eitaa logo
کانون مداحان
26.3هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
20.6هزار ویدیو
190 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ________ برخیز جان فاطمه اینجا نمان برو بگذار روی خاک مرا نیمه جان برو هی آه می کشی و تنم لرزه می کشد قربان مهربانی ات ای مهربان برو دستم بریده و کمرت را شکسته اند برخیز ای شکسته دل قد کمان برو بیرون مکش یکی و دوتا نیست تیرها جانم فدات ناله مزن این چنان برو این هرزه چشم ها به حرم چشم بسته اند برگرد خیمه زود نمانده زمان برو خون گریه های چشم ترم نذر زینب است آقا به جان خواهر تنهایمان برو برخیز و بی کسی حرم را نظاره کن زینب کجا و صحبت نامحرمان برو از من گذشت غربت و در انتظار توست گودال خون و نیزه و سنگ و سنان برو من سر به زانوان تو دارم چه ماتم است الشمرُ جالسٌ…سر تو ناگهان…برو 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم زخمی مرثیه های شب تاسوعاییم عشق عباس شکیبایی و سرزندگی است روضه ی امشب ما روضه ی شرمندگی است تن بی بال و پرت قاتل ارباب شده ست از خجالت همه ی قامت تو آب شده ست لب آبی و لبت سوخته از بی آبی تکیه گاه منِ دلتنگ چرا می خوابی؟ همه ی علقمه پر نقش شد از بال و پرت همه ی خون تنت ریخته از فرق سرت اولین بار کنار تن تو لرزیدم سوختم تا که تن سوخته ات را دیدم داغ تو بر کمرم مانده و سنگین شده است این فرات است که از خون تو رنگین شده است می کشم تیر ز چشم تو به چشمی پر اشک مرثیه خوانده برای منِ دلسوخته، مشک از گلو و سر و چشم و دهنت خون زده است صبر کن نیزه ای از پشت تو بیرون زده است خطِ خون مانده ز بی دستی تو دور و برم سینه خیز آمده ای مشک به لب سمت حرم خیمه با رفتن تو ضربه ی بد خواهد خورد دخترم بی تو از این قوم لگد خواهد خورد لشکر حرمله آماده ی غارت شده است تو که بی دست شدی حرف اسارت شده است فکر کن بی من و تو شمر چه ها خواهد کرد حرمله را به حرم زود رها خواهد کرد از همین لحظه النگوی رقیه پر زد خواهرم باز گره بر گره ی معجر زد با شکاف سر زاری که تو داری چه کنم؟ با سرت در گذر نیزه سواری چه کنم؟ به سر سوخته ات زخم جبین می افتد بیشتر از سر من روی زمین می افتد شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
تشنه لب بودیم، باران و نم دریا رسید راه را گم کرده بودیم عاقبت آقا رسید   خواستیم از کوثرِ ساقی کوثر جرعه ای آب سرداب ابوفاضل به این دنیا رسید   سجده بر پاهای او صد جعفر طیار ساخت وقت یا عباس گفتن، بال از بالا رسید   سرنوشت ما گره خورده به ابروی کسی که به نام نامی او، رسید   در میان صحن او گفتیم باهم یاحسن  پشت آن جانم حسن‌های خود زهرا رسید   گریه کردیم و قسم دادیم بر ام البنین گریه کردیم و فقط زهرا به داد ما رسید دستهایش را گرو در محضر زهرا گذاشت بهر هرکس دیر بر اربابمان فردا رسید   العطش، وای العطش، وای العطش، وای العطش تشنگی مان بیشتر شد چون شب سقا رسید   آب مشکش ریخت اما آبرویش که نریخت مشک بی آبش اگر چه دیرتر ...