|⇦•مادری آمده به استقبال...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کاروان بازگشته و حالا
مادری آمده به استقبال
مادری که نبود علقمه و
مادری که نبود در گودال
دخترِ از سفر رسیده ی او
در بساطش به غیر آه نداشت
دخترش تا که سیر گریه کند
غیر آغوش او پناه نداشت
*میگن این خانم دائماً چشمش به راه بود هی میگفت: پس چرا برنمیگردند از کربلا..تا حالا منتظر کسی بودی؟ اصلا ثانیهای نمیکشه چشمت از در بره کنار، هی میگی الان میاد، الان میاد؛ دیر نکرده؟ بنشین صبر کن الان میاد؛ دیر نکرده؟ منتظر اینطوریه دیگه، هی راه میرفت میگفت نمیدونم چه خبره ؟بیخبری بدترین درده.. یه وقت دید صدای بشیر داره میاد یعنی بشارت قافله را میده میگن خانم سریع، چادر سرش کرد رفت.ایستاد گفت بالاخره اومدند از دور داره نگاه میکنه چقدر مردای کاروان کم شدند. مگه کجارفتن؟ عباسم، حسینم کجاست؟ بشیر اومد خانم جان! تا قافله میرسه حکم بشیر اینه بشارت بده به همه. سرت سلامت خانم جان یه نگاهش کرد.. بشیر هرچه نگاه میکنم مردای کاروان نیستند. عباس کجاست؟ حسین کجاست؟ علی اکبرم کجاست؟ چرا مردان رو نمیبینم گفت خانم جان سرت سلامت گفت بذار آروم آروم بهش بگم مادر شهید شده. خانم سر سلامت عونت را کشتند کربلا میگه همون اقتدار که ایستاده بود یه نگاه کرد گفت فدای سر حسین. حسین کجاست؟ میگفت چی بگم به ام البنین؟ گفتم خانم جان سرت سلامت جعفرت هم کشتند کربلا. نگاهش را از تو چشمهام برنداشت گفت بشیر میگم فدای سر حسینم. حسینم کجاست؟ خانم جان عثمانت هم کشتند بشیر فدای سر حسین. حسین کجاست؟ گفت اگر این خبر را بهش بدم دیگه آروم میگیره نمیذاره من اینقدر من براش روضه بخونم خانم جان! عباست هم کشتند میگفت همانطور که نگام میکرد «انگار مادر را یه خبری بهش بدن چهار ستون بدنش داره میلرزد ها اما میخواد خودش رو نگه داره» گفت: بشیر از حسین چه خبر.. گفتم خانم جان از عباست نمیپرسی گفت بذار دونه دونه اشون را میپرسم بگو حسینم کجاست؟ گفت دیدم راهی ندارم شروع کردم روضه خوندن، گفتم "قتل الحسین بکربلا" میگه بچه قمر بنی هاشم تو دست ام البنین بود بچه از دستش رها شد خودش نشست رو خاکا هی رو پاهاش میزنه میگم خانم چهار تا بچهات رو بهت خبر دادم هیچی نگفتی گفت هیچی نگید بچههای من مادر دارند..آمد به سرم از آنچه میترسیدم اما حسین مادر نداره...روضه ام البنین از همین لحظه شروع شد...آی غریب مادر حسین..*
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•بنامخداوند..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ استاد حاجمنصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ..السَّلام عَلی مَحالِّ معرفةِ الله ِ و مَساکنِ بَرَکةِ الله"
بنام خدای ادب آفرین
بنام خداوند ام البنین
بنام زنی ماورای ادب
قلم میزنم از خدای ادب
زنی در نگاه علی محترم
پس از فاطمه با علی همقدم
به بیت ولای ،یاورش خواندن
حسین و حسن مادرش خواندن
*اونا گفتن مادر..تا وقتی از مدینه خواست بیاد بیرون صدا زد. یااماه! اجازه بده ما بریم
دید ام البنین گریه میکنه فرمود: عباس جان برو با مادرت برادرات هم برید خداحافظی کنید آرامش بهش بدید اومدن.. گریه ی ام البنین چیه؟فرمود: عباس جان به تو و داداشات میگم بدون حسین برنمیگردین...*
علمدار خیبرشکن بوده است
به شیر خدا شیرزن بوده است
نثار حسین است لبخند او
عموی رقیه است فرزند ا
ملائک قیامش سلامش کنن
امامان همه احترامش کنن
شبیه خداوند، ماه آفرین
نبوده در عالم جز ام البنین
نشستم شبی فکر کردم به او
شدم با خیالات خود رو به رو
شنیدم صدایی ز ام البنین
که میگفت باشاه دین این چنین
علی ای امیر دو دنیا علی
به عرش خدا مقتدا یا علی
خدا خانه دارد میان دلت
ملک جای خود، انبیا سائلت
علی جان!
