eitaa logo
کانون مداحان
25.5هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
19.4هزار ویدیو
171 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
گر چه قدم کوچک است و بار ندارد بیشتر از یازده بهار ندارد عشق تو با سن و سال کار ندارد سر کشی عشق من مهار ندارد هر که شد از عشق مست عبد حسین است هر کسی عبدلله است عبد حسین است من که پسر خوانده ی سرای عمویم ما حصل زحمت دعای عمویم دست چه باشد کنم فدای عمویم دار و ندارم همه برای عموم در سر ما فرق، بین دست و جگر نیست مرد خدا نیست آن که مرد خطر نیست حضرت عزّ و جل که ترس ندارد کوه وقار از کتل که ترس ندارد طفل حسن از جدل که ترس ندارد بچه ی شیر جمل که ترس ندارد وای اگر نیزه ای به دست بگیرم زیر و زبر می کنم به عشقِ امیرم از سر شوق است اگر که بی کفنم من مرد بی دفاع عمو حسین منم من طفل حسن زاده نه، خودم حسنم من عمه مُهیای جنگ تن به تنم من یک تنه پس می زنم به لشکر کوفه عمه سپاهت منم برابر کوفه حال که در خیمه های او پسری نیست از علی اکبرش دگر خبری نیست ماندن من در حرم چنان هنری نیست دست ضعیفم که هست اگر سپری نیست دست من از جنس دست مادر آقاست ارث قدیمی ما ز کوچه ی زهراست جان که نباشد حرم چه فایده دارد؟ بعد عمو پیکرم چه فایده دارد؟ از همه کوچک ترم چه فایده دارد؟ حبس شدن در حرم چه فایده دارد؟ عمه یسار و یمین چه قدر شلوغ است دور عمو را ببین چه قدر شلوغ است زانوی من خم شد آن سوار که افتاد از روی مرکب بی اختیار که افتاد با طرف راست یک کنار که افتاد بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد عمه ببین نیزه را به مشت گرفتند موی عموی مرا ز پشت گرفتند عمه بس است این همه تپیده شدن ها ضربه ی شمشیر ها شنیده شدن ها زیر لگدهای چکمه دیده شدن ها این طرف و آن طرف کشیده شدن ها دیر شد عمه، مرا به خویش رها کن زود برو در میان خیمه دعا کن آمد و آن تیر های جا شده را دید روی تنش زخم های وا شده را دید در بدنش نیزه های تا شده را دید دور سرش چند مرد پا شده را دید یابن خبیثه! چرا به سینه نشستی روی حسینیّه ی مدینه نشستی علی اکبر لطیفیان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
گر چه قدم کوچک است و بار ندارد بیشتر از یازده بهار ندارد عشق تو با سن و سال کار ندارد سر کشی عشق من مهار ندارد هر که شد از عشق مست عبد حسین است هر کسی عبدلله است عبد حسین است من که پسر خوانده ی سرای عمویم ما حصل زحمت دعای عمویم دست چه باشد کنم فدای عمویم دار و ندارم همه برای عموم در سر ما فرق، بین دست و جگر نیست مرد خدا نیست آن که مرد خطر نیست حضرت عزّ و جل که ترس ندارد کوه وقار از کتل که ترس ندارد طفل حسن از جدل که ترس ندارد بچه ی شیر جمل که ترس ندارد وای اگر نیزه ای به دست بگیرم زیر و زبر می کنم به عشقِ امیرم از سر شوق است اگر که بی کفنم من مرد بی دفاع عمو حسین منم من طفل حسن زاده نه، خودم حسنم من عمه مُهیای جنگ تن به تنم من یک تنه پس می زنم به لشکر کوفه عمه سپاهت منم برابر کوفه حال که در خیمه های او پسری نیست از علی اکبرش دگر خبری نیست ماندن من در حرم چنان هنری نیست دست ضعیفم که هست اگر سپری نیست دست من از جنس دست مادر آقاست ارث قدیمی ما ز کوچه ی زهراست جان که نباشد حرم چه فایده دارد؟ بعد عمو پیکرم چه فایده دارد؟ از همه کوچک ترم چه فایده دارد؟ حبس شدن در حرم چه فایده دارد؟ عمه یسار و یمین چه قدر شلوغ است دور عمو را ببین چه قدر شلوغ است زانوی من خم شد آن سوار که افتاد از روی مرکب بی اختیار که افتاد با طرف راست یک کنار که افتاد بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد عمه ببین نیزه را به مشت گرفتند موی عموی مرا ز پشت گرفتند عمه بس است این همه تپیده شدن ها ضربه ی شمشیر ها شنیده شدن ها زیر لگدهای چکمه دیده شدن ها این طرف و آن طرف کشیده شدن ها دیر شد عمه، مرا به خویش رها کن زود برو در میان خیمه دعا کن آمد و آن تیر های جا شده را دید روی تنش زخم های وا شده را دید در بدنش نیزه های تا شده را دید دور سرش چند مرد پا شده را دید یابن خبیثه! چرا به سینه نشستی روی حسینیّه ی مدینه نشستی علی اکبر لطیفیان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
نوبت عشق است عشقم با حسن سفره را وا کرده این شبها حسن صبر او رزم‌ است گرچه بی صداست صلح او روح قیام کربلاست ساختن با سوختن یک جوهر است خون این دل مثل خون حنجر است هرکه مجنون حسین و کربلاست مطمئنا زیر دین‌ مجتبی است با اجازه از علی آن صف شکن مینویسم لافتی الاحسن نامه داد و شاه را امداد کرد مذهب ما را حسن آباد کرد غربت او سِری از اسرار اوست این شلوغی حرم ها کار اوست! امشب اما تا مدینه راهیم الله الله امشب عبداللهیم کیست عبدالله عشق پنج تن حضرت باب الحسین باب الحسن یازده ساله ولی شیر نر است این نواده مثل جدش حیدر است عابد شب زنده دار هرشب است از محافظ های عمه زینب است نوجوانی ابالفضل است این؟ یا به بدر آمد امیرالمومنین؟ در رگش خون حسن جاری شده جان به قربانش چه کراری شده هست این شاخ نبات پنج تن نذر عاشورای بابایش حسن . ظهر شد دلهای عالم در تب است دست عبدالله دست زینب است یارب عاشوراست یا که محشر است یا حسن دستش به دست مادر است دونفر بالای تل باحال زار بی کسی تشنه میان کارزار دید از بالا که بلوا ساختند با سر آقا را زمین انداختند گرگ ها خون عمو را میخورند نیزه ها دائم به یک جا میخوردند اب میخواهد سنانش میدهند با نوک نیزه تکانش‌ میدهند نیزه بر کتف عمو میخورد و بعد زخم ها روی گلو میخورد بعد بر تن خون خدا پا میکشند مست های موی عمو را میکشند آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزدند پیش خشکی لبان شاه دین آب هارا شمر میریزد زمین هرچه را دارد به دعوا میبرند دزدها پیراهنش را میبرند روح قرآن زیر پا افتاده ست روی سینه شمر هم آمادست حنجر است و حنجر است و حنجر است خنجر است و خنجر است و خنجر است دید عبدالله عمو را داد زد زیر لب میگفت یا زهرا مدد ای عمو تنها نمان بین سپاه مجتبی دارد می آید قتلگاه یازده سال است دنیای منی جای بابایم تو بابای منی گرچه شمشیری ندارد نوکرت دست دارم میدهم پای سرت کاش زخم من مداوایت کند تیر روی سینه ات جایم کند غم مخور جانا فدایت میشوم من بقیع کربلایت میشوم سیدپوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