اما رسید   آنقدر محکم عمودی را به فرق او زدند  که شکاف بین ابرویش به آن پهنا رسید شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هرکسی رفت بدنبال تو راهش وا شد هرکسی بوسه به پای تو نزد رسوا شد آب محتاج لب توست نه تو محتاجش! لب خشکیده ی تو داغ دل دریا شد پسر چهارم زهرایی و ابن الزهرا بودنت مایه‌ی امید بنی الزهرا شد.. جا روی چشم تر مهدی زهرا دارد آن عریضه که به دستان شما امضا شد بخدا مثل تو در بین برادرها نیست بخدا داشتنت حسرت خواهر ها شد اهل حاجت همه‌ی سال به کس رو نزدند صبر کردند همه تا شد تا قیامت جلوی هیچ کسی خم نشود قد هرکس جلوی پرچم سبزت تا شد من ندادم به سکینه قسمت! میترسم یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد تو از اول حسنی بودی و دیدند همه چقدر تیر براین پیکر زخمت جا شد ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ تا سایه ی تو از سر این کاروان رفت از ترس رنگ از صورت نیلوفران رفت اینکه به من خواهر نگفتی بر دلم ماند حسرت به دل از پیش تو این قد کمان رفت تیرِ کمان هم داشت شوق ابرویت را که پر درآورد از کمان تا آن کمان رفت دست تو که افتاد ، دستِ کوفه سمت پوشیه ی حوریه ی این خاندان رفت تو علقمه بودی ندیدی من که دیدم با خنجری سمت حسینم ساربان رفت من را به جبرِ کعب نی بردند آخر بلبل کجا با میل خود از بوستان رفت؟! فهمیدم از طرز نگاهت روی نیزه تیری که تیرانداز زد تا استخوان رفت ای محرم زینب خبر داری که زینب وقتی نبودی مجلس نامحرمان رفت؟! ام البنین باور نکرد اما پس از تو زینب به سمت کوفه با شمر و سنان رفت   🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ اول به زینبش دم در احترام کرد با اذن او ورود به بیت‌الامام کرد تا خاطرات شعله‌ور از یادها رود معروف شد به اُم‌ّ بنین، ترک نام کرد از او سزاست درس بگیرند مادران نامادری که مادری‌اش را تمام کرد حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد آمد بشیر و مادر سقا فقط سوال از سرورش حسین علیه‌السلام کرد در امتداد خون شهیدان کربلا با اشک در مقابل دشمن قیام کرد با چار مصرعی که فدای حسین شد این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ کوه می سازد نگاهِ دلنشینت کاه را یوسفِ گمگشته کرده با تو پیدا راه را عشق در ذاتِ تو معنا می کند الله را ماهِ هفتادو دو تن! شرمنده کردی ماه را ای دلاور! خوب عهدی با برادر داشتی جای دست، از تیر دستان روی پیکر داشتی جذبه ی ماهیِ و چشمِ آسمان طنّازِ توست طایرِ قدسیّ و دل جولانگهِ پروازِ توست از ولادت تا شهادت زینبت دمسازِ توست واژه ی باب الحوائج در لقب اعجازِ توست جایگاهت بس رفیع است و مقامت محترم می شود در کربلا نامِ تو سقّای حرم اسوه ی عشق و ادب هستی و تندیسِ وفا در مقامِ بندگی آیینه ی روی خدا آمدی ساقی شوی در خیمه ی آلِ عبا تا بریزد خونِ پاکت در زمینِ کربلا در لقب سقّا وُ صدّیق، عبدصالح، مستجار خشمِ سختِ ابروانت مثلِ تیغِ ذوالفقار هر که کوبیده درِ تو دستِ خالی بر نگشت در تمامِ عمرِ خود بیچاره و مضطر نگشت هست بیچاره هر آنکه سائلِ این در نگشت هر که از عشقت چشیده، عاشقِ دیگر نگشت نیست روزی که صدایت نشکفد در جانِ ما ماهِ ما گنجینه ی عشق است در ایمانِ ما دوست و دشمن نهند انگشتِ حیرت بر دهن هم علمدار حسین و هم وفادارِ حسن کربلا همپای ارباب و شهیدِ بی کفن او که دارد زخم از اهلِ شقاوت بر بدن در بلا جان داد و امّا بنده ی کافر نشد تا ابد شرمنده ی روی علی اصغر نشد عشق در اعماقِ جانش شور و بلوی می کند چیست در نامش مگر اینگونه غوغا می کند قفلِ هر چه بسته را با چشمِ دل وا می کند کورِ مادر زاد را با عشق بینا می کند بس که نامِ یا ابَاالفضل آفتابِ رحمت است ماه و خورشید و فلک بر گردِ او در حرکت است ای خوشا آنکه به لطفِ درگهش امید داشت در نگاهِ آسمانشِ هم مَه و خورشید داشت او که از دست حسینش لوحی از تایید داشت جرعه جرعه عشق را در ساغرِ توحید داشت تا که تصویرش دلِ آیینه ی آب آمده است جان او از آهِ طفلان در تب و تاب آمده است! 