﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
آینه هویدا شد
شبانه تا که درِ رحمتِ خدا وا شد
تمام شهر ، درون قنوت او جا شد
خیال کردم ، سجاده بود ، اما نه ...
درِ بهشت خدا بود نیمه شب وا شد
دوباره آینه در سجده ی عمیقی رفت
و بین عرش ، خدا غرق در تماشا شد
چکید نم نمِ باران به روی سجاده
و ساحلی که محلِ نزولِ دریا شد
بلند تا که شد از سجده؛ مرتضی را دید
دوباره آینه در آینه هویدا شد
دوباره نوبتِ دیدارِ سوره ی کوثر
دوباره نوبتِ دیدار ِ نقطه ی با شد
گذاشت کیسه ی نان را به شانه ی مولا
میان کوچه شمیمِ بهشت ؛ برپا شد
و باز کاسه ای از اشک ؛ پشت مولا ریخت
دعای بدرقه ی راه ؛ اشکِ زهرا شد
همیشه می شد ؛ زیبا بماند این دنیا
ولی چه حیف که هجده بهار زیبا شد
سید امیرحسین فاضلی
#سید_امیرحسین_فاضلی #شعر_شهادت_حضرت_زهرا #شعر_شهادت_حضرت_صدیقه_طاهره #شعر_شهادت_مادر_سادات #فاطمیه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#سید_امیرحسین_فاضلی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با اینکه روی دامن خود نور قمر داشت
بر خانه ی خورشید، همه عمر نظر داشت
در کلِ مدینه فقط او بود که یک عمر ...
در خانه ی خود، بعدِ سحر نیز قمر داشت
گاهی به لبش (ها قَمَرٌ کَیفَ قَمَر) بود
گاهی به لبش (ها عَلیٌ کَیفَ بَشَر) داشت
هر کس نتواند بشود مادر زینب ...
او بود که نقاشِ ادب بود و هنر داشت
تنها نه خودش، بلکه به نور قمر او
از جاده ی او اُمّ وَهَب نیز گذر داشت ...
چون تابشِ خورشید به هر خار و به هر سنگ
سوزِ دل او در دلِ مَروان هم اثر داشت
زهرا به کنار پسرش آمد و او نیز
انگار نه انگار خودش چار پسر داشت
سِرّی است که در خاک مدینه ز جهان رفت
از تربتِ زهرا به گمانم که خبر داشت ...
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*