سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#شام
#کوفه
#مدینه
گلچینی از یک #ترجیع_بند
گواهی می دهد چشم تر من
که گردون ریخت خون در ساغر من
سنین کودکی را طی نکردم
که رحلت کرد جدّ اطهر من
ز پا افتاد زیر تازیانه
در ایّام جوانی مادر من
به طفلی شد نصیبم خانه داری
به جای مادر غم پرور من
پس از چندی پدر را دادم از دست
کزاین غم سوخت جان در پیکر من
دمی که خون ز حلق مجتبی ریخت
دو دریا شد ز خون، چشم تر من
خودم دیدم به یک روز از دم تیغ
به خون غلطید، هجده یاور من
همه بار سفر بستند و رفتند
دریغا اکبر من اصغر من
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
ز خوناب جگر ساغر گرفتم
گلاب خون ز چشم تر گرفتم
سراغ لالۀ خونین خود را
ز تیر و نیزه و خنجر گرفتم
دو دریا خون فشاندم از دو دیده
گُلم را همچو جان در بر گرفتم
سلام از عمق جان گفتم به جانان
جواب از پیکر بی سر گرفتم
به هر زخم تنش کردم نظاره
نشان از بوسۀ مادر گرفتم
در آن گودال خون، شکرانه گفتم
مدال صبر، از داور گرفتم
برات گریه را بر شیعه تا حشر
ز لبخند علی اصغر گرفتم
علمداریِ میدان سخن را
هم از زهرا هم از حیدر گرفتم
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
بیابان باغ و مقتل آشیانه
حسینم واحسینایم ترانه
الهی چون نسوزم کز درونم
زند جای سخن آتش زبانه
که دیده بلبل از تنها گل خود
جدا گردد به ضرب تازیانه؟
خودم دیدم که قاتل پنجه انداخت
بر آن موئی که زهرا کرد شانه
خودم دیدم بر اندام گلم ریخت
ز چشم فاطمه اشک شبانه
خودم دیدم ز رگ های بریده
صدا می زد مرا در آن میانه
خودم دیدم که در مقتل کشیدند
به سیلی، ناز طفل نازدانه
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
گلم را، خار صحرا پیرهن بود
غبار و خاک و خون او را کفن بود
سرش بر نی به لب ذکر خدا داشت
گلوی پاره با من همسخن داشت
خودم دیدم که از بالای نیزه
چهل منزل نگاه او به من بود
خودم دیدم به صحرا یوسفم را
که جسمش پاره تر از پیرهن بود
خودم دیدم نشان سُمّ اسبان
عیان بر روی آن خونین بدن بود
خودم دیدم عزادار حسینم
محمّد، فاطمه، زهرا، حسن بود
خودم دیدم که جسم باغبانم
سراپا باغ گل، از زخم تن بود
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
جدائی سخت تر از ترک جان بود
فراق یار، مرگ بی امان بود
دلم چون جسم یارم، پاره پاره
دو چشمم چون گلویش خون فشان بود
عنان دل به پای یار بسته
عنان ناقه دست ساربان بود
کنار جسم هجده محرم خویش
مرا جا در صف نامحرمان بود
خدا داند به چشم خویش دیدم
که اشک ناقه ها بر من روان بود
تنم با کاروان می رفت امّا
روانم پیش آن سرو روان بود
ز بانگ واحسینا شد یقینم
که زهرا در میان کاروان بود
رها کردم به صحرا ماه خود را
که تنها آفتابش سایبان بود
دگر باغم، نه گل نه باغبان داشت
خزان بود و خزان بود و خزان بود
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
مرا تا شامیان دیدند در شام
به اشکم فاش خندیدند در شام
تمام شهر را بستند آذین
بساط سرخوشی چیدند در شام
به جای تسلیت، بر گرد سرها
زنان شام، رقصیدند در شام
به گردم هیجده خورشید خونین
فراز نی درخشیدند در شام
خدا داند که زن های یهودی
به فرقم خاک پاشیدند در شام
تمام طایران گلشن وحی
بسان جوجه لرزیدند در شام
زن و مرد و بزرگ و کوچک آن روز
لباس عید پوشیدند در شام
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
به محمل ماه تابان را که دیده؟
به نی مهر درخشان را که دیده؟
