دلت می لرزد
دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد
دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد
مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها
نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد
برو جان تو و جان صلابت های معجرها
تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد
نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ
ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد
نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو
ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد
برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه
چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد
هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده
شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد
گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا
بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد
حسن کردی
#شعر_گودال_قتلگاه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
هل من معین
هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد
رنگ جمال پرده نشینان پریده شد
تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک
افسار گرگ های حرامی دریده شد
`چون ماهی فتاده به صحرای خون”تنش
بر روی خارهای مغیلان کشیده شد
میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی
با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد
هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد
اعمال کشتنش به درازا کشیده شد
وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد
دنیا خراب،قامت زینب خمیده شد
حسن کردی
#شعر_روضه #شعر_گودال_قتلگاه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
لشگری آمده
لشگری آمده بودند به یغما ببَرند
قطعه قطعه بدنی را به کجاها ببَرند
می کشیدند تنی را ته گودالِ بلا
نیّت این بود که تاب از دلِ زهرا ببرند
کینه ها در دلشان از علی و آلٍ علی
قصدشان بود سرِ زاده ی زهرا ببَرند
صف کشیدند اراذل همه با سنگ و کلوخ
با زدن تا که ثواب از حیِ یکتا ببَرند
پیرمردان به عصا بر بدنش ضربه زدند
تا که اجری دو برابر ز تقّلا ببَرند
این حسین است که افتاده به صورت به زمین
کوفیان آمدند انگار مصّلا ببَرند
فارغ از غصـّه و غم ، هلهله وشادی بود
از دلِ خویش رسیدند که غمها ببَرند
وقتِ غارت شده حالا نفَسی تازه کنند
به اسارت همه ی دخترکان را ببَرند
محسن راحت حق
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهدا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
ذبح عظیم
با پنجه زلف حاجی ما را به هم زدند
اعمال حج و سعی صفا را به هم زدند
بر سجده سر گذاشت که خلوت کند کمی
با ضرب نیزه حال دعا را به هم زدند
رَمْیِ ستون کعبه نمودند در مِنا
در قتلگاه رسم منا را به هم زدند
ذبح عظیم تشنه به مسلخ روانه شد
از پشتِ سر زدند و بنا را به هم زدند
با ضربهء دوازدهم در کمال صبر
از زیر و رو گلو و قفا را به هم زدند
جوشید خون زمزمِ زهرا از آن گلو
با خنده حُزن زمزمه ها را به هم زدند
در رَحل قتلگاه شیاطین بی وضو
ترتیب آیه های خدا را به هم زدند
بعد از صفا و مروه به تقصیر ساربان
رخسار دست شاه ولا را به هم زدند
وقت وداع پیکر شاه و مخدرات
با هلهله طواف نسا را به هم زدند
در کوچه های شام پیمبر ندیده ها
طرح و نمای رأس جدا را به هم زدند
عماد بهرامی
#شعر_گودال_قتلگاه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
نیزه غریبی
پیش پای خودش به خاک افتاد
همه را با نگاه پس میزد
تکیه بر نیزه غریبی داشت
خسته بود و نفس نفس میزد
جگرش پاره پاره بود اما
