شعر روضه امام زین العابدین علیه السلام
شعر روضه امام سجاد علیه السلام
ای مقتدای اهل بکا و دعا، علی
ای بانی ارادت ما بر خدا، علی
ای گریه هات، روضه ی بی انتها، علی
ای مقتل مجسّم کرببلا، علی
زخمی که مانده روی پرت فرق می کند
داغی که مانده بر جگرت فرق می کند
اصلا دلیل درد سرت فرق می کند
از کربلای خون، خبرت فرق می کند
داغ اسارت و غم هجران چشیده ای
از کربلا به شام به چشمت چه دیده ای
بر شانه بار شام غریبان کشیده ای
پس بی دلیل نیست چنین قد - خمیده ای
با نیزه پای نیزه ی دلدار بردنت
بر روی ناقه با تن تب دار بردنت
با دست بسته مجلس اغیار بردنت
با دختران فاطمه بازار بردنت
غم با حساب گریه ی تو بی حساب شد
با روضه های آب تنت آبِ آب شد
تا ذبح دیدی و دل زارت کباب شد
هر شب گریز روضه ی آبت رباب شد ...
وحید محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#اسارت
#کوفه
#شام
#غزل
من، آن گلم که خفته به خون باغبان من
نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من
مرغ بهشت وحیام و از جور روزگار
ویرانههای شام شده آشیان من
هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب
هجده سر بریده شده سایبان من
زن های شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
افتاد روى خاک به سنگ یهودیان
از روى نی سر پدر مهربان من
شام بلا و طشت طلا و سر حسین
گردید قاتل پدرم، میزبان من
من سیل اشک ریختم و او شراب ریخت
با آن که بود آیه ی کوثر به شأن من
من سخت ناله میزدم، او چوب خیزران
من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد
زنهای شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
گردید نقش خاک زسنگ یهودیان
از نوک نی سر پدر مهربان من
شام بلا و طشت طلا وسر حسین
گردید قاتل پدرم میزبان من
من اشک ریختم زبصر او شراب ریخت
با آنکه بود آیه کوثر به شأن من
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مدینه
#چارپاره
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
باید که از زندان غم ها پر بگیرم
یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم
وقتی گرفتارند خواهرها چگونه..
راه فراری از دل لشگر بگیرم؟؟
من که نخ عمامه ام حبل المتین است
سخت است از عمامه خاکستر بگیرم
از سهل، کهنه پارچه درخواست کردم
تا مرهمی بر زخم این پیکر بگیرم
اصلا تمام سعی من در راه اینست
گهواره را از حرمله دیگر بگیرم
حالا که ناموسم معذب در گذرهاست
هرچیز دارم میدهم معجر بگیرم
شلاق هی خورده به پهلویم چه بهتر
دراین میانه روضه مادر بگیرم
شرمنده از بابا شدم بیمار بودم
آخر نشد از قاتلش خنجر بگیرم
بین قنوتم آرزوی مرگ کردم
شاید که مرگ خویش را آخر بگیرم
#حسین_قربانچه
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
به نام خدا
*#محرم*
*#شهادت امام سجاد علیه السلام*
*(( یا علی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
ای خطیب قَـــدَرِ ساحت قرآن سجاد
وی خدا راهمه دم گوش به فرمان سجاد
شد تنت خسته و مجروح به بیابان سجاد
بس که دیدی ستم و جور زِ عدوان سجاد
ای تسلی دهِ اطفال و یتیمان سجاد
*(( یا علی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
تو امامـــی و امیر استی و طاها نسبی
کربلا دیدی و خون دیدی و در تاب وتبی
در عـــزای سرِ بر نیـــــزه و خونین اَبی
ای خطیبی که به رسوایی خصمان سببی
شــــرف الدین خدا حامل قرآن سجاد
*((یا علی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
به قیام و به رکــــوع و به مسلمانی تو
به دل پاک و قعـــود و به ثنا خوانی تو
ای فدای تو و این سجــــده طولانی تو
جــان فدای هدف و پینــــه پیشانی تو
ساجـــد درگه حـــق با دل نالان سجاد
*(( یا علی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
با لب تشنه فتادی به تب ای صاحب نام
پای در سلسله و در دلـــت اندوه تمام
با دلی ســــوخته آزار کشی در رهِ شام
مصلحت بود شــــوی وارث بر حق امام
بعدِ مولا پدرت شـــــاه شهیدان سجاد
*((یا علی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
زینت و فخــــــر تمــــام دل عُبّـاد تویی
زین سبب صـابری وحضرت سجاد تویی
وارث دینـــــی و از جــــمله اوتاد تویی
آن که با خطــبه زده ریشـــه بیداد تویی
ای کشیده به جهان رنج فــــراوان سجاد
*(( یاعلی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
به کدامین سفر وحزن وغمت گریه کنم
حَرَمت کو که به کُنج حرمت گریه کنم
بهرت ای سجده کنِ با عظمت گریه کنم
با دلی غمــــزده زیـر عَلَـــمت گریه کنم
کشــــته زهـر جفــا با دل سوزان سجاد
*((یاعلی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
//////////////////////////////
سفـر کـــرب و بلا کــردی و بیمـار شدی
آسمانی شـــدی و صــاحب اســرار شدی