درون طشت، ذکر حق که گفته؟
به زیر چوب، قرآن را که دیده؟
به پای صوت روح افزای قرآن
نشاط می گساران را که دیده؟
کنار سفرهء رنگین قاتل
سر خونین مهمان را که دیده؟
زبانم لال، بین می گساران
ولیّ حیّ سبحان را که دیده؟
دهن خشک و لب از خون جبین تر
شکسته دُرج دندان را که دیده؟
دل شب گوشهء ویرانهء شام
وصال روح و ریحان را که دیده؟
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
دریغ از لاله های پرپر من
ز هفتاد و دو خونین اختر من
خودم دیدم سر پاک حسینم
جدا شد پیش چشم مادر من
خودم دیدم که در خون دست و پا زد
به روی دست بابا اصغر من
خودم دیدم که پامال خزان شد
گل من یاس من نیلوفر من
خودم دیدم که هجده سر چو خورشید
همه گشتند بر گرد سر من
خودم دیدم که سرها گریه کردند
بر احوال دل غم پرور من
خودم دیدم که افتاد از سر نی
سر محبوب از جان بهتر من
به آن بلبل که در شام خرابه
دل شب پر زد و رفت از بر من
بخوان این بیت را (میثم) هماره
ز سوز سینهء پر آذر من
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
#استاد_غلامرضا_سازگار
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
دلخوشي
هم براي من به انصار و مهاجر رو زدي
هم صبوري كردي و در خانه ام سوسو زدي
چند ماهي درد پهلو را تحمل كرده اي
خواستي برخيزي از جا تكيه بر زانو زدي
رو به بهبودي ست حالت يا براي دلخوشي
بسترت را جمع كردي خانه را جارو زدي
اينقدر زحمت به خود دادي براي مرتضي
كودكان را با چه حالي شانه بر گيسو زدي
يك كلام از درد خود با من نگفتي هيچ وقت
مخفي از چشمان حيدر دست بر پهلو زدي
گر چه اين همسايه ها از پشت خنجر ميزنند
با دعايت زخم آن ها را سحر دارو زدي
از تمام غصه ها اين غم علي را ميكشد
تو براي من به انصار و مهاجر رو زدي
محسن صرامی
#روضه_وداع #شعر_آیینی #شعر_شهادت_حضرت_زهرا #غزل_مرثیه #فاطمیه_انسیه_الحورا #محسن_صرامی #مدینه #مرثیه_حضرت_فاطمه #هجوم_به_خانه_وحی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
کوچه
می شَوَم دلتنگ، مانندِ هوای کوچه ها
هر زمان یادی کُنم از ماجرای کوچه ها
کودکی بودم که با غُربت دلم پیوند خورد
تا شُدم با مادرِ خود آشِنای کوچه ها
سال ها هم بُگذَرَد، در گوشِ من پیچیده است
نعره های زشتِ مَردِ بی حیای کوچه ها
بیشتر از سیلیِ او بر دلم آتش زَنَد
بی تفاوت بودنِ همسایه های کوچه ها
قَدِّ من کوتاه بود و دیدم آنجا شُد بلند
دستِ ثانی، آهِ مادر، وای وایِ کوچه ها
مادرم می گفت: جانِ مُجتبی چیزی مَگو
با علیِ غیرتی، از ناسزایِ کوچه ها
آسمان را مِه گرفت و می کِشیدم در غُروب
مادرم را سوی خانه، پا به پای کوچه ها
رضا رسول زاده
#رضا_رسول_زاده #شعر_آیینی #شعر_شهادت_حضرت_زهرا #غزل_مرثیه #فاطمیه_انسیه_الحورا #مدینه #مرثیه_حضرت_فاطمه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
نوحه خروج قافله حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از مدینه النّبي
با آه و اشک و ناله،با سوزِ بی قرینه
شبانه کاروانی میرود از مدینه
واغربتا واویلا...
چه کاروان عشقی،پر از لاله پر از یاس
علی اکبر و قاسم،زین العباد و عباس
واغربتا واویلا...
با وجودِ ابالفضل با عزّت مُدامی
کسی در دل ندارد هَراسِ تشنه کامی
واغربتا واویلا...
همین ها روزی آید،که بعد از داغ گودال
هتک حرمت شوند از،دشمن در اوج جنجال
واغربتا واویلا...
سکینه ناله میزد،با درد بی کرانه
ای عمّهٔ غریبم،امان از تازیانه
واغربتا واویلا...