یک تنه رفت تا دل لشکر
سینه ی خویش را سپر کرد و
سپرش را شکست تیر سه سپر
تا زمین خورد دوره اش کردند
هر که با هرچه داشت زخمی زد
جنگ مغلوبه شد، همه رفتند
دیگر از خاک بر نمی خیزد
خوب نزدیک می شدند به او
ضربه ها دقیق تر بشود
نیزه در زخم تیغ می کردند
تا شکافش عمیق تر بشود
ای علف های هرز با این گل
چقدر دشمنی مگر دارند
وای بر من چه می کنند این ها
عده ای دستشان تبر دارند
یک نفر رفت تا که سر ببرد
دیگری رفت تا که سر ببرد
دیگری رفت تا که برای امیر
سرزده از سری خبر ببرد
سنگ دل روی سینه جا خوش کرد
خیره سر بود و خیره شد در چشم
ناگهان چنگ زد محاسن را
و غضب کرد در نهایت خشم
تیغ را بر گلو کشید و کشید
آنقدر تا که کند شد حربه
چه بگویم چگونه آخر سر
شد جدا با دوازده ضربه
وضع حلقوم او که ریخت به هم
داشت نظم جهان به هم می ریخت
هم ز عرش و فرش می پاشید
هم زمین و زمان به هم می ریخت
خواهرش روی تل زمین خورد و
دم گودال از زمین برخواست
گفت دست از محاسنش بکشید
سر این سر برای چه دعواست
کینه گل کرد تا به آنجا که
طاقت صبر را در آوردند
از تن پاره ی تن زهرا
پیرهن پاره را در آوردند
سر فرصت همه پیاده شدند
صید افتاده بود در دل دام
غارت پیکرش که پایان یافت
آمدند عده ای سوار نظام
همه بودند سر خوش و سرمست
ساربان بود از همه خوشتر
منتظر بود تا که شب بشود
فکر انگشت بود و انگشتر
حسن لطفی
#شعر_روضه #شعر_گودال_قتلگاه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
زیر مرکب شد
روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد
سرش از نیزه ای زمین خورد و
بدنش هم سه روز گرما خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خورد
یاد پهلوی مادرش افتاد
بی هوا ضربه پهلویش تا خورد
پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد
تشنه بود آب خواست اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
پیش و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
شاه را هتک حرمتش کردن
غارت پیکرش بفرما خورد
در نمی آمد از تنش چقدر
چنگ بر یادگار زهرا خورد
شاعر؟؟؟
#حدیث_اشک #شعر_گودال_قتلگاه
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
آه
شُده از تیر و نیزه مالامال
پادشاهی که سَخت شُد پامال
تبلِ شادی زدند تا افتاد
از رویِ اسب خسته و بی حال
شمر خندید و بی محلی کرد
اَلعَطَشْ” هَرچه گُفت در گودال خنجر کُند او نمی برید روی سینه نشست آن قتّال دست و پا زد حسین مانند مرغ بسمل،بدون پر بی بال با وجود هزار و نهصد زخم نیست دیگر نیاز به غسّال ساربان از عقیق او نگذشت در شلوغی غارت اموال از تن بی سرش چرا دیگر؟! سنگ ها می کنند استقبال مادرش آمد و چه سخت گذشت ماجرای تنش به این منوال یادم آمدغروب فرچیان” ذوالجناح آمدست خونین یال چادر خیمه ها در آتش سوخت چادر خواهرش زبانم ... لال بود در دست عده ای نامرد گوشواره ،النگو و خلخال سنگ ها خورد روی نیزه حسین رفت زینب ز داغ او از حال داد فتوا شریح قاضی شهر شمر را بر قبولی اعمال.... علی اصغر یزدی #شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مرثیه #شعر_مقتل_سیدالشهداء ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
سالار زینب
شمشیر می زنی و سپاهی برابرت
طوفان شده به برقِ نگاهِ دلاورت
چندین هزار نامه نوشتند و عاقبت
نا مردمانِ کوفه نبودند یاورت!
نامِ حسین وردِ زبان هایشان ولی
در قلبِ کورِ خویش، نکردند باورت
در ازدحام نیزه و باران سنگ ها
صد زخم اضافه شد به جراحاتِ پیکرت
انگار که گلویِ پُر از لَختِه های خون
بدجور بسته راهِ نفس هایِ آخَرَت
خوردی زمین، به وقتِ هجومِ حرامیان
در پیش چشم های پُر از اشکِ خواهرت
زینب، دوباره زینبِ سابق نمی شود!
تا اینکه دید، پیکرِ در خون شناورت
بی تابی رقیه امانش نمی دهد...