به احمد تویی بهترین جانشین
نخی از عبای تو حبلُ المتین
تویی روز و شب همکلام خدا
بسوی توجاریست سلام خدا
سعادت درِ خانه ام را زده است
چه عشقی بدنبالم آمده است
نگین مرا اصل دانسته ای
مرا لایق وصل دانسته ای
ولی من کجا ،وصل حیدر کجا
*چه ادبی داشته خانم تازه میخواد تواین خونه بیاد*
ولی من کجا وصل حیدر کجا
مرا پیش تو شأن همسر کجا
کنارتو قلب جهان میتپد
در این خانه زهرا نفس میکشد
کنار تو حتی خَسی نیستم
پس از فاطمه من کسی نیستم
نفس میزنی در هوایم بس است
کنیز تو باشم برایم بس است
غریبی اگر یاریَت میکنم
چو مردان علمداریَت میکنم
در این راه زهراست الگوی من
فدای تو بازو و پهلوی من
من عمری به عشق تو می زیستم
کنار تو چون کوه می ایستم
سپاه تو را تقویت میکنم
برای تو یَل تربیت میکنم
جگردار و غُرنده مانندشیر
یَلانی دلاور ولی سر بزیر
به راه تو از هر که همراه تر
به چهره، یکی از یکی ماه تر
سرافراز و سرلشگر و صف شکن
ولی خاک پای حسین و حسن
در آن روزها سالهایی گذشت
ولی در فراق و جدایی گذشت
ز یَل های او قیل و قالی نماند
به جز قبرِ (خالی)خیالی نماند
*دشمن داره تعریف میکنه میگه میومد وسط بقیع حالا که نذاشتید زهرا گریه کنه هی زدیش مسخره کردین،دقش دادین من میام وسط بقیع.چهار صورت قبر درست میکرد شروع میکرد روضه خوندن باصدای بلند همه رو میریخت بهم تا دشمنم گریه کرد براش..*
چنان یاد دستِ قلم گریه کرد
که با گریه اش سنگ هم گریه کرد
خودش را در آغوش زینب کشید
در آن لحظه که این خبر را شنید
عمودی بهم ریخت در کربلا
سر نازنین ابالفضل را....
*عمود رو برای سنگ های بزرگ که خورد کنن استفاده میکردن( یاابالفضل)
چی بهتون بگم..میگه وقتی زدن کل مغز روی شونه هاش ریخته..*
عمودی بهم ریخت در کربلا
سر نازنین ابالفضل را
دلش از غم و غصه ها کَنده شد
خبر آمد و سخت شرمنده شد
خبر راوی داغی از کربلاست
در این داغ عالم بسوزد رواست
که در پیش چشم تر زینبین
زده چکمه پوشی لگد برحسین
«حسین......»