#خروج_کاروان #مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#خروج_قافله
#خروج_قافله_از_مدینه
#حرکت_کاروان #حرکت_قافله
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
🌹 #١٠_اردیبهشت_روز_ملی_خلیج_فارس
🇮🇷سخن پیامبر بزرگوار اسلام (ص) مقدسترین سند در اثبات نام #خلیج_فارس
♦️در این کتاب حدیثی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که در آن پیامبر سه بار نام #بحر_فارس را از زبان مبارک خود جاری ساختهاند
♦️روزی پیامبر مکرم اسلام در جمع اصحابشان در خصوص #دجال صحبت میفرمایند و نهایتا این گونه بیان میدارند:
"...الْمَدِینَةُ مَا بَابٌ مِنْ أَبْوَابِهَا إِلَّا مَلَکٌ مُصَلِّتٌ سَیْفَهُ یَمْنَعُهُ، وَبِمَکَّةَ مِثْلُ ذَلِکَ، ثُمَّ قَالَ: «فِی بَحْرِ فَارِسَ مَا هُوَ فِی بَحْرِ الرُّومِ مَا هُوَ، ثَلَاثًا» ثُمَّ ضَرَبَ بِکَفِّهِ الْیُمْنَى عَلَى الْیُسْرَى ثَلَاثًا...."
📝که ترجمه آن به این شرح است:
«در #مدینه هیچ دروازهای نیست مگر اینکه فرشتهای در حالیکه شمشیرش را بیرون آورده از ورود (دجال) ممانعت کند. سپس پیامبر سه بارگفتند: (دجال) در دریای فارس و در، دریای روم نیست و سپس سه بار کف دست راست خود را بر کف دست چپ شان زدند...»
▪️در ذیل این کتاب نیز به صحیح بودن این حدیث با عبارت "رجاله الصحیح" اشاره شده است.
📚مسند ابی یعلی،ج۴ص١٢٠
اسکن👈 yon.ir/21LnI
📚مسند ابی یعلی،ج۴ص١٣٠
اسکن👈 yon.ir/k5HRW
📚مسند ابی یعلی،ج۴ص١۴٢
اسکن👈 yon.ir/trfSz
ولی طبق متون پهلوی
☑️طی استفتائی که از چندی تن از مراجع عظام شیعه، حضرات آیات
نوری همدانی ( yon.ir/LqdaX )
علوی گرگانی ( yon.ir/RxDnK )
سبحانی ( yon.ir/X5DJ9 )
انجام شده است استناد به این حدیث را خوب و حضرت آیت الله علوی گرگانی با عنایت به کلام نبی مکرم اسلام (ص)، جعل نام خلیج فارس به نام دیگر را «حرام شرعی» اعلام کردند.
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت - وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
غمی بزرگتر از این برایِ دختر نیست
نشسته است سرِ سفره ای که مادر نیست
رسیده لحظه یِ افطارِ روزه دار ولی...
کنارِ سفره قرارِ دلِ پیمبر نیست
فراقِ مادرِ ایثار داغِ سنگینی ست
غمی به وسعتِ این غصّه تا به محشر نیست
بمیرم از غمِ زهرا که در قضا و قَدَر
به غیرِ روضه برایش دَمی مُصوّر نیست
اگرچه عمرِ گلِ یاس عمرِ کوتاهی ست
برای روضه یِ او انتها و آخر نیست
خدیجه رفت و نبی رفت و روضه ها ماندند
دَری که سوخته بابِ بلاست... سنگر نیست
شکسته شد درِ سنگینِ خانه با لگدی
به رویِ میخ مگر خونِ سرخِ کوثر نیست؟
قسم به یاسِ کبودِ خدیجه و احمد
به جز دعایِ فرج مَرهمی مُیسّر نیست
#وفات
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#مکه
#مدینه
#یا_خدیجه_الغرا
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته - وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
ای مقامِ تو مقامی والا
مادرِ کوثر و نور و طاها
مدحِ تو رویِ لبِ آلُ الله
اوّلین مرثیه خوانت زهرا
دینِ اسلام به تو مدیون است
صبرِ تو برده عَلَم را بالا
سالِ پروازِ تو را نامیده
شخصِ پیغمبرِ ما سالِ عزا
محورِ آه و مناجات سلام
مادرِ مادرِ سادات سلام
صبر را صبرِ تو رسوا کرده
عشق را عشقِ تو شیدا کرده
شیرِ تو کوثرِ پیغمبر را
فاطمه... مرضیه... زهرا کرده
حضرتِ ختمِ رسل لبها را
با ثناگوییِ تو وا کرده
خودِ حق مهرِ تو را در قلبِ...
