صبح ازل
رسید و با حضور خویش دنیا را مزین کرد
جواب «لن ترانی» را به دنیا آمد و«لن»کرد
میان چاردیواری کعبه آمد و آن گاه؛
برای اهل معنا چارچوبش را معین کرد
علی صبح ازل برخاست جارو کرد دنیا را
سپس در گردسوز آفتاب و ماه روغن کرد
یکی مانند مالک حاصلش شد از سر تفریح؛
علی قبل از ازل وقتی که میل آفریدن کرد
علی می ساخت انسان را ابوذر را و سلمان را
که دُلدُل شیهه ای سر داد و رستم را تهمتن کرد
برای وصله بر نعلین دنیا بارها دیدند
طناب عدل را نخ کرده و در چشم سوزن کرد
به دور قلب، بازوی ستبری داشت، چون معمار؛
همیشه چارچوب شیشه را از جنس آهن کرد
گرفت از او هویت؟نه،به او از خود هویت داد
علی در زندگی اش هر لباسی را که بر تن کرد
علی رزم عرب را از حضور عقده خالی کرد
علی بزم عرب را با کلام خود مطنطن کرد
و ما در ظلمت مطلق گرفتار عدم بودیم
علی در روبروی هر که یک آیینه روشن کرد
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_روز_پدر #شعر_فضائل_اميرالمومنين #شعر_ولادت_اميرالمومنين #مهدي_رحيمي
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
ره صد ساله
گناهانم دو بالم را وبالم کرده و آزار می بینم
پریدن تا خدا سهل است اما حیف که دشوار می بینم
گنهکارم ، ولی در باطنم حب شهنشاه نجف باشد
نهایت رستگارم !، من قیامت را به این معیار می بینم
سحر را خانه ارباب مهمان بودم و نان و نمک خوردم
پس از آن ، سفره¬ی ارض و سما را پست و بی مقدار می بینم
ره صد ساله را یک شب اگر خواهی کنی طی ، راه آن را ( با) من
فقط چرخیدن حول مدار حیدر کرار می بینم
هر آنچه زاهد و صوفی و عارف در سلوک خود نمی بیند
به جرعت می توانم گفت ، آن را در حرم صد بار می بینم
تمام روز را سر میکنم در سایه اش ، شب را سحر ، زیرا
هر آنچه خیر دارد این جهان ، پشت همین دیوار می بینم
پیمبر میخرد او را ، وَ زهرا میخرد او را ، و تنها من...
خودم را عضوی از ( عنصر) بازار گرمی های این بازار می بینم
نخواه از من که بردارم دو چشمم را ز دستان کریم تو
که سلطانیّ و شاهیّ را ، بدون این گدایی عار می بینم
زبانم زهر دارد ، تیغ دارد ، تیر دارد دشمنانت را
خودم را میثم تمار بر اوج چراغِ دار می بینم
نماز بی ولایت ، بی برائت ، سرد و تاریک است و گندیده
اذان بی امیرالمؤمنین را لاشه مردار می بینم
یل جنگی ! و بابای زمادر مهربان تر ، بر یتیمانی
تناقض دارد اما من ، تو را شمشیر مردمدار می بینم
محمد تا محمد ، نور تا نورید و من هم اهل توحیدم
تمام چارده خورشید را یک نقطه پرگار می بینم
علی اول ، علی آخر ، علی اوسط ، علی هرجاست در عالم
علی را جزءو جزءو کلّ و کلِّ گنبد دوار می بینم
علی مشرق ، علی مغرب ، علی در جنگهای تن به تن هر سو
علی با ذوالفقارش گر یک است پس من چرا تکرار میبینم..!؟
نمی دانم کدامین جلوه¬ی خود را نشانم داده که ، دیگر...
تمام عرش تا فرش و جنان را در کنارش خار میبینم
نه تنها شعر میخوانم ، که وحی از آسمان جاری شده در من
خدا را واضح و بی پرده در مضمون این اشعار می بینم
یقین دارم علی ، یک لحظه گر بردارد از رویش نقابش را
تمام انبیا و روح و جن و انس را در حالت انکار می بینم
تو آن مردی که خندق را و خیبر را به یک لحظه زجا کندی
چرا از دیدن یک بازوی زخمی ، چنین بیمار می بینم..!؟
هزاران بار دیگر هم ، سرت را تیغ نامحرم ببوسد باز میگویم ..
تو را من کشتهی خون مُردهگیهای سرمسمار میبینم
یاسر حوتی
#شعر_صفات_اميرالمومنين #شعر_فضائل_اميرالمومنين
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
دلداده
از ابتدای سخن انتهاش معلوم است
هر آنکه گفت از ایشان بهاش معلوم است
رسیده ام به خدا چون رسیده ام به علی
که ارتباط علی با خداش معلوم است
پیمبرم شب معراج با تعجب دید
به جای جای جنان ردپاش معلوم است
میان جنگ نگاهش تن عدو لرزاند
هراس دشمن او در صداش معلوم است
چنان برای حضورش دونیم شد کعبه
هنوز هم که هنوز است جاش معلوم است
همان قَدَر که حرامیِ منکرش معلوم
حلال زادگی شیعه هاش معلوم است
نه اینکه چند مسیحی شدند دلداده اش
خود مسیح شده مبتلاش معلوم است
چه احتیاج به تخت و چه احتیاج به تاج
غلامحضرت حیدر بهاش معلوم است
شهریار سنجری
#شعر_فضائل_اميرالمومنين #شعر_مدح_امام_علي
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
دلداده
از ابتدای سخن انتهاش معلوم است
هر آنکه گفت از ایشان بهاش معلوم است
رسیده ام به خدا چون رسیده ام به علی
که ارتباط علی با خداش معلوم است
پیمبرم شب معراج با تعجب دید
به جای جای جنان ردپاش معلوم است
میان جنگ نگاهش تن عدو لرزاند
هراس دشمن او در صداش معلوم است
چنان برای حضورش دونیم شد کعبه
هنوز هم که هنوز است جاش معلوم است
همان قَدَر که حرامیِ منکرش معلوم
حلال زادگی شیعه هاش معلوم است
نه اینکه چند مسیحی شدند دلداده اش
خود مسیح شده مبتلاش معلوم است
چه احتیاج به تخت و چه احتیاج به تاج
غلامحضرت حیدر بهاش معلوم است
شهریار سنجری
#شعر_شاه_نجف #شعر_فضائل_اميرالمومنين #شعر_مدح_امام_علي #شعر_مدح_اميرالمومنين
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*