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ اگر دردمندی اگر بی قراری.. اگر سربه زیری اگر شرمساری... اگر زخم خوردی اگر پرغباری.. چرا ناامیدی؟ابالفضل داری! بده دست خود را برو با ابالفضل بزن روی سینه بگو یا ابالفضل خوشا این کرامت خوشا این گدایی نمیپرسد از تو که هستی؟ کجایی؟ به یمن ابالفضل در کربلایی خیال تو راحت که حاجت روایی نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها که قرص است بر او دل ارمنی ها همه با مرامان اسیر مرامش همه نامداران گرفتار نامش حسین است امامش فدای امامش غلامم غلام غلام غلامش ابالفضل لنگر حسین است کشتی بقول رفیقان ابالفضل مشتی هوا داغ داغ و حرم قحط آب است علی بی قرار و پریشان رباب است عمو تشنه را آب دادن ثواب است ببین هرطرف را که دیدم سراب است بیا مشک بردار جان رقیه که زخم است دیگر دهان رقیه.. 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ طاق ابرویت مرا سمت مصلی می کشد اشک، چشمان تو را مانند دریا می کشد از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری عکس مشکی را به روی خاک صحرا می کشد ماه جایش آسمان است علتش این است اگر آسمان دارد تو را بالا و بالا می کشد یک عمود آهنین آمد سرت پاشیده شد ناله ات امّ البنین را دارد این جا می کشد راهزن هایی که دور پیکرت حلقه زدند کارشان در علقمه دارد به دعوا می کشد تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود یک به یک از پیکر تو تیرها را می کشد سینه و پهلوی تو بوی مدینه می دهد می کشی درد عجیبی را که زهرا می کشد رفتی و چشمان هرزه روی زینب باز شد نا نجیبی بی حیایی را به معنا می کشد 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ برسر نعش گل ام بنین غوغا شد همه گفتند:حسین بن علی تنها شد تاکه حیرت زده دردشت دودستت دیدم گفتم ازیوسف من یک اثری پیدا شد صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله‌ها این چه شوریست که درلشگریان برپاشد تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت خیزازجا و ببین پشت حسینت تا شد از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست این همه تیر کجای بدن تو جا شد با چه بغضی زده این ضربه خدا می‌داند که ز فرق سر تو تا به ابرو واشد صورت تو اثر از چادر خاکی دارد گوئیا سجده تو بر قدم زهرا شد گوئیا لشگری از پیکر تو رد شده اند زیر پا خطبه ترویه تو امضا شد بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم صحنه قتلگهت علقمه نه دریا شد 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ این جوان کیست که آتش به فرات افکنده ست آه و فریاد و فغان در عرصات افکنده ست این جوان کیست که آتش زده نخلستان را متحیر بنموده ست به خود میدان را خوبرویان ِ عرب ماهِ منیرش خوانند در نِـیستان شجاعت همه شیرش خوانند