کعبه و صاحبِ آن جا کرده
اُسوه یِ عصمت و ایثاری تو
مونسِ احمدِ مختاری تو
نَفَست... کار و کَسَت احمد بود
عشق و ایثار و غمَت مُمتد بود
زندگیِ تو پر از بندگی و...
پاکی و عاشقیِ ایزد بود
شبِ معراج سلامِ معبود
هدیه یِ بانویِ سرآمد بود
شاهدم شِعبِ ابی طالب هاست
صبر و اخلاصِ شما بی حد بود
غصّه... همسنگرِ پیغمبر شد
مادرم فاطمه بی مادر شد
کفن از عرشِ خدا آوردند
روضه در بزمِ شما آوردند
آمد از عرش کفن... قلبم ریخت
اسمی از کرب و بلا آوردند؟!!!!
تهِ گودال کفن نیست که هیچ
وَ چه ها برده...؟! چه ها آوردند؟
خنجر و تیغ و عصا را بردند
پیرهن... خوُود ُو عبا آوردند
پیکرِ پاکِ حسینت بر خاک
ندبه شد نغمه یِ لعلِ افلاک
#وفات
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#یا_خدیجه_الغرا
#مکه
#مدینه
#کربلا
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
هر کس که در این میکده #نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد
من معتقدم خوب تر از مرغ بهشت است
هر کس که درین بام کبوتر شده باشد
این چشم طمع داشتن ما فقرا هست
زیر سر لطفی که مکرر شده باشد
دنیا و قیامت گره ی کور ندارد
هر مرد و زنی سائل این در شده باشد
حاجت نگرفتن ز خداوند حرام است
روزی که #علی صاحب دختر شده باشد
جن و ملک و انس شد آواره #زینب
عالم همه پروانه ی گهواره ی زینب
عشق #حسنین و #علی و #فاطمه زینب
هم #مومنه هم #عارفه هم #عالمه زینب
از روز ازل دشمن هر ضد ولایت
تا روز ابد بانوی بی واهمه زینب
هر جا برود ظلم فراری است ازانجا
داده است به هر غائله ای خاتمه زینب
مردند حسودان و ندیدند شکستش
شد خلق حماسه هنر دائم زینب
از منظر آنانکه رسیدند به جایی
صاحب نفس آن است که شد خادم زینب
در مذهب عشاق محال است بمیرد
آن کس که شب و روز کند زمزمه زینب
خوبان همگی شاعر و مداح حریمش
کرده است قیامت نفس گرم سلیمش
ای ماه شب #حیدر و هم صحبت #زهرا
ای وارث صبر علی و عفت زهرا
هم #مریمی هم #آسیه هم#هاجر و #حوا
تو زینبی و معجزه حضرت زهرا
جز فاطمه کس لایقه بر مادری ات نیست
اثبات شده بار دگر عصمت زهرا
شد دار و ندارت همگی خرج امامت
حقا که تویی حاصل تربیت زهرا
بیچاره شد از طاقت تو نسل امیه
در روح بلند تو بود همت زهرا
در مکتب تو یاد گرفته است محبت
هر کس که مسلمان شده با زحمت زهرا
هر کس شده شیدای حسین ، عاشق حیدر
گشته است نمک گیر شما دختر و مادر
فردوس کجا ، حال و هوای حرم تو
دیوانه کننده است صفای حرم تو
هم بوی #نجف آید و هم بوی #مدینه
هم بوی حسین از همه جای حرم تو
چیزی نشود کم ز مقام تو اگر که
ما را بنویسند گدای حرم تو
ای عمه سادات ! من از دست زمانه
دلگیرم و محتاج هوای حرم تو
باید که بسوزیم درین آتش حسرت
ما که نشدیم از شهدای حرم تو
ای وای ازین نفس ازین بی سر و پایی
ای وای نمردیم برای حرم تو
کن قسمتمان حال و هوای شهدا را
لبریز کن از شوق شهادت دل ما را
تو زینبی و شمع شبستان حسینی
از عالم ذر بی سر و سامان حسینی
زهرا سپر جان علی بود همیشه
تو نایب زهرا ، سپر جان حسینی
هر کس که حسینی است ، نمک گیر وفایت
تو واسطه ی لطف فراوان حسینی
در مدح تو این بس ز ازل تا ابد الدهر
سر سلسله حلقه یاران حسینی
لبخند زدی وقت ولادت به برادر
شد بر همه اثبات که حیران حسینی
از موقع میلاد سرت گرم حسین است
هر لحظه تو دلواپس هجران حسینی
ای کاش نمی دید دو چشمان تر تو
شد نیزه نشین سایه ی بالای سر تو
#محمد_حسین_رحیمیان
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مدینه
#چارپاره
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
این روزها کسی
در #مدینه سلامش نمی کند!