وقتی که می رود به سَرِ نیزه ها، سَرَت
محسن زعفرانیه
#حدیث_اشک #شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
واویلا
چه می خواهی از این بی سر، برو شمر
سرش را کنده ای دیگر ، برو شمر
غرور دخترانش را شکستی
بیا برخیز از پیکر برو شمر
ندارد جای سالم ، این بدن را
نده آزار با خنجر برو شمر
میان جمع ما نامحرمی تو
کنارش آمده مادر، برو شمر
النگوهای ما را که گرفتی
ندارد شاه انگشتر برو شمر ...
ناصر دودانگه
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
عزیزم حسین
بدون آب بریدند حنجر او را
کشانده اند به گودال مادر او را
عصا زدند به او پیرمردها بلکه
در آورند نفس های آخر او را
قرار بود که چیزی نماند از جسمش
به دست نعل سپردند پیکر او را
مگر که قحطی جا بود خولی نامرد
که بسته اید به خورجینتان سر او را
به نی زدند سرشاه را ، نمی گذرم
ز نیزه دار که دق داد دختر او را
ناصر دودانگه
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
پیکری صدپاره
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت
بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت
لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت
یالهایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون
چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت
اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت
اسبها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت
کاش دُلدُل بود ودِل دِل کردنش را میشنید
لحظه ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت
بالهایش را همان جا باز کرد وجان سپرد
آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
سالار زینب
بناست بعد تو با غصههات پیر شوم
برای خاطر تو حاضرم اسیر شوم
مخواه تا به فراق تو ناگزیر شوم
نمیشود که من از دیدن تو سیر شوم
بیا کمی بنشین تا تورا نگاه کنم
تورا چگونه روانه به قتلگاه کنم؟
چه عاشقانه گذشته است زندگانی ما
جدا نبود تن و روح آسمانی ما
زبانزد همگان بود مهربانی ما
فقط بخاطر هم خرج شد جوانی ما
برادر و پدر و مادرم شهید شده
حسین گیسوی من پای تو سفید شده
نگاه کن دل از غصه ها لبالب را
کسی ندیده بدون حسین زینب را
ببین به روی لبم یاحسین، یارب را
بگو خدا نرساند به صبح امشب را
کسی خدا نکند جنگ را شروع کند
بگو چکار کنم صبح اگر طلوع کند
عزیز فاطمهای و تمام حاصل من
غم جدایی تو شد حسین قاتل من
چقدر دلهره افتاده است در دل من
سرت به نیزه مبادا رود مقابل من
بیا حسین از این دشت کینه برگردیم
بیا بخاطر من به مدینه برگردیم
چگونه قافله را بعد تو اداره کنم؟
برای دل نگرانی خود چه چاره کنم؟
رواست تا که گریبان صبر پاره کنم
به قتلگاه چگونه تو را نظاره کنم؟
بیا اجازه بده تا که من فدات شوم
غریب ماندهای ای بیکفن فدات شوم
آرش براری
#آرش_براری #شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جسمِ اطهرت
قطعه قطعه شد تمامِ پیکرت با تیغ ها
مانده رویِ خاک جسمِ اطهرت با تیغ ها
تا که بوسیدم گلویت را به خود گفتم چرا
بد بریده شد سرت از پیکرت با تیغ ها
با غضب گویا فرو کردند نیزه در تنت
مانده ام با این تنِ غم پرورت با تیغ ها
بینِ گودالِ بلا افتاده ای بی سایبان
چاره ای اصلأ ندارد خواهرت با تیغ ها
نیزه ها را ازتنت بیرون کشیده تک به تک
نا ندارد دست هایِ مادرت با تیغ ها
یادم آمد از جفایِ بدترِ شمشیرها
ارباًاربا شد تمامِ اکبرت با تیغ ها
یا که آمد خاطرم از علقمه ،جانانِ من
از بهم پاشیدنِ آب آورت با تیغ ها
محسن راحت حق
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نیزه شکسته
هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش
چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش
به طعنه گفت سنان در کنار پیکر او:
شفا گرفته مَگر می برید پیرهنش !!!
