eitaa logo
کانون مداحان
26هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
19.9هزار ویدیو
184 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): محراب علی آسوده شده ز طعنه و زخم زبان این تیغ جفا گره ز کارش وا کرد این تیغ جفا ز بعد عمری،او را آماده برای دیدن زهرا کرد در گوشه ی محراب علی با خود گفت راحت شود از غصه و غمها،دیده غم نیست اگر رمق به چشمانم نیست این چشم کتک خوردن زهرا دیده جز کوچه که زهرای تو را از تو گرفت جز کوچه ی تنگ،کَس تو را پیر نکرد خوردی تو به صورت به زمین،اما شکر یک نیزه به پهلوی شما گیر نکرد شد بهر تو مجتبی عصا تا خانه اما به خدا عصا به جسم تو نخورد از خون سرت،خضاب شد صورت تو امّا به محاسنت کسی دست نبرد یک ضربتِ شمشیر به سر خورد ولی از سنگ و سنان بر بدنت ضربه نخورد چون فاطمه بی هوا تو را زد امّا صد شکر دگر به گردنت ضربه نخورد محمود اسدی(شائق) ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بمان دوباره عزیزم دوباره پای غریبی به خانه ام واشد دوباره اشک یتیمان کوفه دریا شد دوباره بستری از غصه قسمت ما شد دوباره خاطره ی تلخ کوچه احیا شد میان بستر خون داشت دست و پا می زد همیشه محسن و زهراش را صدا می زد صدای ناله ی مادر به گوش می آمد تمام غیرت زینب به جوش می آمد چگونه خون سرش از گلوش می آمد غم جدایی از این گفت و گوش می آمد بمان دوباره عزیزم فقط پناهم باش میان کوفه ی نامرد تکیه گاهم باش بگو عزیز دل من مدینه یادت هست هجوم و حمله و بن بست کینه یادت هست مغیره بود و تو در این زمینه یادت هست هجوم میخ در و زخم سینه یادت هست بلند شو که دوباره دلم زمین نخورد دوباره طعنه و لبخند آن و این نخورد بلند شو پدرم بین خانه راه برو بمان کنارم و با این بهانه راه برو برا یتیم نوازی شبانه راه برو دلم گرفته ز دست زمانه راه برو بلند شو که حسن بین خانه دق نکند دوباره از غم زخم زمانه دق نکند بمان کنارم از این سیل آه می ترسم میان کوفه تک و بی پناه می ترسم من از غریبی و شهر گناه می ترسم میان این همه زخم نگاه می ترسم مخواه تا که اسیر شبی سیاه شوم مخواه تا که در این شهر بی پناه شوم خدا کند که تو باشی دلم تکان نخورد دوباره زخم ز چشمان این و آن نخورد هجوم غصه به دامان اهل مان نخورد لب حسینت از این چوب خیزران نخورد شنیدم از لب مادر ز روضه ی گودال شنیدم از تن زخمی میان خون پامال شنیده ام که حسینم غریب می ماند تمام کرب و بلا بوی سیب می ماند میان ناله ی غربت عجیب می ماند برای من فقط امن یجیب می ماند `سری به نیزه بلند است در برابر من خدا کند که نباشد سر برادر من” احمد شاکری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): علی مظلوم بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر غربتت امشب شده هی سد راهم بیشتر بوی مادر می دهد امشب تمام خانه ام چادرم سجاده ام شال سیاهم بیشتر می شود امشب بمانی پیش چشم دخترت باشی از امشب پدر پشت وپناهم بیشتر کوفه از اول سر ناسازگاری می زند می شود آخر همین جا قتله گاهم بیشتر راستی با بغچه ی مادر چه کاری داشتی یا که من می ترسم و در اشتباهم بیشتر بغض های مجتبی آخر بهم می ریزدم اشک چشمان حسینت آه آهم بیشتر احمد شاکری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): فزت و رب الكعبه آن شب دوباره رفت پشت در به هم ریخت باروضه های حضرت مادر به هم ریخت آیات کوثر را فراوان خواند آن شب از اول شب ساقی کوثر به هم ریخت قلابه ی در چنگ زد بر دامن او با یاد میخ در یل خیبر به هم ریخت محراب را آماده ی معراج خود دید با دیدن اشک علی منبر به هم ریخت جوری به فرق مرتضی شمشیر زد که با ضربه ی سنگین ظالم سر به هم ریخت آه از نهاد جبرئیل آنجا در آمد ارکان هستی در غم حیدر به هم ریخت از ناله ی فزت و رب الکعبه ی او عرش خدا همراه پیغمبر به هم ریخت با آنکه حیدر گفت دستم را نگیرید با دیدن رنگ رخ اش دختر به هم ریخت ای وای برحال دل طفل سه ساله بادیدن رگ های آن حنجر به هم ریخت محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دنیای بی زهرا همینه فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه زخم زبون میزد به من دنیا همیشه گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟ روی در و دیوار، ثبته خاطراتت پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم گفتم چرا به رفتنت اصرار داری گفتی باید ثابت کنم تو یار داری یادم نمیره با سراپای وجودم گفتم نرو زهرای من! تو بارداری... توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم من بیست و نه ساله عزادار تو هستم این غصه‌های کهنه جا کرده تو سینه آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه این زینبم غصه زیاد داره، بذارید حداقل دیگه منو اینجور نبینه روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد میمیره حرف بوریا پیشش بیارن سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه از تشنگی هر آدمی از حال میره یک ساعتش واسش قد یک سال میره فکر حسینم، دردمو از یاد بردم تنها و تشنه لب ته گودال میره شعر از گروه `یا مظلوم” مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب  زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی  به خاک نمی‌خورد ، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین قلب حسن توامان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید ، دخترش بی اختیار  در  وسط آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است ولی بی گمان  شکست اینبار روضه خواند علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان  داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مروتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود ولی ساربان شکست مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت سوزانده بود زهر علی را در این دو روز پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت.... کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌ مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