⸤ #اسَّلاٰمُعَلَیْکَیَٰااَمیٖرَالمُومِنیٖنَ💔🌱
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#تخریب_بقیع
#مدینه
در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه
اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت
هماره با دل ما نامت آشناست مدینه
تو همچو حلقه ی انگشتر و نگین شریفت
تن مقدس پیغمبر خداست مدینه
به بیت فاطمه و باب جبرئیل تو سوگند
تو قبله ی دل مایی خدا گواست مدینه
به هر طرف که نهم روی خویش روی دل
به مسجد الّنبی و مسجد قباست مدینه
هنوز چشم تو محو است بر نماز محمّد
هنوز بانگ بلالت به گوش ماست مدینه
هنوز از جگر نخل سبزهای تو بر پا
صدای ناله ی العفو مرتضاست مدینه
هنوز از نفس جبرئیل، گوش دلت را
نوای روح برانگیز هل اتاست مدینه
نیازمند به ناز طبیب نیست وجودم
که در نسیم مسیحایی ات شفاست مدینه
کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟
که گرم زمزمه و ناله ی دعاست مدینه
به اشک دیده ی مهدی به خون سینه ی زهرا
مزار فاطمه و محسنش کجاست مدینه؟
صدای ناله ای از کوچه می رسد به گمانم
صدای ناله ی جانسوز مجتباست مدینه
چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟
که فاطمه زخدا مرگ خویش خواست مدینه
به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی
که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه
سئوال میکنم از تو بگو به حق پیمبر
به روی فاطمه سیلی زدن رواست مدینه؟
سرشک دیده ی مولا گذشت از سر هستی
اگر چه گریه ی او در تو بی صداست مدینه
#غلامرضا_سازگار
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#تخریب_بقیع
#مدینه
ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه
باز آمدم آغوش خود بگشا مدینه
آغوش بگشا کز رضا باشد سلامم
بر تربت گمگشتۀ زهرا مدینه
آغوش بگشا تا ز باب جبرئیلت
آیم حضور خواجۀ اسری مدینه
آغوش بگشا تا کنم با چشم گریان
گمگشتۀ سادات را پیدا مدینه
آغوش بگشا تا کنار قبر زهرا
گریم به یاد گریۀ مولا مدینه
آغوش بگشا تا پر پرواز گیرم
گردم به دور قُبّة الخضرا مدینه
آغوش بگشا تا کنم تشییع در شب
با شیر حق تابوت زهرا را مدینه
آغوش بگشا تا به دیوار بقیعت
صورت گذارم با تن تنها مدینه
آغوش بگشا تا بسوزم در بقیعت
چون شمع سوزان در دل شبها مدینه
آغوش بگشا تا کنار چار قبرت
از اشگ گردد دیده ام دریا مدینه
آغوش بگشا تا ستون توبه ات را
گیرم به بر با گریه و نجوا مدینه
آغوش بگشا تا به قبر حمزه گریم
بر غربت انسیّة الحورا مدینه
آغوش بگشا تا بگریم در دل شب
مثل علی در دامن صحرا مدینه
آغوش بگشا و بگو از خانۀ وحی
دود از چه رو شد بر فلک بالا مدینه
آغوش بگشا و بگو حامّی حیدر
افتاد پشت در چرا از پا مدینه
"میثم" سؤالی دارد از تو پاسخش ده
زهرا کجا و سیلی اعدا مدینه؟
#غلامرضا_سازگار
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#تخریب_بقیع
#مدینه
در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه
اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت
هماره با دل ما نامت آشناست مدینه
تو همچو حلقه ی انگشتر و نگین شریفت
تن مقدس پیغمبر خداست مدینه
به بیت فاطمه و باب جبرئیل تو سوگند
تو قبله ی دل مایی خدا گواست مدینه
به هر طرف که نهم روی خویش روی دل
به مسجد الّنبی و مسجد قباست مدینه
هنوز چشم تو محو است بر نماز محمّد
هنوز بانگ بلالت به گوش ماست مدینه
هنوز از جگر نخل سبزهای تو بر پا
صدای ناله ی العفو مرتضاست مدینه
هنوز از نفس جبرئیل، گوش دلت را
نوای روح برانگیز هل اتاست مدینه
نیازمند به ناز طبیب نیست وجودم
که در نسیم مسیحایی ات شفاست مدینه
کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟
که گرم زمزمه و ناله ی دعاست مدینه
به اشک دیده ی مهدی به خون سینه ی زهرا
مزار فاطمه و محسنش کجاست مدینه؟
صدای ناله ای از کوچه می رسد به گمانم