نیاز نیست بگوییم دیگر از غسلش
نیاز نیست بگوییم دیگر از کفنش
بساط گریه ی ما می شود فراهم با
خیالِ روضه ی سنگین زیرو رو شدنش
به پایِ دشمن دین رفت کفش های امام
به دستِ دشمن دین رفت خاتم یَمنش
غلامِ شمر سرش را به روی نیزه گذاشت
رها شده ست ولی روی خاک ها بدنش
هنوز نغمه ی هَل مِن مُعین او بر پاست
به گوش عاشق دلداده میرسد سخنش
علی اصغر یزدی
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
واویلا حسین
بر روی جسم اش ردی مانده ز پای اسب ها
کو نجابت؟کو ملاحت؟کو وفای اسب ها
نعل ها ی تازه غوغا می کند بر جسمِ شاه
ناله هایش گم شده در زیرِ پای اسب ها
بر سرش دستی نهاد و ناله زد کاش ای خدا
خواهرش سدّی شود در لابلای اسب ها
کی فراموشم شود با خاک و خون در هم شدن
منزجر هستم حسین جان از جفای اسب ها
سینه ات برده مرا پشتِ در آتش زده..
شکلِ مادر گشته ای از این بلای اسب ها
تکّه هایی کنده شد از پیکرِ پاکت حسین
خُردتر کردند جسمت ..آسیای اسب ها
چهل نفر پشتِ در خانه شدند ده تا سوار
وَ چهل نعلی که شد شور و نوای اسب ها
کاش می مُردم نمی دیدم چنین تصویرِ بد
بر تنت مانده ردی از ضربه های اسب ها
ای هلالِ یک شبه ..حالا هلالی گشته ای
تاختن بر سینه ات بوده بنای اسب ها
محسن راحت حق
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_محرم_1400 #شعر_مرثیه
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ذبحِ عظیمم
یاران، غزل اگر که از عشقم سروده اند.
هیچ کدام، مثل تو شیرین نبوده اند.
اینجا مرا به ذبحِ عظیمم، ولی تو را.
با صبرِ در بلای عظیم آزموده اند.
یک تن شدی حریف چهل تن، به روی تو.
گویا دری به روضه ی زهرا گشوده اند.
این حد غریبی ات به حسن رفته، کین سپاه.
در کُشتَنت ز هم گویِ سِبْقَتْ ربوده اند.
شمشیر و تیر و نیزه تو را در میانِ خود.
صد باره بالمُناصِفهِ قسمت نموده اند.
در لحظه ی زیارتِ تو، جای دست و رو.
با اسب، بر ضریحِ تنت، نَعل سوده اند.
مثل غبار، کز سرِ دامنْ تکان دهند.
حجم از تنت به سُمِّ ستوران زدوده اند.
رسول رشیدی راد(مجتبی)
#رسول_رشیدی_راد(مجتبی)#شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
واویلا
خنجر رسید از راه حنجر را ببُرِّد
در پیش چشم فاطمه سر را ببُرَّد
خنجر ولی کار بریدن را رها کرد
از بوسه گاه مادرش زهرا حیا کرد
تا منصرف آن خنجر از زیر گلو شد
با یک لگد سالار زینب پشت و رو شد
قاتل گرفت از گیسویش در روز روشن
وقتی فرو شد دشنه ای بر پشت گردن...
