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود
خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا
همتراز با نود حج پیمبر میشود
هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات
چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود
لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر
خار در آغوش گل باشد معطّر میشود
حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد
گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود
مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب
در دل صحرا روان مانند هاجر میشود
اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست
حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود
نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم
خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود
کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن
میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود
عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود
مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود
نوید طاهری
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*