صدای ناله ی جانسوز مجتباست مدینه
چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟
که فاطمه زخدا مرگ خویش خواست مدینه
به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی
که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه
سئوال میکنم از تو بگو به حق پیمبر
به روی فاطمه سیلی زدن رواست مدینه؟
سرشک دیده ی مولا گذشت از سر هستی
اگر چه گریه ی او در تو بی صداست مدینه
#غلامرضا_سازگار
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مدینه
#چارپاره
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#شام
#کوفه
#مدینه
گلچینی از یک #ترجیع_بند
گواهی می دهد چشم تر من
که گردون ریخت خون در ساغر من
سنین کودکی را طی نکردم
که رحلت کرد جدّ اطهر من
ز پا افتاد زیر تازیانه
در ایّام جوانی مادر من
به طفلی شد نصیبم خانه داری
به جای مادر غم پرور من
پس از چندی پدر را دادم از دست
کزاین غم سوخت جان در پیکر من
دمی که خون ز حلق مجتبی ریخت
دو دریا شد ز خون، چشم تر من
خودم دیدم به یک روز از دم تیغ
به خون غلطید، هجده یاور من
همه بار سفر بستند و رفتند
دریغا اکبر من اصغر من
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
ز خوناب جگر ساغر گرفتم
گلاب خون ز چشم تر گرفتم
سراغ لالۀ خونین خود را
ز تیر و نیزه و خنجر گرفتم
دو دریا خون فشاندم از دو دیده
گُلم را همچو جان در بر گرفتم
سلام از عمق جان گفتم به جانان
جواب از پیکر بی سر گرفتم
به هر زخم تنش کردم نظاره
نشان از بوسۀ مادر گرفتم
در آن گودال خون، شکرانه گفتم
مدال صبر، از داور گرفتم
برات گریه را بر شیعه تا حشر
ز لبخند علی اصغر گرفتم
علمداریِ میدان سخن را
هم از زهرا هم از حیدر گرفتم
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
بیابان باغ و مقتل آشیانه
حسینم واحسینایم ترانه
الهی چون نسوزم کز درونم
زند جای سخن آتش زبانه
که دیده بلبل از تنها گل خود
جدا گردد به ضرب تازیانه؟
خودم دیدم که قاتل پنجه انداخت
بر آن موئی که زهرا کرد شانه
خودم دیدم بر اندام گلم ریخت
ز چشم فاطمه اشک شبانه
خودم دیدم ز رگ های بریده
صدا می زد مرا در آن میانه
خودم دیدم که در مقتل کشیدند
به سیلی، ناز طفل نازدانه
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
گلم را، خار صحرا پیرهن بود
غبار و خاک و خون او را کفن بود
سرش بر نی به لب ذکر خدا داشت
گلوی پاره با من همسخن داشت
خودم دیدم که از بالای نیزه
چهل منزل نگاه او به من بود
خودم دیدم به صحرا یوسفم را
که جسمش پاره تر از پیرهن بود
خودم دیدم نشان سُمّ اسبان
عیان بر روی آن خونین بدن بود
خودم دیدم عزادار حسینم
محمّد، فاطمه، زهرا، حسن بود
خودم دیدم که جسم باغبانم
سراپا باغ گل، از زخم تن بود
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
جدائی سخت تر از ترک جان بود
فراق یار، مرگ بی امان بود
دلم چون جسم یارم، پاره پاره
دو چشمم چون گلویش خون فشان بود
عنان دل به پای یار بسته
عنان ناقه دست ساربان بود
کنار جسم هجده محرم خویش
مرا جا در صف نامحرمان بود
خدا داند به چشم خویش دیدم
که اشک ناقه ها بر من روان بود
تنم با کاروان می رفت امّا
روانم پیش آن سرو روان بود
ز بانگ واحسینا شد یقینم
که زهرا در میان کاروان بود
رها کردم به صحرا ماه خود را
که تنها آفتابش سایبان بود
دگر باغم، نه گل نه باغبان داشت
خزان بود و خزان بود و خزان بود
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
مرا تا شامیان دیدند در شام
به اشکم فاش خندیدند در شام
تمام شهر را بستند آذین
بساط سرخوشی چیدند در شام
به جای تسلیت، بر گرد سرها
زنان شام، رقصیدند در شام
به گردم هیجده خورشید خونین
فراز نی درخشیدند در شام
خدا داند که زن های یهودی
به فرقم خاک پاشیدند در شام
تمام طایران گلشن وحی
بسان جوجه لرزیدند در شام