خبر آمد اسَدالله به میان آمد از سراپرده برون مست و خروشان آمد که ابالفضل گرفته ست علم بر دوشش آنکه پیغمبر و زهرا و علی مدهوشش مشک بر دوش و چنان زین و حمایل محکم سر پر اندیشه و از شوقِ حرم دل محکم مست می آید و میخواند مزّمّل را تشنه آید که به آتش بکشاند دل را او رسیده ست به«قَد اَفلَحَ مَن زَکّــٰـهٰا» متبلور شده در «مُنـذِرُ مَن یَخشـٰـها» قل هوالله به لب تا که گشاید در را مرتضی آمده از جا بکند خیبر را ذوالفقاری به کف آماده ی میدان عباس رخ برافروخته و مست و غزل خوان عباس به رجز خوانی او اهل حرم دل مشغول وقت میدان شدنش فاطمه هم دل مشغول مشک یعنی همه ی عشق و تمامیّت او مشک کانون حماسه ست به حیثیت او مشک بر دوش و چنان زین و حمایل محکم سر پر اندیشه و از شوق حرم دل محکم آه از آن لحظه که خورشید ز زین افتاده ماه با پیکر زخمی به زمین افتاده نبضِ تاریخ و لهوف از ضربان افتاده روحِ تشریح فرات از هیجان افتاده این جوان کیست که کونین گریبان چاکش روز محشر شهدا معتکف ادراکش خوش به آن لحظه که دست از تن پاک افتادش حضرت فاطمه آمد به مبارک بادش آفرینش همه مجذوب کراماتش بود کربلا شرح ِ مفاتیحِ روایاتش بود این جوان کیست که آتش به فرات افکنده ست آه و فریاد و فغان در عرصات افکنده ست این جوان کیست که آتش زده نخلستان را متحیر بنموده ست به خود میدان را 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده آب از هُرم ترک‌های لبت آب شده بعد از آنی که تو لب‌تشنه عطش را کشتی تشنه لب ماندن ساقی همه‌جا باب شده بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آب برکه از شوق رخت خانۀ مهتاب شده این فرات است که از درد غمت ای دریا بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیست دل اهل حرم از داغ تو بی‌تاب شده تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نماز همه گفتند که ابروی تو محراب شده صحنه‌ای که کمر کوه شکست از غم آن عکس تیری‌ست که در دیدۀ تو قاب شده 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو رفتم فُرات را به حضورت بیاورم تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی با این حساب من شده ام از تبارِ تو 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ امشب شبی ست تا که من از خود گذر کنم امشب همان شبی ست که باید خطر کنم وقتش رسیده است همان فرصت ِ زلال امشب همان شب است شب وجد و شور و حال ساقی برون ز خیمه شد و ساغری به دست ساقی برون ز خیمه نشسته ست مستِ مست ساقی نشسته جمله ی مستان به گرد او امشب تمام ِ باده پرستان به گرد او لبریز تر نموده ولی باده ی زُهیر «مِی» ریخته ست بر سر سجاده ی زُهیر ساقی نشسته است لب شاطی الفرات مدهوش کائنات شد و محوِ ممکنات ذُخـر الحسین ساقی ِ عطشان کربلاست عباس نازنین که غزل‌خوان ِ کربلاست امشب غزل غزل به «مِی»آمیزد آن عزیز شهد و شرر به کام جهان ریزد آن عزیز مِی ریزد از سبوی ولایت بیا بنوش امشب بخوان حکایت ِ آن مرد «مِی»فروش شعر آن چنان بخوان که شرر بارد از دهن نام آن چنان ببر که بلرزد تن و بدن عباس ای روایت مجنون کربلا شورِ حجاز و ضربِ همایون کربلا شمس و قمر سُرادِقِ شَطحُ الشمایلت خورشید و ماه آینه دارِ مقابلت مصداق ِ عارفانه ی ایمان و غیرتی مفتاح و مبتدایی و روح بصیرتی دنیا