...با ضربه ی اول شبیه محتضر شد
در زیر چکمه تشنگی اش بیشتر شد
با ضربه ی دوم دوباره دست و پا زد
خیلی به زحمت مادر خود را صدازد
با ضربه ی سوم که قصد حنجرش کرد
بالای سر زهرای هجده ساله غش کرد
با ضربه ی چهارم محاسن غرق خون شد
فرزند زهرا حا و سین و یا و نون شد
با ضربه ی پنجم به جانش رعشه افتاد
روی زمین پا می کشید_ ای داد بی داد _
مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست
شش ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست؟
با ضربه ی هفتم شبیه شیرخواره
آمد صدای خس خس از حلقوم پاره
با ضربه ی هشتم که دل از خواهرش کند
زینب میان خیمه ها مو از سرش کند
مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست
نُه ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست ؟
مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست
ده ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست ؟
وقتی نمی بُرد بیا و دست بردار
آقای ما را ذبح کردی یازده بار
با ضربه ی آخر که جانش بر لب آمد
دیگر صدای ضجه های زینب آمد
با ضربه ی آخر سرش از تن جدا شد
از پنجه های شمر گیسویش رها شد
با ضربه ی آخر سری افتاد بر خاک
پهلوشکسته مادری افتاد بر خاک
با ضربه ی آخر همه کل می کشیدند
در پیش چشم فاطمه کل می کشیدند
با ضربه ی آخر غم خواهر همین بود
کلی رگ پاشیده از هم بر زمین بود
با ضربه ی آخر که جان از پیکرش رفت
با کیسه ای خولی به دنبال سرش رفت
با بغض حیدر ؛ بغض زهرا سر بریدند
با حوصله آقای ما را سر بریدند
علیرضا خاکساری
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
سالار زینب
به هم زد لشکری را گرچه تنها بود و بی یاور
ولی داغ دل ایتام امانش را برید آخر
برادر می رسد گودال و خواهر می رود از حال
چه می گویم زبانم لال، شاید بشنود مادر
جدا افتاده اند اما یکی هستند، می بینی؟
دمی غافل نمی مانند از احوالات یکدیگر
به جان ذره های کائنات افتاده آشوبی
نمی میرد چرا شاعر، نمی خکشد چرا جوهر؟
حسین افتاده و دارد خودش جان می دهد کم کم
چه اصراری ست اینگونه بتازد بر تنش لشکر؟
پدر انگشترش را در رکوعش داده بود...آری
پسر در سجده هم انگشت می بخشد هم انگشتر
یکی دنبال پیراهن، یکی سوی کلاخودش
یکی با دست لرزان آمده در جستجوی سر
نه عیبی دارد آن دِشنه، نه جانی دارد این تشنه
ولی از مادرش زهرا خجالت می کشد خنجر
دوان برگشت سمت خیمه ها خواهر سراسیمه
که می آیند سوی خیمه هایش قوم غارتگر
فراری می دهد ایتام را در غربت صحرا
مبادا گُر بگیرد چادری، غارت شود معجر
چه با زحمت خودش را می رساند باز تا گودال
چه بی صبرانه می آید به بالای سرش خواهر
نمی دانم چه شد اما زمین افتاد با صورت
نمی دانم چه دید اما نکرد این صحنه را باور
که اینسو تیر ماند و نیزه ماند و پیکری صدچاک
که در آنسو نماند از خیمه ها جز خاک و خاکستر
ستون آسمان ها را تکان داد اه آن محزون
که یا جداه در خون نور چشم خویش را بنگر
منم زینب، بگو این دم چه سازم بین نامحرم؟
کجا دیدی در این عالم، کسی از من پریشان تر؟
کجا رفت آن محبت ها، کجا شد جای آن بوسه؟
که حتی نقطه ای سالم نمی یابم در این پیکر
به خود لرزید عرش آنجا که زینب ناله زد یا رب
برای چون تو معبودی چه قربانی از این بهتر؟
کسی که پاسخ هل من معین اش را نداد امروز
نمی دانم چه پاسخ می دهد فردا به پیغمبر
سری اینک شکستند و سری بالای نی بستند
زمین غوغا، زمان غوغا، جهان غوغاست سرتاسر
زمان از دست رفت و سرخ شد خورشید عاشورا
مهیای سفر هستم ولی بی قاسم و اکبر
لگد روزی به در خورد و به پیکر می خورد امروز
بماند اهل دنیا را جهانی بی در و پیکر
سید جعفر حیدری
#سید_جعفر_حیدری #شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
السالم ای بدن بی سر گرما دیده
السالم ای سرمجروح کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده
ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا
هربلایی به سرش آمده زیبا دیده
زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها
سربریدند و گرفتند تو را نادیده
ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات
!ترک روی لبت را لب دریا دیده؟
خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت
به گمانم ته گودال مسیحا دیده
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سرپیرهنت فاطمه دعوا دیده
دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود
عوض دیدن بابا ، سربابا دیده
#گروه_شعر_یا_مظلوم
#گودال
#شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دست و پا می زدی و پا به سرت خورد حسین
نیزه ای آمد و روی جگرت خورد حسین
چشمت افتاد به مادر که پریشان شده بود
چکمه ای آمد و بر چشم ترت خورد حسین
خنجر شمر سرت را چقدر کُند برید
چقدر مشت و لگد دور و برت خورد حسین
هم میان دهنت چوب و ته نیزه شکست
هم عصا روی تن محتضرت خورد حسین
از نخ پیرهن کهنهء جسمت نگذشت
آن که نان از سر باغ پدرت خورد حسین
تا لباس تو در آمد ز تنت آب شدی
بعد بر معجر زینب نظرت خورد حسین
#رضا_دین_پرور
#گودال
#شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
واویلا
اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد
ذکر لب تمام حرم آه،آه شد
پشت و پناهِ عالمیان،بی پناه شد
با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد...
بالای گود..،چکمهی یک بددهن رسید
وَ الشِّمرُ جالسٌ..،نفس مادرش بُرید
حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست...
سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست
شیخ قبیله بند دل عرش را گسست
آنقدر پشتهم به سرش زد..،عصا شکست
پیری که دیده راه به جایی نمی برد
آمد ادای تشنگی اش را در آورد
ای لعنتی نزن به پری که شکسته است
پنجه نکش به دستهی زلفی که بسته است
بس کن..،تمام پیکرش از هم گسسته است
آهسته پشت و روش کن ای شمر..،خسته است
در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید
او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید
ده اسب سمت گودی گودال می دوید
آن بی حیا که نقشه برای تنش کشید
ای کاش نعل تازه به ذهنش نمی رسید
فریاد استخوان تنش را خدا شنید
تا عرش سوزِ ضجّه ی این آه پخش شد
هرجای دشت تکّه ای از شاه پخش شد
عمامه را یکی به روی خاک دید و برد
تسبیح را یکی که به سمتش دوید و برد
دستار را یکی سر فرصت بُرید و برد
کهنه لباس مادر او را کشید و برد
زشت است..،فکر حُرمت این مرد را کنید
عریان نمی شود تن او را رها کنید
#بردیا_محمدی
#شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عصر عاشورا
عصر عاشورا دل اهل ولا آتش گرفت
خیمهگاه و چادر آل عبا آتش گرفت
سنگ بر پیشانی شاه شهیدان میزدند
طاق ابروها شکست و کبریا آتش گرفت
تار و پود چهره را بر هم زده این سنگها
قلب زار حضرت خیرالنّسا آتش گرفت
آن زمان که غارت انگشت و انگشتر رسید
دامن پاک تمام لالهها آتش گرفت
شعله آتش به جان بچهها افتاده بود
در حرم چادر جدا معجر جدا آتش گرفت
معنی قرآن به زیر دست و پا افتاده بود
کربلا بر سر زد و غار حرا آتش گرفت
سینه میزد سوره کوثر از این شام بلا
ناله میزد جبریل و هل اتی آتش گرفت
تشنگی بود و فراق و ناسزای دشمنان
دود بود و حسرت و زلف رها آتش گرفت
یاد زهرا زنده شد در ببن دود و شعلهها
علقمه خون گریه کرد و نینوا آتش گرفت
دست و پا و صورت و گیسو و دامنها که سوخت
مثل این که سر به سر عرش خدا آتش گرفت
نیمهشب گهواره غارت شد میان خیمهها
خاطرات مادری غرق حیا آتش گرفت
در خیال خود علی را بوسه میزد بارها
آرزوهای رباب بینوا آتش گرفت
بغض کرد و یاد حلقوم علی را تازه کرد
روضه خواند و با همان سوز صدا آتش گرفت
روی خاک افتاد و رفت از هوش با داغ علی
رفت پشت خیمه و عرض و سما آتش گرفت
رو به قبر اصغر ششماهه کرد و بعد از آن
آن چنان بارید کل ماسوا آتش گرفت
گفت با اصغر حلالم کن گل نیلوفرم
تشنه جان دادی غریب و آشنا آتش گرفت
کاش بودی تا ببینی مادرت را میزدند
با همین غم شیعه تا روز جزا آتش گرفت
سعید مرادی
#شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در گودال...