گفت زینب جون واقعا همین بوده شنیدم یکی با زانو رو سینه ی حسینم نشست
شنیدم سر جدا کرده یهو ناله زد..بی بی جان شنیدم سر بریده نشد از قفا بریدن
"یا نَحرََا مَنحُورا" حسین جان تو رو نحرت کردن...امان چکمه پوشی.. میدونی براچی داره چکمه پوش رو میگه؟ آخه منم از بنی کِلابم اونی هم که اومد رو سینه ی حسین نشست از اهل بنی کِلاب بوده من خجالت میکشم.بی بی جان کاشکی من مرده بودمو نمیشنیدم...*
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•یک عمر ناز کشیدن....
#قسمت_اول #مدح و توسل ویژهٔ ولادت حضرت جواد الائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یک عمر ناز یارکشیدن به ما رسید
تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید
از هر کسی جز تو بریدن به ما رسید
این فقر را به نقد خریدن به ما رسید
عمریست زیر دیِن تومشغول ذُمه ایم
ما مستمند کوی جوادالائمه ایم
آیینه دار نور خداوندگار عشق
طوبای سرو قامت باغ دیارعشق
روشنترین ستاره ی دنباله دار عشق
ای سومین محمد ایل و تبار عشق
امواج را به سینه ی دریا گذاشتی
پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی
در عمق شب چراغ به شکل قمر تویی
خورشید کائنات زمان سحر تویی
آن تحفه ای که داده خدایت خبرتویی
پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی
یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام
بانی خنده های امام رضا سلام
*ازمصائب اهل بیت علیهم السلام میدونید چیه؟وقتی جوادالائمه دنیا آمد چون حضرت سن بالا صاحب فرزندشدن، اصلا طعنه میزدن به حضرت میگفتن مگه میشه امامت از نسل شما،بچه نداشته باشه..حالا حضرت صاحب اولاد شده یه عده قبول نمیکنن یه عده میگفتن این اصلا فرزند امام رضا علیه السلام نیست، خیلی عجیبه روضه اینه، گاهی فقط سیلی و تازیانه نیست، گاهی روضه ایناست...یه عده از اقوام حضرت رفتن قَیّاف آوردن،قَیَّاف میدونید چیه؟ یعنی قیافه شناس،قَیّاف آوردن این نوزاد رو ببینه آیا شباهتی به پدر داره یا نداره؟خیلی عجیبه ها امام معصوم آقا امام رضا صاحب فرزند شده رفتن قَیّاف آوردن ببینن که بچه اش هست یانه ..الله اکبر مصیبت حضرت اینه اصلا...*
از شعله های شمع شبت دودمیرسید
از چشم های چشم ترت رود میرسد
از دخل کسب و کار غمت سود میرسد
از سفره های خانه ی تو جود میرسد
ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست
حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست
سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست
اصلا همین گدایی توکسب وکار ماست
گرد و غبار طوس بر این کوله بار ماست
ما اهل مشهدیم خراسان دیار ماست
هرکس که سر به پنجرا فولاد میزند
ازهِجر کاظمین تو فریاد میزند
نقاره میزنند صدای فرشته هاست
آن نفخ صور صبح قیامت همین صداست
پای علیل سائل تو در پی شفاست
باب الجواد باب مراد دل گداست
یک گوشه چشم از نظرت را به من ببخش
اذن زیارت پدرت را به من ببخش
تا بی گدار پا به رکاب بلا زدم
در منجلاب معصیتم دست و پا زدم
انگار پشت و پا به همه غصه هازدم
هرگاه عمه جان شما رو صدا زدم
آقا،آقا اگر به عشق توگرم تلاطمیم
تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم
شکر خداکه بال زدم در دیار تو
جبرئیل میشوم تا برسم به مزار تو
تَمّار گونه سر بگذارم به دار تو
ایل و تبار من به فدای تبار تو
گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم
بیمارهای نذری موسی بن جعفریم
آقا مرا ز جمع فقیران خود مران
من را ،هم آن گدای قدیمی خود بدان
گرد گناه را بده از،شانه ام تکان
تو روضه خوان فاطمه ای روضه ای بخوان
خیلی به حال میخ کج در گریستی
آنقدر پای پهلوی مادر گریستی
بگذار ابتدای بهاران بخوانمت
بر دشت خشک لذت باران بخوانمت
گر قصد کرده ام که به جان، جان بخوانمت
باید علی اکبر سلطان بخوانمت
صحن شریف طوس همان کربلای ماست
پایین پای مَضجَع بابات جای ماست
مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•یک سال ونیم مانده غمت......
