eitaa logo
کانون مداحان
26.3هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
20.5هزار ویدیو
190 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شهادت امام هادی -( طایری دلخسته دور از آشیانم یاحسین) طایری دلخسته دور از آشیانم یاحسین وقف تو گردیده این اشک روانم یاحسین بسکه سوزد از غم تو قلب و جانم یاحسین این دم آخر شده ورد زبانم یاحسین تا نفس دارم برایت روضه خوانم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین ً دورم از شهر و وطن نه بین صحرا مثل تو بی کس و تنها شدم اما نه تنها مثل تو سوزم از زهر و کشم روی زمین پا مثل تو آب هست اما ننوشم جرعه ای تا مثل تو بر لب آید تشنه لب این نیمه جانم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین بارها قبر تو را کردند ویران سوختم یاد حتک حرمتت باسُم اسبان سوختم زایرت کشتند و من چون شمع سوزان سوختم یاد اول زائری که شد پریشان سوختم شاهدم این گریه های بی امانم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین ناسزا گفتند بر زهرا شنیدم سوختم مثل درب سوخته ناله کشیدم سوختم همچو زهرا از جوانی دل بریدم سوختم من که سیلی خوردن مادر ندیدم سوختم تو که دیدی چه کشیدی من ندانم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین زاده پیغمبر و نیمه شب و بزم شراب آیه تطهیر و ذکر یارب و بزم شراب شد دوباره تازه داغ زینب و بزم شراب یاد آن طشت زر و چوب و لب و بزم شراب قاتلم شد روضه های عمه جانم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین آرزو می کرد جان می داد زینب وای من در برِ نامحرمان اِستاد زینب وای من خیزران بالا که رفت افتاد زینب وای من چوب بر لب خورد و زد فریاد زینب وای من کاش می بستند دست و دیدگانم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین . شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شهادت امام هادی -( کس نیست در این شهر مرا یار خدایا) کس نیست در این شهر مرا یار خدایا جز خون دل و آه شرر بار خدایا گه گوشه زندان و گهی خان سئالیک جایم شده جای گل و گلزار خدایا فرزند علیم که به من ارث رسیده مظلومیت حیدر کرار خدایا با چاه علی درد دلش گفت ولی من با ماه کنم درد دل اظهار خدایا چون ماه فقط دید چه دیدم من مظلوم از خصم در آن نیمه شب تار خدایا بردند مرا بزم می و شرم نکردند از فاطمه و احمد مختار خدایا می گفت که من شعر بخوانم زبرایش میکرد براین گفته اش اصرار خدایا از شرم ؛نگاهم به زمین دوخته بودم اشکم زبصر ریخت به رخسار خدایا صحبت شده از بزم می و باز دلم سوخت بر زینب و بر عترت اطهار خدایا من مردم و غم نیست چها دیده ام اما دخت علی و مجلس اغیار خدایا زینب که ندیده است کسی سایه او را میرفت در آن بزم به ناچار خدایا نامحرم و زینب امان از دل عباس خجلت زده شد باز علمدار خدایا ای کاش نمیدید دگر عمه زارم آن چوب جفا و لب دربار خدایا این چوب به لب میزد و بیچاره رقیه حق داشت زند لطمه به رخسار خدایا . شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شهادت امام هادی -(دوستان بر من تنها زوفا گریه کنید) دوستان بر من تنها زوفا گریه کنید به غم نور دل ابن رضا گریه کنید مادرم فاطمه امروز عزادار من است یاری فاطمه گیرید عزا گریه کنید به تسلی دل زار و غمین پسرم پای تابوت به صد شور و نوا گریه کنید حضرت هادیِ تان را به غریبی کشتند به غریبی من امروز شما گریه کنید پاره پاره شد از آن زهر دل پر دردم به دل پاره ام از زهر جفا گریه کنید زهر دادند ولی تشنه نکشتند مرا همه بر تشنه لبِ کرببلا گریه کنید چون شنیدید که در بزم شرابم بردند به غم عمه مظلومه ما گریه کنید زینب زار کجا مجلس اغیار کجا به پریشانی ناموس خدا گریه کنید به نگاهی که زخجلت به روی خواهر بست سر ببریده شاه شهدا گریه کنید یاد آن قاری قرآن که لبش پر خون شد یاد آن چوب و لب و طشت طلا گریه کنید جای آنانکه به هم جام تعارف کردند جای آن قهقهه و هلهله ها گریه کنید یاد طفلان یتیمی که کتک می خوردند جرمشان جمله همین بود چرا گریه کنید . شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: شهادت امام هادی -(سوختم از اثر زهر و خدایا کردم) سوختم از اثر زهر و خدایا کردم جگر سوخته را هدیه به زهرا کردم درد بسبار به دل دارم و همدردی نیست دردهایم همه با گریه مداوا کردم از جفای متوکل به خدا خسته شدم گر چه با او همه عمر مدارا کردم گاه می برد پیاده زپی خویش مرا سوختم شمع صفت دیده چو دریا کردم گه شنیدم که دشنام به زهرا می داد پسر حیدرم و صبر چو مولا کردم آن شبی را که مرا برد سوی بزم شراب مرگ خود را زخداوند تمنا کردم پسر فاطمه را جام تعارف می کرد جای او شرم من از حی تعالی کردم دست بسته چو شدم وارد آن بزم شراب یاد از عمه خود زینب کبری کردم یاد آن روز که در شام خرابش بردند بازوی بسته سوی بزم شرابش بردند شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