دوید شمر عجب با شتاب در گودال
چنان که ریخته باشد ثواب در گودال
تمام عالم امکان اگرچه ملتهب است
زیادتر شده است التهاب در گودال
حسین تشنه لب است ای ملائک باران
شما کمی برسانید آب در گودال
دوگونهات شده با خاکها غبارآلود
محاسنت شده با خون خضاب در گودال
سنان و خولی و شمر و حسین و عبدالله
قیامتی شده با این حساب در گودال
اگر چه اینهمه پیچیده بوی خون در دشت
ولی چه پر شده عطر گلاب در گودال
حسین! غصه نخور مادرت کنارت هست
عزیز فاطمه راحت بخواب در گودال
بخاطر دل زینب غروب کن خورشید
تنش رها شده در آفتاب در گودال
ببین حسین برای وداع با جسمت
میآورند مرا با طناب در گودال
اگر که شام غریبان همیشه دلگیر است
برای اینکه میآید رباب در گودال
#شعر_گودال_قتلگاه
#آرش_براری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آن نیزه ای که در دهنش رفت، دید و بعد
با چشم های بسته فقط می شنید و بعد
با ضربه ی سنان همه گفتند کشته شد
اما هنوز سینه ی او می تپید و بعد
مویه کُنان و مویکَنان سمت قتلگاه
از خیمه گاه خواهر او می دوید و بعد
گفت: »ابن سعد جای حسینم مرا بکش
از زنده ماندنش نشدم نا امید« و بعد
لشگر برای قاتل او راه باز کرد
چکمه به پا رسید سواری پلید و بعد
تا روی سینه ی پسر فاطمه نشست
قد علی و احمد و زهرا خمید و بعد
با ضربه ی دوازدهم کنده شد سرش
در قتلگاه باد سیاهی وزید و بعد
پیغمبران و جن و ملک ضجه میزدند
در لحظه ی اذان سر او را برید و بعد
لشکر به سمت خیمه ی زن ها روانه شد
سهم مخدرات حرم تازیانه شد
#گروه_شعر_یا_مظلوم
#شعر_گودال_قتلگاه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا الله
به جز از کشتن یارت سخنی مانده مگر؟
ای گل سرخ برایت چمنی مانده مگر
از تل اینگونه سرازیر نشو می افتی
گیرم آیی تو به گودال ، تنی مانده مگر
چه جوابی برسد از لب پاشیده شده
به سلامت چه علیکی ، دهنی مانده مگر
این که خاکی نشود امرِ محال ست بدان
از چه خاکی نشود ، پیرهنی مانده مگر
بین گودال فقیری اگر آمد تو بگو
دست خالیست ، عقیق یمنی مانده مگر
می روی سوی چه ؟ از مقتل مقصود امروز
جز به آغوش برادر وطنی مانده مگر
پرچم شاه دگر دست تو افتاده ، بگیر
چون تو در دشت بلا شیر زنی مانده مگر
حامد آقایی
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_محرم_1403
🔻مقدمتان را به این کانال 19 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