در ره شــــام بلا قافـــله ســـالار شدی
ای که خودناطق و رسوا گر اشرار شدی
بپذیر "اشک فســـایی" زِ غلامان سـجاد
*(( یا علی ابن حسین گل قرآن سجاد))*
*📄فسا:ابراهیم الهیاری(اشک فسایی)*
التماس دعا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_ع_
#مصائب
#غزل
بر غربت غریب شهیدان گریستم
سرشار تر ز چشمه و باران گریستم
چل سال بر مصیبت جانسوز کربلا
از دل کشیده ناله ی سوزان گریستم
چون شمع نیمه سوخته در مجلس عزا
پیدا گریستم من و پنهان گریستم
با خاطرات ، زندگی من گذشت ، آه
هر لحظه ای به قصه ای از آن گریستم
تا آب خوشگوار به لبهای من رسید
بر تشنه جان سپردن مهمان گریستم
ششماهه دیدم آب شدم از غم علی
بر آن شهید کوچک عطشان گریستم
مانند خیمه ها دلم آتش گرفت ، آه
بر ماجرای شام غریبان گریستم
دیدم سر بریده ی خورشید نینوا
بر نی کند تلاوت قرآن گریستم
وقت مرور واقعه ی کربلا به شام
بر قحطی عدالت و ایمان گریستم
هرچند حق روضه ی داغش ادا نشد
در ماتم حسین فراوان گریستم
#کمیل_کاشانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
چون که در قبلهگه راز، شب تار آیی
شمع خلوتگه محراب به پندار آیی
میبرد نور سحر، قدر شبانگاه چراغ
قرص ماه از نظر افتد چو شب تار آیی
باغ، از گرمی خورشید رخت میسوزد
اگر ای لالۀ تبدار به گلزار آیی
بندۀ عشق تو در هر دو جهان آزاد است
کی توان دید که در بند گرفتار آیی
همه از حجرۀ دل اشک به چشمان آرند
گر شوی مشتری غم، سر بازار آیی
تربت کوی حسین است، دوای همه درد
از شفاخانه سبب چیست که بیمار آیی
شد خرابه خجل از ارزش گنجینۀ خویش
چون تو را دید که با چشم گهربار آیی
سایۀ لطف تو گسترده به اطراف جهان
مصلحت چیست که در سایۀ دیوار آیی
نیست پیوسته، «حسان» طبع تو خلاّق سخن
مگر از جلوۀ دلدار به گفتار آیی
🔸شاعر:
زنده یاد #استاد_حبیب_چایچیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
بیمار، غیرِ شربتِ اشک روان نداشت
در دل هزار درد و توانِ بیان نداشت...
یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد
جز آه در بساط، دگر باغبان نداشت
یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ
دیگر ز باغِ عشق، نصیبی خزان نداشت
ماهی که آفتاب از او نور میگرفت
جز ابرِ خشکِ دیده، به سر، سایبان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟
تا کوفه، زنده ماندنِ او را گمان نداشت
از تب ز بس که ضعف به پا چیره گشته بود
میخواست بگذرد ز سرِ جان، توان نداشت
یک آسمان، ستاره به ماه رخش، ز اشک
میرفت و یک ستاره به هفت آسمان نداشت...
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بقیع
▪️واویلا، روح عبادت کشته شد
▪️قلب همه به درد و غم آغشته شد
▪️بر مصحف غمهای زین العابدین
▪️مرثیه ی کرببلا نوشته شد
▪️دیدم خودم در وادی بلا
▪️شد سر جدا عزیز مصطفی
▪️در قتلگاه میزد چو دست و پا
▪️آمد صدای خیر النساء
▪️بُنیَّ قتیل خنجر یا حسین
▪️بُنیَّ صد پاره پیکر یا حسین
▪️بُنیَّ غریب مادر یا حسین
▪️در خیمه، بودم که محشر شد به پا
▪️تیره شد آسمانِ دشت کربلا
▪️ناگه شنیدم عمه ام ناله زنان
▪️می گفت خدا سرِ حسینم شد جدا
▪️رأسُ الحسین به روی نیزه ها
▪️شد موقعِ غارت خیمه ها
▪️آتش گرفت دامنِ بچه ها
▪️آمد صدای خیر النساء
▪️بُنیَّ قتیل خنجر یا حسین
▪️بُنیَّ صد پاره پیکر یا حسین
▪️بُنیَّ غریب مادر یا حسین
▪️آجرک الله یا صاحب الزمان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شعر روضه امام زین العابدین علیه السلام
شعر روضه امام سجاد علیه السلام
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
وحید محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
*امام_سجاد_ع_شهادت*
🔲⬜🔲⬜🔲⬜🔲⬜🔲⬜
*چهل سال است در تب گریه کردم*
*چهل سال است هر شب گریه کردم*
*چهل سال است من بیدار ماندم*
*صحیفه را نوشتم روضه خواندم*
*چهل سال است غرق اشک و آهم*
*شبانه روز یاد قتلگاهم*
*چهل سال است گفتم دادِ بیداد*
*همیشه ظرف آب از دستم افتاد*
*چهل سال است تا مذبوح دیدم*
*نشستم بر زمین، ضجه کشیدم*
*چهل سال است دشت کربلایم*
*به یاد روز دفن و بوریایم*
*چهل سال است فکر اصغرم من*
*عزادار ذبیحی پرپرم من*
*چهل سال است می گویم خدایا*
*عطا کن خیر، سهلِ ساعدی را*
*چهل سال است یاد شهر شامم*
*کنار عمه ها در ازدحامم*
*چهل سال است بر زخمم نمک خورد*
*بمیرم عمه ام زینب کتک خورد*
*چهل سال است می گویم رقیه*
*زنم بر دست می گویم رقیه*
*چهل سال است در بزم شرابم*
*به یاد خیزران خانه خرابم*
*چهل سال است می سوزد وجودم*
*به روی ناقه با غل بسته بودم*
*چهل سال است داد از سنگ دارم*
*به روی خود نشان از چنگ دارم*
*نگو این زهر امانم را بریده*
*چهل سال است عمرم سر رسیده*
*شاعر: محمدجواد_شیرازی*
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*