eitaa logo
کانون مداحان
25.6هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
19.4هزار ویدیو
171 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
این لحظه بدونِ سایه ات جانکاه است باز آ و بگو که فاصله کوتاه است هر چند تمامِ تَنِ من هم زخم است کمتر زِ هزار و نُهصد و پنجاه است بر سینه یِ خود پیرهن ات را دارم بد جور هوای دیدنت را دارم وا کن گره یِ مُشتِ مرا تا بینی با خویش عقیقِ یمنت را دارم گفتم که زِ ساربان پس اش می گیرم یک روز نفس زنان پس اش می گیرم گفتم که تقاصِ خونِ لبهایت را در شام زِ خیزران پس اش می گیرم   مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
هر جا که روضه ایست به پا باورت شود بی تاب تر ز هر دل بی تاب زینب است اصلاً خدا گواست که در سال شصت و یک بنیانگذار روضۀ ارباب زینب است معلوم بود موقع رفتن ز چشمهاش در سینه رازهای عجیبی نهفته داشت این روضه های عام که مردُم شنیده اند صدها نمونه سخت ترش را نگفته داشت از قطعه ای ز پیرهنی کهنه حرف داشت با یک سند که بود به مشتی گره شده از پیکری که طبق روایت مشبک است از ضربه های تیغ ، شبیه زره شده تا لحظه های آخر عمرش عجیب بود یک لحظه هم ز یاد حسینش جدا نشد جایی نبود عمّۀ سادات رفته و یک لحظه بعد روضه در آنجا به پا نشد هر جا که رفت دختر حیدر تمام عمر گریه برای حضرت شیب الخضیب کرد بر صورت و سرش زد و کم کم ز حال رفت تا یاد جای چکمۀ آن نانجیب کرد افتاد هر زمان که به گرما به یاد او او که سه روز زیر تب آفتاب ماند رفت و به یاد پیکر او تا دمِ غروب در زیر آفتاب ،کنار رباب ماند گرچه که داستان سرش روی نیزه ها سخت است و خواهر این همه را باورش نبود اما گمان کنم که جگرسوز و سخت تر از داستان غارت انگشترش نبود روزی هزار مرتبه با یاد آب سوخت آبی که قسمت علیِ اصغرش نشد تیغی نماند در کف دشمن که آشنا با جسم پُر ز خون علی اکبرش نشد تا انتهای زندگی اش گریه کرد و بس با یاد خشکیِ لب او بر لب فرات با یاد گریه های سه ساله به زیر پا با شعله های دامن علیا مخدرات اکنون که با گذشتن بیش از هزار سال هر روز ، روضه گرم تر از روز دیگر است بی شک حیات شیعه ز خون برادر و مدیون اشکهای پر از حرف خواهر است زینب شهیده است به مرگ خودم قسم او کشتۀ جسارت بازار برده است غیر از شهیده هر که بگوید به عمه جان در حق خاندان علی ظلم کرده است   _مقیمی مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
ببین زمانه چه آورده است بر سر من نشسته گرد اسارت به روی پیکر من   نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست نپرس از دل خون و نگاه مضطر من   حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود تمام دشت پر از لاله های پر پر من   ورق ورق شده بودی ، نرفته از یادم چگونه جمع نمودم تو را برادر من   تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو چرا که سایه ات افتاده بود از سر من   به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا همیشه قبل تر از من رسید مادر من   نبود طاقت شرمندگی بیشتری هزار شکر نگفتی کجاست دختر من   اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز سری به نیزه بلند است در برابر من   خرسندی مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سروسامان  گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن  پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود علوی مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
 آنکـه بــا تیـغ نطق حیدری‌اش  پــردۀ خصــم را دریـده تویی  آنکــه هــر تلخـیِ مصیبت را  شهد جان کرده و چشیده تویی  آنکــه بهــر بقــای عـاشورا  یک جهان شورآفریـده تویـی  آنکه زخم درون و زخم سـرش  آسمان را به خون کشیده تویی  باعبانی کــه لاله‌هایش را  دست گلچین به تیغ چیده تویی  زائری کز هـزار و نهصـد زخم  پاسخ خـویش را شنیـده تویی  آسمانی که بی‌ستاره شده  مهر و ماهش به خون طپیده تویی  آفتابی که گشته چل منزل  دور هجده سرِ بریده تویـی  ذکر سرها هماره بود به لب  السلام علیکِ یا زینب  سال‌ها تـا ابد هِـزارۀ توست  روزها روز یادوارۀ تــوست  کوفه و شام بعد عــاشورا  شاهد نهضـت دوبــارۀ تــوست  همچنان بغـض در گلــو مانــده  نفس کوفـه با اشارۀ تـوست  این تن گوشـوار عرش خداست  یا تو عرشی و گوشـوارۀ تـوست؟  سنگ قعـر جهنّمش خــوانند  دل هر کس که بـی‌شرارۀ توست  این بوَد حلق چاک چاک حسین  یا همان قلب پاره‌پـارۀ تـوست؟  اشــک شب‌هــای آسمانـی‌ها  خون هفتاد و دو ستارۀ توست  نظـر لطف تو، بـه گریۀ ماست  اشک شرمنـده از نظارۀ توست  همــه بیچاره‌ایم و چــارۀ مـا  نظر رحمت همارۀ تـوست  چشم مـا در مصیبت تـو گریست  گر پسندی تو، بهتر از این چیست؟  به خداوندی خدا سوگند  به امامـان جدا جدا سوگند  به محمّد، به فاطمه، بـه علی  به تمامــیّ انبیــا ســوگند  به حسینی که تشنه لب، او را  سـر بریدنـد از قفـا سـوگند  بـه دو دست بریدۀ عباس  که جدا شد به کربلا سوگند  به همان سینۀ شکسته که گشت  از سـم اسب، توتیـا سـوگند  به همان طایری که با دمِ تیر  ذبـح گردیـد در هـوا سوگند  به یتیمی که چون خیام حسین  سـوخت دامانش از جفـا سـوگند  به خروش تو و به خون حسین  به دو دریای اشک مـا سوگند  به حسین و بـه ظهـر عاشورا  به نواهای نینوا سوگند  به خدایی که بود و باشد و هست  بـی تو اسـلام رفته بود از دست # غلامرضا _سازگار (میثم) مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
هر چند پای بی رمق او توان نداشت هر چند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه ها در آتش بلا به سرش سایه بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره به ... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای بوسه‌ی آن خیزران نداشت! _رحیمی مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