وارث دست رحیم حسن است صاحب خلق عظیم حسن است از شکوه جلواتش پیداست به خدا سیب دو نیم حسن است همه ی عرش خدا محتاج کرم طفل کریم حسن است یا "اباقاسم" "اباعَبدُالله" نقش ایوان حریم حسن است حضرت فاطمه هم گریه کن روضه ی سخت یتیم حسن است نوه ی حیدر خیبر شکن اوست حسن بن حسن بن حسن اوست غرق در رایحه ی یاس حسین مورد مرحمت خاص حسین مجتبازاده مسیحا دم شد ولی از برکت انفاس حسین نذر طفلان حسن می چرخد همه شب دسته ی دستاس حسین پدری کرده برایش همه عمر خرج او شد همه احساس حسین کرده پر جای حسن را قطعا در دل نازک و حساس حسین در دلش غیر خدا هیچ نبود رونوشتی ست ز اخلاص حسین دست خود را علمی دیگر کرد آخرین حضرت عباس حسین یک نفس تا لب گودال دوید اولین گریه کن اش شاه شهید پیش چشمان ترش طوفان شد گرد و خاکی وسط میدان شد بازوی فاطمه یادش امد دستش از پوست که آویزان شد نجمه با ناله ی وااماه اش به سر و سینه زد و گریان شد حرمله باز به زانو رفت و ..‌ کشتن طفل یتیم آسان شد طرح ذبح پسری لب تشنه دور گودال بلا عنوان شد زیر تیغ و سپر و نیزه و تیر بدن هر دوی شان پنهان شد عاقبت پیکر این طفل شهید مثل جسم عمویش عریان شد در رکاب عمویش بر نیزه سر او راهی نخلستان شد آه مثل عمویش در گودال به گمانم دهنش شد پامال علیرضا خاکساری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بگذار تا که شیرِ جمل را نشان دهم تا نعره‌ی امیرِ جمل را نشان دهم شمشیرِ بی‌نظیرِ جمل را نشان دهم عمه به روم سنِ کمم را نیاوری عباس می شوم عَلَمَم را بیاوری عمه گریست اینهمه پَرپَر نزن نشد ناخن مزن به گونه و بر سر مزن نشد حرفِ برادر است به خواهر نزن نشد با دستِ بسته سنگ به آئینه‌ات نکوب اینگونه پیشِ من به رویِ سینه‌ات نکوب زینب اگرچه دستِ پسر را مهار کرد از بسکه داد زد زِ بسکه هوار کرد دستش کشید سمتِ عمویش فرار کرد وقتی رسید تیغِ حرامی به او گرفت جایِ عموش نیزه‌ی شامی به او گرفت اُفتاد بر تنش سپرش را بغل گرفت از بینِ چکمه‌ها پسرش را بغل گرفت بر سینه‌اش همینکه سرش را بغل گرفت بوسید تا حسین گلویش یکی شدند چسبیده بود او به عمویش یکی شدند نزدیک اوست حرمله او را نشانه کرد اول نشست رویِ عمو را نشانه کرد پایین گرفت زیرِ گلو را نشانه کرد تیرِ سه‌شعبه قلبِ عمو را درست زد ای خاک بر سرم دو گلو را درست زد حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
پرچم سبز افتخار حسن نور در نور یادگار حسن روح بی باک ذوالفقار حسن مردِ رزمِ جملْ شکار حسن چون پدر از سقیفه بی زار است یازده ساله مرد پیکار است عزت مجتبی ست عبدلله روح قالو بلاست عبدلله سپر نیزه هاست عبدلله غرق خون خداست عبدلله از لبش یا حسین می بارد دست از این عشق بر نمی دارد ناگهان دید کربلا لرزید عمو افتاد خیمه ها لرزید دست عمه که بی هوا لرزید تن فرزند مجتبی لرزید عمو از صدر زین غریب افتاد گیر یک عده نا نجیب افتاد خسته از زخم ها عمویش شد نیزه ای تشنه ی گلویش شد هر چه شمشیر روبه رویش شد وای من پنجه پنجه مویش شد داد زد لا اُفارِقُ عَمي تا ابد لا اُفارِقُ عَمي گفت بر نسل خویش می نازم جملی از دوباره می سازم نیزه ها، من هنوز سربازم دست ها را سپر می اندازم تا عمو لحظه ای بیاساید یا ز گودال پا شود شاید سنگ ها بگذرید از سر او نیزه ها پاشوید از بر او جای سالم بود به پیکر او؟ رفته از حال،عمه خواهر او بدنش را به خاک ها نکشید رمقی نیست در تنش بروید من یتیمم پسر نمی خواهی؟ من که هستم سپر نمی خواهی؟ دست من را مگر نمی خواهی؟ عکسی از پشت در نمی خواهی؟ پدرم بغض های خود را برد حسرت کوچه را فقط می خورد استخوان های دست وا اُمّا لحظه اي كه شكست وا اُمّا تنش از هم گسست وا اُمّا حرمله حاضرست وا اُمّا هدف تیر سهمگین گردید با عمو نقش بر زمین گردید حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اگر که رعیت ارباب رعیت حسن است بدست سینه زنان برگ دعوت حسن است بساط گریه ی هیئت ز برکت حسن است تمام ماه محرم روایت حسن است حسینیه حسنیه ست خانه دل ماست مقام صلح حسن همطراز عاشوراست سپرده دست حسینش اگر پسرهارا برای معرکه ها نذر کرده سرهارا چه بهتر است نبندنداین گذرهارا که شرمسار نسازند خون جگرهارا به دست های عقیله ست دست عبدالله امید کل قبیله ست دست عبدلله به سن و سال کمش غیرت حسن دارد خلاصه ای ز کرامات پنج تن دارد عجیب حال و هوایی جمل شکن دارد کفن برای چه وقتی که پیرهن دارد نگاه میکند از تل تمام قائله را شنیده از سوی میدان صدای هلهله را دوید و دید به مقتل سروصدا مانده عموی بی کفنش زیر دست و پا مانده هزارو نهصد و پنجاه زخم جا مانده چقدر میزند اورا سنان وامانده عموش در ته گودال پاره پاره تن است برای غارت پیراهنش بزن بزن است کسی نشسته به سینه که خنجری بکشد به قصد قرب به رگ های حنجری بکشد درست در جلوی چشم خواهری بکشد نشد حسین نفس های آخری بکشد رسید سینه زنان لا افارق العمی سپاه کوفه بدان لا افارق العمی کشید دست خودش را سپر درست کند سپر برای عمو نه پدر درست کند پناه بر بدنی محتضر درست کند به گریه مرهم چشمان تر درست کند دوباره حرمله با یک سه شعبه بلوا کرد یتیم را بروی سینه پدر جا کرد سید پوریا هاشمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گر چه قدم کوچک است و بار ندارد بیشتر از یازده بهار ندارد عشق تو با سن و سال کار ندارد سر کشی عشق من مهار ندارد هر که شد از عشق مست عبد حسین است هر کسی عبدلله است عبد حسین است من که پسر خوانده ی سرای عمویم ما حصل زحمت دعای عمویم دست چه باشد کنم فدای عمویم دار و ندارم همه برای عموم در سر ما فرق، بین دست و جگر نیست مرد خدا نیست آن که مرد خطر نیست حضرت عزّ و جل که ترس ندارد کوه وقار از کتل که ترس ندارد طفل حسن از جدل که ترس ندارد بچه ی شیر جمل که ترس ندارد وای اگر نیزه ای به دست بگیرم زیر و زبر می کنم به عشقِ امیرم از سر شوق است اگر که بی کفنم من مرد بی دفاع عمو حسین منم من طفل حسن زاده نه، خودم حسنم من عمه مُهیای جنگ تن به تنم من یک تنه پس می زنم به لشکر کوفه عمه سپاهت منم برابر کوفه حال که در خیمه های او پسری نیست از علی اکبرش دگر خبری نیست ماندن من در حرم چنان هنری نیست دست ضعیفم که هست اگر سپری نیست دست من از جنس دست مادر آقاست ارث قدیمی ما ز کوچه ی زهراست جان که نباشد حرم چه فایده دارد؟ بعد عمو پیکرم چه فایده دارد؟ از همه کوچک ترم چه فایده دارد؟ حبس شدن در حرم چه فایده دارد؟ عمه یسار و یمین چه قدر شلوغ است دور عمو را ببین چه قدر شلوغ است زانوی من خم شد آن سوار که افتاد از روی مرکب بی اختیار که افتاد با طرف راست یک کنار که افتاد بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد عمه ببین نیزه را به مشت گرفتند موی عموی مرا ز پشت گرفتند عمه بس است این همه تپیده شدن ها ضربه ی شمشیر ها شنیده شدن ها زیر لگدهای چکمه دیده شدن ها این طرف و آن طرف کشیده شدن ها دیر شد عمه، مرا به خویش رها کن زود برو در میان خیمه دعا کن آمد و آن تیر های جا شده را دید روی تنش زخم های وا شده را دید در بدنش نیزه های تا شده را دید دور سرش چند مرد پا شده را دید یابن خبیثه! چرا به سینه نشستی روی حسینیّه ی مدینه نشستی علی اکبر لطیفیان *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*