مقابل کَرمت شعر مبهم است در لجّه ی تو جوشش شط العرب کم است هو یا علی مدد مدد ای تک سوار عشق هو یا علی مدد مدد ای ذوالفقار عشق عباس ای سرود حماسی مرتضی منظومه ی بلند شهامت ،یلِ وفا باب الحوائج ستی و دنیاست در تو گُم دل میرود ز دست برای شب نهم امشب شب نهم پرِ احساس میشویم باده گسار حضرت عباس می‌شویم ساقی سرت سلامت از آن باده می دهی یک جرعه زان شراره ی آماده میدهی ساقی نشسته است لب شاطی الفرات مدهوش کائنات شد و محوِ ممکنات ذُخـر الحسین ساقی عطشان کربلاست عباس نازنین که غزل‌خوان ِ کربلاست 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ دستی برای جستجو از دست داده چون پیکرش را مو به مو از دست داده چشمان خود را با همان تیری که آمد غرقِ شتاب از روبرو، از دست داده بی خاصیت! افتاده گریان؛ پاره پاره مَشکی که دیگر آبرو از دست داده تعریف خواهد شد پس از این نام ِ «سقا»: لب تشنه مردی که گلو از دست داده در خیمهٔ تاریخ ما هم تشنه ماندیم در علقمه ساقی سبو از دست داده یک تیرِ گریان در دهانش گیر کرده دیگر توانِ گفتگو از دست داده آمد برادر... إنکسارش کشت ما را قامت-خمیده؛ رنگ و رو از دست داده اربابمان تنها نه که یار و علمدار پشت و پناهش را بگو از دست داده شد خیره بر ماه و سپس زد زیر گریه آخر رقیه(س)-جان؛ عمو از دست داده! 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
طفلان حرم بعد تو ماتم‌زده بودند خواب همه را بعد تو بر هم زده بودند با حال پریشان و دل شعله‌ور از آه آتش به دل عالم و آدم زده بودند در خیمه فقط حرف عمو بود، عمو بود آه از تو فقط، از تو فقط دم زده بودند بعد از تو چه سخت است بخواهم بنویسم بر صورتشان سیلی محکم زده بودند آن روز غم‌انگیزترین روز جهان شد آن روز ملائک همگی غم زده بودند نام تو پس از نام حسین بن علی بود بر سر در هر خیمه دو پرچم زده بودند انگار علی بود نه انگار تو بودی «سقای حرم میر و علمدار تو بودی» *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ________ منم ماه بنی هاشم که عباس است نام من بود ام البنین مام و، علی باب کرام من من آن سرباز جانبازم که از لطف خداوندی لبالب از می حب حسینی گشته جام من من آن مرد سلحشورم که بهر کشتن دونان بود شمشیر تیز شاه مردان در نیام من من آن شیرم که چون افتد به دامم دشمن قرآن نباشد بهر او راهی که بگریزد ز دام من من آن علمدارم که اندر عرصۀ هیجا سر دو نان، چو گویی، نرم گردد زیر گام من بود این افتخارم بس، که گوید خسرو خوبان بود عباس نام آور نگهبان خیام من غلام و جان نثار و چاکر و عبدم به دربارش که اندر رتبه شاهانند در عالم غلام من ندادم تن به زیر بار ظلم و ذلت و خواری که بر ذرات عالم گشته واجب احترام من نکردم بی وفایی با حسین، آن خسرو خوبان به عالم گشت ثابت زین فداکاری مقام من نخوردم آب و، دادم تشنه جان و، در درون آب ز سوز تشنگی می سوخت بهر آب کام من نگردد خوار و زار و زیردست ظالمان هرگز نماید پیروی کردار هر کس بر مرام من رسان (ژولیدۀ ) محزون درورد گرم و بی پایان به نزد دوستان من پس از عرض سلام من 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ____ دل بـــه دریـــا زد و دریـــای دعا پشـــت سرش یـارب او را بـــه سلامـــت برســـان از ســـفرش مـــاه اگـــر رفـــت کواکـب هـــمه سـرگردان اند مـــاه رفـــت از حـــرم و اهــل حـــرم منتظرش عهد کـــرده ست و مـهم نیست اگر در مـــیدان لشـــکری عهد شـــکن حلقه زند دور و برش چه تـــرک ها کـــه عـــیان بود به روی لـــب او چه شـــررها که نهان شــعله کشید از جــگرش آســـمان تـــیره شـــد از تـــیر بـــه آنـــی، امـــا این علمدار حسـین است، چه باک از خطرش؟ دسـت عــباس در آخـــر گـــره از کـــار گـــشود کـــه یـــدالله عــلی بـــوده و این هم پســـرش دســـت در آب فـــرو بـــرد و خـنک بـــودن آن آتــــش بـــیشـــتـری زد بـــه دل شـــعـله ورش گفت ای آب تو اینجایی و عالم تشنه است؟ غرق در جوش و خروشت شده ای! کو ثمرش؟ خاک هم خاک به سر ریخــت از آهی که کشید آب هـــم آب شـــد از دیـــدن چشـــمان تـــرش آمـــد از علقمه بـا دســـت پـــر امـــا افســـوس چـــه امـــید اســـت بـــه دنـیا و قضا و قدرش رفـــت از دســـت دو دسـتش، مگر از پا افتاد؟ گـــفت ای نفــس غمی نیست به دنـدان ببرش از چه خم شد؟ به گــمانم که کمی چشمانش... ناگهان آه‌...چـه گـویم کـه چـه آمـد بـه سرش؟ حکم جان داشت در آن غائله آن مشک، چطور آن ســر و چشــم و دوتا دست نگردد سپرش؟ چـــه غـــریبانه زمـــین خورد به یاری حســین چـــه دلـــیرانه وفـــا کـــرد بــه عــهد پـــدرش آســـمان تـــاب نیـــاورد و ز غــم خـــون بارید چــون که می دید چه ها کرده زمین با قمرش آبـــرو یـــافـــت ابالفضـــل اگـــر از مــادر خود بـــر جـهـــان فخــر کــند ام بنیـن بـــا پســرش یـــا اخـــا گـــفت ولـــی بی رمـــق و آهـســـته مــی رود بـــاد بـــه خـــیمه برســـاند خـــبرش 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ____ جمع کن طوری بساط منبری افتاده را اینقدر برهم نزن پلکِ تری افتاده را با تکان های سرت اوضاع، بدتر میشود روزی صحرا نکن فرقِ سری افتاده را مجلس ترحیم من برپا شد و هُو می کنند چون کنارم دیده لشکر، لشکری افتاده را دل به دست آوردی عباسم ولی رسمش نبود دست بر پهلو کشاندی مادری افتاده را از کمر افتاده ام با صورت افتادی زمین؟ نیزه ها پُر کرده زیرِ پیکری افتاده را مشک تو پاره تر از این می شود بردارمش ساختی کار رباب و اصغری افتاده را دست.خالی آمدم تشییع تو شرمنده ام برده ام بین عبا پیغمبری افتاده را ما که دست یاعلی دادیم... پاشو یاعلی! تا نبرده ساربان انگشتری افتاده را چشم هایت تیر خورده تا به روی نیزه ها زیر دست و پا نبیند دختری افتاده را از تو پنهان نیست پیدا می کند زینب، دگر در حراجی های کوفه معجری افتاده را 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ____ دو چشم مست تو وقتی به ما نگاه انداخت بساط گریه ی ما را دوباره راه انداخت گریز روضه به عباس خورد و مرثیه خوان شرار شعله ی غم را به کوه کاه انداخت رسید روضه به آنجا که آب شد نایاب شکست بغض و نفس را به چنگ آه انداخت عطش که شرم نمی‌کرد تیر خواهش را به سوی حنجر اطفال بی پناه انداخت به ما سپرد عطش را خودش به علقمه رفت گرفت مشک و علم را به دوش ماه انداخت به سمت علقمه آمد علی تبار یلی که مرگ را به سراسیمه در سپاه انداخت به هر طرف که روان شد گریختند از او هراس را به دل خلق رو سیاه انداخت چنان شبیه علی تیغ زد که دشمن را میان ساقی و سقا به اشتباه انداخت نخورد آب که او را زلال آب فرات به یاد اصغر معصوم بی گناه انداخت دریغ و درد که تیری رسید و یوسف را به انزوای بدون امید چاه انداخت امان از آن دم تلخی که گفت اخا ادرک نگاه ملتمسش را به خیمه گاه انداخت 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
