eitaa logo
کانون آموزش مداحان
33هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
27.5هزار ویدیو
281 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب قلم مسیر تولا گرفته است اذن سرودن از خود مولا گرفته است کار جنون هر شبه بالا گرفته است بعضی کنایه ها پر ما را گرفته است خواهم که باز حق سخن را ادا کنم دستم قلم اگر که قلم را رها کنم لبریز شد ز عشق و محبت سبوی چشم دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم وقف جمال آینه شد جستجوی چشم گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم چشمی که روشن از جبل النور می شود سرمه ز تربتش نکشد کور می شود گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز خاتمه گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش در بُعد مادی، ثمر باغ عصمت است در بُعد معنوی که سراپا قیامت است این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است دختر به مادرش نرود جای حیرت است این بی قرین، تجلی سیمای مادر است یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است این گل برای خرمی روزگار، بس این لاله بر طراوت باغ و بهار، بس نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس باشد به کارنامه اش این افتخار بس او را نسب به سوره ی والفجر می رسد با دست او به گریه کنان اجر می رسد هرچند هستی اش همه تاراج رفته است در موج خون به سینه ی امواج رفته است احرام اشک بسته، به حجاج رفته است او با سر حسین به معراج رفته است او تُعرِجُ الملائکه و ذی المعارج است باب المراد و دختر باب الحوائج است تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم فرمود با حسین که ای در غمم سهیم چون می وزید بر سر زلف شما نسیم می شد دل رقیه ات از غصه ها دونیم گفتم به خویش آنکه به نی ربنا کند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟ حالا که آمدی و نشستی مقابلم حالا که آمدی و شدی شمع محفلم حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم راضی نمی شود به جدایی دگر دلم بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود انگار سال هاست که در خواب رفته بود بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود بر زخم های پیکر او ناله مانده بود رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود او مانده بود و آن زن غساله مانده بود با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟ ای نور چشم و دختر غم پرور حسین یادآور غم و محن مادر حسین جان تو شد فدای حسین و سر حسین دست مرا بگیر تو ای دختر حسین لطفی نما که سختی هجران کشیده ام چندی شده است کرببلا را ندیده ام شاعر:حجت‌الاسلام *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ارباب آمده ثمر باغ لاله اش كرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش امد کسیکه مهجة قلب حسین را دست خدا سند زده پشت قباله اش نهج البلاغه هست و مقاتیح و کوثراست یکروز اکر که ترجمه گردد رساله اش یکراست میرود بغل شاه کربلا دست کسی اگر برسد یک حواله اش اندازه مسیح اولوالعزم زنده کرد دلهای مرده را دم عمر سه ساله اش عاشق شدیم و گفت رها کن بقیه را بنویس روی سنگ نگین یا رقیه را دختر نگو که مادر باباست بعدازاین آیینه دار ام ابیهاست بعدازاین دختر نگو که وارث شمشیر حیدر است ارثیه دار حضرت زهراست بعدازاین دختر نگو که غیرت دستان بسته اش ویران کننده صف اعداست بعدازاین در اشتیاق زمزمه عمه گفتنش قلب صبور زینب کبراست بعدازاین اصلا به گاهواره برایش نیاز نیست جایش به روی شانه سقاست بعدازاین غوغاست در ملائکة الله عالمین دارد برای او صدقه می دهد حسین در نسل عشق ، شوق سرآمد رقیه است تفسیری از خدیجه و احمد رقیه است داود و آدمند فقیران گریه اش بنیانگذار گریه بی حد رقیه است پیداست جلوه حسنی در کرامتش مثل حسن ،کریم زبانزد رقیه است دیدیم در حساب عدد که مساویِ رزاق در رساله ابجد رقیه است آنکس كه با شهامت زینب مدار خود سیلی به روی حرمله ها زد ، رقیه است جان باخت پای عشق ولی برد کرده است چوب یزید را به سرش خرد کرده است در راه عشق هم قسم زينب است او كوچه به كوچه هم قدم زينب است او در هاي و هوي مردم شام و ستمگران تنها محافظ علم زينب است او گريه نكرد هرچه كتك خورد ، گريه اش بر ماجراي قدخم زينب است او از كربلا به شام پس از رفتن پدر دلواپسى دم به دم زينب است او بعد از هزار سال خرابه حرم شدو در زير سايه حرم زينب است او دل بى قرار غصه و اندوه زينب است