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج ابوذر بیوکافی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*حالا یک سال و نیم گذشته منتظر اون نگاست دوباره چشم تو چشم ابی عبدالله بشه*
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا روبروی من
* آخه چند جا روبروی من قرار گرفتی هیچ وقت یادم نمیره تو بازار کوفه همه اومده بودن ما رو تماشا کنند این شهر همه ما رو میشناختند. دست ما رو بسته بودن داشتم حرف میزدم یهو دیدم یه نیزه داری داره میاد اینجا روبروی من بالای نی قرار گرفته چند روز بعد کربلا بود دیگه سه روز بعد عاشورا بود یه نگاهی از دور کردم دیدم این نیزهدار داره میاد یه آرزویی کردم..*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
اینجا من میگم ای کاش این حرف زینب مستجاب میشد این سر، سر حسین نمیبود چرا؟قدری که گذشت لحنش عوض شد، نگاهش عوض شد تا سر حسینو دید یه جوری حرف زد یهو دید این لبهای مطهر داره تکون میخوره، سر شروع کرد به قرآن خوندن اینجا بود میگفت ای کاش سر تو نبود، همین که قرآن خوند، رو به برادرزاده گفت: من یادمه این لبها رو پیغمبر میبوسید مگه سر قاری قرآن رو با سنگ میزنن؟
یک سال و نیم ماند غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من
*یه جایی خیلی بهم برخورد سر تو تو تشت گذاشته بود ما همه بودیم نامرد تو اون حال عصبیت خودش چوبشو طلب کرد یهو، یه خانومی از جمع ما دوید سرتو از تو تشت برداشت، این سر رو گذاشت رو قلبش دیدم رباب داره میگه این حسین منه، با لب و دندانش اینجوری نکن چوبو به این لب و دندان نزن..*
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
*به عبدالله ابن جعفر فرمود: من دیگه رفتنیام خدا نیاره برا مادری که یه روزی کس و کار و پسر داشت؛معمولاً مومن زودتر که میفهمه رفتنیه به همه پیغام میده ...پسر حاج حسین همدانی میگفت بابام که از سوریه برگشت زنگ زد به تک تک ما گفت امشب بیاین ببینمتون وقتی جمع شدیم گفت این سفری که دارم میرم دیگه برگشت نداره،جلوتر میفهمه وقت رفتنشه، همه رو جمع میکنه.. وقت رفتن زینب شد نگاهی به دور و برش انداخت دید نه داداشش هست، نه کفیل زینب اباالفضل هست، نه اون خوش قد و بالایی که پاشو رکاب کرد علی اکبر هست، نه قاسم هست، نه آقازادههاش هست.. گفت: حالا که قراره بی کس از دنیا برم میشه یه درخواست ازت کنم بسترم رو زیر آسمون پهن کن، اینو باید بشکافم، برات یه کمی میخوام اینجا بیشتر با دلت بازی کنم، بیشتر ازت اشک بگیرم، میفهمی یکی به یکی بگه بسترمو یه جا پهن کن یعنی چی؟یعنی خودش دیگه نمیتونست کاراشو انجام بده کجا رفتی؟ یه نفر میشناسم اونم آخریها همینجور شده بود بهامیرالمومنین فرمود میشه صورتمو اینور اون ور کنی کیو میگی؟ اره مادر ما فاطمه، عجیبه والا هزاری جلو بعضیا روضه بخون داد نمیزنه گریه نمیکنه تا نام فاطمه میاد اینجوری به هم میریزه، بگو اگه جوونه ۱۸ ساله نبود بهم بر نمیخورد یکی دیگشم بگم اگه باردار نبود بهم بر نمیخورد..آیت الله بهجت میفرمود تو روضه اشکت جاری شد بدون آقات داره نگات میکنه. امشب از عرش به من نگاه کن اومدم برا خواهرت گریه کنم ما امشب صدامونو تو روضه ی زینب بلند میکنیم ناله میزنیم چرا؟ آخه دیدم یه لحظهای به نیزه نگاه کرد و گفت:...*
مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•توموسایی....