زن و مرد و بزرگ و کوچک آن روز
لباس عید پوشیدند در شام
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
به محمل ماه تابان را که دیده؟
به نی مهر درخشان را که دیده؟
درون طشت، ذکر حق که گفته؟
به زیر چوب، قرآن را که دیده؟
به پای صوت روح افزای قرآن
نشاط می گساران را که دیده؟
کنار سفرهء رنگین قاتل
سر خونین مهمان را که دیده؟
زبانم لال، بین می گساران
ولیّ حیّ سبحان را که دیده؟
دهن خشک و لب از خون جبین تر
شکسته دُرج دندان را که دیده؟
دل شب گوشهء ویرانهء شام
وصال روح و ریحان را که دیده؟
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
دریغ از لاله های پرپر من
ز هفتاد و دو خونین اختر من
خودم دیدم سر پاک حسینم
جدا شد پیش چشم مادر من
خودم دیدم که در خون دست و پا زد
به روی دست بابا اصغر من
خودم دیدم که پامال خزان شد
گل من یاس من نیلوفر من
خودم دیدم که هجده سر چو خورشید
همه گشتند بر گرد سر من
خودم دیدم که سرها گریه کردند
بر احوال دل غم پرور من
خودم دیدم که افتاد از سر نی
سر محبوب از جان بهتر من
به آن بلبل که در شام خرابه
دل شب پر زد و رفت از بر من
بخوان این بیت را (میثم) هماره
ز سوز سینهء پر آذر من
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
#استاد_غلامرضا_سازگار
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
دارد جگرِ پارهیِ من میسوزد
این آخرِ روضه سینهزن میسوزد
با چشمِ خودم خدا تماشا کردم
تا لحظهیِ دستوپا زدن میسوزد
#رباعی #شهادت #امام_باقر_علیه_السلام
#یاباقرالعلوم #مدینه #کربلا
#تو_شاهد_داغ_قتلگاهی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت امام محمّد باقر علیه السلام
ده سال مِنا از غمِ تو آه کشید
میگفت به کودکی چه غمها که ندید
از دور نگاهِ او به گودال افتاد
اِی وای حسین خنجری سخت برید
#شهادت #بقیع #منا #روضه #کربلا #رباعی #امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#رباعی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مدینه
#چارپاره
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از #مدینه تا #کربلا
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#امام_حسین_ع_شهادت
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن
خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش
خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن
تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی
و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن
و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را
وآنها را میان خیل یک لشکر تصور کن
و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را
که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن-
چهل نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را
تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن
و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت
تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن
تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی
و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن
بیا مِنْبَعد قاسم را علی اکبر تصور کن
بیا مِنْبَعد اکبر را علی اصغر تصور کن
بماند داستان شام و مهمانی و بزم می
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
شاعر: #محمود_یوسفی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
اتصال روضههای #مدینه به #کربلا
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#امام_حسین_ع_شهادت
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخ در بر سینهی پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
شاعر: #علی_سلیمیان
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
.