كوچكترين مجاهد نستوه زينب است چشمشش به پوشش طبق افتاد گریه کرد بر مصحفی ورق ورق افتاد گریه کرد لب‌های چوب خورده اورا همینکه دید یاد کبودی شفق افتاد گریه کرد دستش توان نداشت كه سر را بغل كند پس روى خاك بى رمق افتاد گريه كرد بر حنجر بريده كه دستش رسيد سوخت كنج خرابه مرغ حق افتاد گريه كرد بر حال و روز دختر ويران نشين خود سر از ميانه طبق افتاد گريه كرد پروانه قسمت سحرش سوختن شده او با همان لباس اسارت كفن شده شاعر: ‏*آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از شوق کسی راهی میخانه‌ام امشب تا خط جنون پُر شده پیمانه‌ام امشب “سودا زده‌ی طره‌ی جانانه‌ام امشب زنجیر بیارید که دیوانه‌ام امشب” آورده خبر قاصدک از خانه‌ی ارباب از عرش خدا آمده ریحانه‌ی ارباب از سوی خدای علی عالی اعلا سیبی که به احمد پس از آن چله شد اعطا آن سیب دو قسمت شد و در عرش معلیٰ نیمش به ظهور آمد و شد زهره‌ی زهرا نیم دگرش هم به حسین است حواله حالا متولد شده زهرای سه ساله از غار حرا می‌رسد آوای پیمبر نازل شده یک بار دگر سوره‌ی کوثر بر بال ملائک نوه‌ی حضرت حیدر آرام رسیده است به دست علی اکبر از دست علی رفت در آغوش ابوالفضل تا عرش خدا می‌رود از دوش ابوالفضل خیل ملک از شوق، در این خانه لبالب هر آینه می‌آمد و می‌رفت مرتب قنداقه‌ی او دست به دست ِهمه امشب چرخید و رسید آخر سر در بر زینب او در بر زینب، نگرفتید نتیجه؟ انگار که زهراست در آغوش خدیجه خورشید شده دست به دامان رقیه کرده‌ست فلک سجده به ایوان رقیه جمعیت کفر است پریشان رقیه صد شکر که هستیم مسلمان رقیه دیر و حرم و باده و پیمانه رقیه‌ست مقصود من از کعبه و بتخانه رقیه ست ایام گذشت و به سوی شام دویدند دور حرمش حرمله‌ها نعره کشیدند یاران علی پیرهن صبر دریدند ایام دفاع از حرم آمد همه دیدند با بنت حسین ابن علی هر که در افتاد با تیغ ابوالفضل علمدار ور افتاد اوقات خوش آن بود که در کوی تو بودیم با گریه به تو حال دل ابراز نمودیم خواندیم برایت غزل و نوحه سرودیم "در صحن و سرایت همه جا دیده گشودیم جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید" ای کاش که ما را پدرت عفو نماید ** در راه دویدی و دویدی و دویدی اما به سر زخمی بابا نرسیدی از زجر حرامی چقدر زجر کشیدی چه روی کبودی و چه گیسوی سپیدی عنوان شده در دفتر تاریخ، رقیه “ای پیرترین دختر تاریخ، رقیه” ✍ مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
ماه کم‌کم فروغ نورش را به سوی فرش، خاک ره می‌کرد نقره نقره بلور می‌افشاند تا به شمس ولا نگه می‌کرد آسمان با تمام زیبایی از زمین می‌گرفت زینت و زین زیر لب هر فرشته‌ای می‌گفت عرض تبریک و تهنیت به حسین تا ز رخساره‌ی رقیه‌ی او محرم راز حق حجاب افکند گرمی دیگری رخ ماهش بر دل و جان آفتاب افکند دختری آمده که از طفلی غرق یاد خداست خلوت او نقش توحید، جلوه‌ی نابش رنگ شرم و حیاست، طلعت او ازهمان دوره‌ی طفولیت شرف و عزت و فضیلت داشت محو او بود زینب کبری بس که بر فاطمه شباهت داشت جای دارد که هاجر و مریم محو قدر و جلال او باشند عجبی نیست قدسیانِ فلک مادحانِ کمال او باشند فرصت این گل بهشت حسین مثل عمر تمام گل‌ها بود سه بهار تمام زندگی‌اش غرق انوار حق تعالی بود هرکسی حاجتی از او می‌خواست با دعا از خدا تمنا کرد با همان دست‌های کوچک هم گره‌های بزرگ را وا کرد سعی او در تعالی مکتب داده عزت به نهضت اسلام نقش بسته به دیده‌ی تاریخ رد پایش زکربلا تا شام با همین عُمر کم به عالم گفت در ره دین بصیر باید بود گر شهادت نشد نصیب همه شهدا را سفیر باید بود هم صفات حمیده دارد او هم سفیر قیام عاشوراست زد شراره به خرمن بیداد دختری که شهیده‌ی باباست چون«وفایی» به هر کجا برسیم ما به این خانواده مدیونیم بی نیازیم از جهان تا ما سائلانِ رقیه خاتونیم ✍ مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
در کوچه ی خاندان تردد باشد از فوج ملائک، آمد و شد باشد امروز گل از گل حسینی بشکفت در خانه‌ی او جشن تولد باشد * آن روی چو ماه را تماشا می‌کرد صد غنچه‌ی تنگ دل؛ شکوفا می‌کرد خورشید، رُخی چو ماه را می‌بوسید با بوسه واشک، یاد زهرا می‌کرد * امشب به چمن گلی شکوفا دارم این طفل، رقیه نیست زهرا دارم گر مانم و او کنار من، خواهم گفت من همچو نبی ام ابیها دارم * تکبیر، ز کعبه با اذان خواهد گفت تبریک، زمین و آسمان خواهد گفت لب‌های ندیده خنده، خواهد خندید مهدی به رقیه، عمه‌جان خواهد گفت ✍ استاد •┈┈••✾••┈┈• مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
