eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
24هزار ویدیو
230 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد 😭 🖤 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجتماع عظیم عاشورایی مردم اصفهان در عصر عاشورا میدان امام حسین(ع) *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یعقوب کربلا! چه قدر گریه می کنی از صبح زود تا به سحر گریه می کنی یعقوب را که غصه ی یوسف شکست و تو داری برای چند نفر گریه می کنی (ع)🥀 🏴🥀 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مداحی_آنلاین_ای_بند_اسیر_دست_و_پای_تو_علی_حاج_حسن_خلج.mp3
5.24M
🔳 (ع) 🌴روضه امام سجاد(ع) 🌴ای بند اسیر دست و پای تو علی 🎤حاج *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
😔 کاش پای دل من هم به نوایی برسد اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد آری؛ آقاتر از آنی تو که راهم ندهی دارم امید که از دوست ندایی برسد تا 🥀 🏴 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الاَوّاهُ الْحَلِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصّابِرُ الْحَکِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَئِیسَ الْبَکّائِینَ... سلام بر تو اى مرد دعا و بردبارى، سلام بر تو اى شکیباى حکیم، سلام بر تو اى سرور گریه‌کنندگان... ◾️شهادت جانسوز امام سجاد(ع) تسلیت‌باد▪️ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
*(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)* ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا *(امام سجاد "ع" در عزای پدر)* از بس ‌کـه : در عــزای پــدر ، گریه می‌کند خــون‌ها به‌ جــای اشک بصـر گریه می‌کند بـانگ تــلاوتی که به گوشش رسیده است بـــر نـیـــزه ، از لبـــان پـــدر ، گریه می‌کند از ظهر خـون و شام غریبـان اهل‌بیت (ع) هر شب نشـسته تا به سحـــر گریه می‌کند چـون کشــتی ســـپاه حسیـنی بــه نیـــنوا در خون شده‌ست زیـر و زبـر گریه می‌کند بیـند به چشم خویش چو در آسمان عشق بــر نیـــزه هــا طـــلوع قمـــر گریه می‌کند دیــده گـــلوی اصغـــر در خــون تپــیده را پــرپــر شــده ز تیـــر سه‌ســر گریه می‌کند بر روی نیـزه‌های سـتم چونکه دیـده است هفتــاد و دو جــداشـده سـر ، گریه می‌کند از مــرگ جانگــداز عـزیـزان مصطفی‌(ص) با اشـک و آه و خــون جگـــر گریه می‌کند بیـــند چـو آل عصمــت سلطـــان کــربـــلا در راه شــامِ غـــم بــه سفـــر گریه می‌کند یـــاد لبـــان تشــنـه ی بــابــا ، بــه روی آب چون می‌کنـد به دیــده نظـــر گریه می‌کند آه و فغـــان تشــنه‌لبـــان را شـنـید و دیــد نـــزد ســـتـم نـکـــرد ـ اثــــر ، گریه می‌کند هر چنــد گــریــه‌خیـــز بـوَد شرح کــربـــلا امـــا بــــرای خـلـــــق بشـــر ، گریه می‌کند چون کربلا حیــات مسلمانی است و دیــن بـــر مُســلمِ بـــدون خـبـــــر ، گریه می‌کند این اسـت شـرح راز امـامــت ، کـه با دلـی خـالی ز بغـض و کیـنه و شـر گریه می‌کند در کــربـــلا، کـه هسـت نمـــاد مقـــاومــت بــر پیـــروان خســته‌ کمـــر ، گریه می‌کند بـر آن جمــاعتی کــه : بــه بـــازار عـاشقی پیـوسـته چـون ‌کنــند ضـــرر گریه می‌کند چون عــده‌ای شدند ز غفـلت، غــلام ظـلم بــر شـیعـیــان تــشــنـه‌ی زر ، گریه می‌کند (ساقی) همین بس‌است در احوال آن امام در مــرگِ شـاهِ نیــزه به سـر ، گریه می‌کند شد عاقبت شهیــد به حکـم "ولیــد" پست که : شیعــه از غمش ز جگـــر گریه می‌کند *سید محمدرضا شمس (ساقی)* *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار  به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خیمه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر ازعبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها ... می‌دید لحظه‌ی  پایکوبی سواران بود ناله‌ی دختران به او  فهماند دستهایی میاه راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت  ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد  فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم  نفس زنان آمد عمه  فریاد می‌زند  که نزن چکمه بردار احترامش کن چقدر طول می‌دهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن * * خیمه‌ای که نگاهبانش بود ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد بعد از آن سی و پنج سال آقا ناله می‌زد که مادرش اُفتاد.... *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مث سجاده، قلبش ریش ریشه جدا از سجده یک لحظه نمیشه به یاد زخم پیشونیِ ارباب یه زخمه روی پیشونیش همیشه همینکه آب میدید گریه میکرد یه طفلو خواب میدید گریه میکرد میون کوچه بازار مدینه اگه قصاب میدید گریه میکرد قدش خم، طاقتش از غصه طاقه ولی خورشیدِ شامِ اختناقه علی بود اونقدر که مردم پست یه روزی دستاشو بستن رو ناقه تا گفتم ناقه...قلبت شد هراسون دلت شد گم توی بر بیابون هنوز از غصه طفل سه ساله پریشونم پریشونم پریشون شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
امام سجاد علیه السلام هر چه گفتند همه ، بدتر از آن را دیدم عمه و دخترکانِ نگران را دیدم پردهٔ خیمهِ من را عطشی زد به کنار هم گلو دیدم و هم تیر و کمان را دیدم پدرم رفت به گودال و میان خیمه محتضر حال به خود رفتن جان را دیدم شمر ، بر سینه نشست و نفسش بند آمد به زمین پا زدنِ جان جهان را دیدم خیمه ها سوخت دلم سوخت بیابان هم سوخت بر لب آب فرات آه و فغان را دیدیم من و هشتاد ، زن و بچه و یک لشگر بغض تازیانه زدن و بردنشان را دیدم از روی ناقه مرا کعب نی انداخت زمین آمدم هوش ولی پای سنان را دیدم 🔸شاعر: حامد آقایی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*