. العطش خیمه ها، ناله و اشک رباب ساقی لب تشنه رفت، در پی یک قطره آب زاده ام البنین رفت ولی بر نگشت سوخت دل مادری آب میسر نگشت امید زینب شد نا امید جی بالماء لسکینه ای شهید موج دریا، مشک سقا، اشک زهرا یا ابالفضل، یا ابالفضل، یا ابالفضل مشک و علم یک طرف، دست قلم یک طرف العطش کودکان بین حرم یک طرف ناله ی ادرک اخاک، می رسد از علقمه زاده ی ام البنین شده پسر فاطمه ابروی پیوسته شد جدا کربلا تازه شد کربلا ای تشنه لب، عشق زینب، کاشف الکرب یا ابالفضل، یا ابالفضل، یا ابالفضل در پی روح خدا، سوی خدا می رویم همچو شهیدان سوی، کرب و بلا می رویم جان و دل عاشقان، نذر رضای ولی نذر علمدار عشق، حضرت سید علی همراز گلهای پرپرم، سرباز گمنام رهبرم آخر شهیدم می کند عشق ولی چشم من و فرمان تو سید علی یا اباالفضل .👇 شور بسیار زیبا _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ سید مجید بنی فاطمه العطش کودکان ، ناله و اشک رباب 2 ساقی لب تشنه رفت،در پی یک قطره آب زاده ی ام البنین ، رفت ولی برنگشت سوخت دل مادری ، آب و میسر نگشت امیدخیمه شد ناامید،جی بلما لسکینه ای شهید موج دریا ، مشک سقا ، اشک زهرا یا ابوالفضل 3 مشک و علم یک طرف دست قلم یک طرف العطش کودکان ، بین حرم یکطرفه ناله ی ادرکنی اخی ، میرسد از علقه زاده ی ام البنین ، شد پسر فاطمه آبروی پیوسته شدجدا کربلا ، تازه شد ، کربلا ای تشنه لب،عشق زینب،کاشف الکرب یا ابوالفضل 6 بعد تو دیگر حسین ، بی کس و تنها شده پای حرامی ببین ، بین حرم وا شده کرببلا والسلام ، کار حسین شد تمام میرود امشب اسیر ، زینب او سوی شام ( ای وای از )3 چشم نامحرمان ای وای از خنده های سنان تا سقا رفت ، حرمت ها رفت یا ابوالفضل .... علیه_السلام . مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
؛ ؛ ؛ عباس! تو را اگرچه در دل غوغاست شمشیر اگرچه در کفت بی پرواست یک امشب را ز دشمنان مهلت گیر حرّ بن یزید، صبحِ فردا با ماست ✍ . 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تو نور چشم،ام البنینی یار حسین و،حامی دینی بین همه مردم بود این نکته رایج مولی ابوفاضل تویی باب الحوائج نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ تویی ز نسل،حیدر کرار در کربلایی،میر و علمدار تو بر حسین آرام جانی یا اباالفضل تو ساقی لب تشنگانی یا اباالفضل نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ دیدی به خیمه،اطفال عطشان اشک تو می ریخت،به سان باران خون شد دلت از بهرشان در آن بیابان رفتی تو تا آب آوری از بهر طفلان نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ در وقت برگشت،خون شد دل تو دشمن شرر زد،بر حاصل تو در بین نخلستان دو دست تو جدا شد فرق تو با عمود آهنین دوتا شد نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ با تیر کینه،شد پاره مشکت ریزد از این غم،از دیده اشکت نقش زمین گردیده ای ماه مدینه شرمنده گردیدی تو از روی سکینه نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ تا که شنیده،ادرک اخایت گفتا برادر،جانم فدایت آمد سراسیمه کنارت یا اباالفضل با دیدنت شد بی قرارت یا اباالفضل نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ آمد حسینت،قلب شکسته کنار جسمت،از پا نشسته تا پیکر بی دست تو حسین بدیده کنار پیکرت شده قامت خمیده نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ گفتا برادر،جانم فدایت کنارت عباس،گریم برایت عباس من برادرم بنگر به حالم قامت خمیده گشتم و بشکسته بالم نور دو عینی،جان حسینی یا ابوفاضل۲ 🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
. 🏴 یا حضرت عباس علیه السلام 🏴بند اول با چشم پر اشک ، از خیمه رفتی رو دوشته مشک ، از خیمه رفتی تو تربیت شدی که سقا باشی اینجا و اینکه باشی تکیه گاهه آل طاها امید خیمه گاهی و قلب لشکر ای قمر هاشمیون یابن الحیدر بحر حیایی و وفاداری عباس تو غیرت اللهی علمداری عباس وَاللهِ اِن قطعتموا یمینی اِنّی اُحامی ابدا عن دینی یا سیدی یا سیدی یا ابوفاضل 🏴بند دوم در راه دین تو ، دِینت ادا شد فرقت شکست و ، دستات جدا شد نشسته رو جبینه تو خونت ابالفضل فدای اون حال دگرگونت ابالفضل کی زده به چشمت اخا تیر واویلا جلو چشام شدی زمینگیر واویلا کی زده به فرقت عمود آهنین از روی زین با صورت افتادی زمین تا که ندا دادی ادرک برادر دیدم سرتو رو دامان مادر پاشو اخا پاشو اخا پاشو ابالفضل 🏴بند سوم خون شد دلم از ، تیره تو چشمات دیدم رو این خاک ، افتاده دستات نگو که اینجا میمونی خیمه نِمیری نگو که از خجالتت داری میمیری تیر عدو مشک تورو پاره کرده خجالتی که میکشی واسم درده حال منو ببین تمومه امیدم تا شنیدم نالتو خیلی رنجیدم بیتاب و حیرونم جانم ابالفضل دلخونی دلخونم جانم ابالفضل پاشو اخا پاشو اخا پاشو ابالفضل 🏴بند چهارم پشت و پناه و ، یارم ابالفضل بعده تو زاره ، کارم ابالفضل برادرم ای همه نیروی سپاهم نرو که بی تو ناامید و بی پناهم اِنکسر ظهری و حُقت حیلتی نمیده بم بعد تو دشمن مهلتی کنار من بمون نرو ای پهلوون حرم نداره بعد تو دیگه امون بعد تو آزاده اینجا جسارت پاشو حرم داره میره به غارت پاشو اخا پاشو اخا پاشو ابالفضل 🎤اجرای مجلسی شاعر: امیرحسین سلطانی ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ✍️کربلایی مجید آقاجانی 👇 🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
. واحد شور علیه_السلام سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 خودت گفتی که می آیی به روضه ی عموجانت کجای مجلسی آقا فدای چشم گریانت بیا چشم انتظار توس عمویت با دلی پردرد میان علقمه خوانده دگر ای منتقم برگرد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 چرا نقش زمین هستی علمدار سپاه من شکسته پشت من عباس میان طعنه ی دشمن نشو شرمنده و غمگین اگر مشک تو شد پاره بمیرم که نخوردی آب به یاد لعل شیرخواره پناهم یا أخا عباس پاشو ای باوفا عباس ابوفاضل..... 🌸 چرا بر چشم زیبایت سه شعبه خورده ، ای سقّا چرا فرق سرت گشته جدا مثل سر بابا تن پاکت پر از تیر است شدی مثل حسن حالا تو بویی آشنا داری رسیده مادرم اینجا زدم بوسه به دستانت أخا، جانم به قربانت ابوفاضل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇 🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