#شهادت_امام_باقر
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز نیزهدار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگیست این که دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با سهساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر هلهله را
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
✍: #حمید_رضا_برقعی
#امام_باقر
#ذی_الحجه #مدینه #بقیع #باقرالعلوم
.
🔻مقدمتان را به این کانال 10هزانفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
اتصال روضههای #مدینه به #کربلا
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#امام_حسین_ع_شهادت
بُغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چونِ روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ، پشتِ تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و دَر
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخِ دَر بر سینهی پُرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
✍ #علی_سلیمیان
🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری
✅ خوب ، عالی ، متفاوت
✅ وپرمحتوا
✅ گرامی می داریم 🟩⬜🟥
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
◼️◼️◾️▫️▪️▪️▫️◾️◼️◼️
❣﷽❣
📌 #بقیع چند بار تخریب شد؟
یکبار در ۲۱۸ سال قبل
وبار دیگر در ۹۸ سال قبل
.
📍#سیدابوالحسن_اصفهانی و دیگر عالمان دینی و بزرگان نجف و قم علیه وهابیان موضع تند گرفتند. آوردهاند که گزارش ویرانی آرامگاههای بقیع، گریه آیت الله حائری، بنیانگذار حوزه علمیه قم، را بر منبر درس برانگیخت و او درس خود را تعطیل کرد و بازار #قم نیز تعطیل شد.
📍و آیت الله بروجردی، نماینده خود، محمدتقی طالقانی (آل احمد)، را برای بررسی امور به #مدینه فرستاد. در کنفرانس اسلامی کراچی نیز عالمانی چون محمد حسین کاشف الغطاء و محمد تقی طالقانی، نماینده آیت الله بروجردی، با نماینده #سعودیان گفتوگو نمودند و بر لزوم بازسازی آرامگاههای بقیع تأکید کردند.
📍سید محسن امین برای بررسی اوضاع به حجاز رفت و نتیجه تحقیق خود را در کتاب کشف الارتیاب به #مسلمانان عرضه کرد. همچنین شماری از فقیهان به لزوم بنای مجدد بارگاههای بقیع فتوا دادند.
📍دولت ایران روز ۱۶ صفر سال ۱۳۴۴ق. را به مناسبت هتک حرمت به #بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و آیت الله مدرس در مجلس ایران تلاشهایی را برای مقابله با این عمل آغاز کرد. مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. دولت #سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه تخریب اماکن مذهبی، نمایندگان دولتهای #مسلمان را به مکه فراخواند. از ایران هیأتی مرکب از غفار خان جلال السلطنه، وزیر مختار ایران درمصر، و حبیب الله خان هویدا در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۰۴ش وارد #جده شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقامهای کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.
📍با ظهور وهابیت در حجاز، که از اعتقادات ابن تیمیه الهام گرفته و بنای بر قبور و زیارت آنها را با #توحید ناسازگار میداند، هر گونه بنایی از این دست در مناطق مختلف حجاز توسط وهابیان تخریب شد. در سال ۱۲۲۰ق. #وهابیان مدینه را محاصره کردند. پس از تسلیم شدن شهر، سعود بن عبدالعزیز همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.
.
📍بارگاه امامان چهارگانه و گنبد حضرت فاطمه(سلام الله علیها)موسوم به بیت الاحزان در حمله نخست #وهابیان در همان سال از میان رفتند یا خسارت جدی به آنها وارد شد. به گزارش عبدالرحمن جَبَرتی، نیروهای وهابی پس از یک سال و نیم محاصره و ایجاد #قحطی در مدینه وارد شهر شدند و جز مرقد نبوی دیگر بارگاهها را از میان بردند.
.
📍دولت عثمانی #لشکری برای تصرف مدینه فرستاد و در ذیحجه ۱۲۲۷ق. آن شهر را بازپس گرفت. برخی از بارگاهها در سال ۱۲۳۴ق. به دستور سلطان محمود ثانی بازسازی شد.
🏴 #هشتم_شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع است
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
🔻مقدمتان را به این کانال 19 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
اتصال روضههای #مدینه به #کربلا
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#امام_حسین_ع_شهادت
بُغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چونِ روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ، پشتِ تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و دَر
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخِ دَر بر سینهی پُرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
✍ #علی_سلیمیان
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