در کوچه ی خاندان تردد باشد از فوج ملائک، آمد و شد باشد امروز گل از گل حسینی بشکفت در خانه‌ی او جشن تولد باشد * آن روی چو ماه را تماشا می‌کرد صد غنچه‌ی تنگ دل؛ شکوفا می‌کرد خورشید، رُخی چو ماه را می‌بوسید با بوسه واشک، یاد زهرا می‌کرد * امشب به چمن گلی شکوفا دارم این طفل، رقیه نیست زهرا دارم گر مانم و او کنار من، خواهم گفت من همچو نبی ام ابیها دارم * تکبیر، ز کعبه با اذان خواهد گفت تبریک، زمین و آسمان خواهد گفت لب‌های ندیده خنده، خواهد خندید مهدی به رقیه، عمه‌جان خواهد گفت ✍ علی_انسانی •┈┈••✾••┈┈• 🚩 لبیک یاحسین علیه‌السلام🇮🇷 مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
🔸بزرگداشت ایام ولادت حضرت رقیه (س) 🔸 جان‌ و دل شاعر، پی الهام حسین است وقتی که سرآغاز غزل، نام حسین است چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرام دلم نام دل‌آرام حسین است... هر قاعده‌ای خورده به‌هم از سر لطفش آزاد، اسيری‌ست که در دام حسین است در زمره‌ی شاهان‌ و بزرگان شده مکتوب هر نام که در دفتر خدّام حسین است اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت معيارِ خداوند اگر اسلام حسین است آغاز خوش این است که با نام حسین و پايان خوش آن است که با نام حسین است با دست علی‌اکبر و با دست رقیه رزق همه از سفره‌ی اکرام حسین است آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد ماه دوسرا، مهر جهان‌تاب، خوش آمد بیت‌الغزل هر غزل ناب، رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب، رقیه‌ست نزدیک‌ترین راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب، رقیه‌ست در باب برآوردن انواع حوائج یک‌باب خدا دارد و آن باب، رقیه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا قاب بزرگی‌ست نامی که شده زینت این‌قاب، رقیه‌ست در خلوت خود معتکف‌اند اهل‌ِ محبّت در مسجد این طایفه محراب، رقیه‌ست دردانه‌ی ارباب که با دست اباالفضل از چشمه‌ی کوثر شده سیراب، رقیه‌ست حاجت طلبیدند از او عالم‌ و آدم زیرا که فقط مهر جهان‌تاب، رقیه‌ست او آمده و خستگی عشق به در شد با خنده‌ی خود ام‌ابیهای پدر شد هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هر وقت نشسته‌ست سر شانه‌ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر آورده هرآن‌کس که پناهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی‌اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده‌مرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه... هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 داشت آن‌روز زمین قصه‌ای از سر می‌خواند قصه‌ی دیگری از یاس معطر می‌خواند رخ مولود چنان با رخ مادر می‌خواند که پدر زیر لبش سوره‌ی کوثر می‌خواند خانه غوغا شده، انگار زمان برگشته نکند حضرت زهرا به جهان برگشته! فاطمه پر زده اما برکاتش باقی‌ست راه باز است؛ ببینید صراطش باقی‌ست هم خدا هست، هم این قوم حیاتش باقی‌ست حال اگر نیست پیمبر، صلواتش باقی‌ست کار خورشید به ناخواه درخشندگی است کار هر لحظه‌ی این طایفه بخشندگی است تو که بالای سرت نور امامت داری جزء این طایفه‌ای، دست کرامت داری محشری گشته به پا، باز قیامت داری چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری وقت پرواز تو افلاک به هم می‌ریزد تا می‌آیی به زمین، خاک به هم می‌ریزد آمدی نازترین یاس معطر باشی در دل خسته‌ی ما عاطفه‌پرور باشی آمدی چند بهاری گل اکبر باشی نفسی هم شده هم‌بازی اصغر باشی باز لبخند بزن! عشق خریدار تو است کاشف الکرب اباالفضل شدن، کار تو است تو که در دلبری از ما مثَل بابایی اسم بابا که می‌آری، غزل بابایی چشم بد دور! چه شیرین بغل بابایی ساده، شیرین و صمیمی عسل بابایی دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت زائری آمده در قلب تو جا می‌خواهد صحن زیبای تو را دیده، صفا می‌خواهد یک نفر آمده و اذن دعا می‌خواهد او مسیحی‌ست ولی از تو شفا می‌خواهد باز با شوق یکی چادر کوچک آورد دختری نذر نگاه تو عروسک آورد ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 ای رونق فصل بهارِ أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگارِ أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه، از دار دنیا تنها تویی دار و ندارِ أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تارِ أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بارِ أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنارِ أُمِّ إِسحاق در چشم‌های تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقارِ أُمِّ إِسحاق دختر به خوبیِ تو این دنیا ندارد غمخوار بابا! خانه‌دارِ أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقیناً خورشیدزاده! شاهکارِ أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثارِ أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه‌ات می‌آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشیدِ رویِ بامِ دنیایِ حسینی فرزانه‌ای و ماهِ شب‌های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو، یا اینکه تو گرم تماشای حسینی؟ سر تا به پا، آیینه‌ی مادربزرگی هانیه، حسنا، زهره، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه‌ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه‌ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری‌هایی که کردی می‌توان گفت: در کودکی أمّ أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل می‌برد چادر نمازت از ملائک مأموم شب‌های مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه‌هایت پیداست در خوی تو "تقوایِ حسینی" بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل‌المتین از ریشه‌های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده! خیر مقدم ارباب‌زاده! شاهزاده! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی شکننده‌، دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتماً در هر نفس‌هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه‌ای بر شانه‌ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون! نگاهی به عوام الناس داری؟ جودِ حسن، مهرِ علی، احسانِ زهرا در تو نهفته، بی گمان "میراث داری" آيینه‌دار نور ناب پنج تن، تو زهرا، حسین و مرتضی، احمد، حسن تو از عزم جزم‌ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کَر کرد آن‌قدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سرِ بر رویِ نی، سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالَم به‌هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه‌ی ترفند تو کلی ضرر کرد با ناله‌ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت‌ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعاً کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه‌ات امروز عالَم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد... ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 ای رونق فصل بهارِ أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگارِ أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه، از دار دنیا تنها تویی دار و ندارِ أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تارِ أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بارِ أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنارِ أُمِّ إِسحاق در چشم‌های تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقارِ أُمِّ إِسحاق دختر به خوبیِ تو این دنیا ندارد غمخوار بابا! خانه‌دارِ أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقیناً خورشیدزاده! شاهکارِ أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثارِ أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه‌ات می‌آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشیدِ رویِ بامِ دنیایِ حسینی فرزانه‌ای و ماهِ شب‌های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو، یا اینکه تو گرم تماشای حسینی؟ سر تا به پا، آیینه‌ی مادربزرگی هانیه، حسنا، زهره، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه‌ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه‌ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری‌هایی که کردی می‌توان گفت: در کودکی أمّ أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل می‌برد چادر نمازت از ملائک مأموم شب‌های مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه‌هایت پیداست در خوی تو "تقوایِ حسینی" بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل‌المتین از ریشه‌های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده! خیر مقدم ارباب‌زاده! شاهزاده! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی شکننده‌، دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتماً در هر نفس‌هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه‌ای بر شانه‌ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون! نگاهی به عوام الناس داری؟ جودِ حسن، مهرِ علی، احسانِ زهرا در تو نهفته، بی گمان "میراث داری" آيینه‌دار نور ناب پنج تن، تو زهرا، حسین و مرتضی، احمد، حسن تو از عزم جزم‌ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کَر کرد آن‌قدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سرِ بر رویِ نی، سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالَم به‌هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه‌ی ترفند تو کلی ضرر کرد با ناله‌ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت‌ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعاً کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه‌ات امروز عالَم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد... ✍ مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س)🔸 جان‌ و دل شاعر، پی الهام حسین است وقتی که سرآغاز غزل، نام حسین است چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرام دلم نام دل‌آرام حسین است... هر قاعده‌ای خورده به‌هم از سر لطفش آزاد، اسيری‌ست که در دام حسین است در زمره‌ی شاهان‌ و بزرگان شده مکتوب هر نام که در دفتر خدّام حسین است اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت معيارِ خداوند اگر اسلام حسین است آغاز خوش این است که با نام حسین و پايان خوش آن است که با نام حسین است با دست علی‌اکبر و با دست رقیه رزق همه از سفره‌ی اکرام حسین است آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد ماه دوسرا، مهر جهان‌تاب، خوش آمد بیت‌الغزل هر غزل ناب، رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب، رقیه‌ست نزدیک‌ترین راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب، رقیه‌ست در باب برآوردن انواع حوائج یک‌باب خدا دارد و آن باب، رقیه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا قاب بزرگی‌ست نامی که شده زینت این‌قاب، رقیه‌ست در خلوت خود معتکف‌اند اهل‌ِ محبّت در مسجد این طایفه محراب، رقیه‌ست دردانه‌ی ارباب که با دست اباالفضل از چشمه‌ی کوثر شده سیراب، رقیه‌ست حاجت طلبیدند از او عالم‌ و آدم زیرا که فقط مهر جهان‌تاب، رقیه‌ست او آمده و خستگی عشق به در شد با خنده‌ی خود ام‌ابیهای پدر شد هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هر وقت نشسته‌ست سر شانه‌ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر آورده هرآن‌کس که پناهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی‌اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده‌مرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه... هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد ✍ مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
🔸ایام بزرگداشت ولادت حضرت رقیه (س) داشت آن‌روز زمین قصه‌ای از سر می‌خواند قصه‌ی دیگری از یاس معطر می‌خواند رخ مولود چنان با رخ مادر می‌خواند که پدر زیر لبش سوره‌ی کوثر می‌خواند خانه غوغا شده، انگار زمان برگشته نکند حضرت زهرا به جهان برگشته! فاطمه پر زده اما برکاتش باقی‌ست راه باز است؛ ببینید صراطش باقی‌ست هم خدا هست، هم این قوم حیاتش باقی‌ست حال اگر نیست پیمبر، صلواتش باقی‌ست کار خورشید به ناخواه درخشندگی است کار هر لحظه‌ی این طایفه بخشندگی است تو که بالای سرت نور امامت داری جزء این طایفه‌ای، دست کرامت داری محشری گشته به پا، باز قیامت داری چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری وقت پرواز تو افلاک به هم می‌ریزد تا می‌آیی به زمین، خاک به هم می‌ریزد آمدی نازترین یاس معطر باشی در دل خسته‌ی ما عاطفه‌پرور باشی آمدی چند بهاری گل اکبر باشی نفسی هم شده هم‌بازی اصغر باشی باز لبخند بزن! عشق خریدار تو است کاشف الکرب اباالفضل شدن، کار تو است تو که در دلبری از ما مثَل بابایی اسم بابا که می‌آری، غزل بابایی چشم بد دور! چه شیرین بغل بابایی ساده، شیرین و صمیمی عسل بابایی دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت زائری آمده در قلب تو جا می‌خواهد صحن زیبای تو را دیده، صفا می‌خواهد یک نفر آمده و اذن دعا می‌خواهد او مسیحی‌ست ولی از تو شفا می‌خواهد باز با شوق یکی چادر کوچک آورد دختری نذر نگاه تو عروسک آورد ✍ مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