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امامموسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو موسایی اگر حتی نیندازی عصا را هم
به زندان رفتی و گردن گرفتی جرم ما را هم
تو، در بندی ولیکن اختیار دهر را داری
به دست بسته ات داده خدا ارض و سما را هم
تو که دست جوان مست را در کوچه میگیری
*تا آقا رو دید روشو برگردوند به سمت دیگه
خجالت کشید..حضرت فرمود: در هر حالی روتو از ما بر نگردون..*
تو که دست جوان مست را در کوچه می گیری
توقع می رود آقا بگیری دست ما را
در این دنیا که تشخیص مسیر زندگی سخت است
خدا را شکر افتاده به دست آشنا راهم
بابا مگه هر کسی میتونه تو مسیر این خانواده باشه اصلاً مگر دلی میتونه عاشق موسی بن جعفر باشه باید مادر خوب تربیتت کرده باشه.. باید یه عمر سفرههای موسی بن جعفر و تو خونت دیده باشی
هر موقع گرفتار میشد میگفت سریع سفره موسی بن جعفر بنداز آقا زود گره مو باز کن*
دعاهایی که بالا رفته از دست شما رفته و این یعنی که میگیری شما دست دعا را هم
شفا را غالباً از سفره ات بردن مادرها که تحت الامر نان سفره ات کردی شفا را
*چه خبره امشب تو حرم موسی بن جعفر
آی اونایی که گرفتاریهای خودتون رو
دارین حتی روتون نمیشه به عزیزترین کستون هم بگید امشب به آقاتون موسی بن جعفر بگید..*
زن بدکاره را صبوح و قدوس تو عابد کرد
مسلمان میکنی با دست بسته بی حیا را هم
*گفت برم سر بزنم، ببینم این زن بد کاره تونسته حضرتو آزار روحی بده. اومد نگاه کرد دید آقا رو به قبله رو خاکا افتاده هی صدا میزنه "صبوح قدوس رب الملائکة و الروح" دیدم این زن بدکاره هم پشت سر حضرت رو خاکا افتاده هی می گه العفو العفو العفو.. برا شما کار نشد نداره آقا جان درسته آلودهام درسته خطاکارم اما یه عمری سر سفره ی جد شما بودم آقاجون*
غریبه چهارده سال است که کت بسته میخوانی
نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را عشا را هم
*نه فقط تو غل و زنجیر نماز میخوند نانجیب گاهی وقتا با تازیانه سر نمازم آقارو میزد.. آقای شجاعی رحمت الله علیه میگفت: اومد هارون الرشیده ملعون در عالم رویا ظاهراً رسول خدا رو دید حضرت فرمود: چرا انقدر داری پسر ما را اذیت وآزار میکنی؟ زندان بان و گفت اومد سندی بن شاهک یهودی لعنت خدا بر اینها که نسلشون الان دارن ظلم میکنند. گفت چیکار داری میکنی؟ خیلی داری پسر فاطمه رو اذیت و آزار میکنه.. این فکر کرد حضرت از تو زندان یکیو فرستاده رفته شکایت کرده تو راه که میومد گفت می دونم باهات چیکار بکنم. شکایت منو میکنی.. ایشون میگفت حضرت مشغول نماز بود اینقدر براتون بگم نماز آقا بدون رکوع بود ..*
چه بیرحمانه زندانبان شکسته در دل
زندان
به مانند غرورم استخوان پا را هم
"السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ" این واژه ی مرضوض و کلمه مرضوض رو دو جای دیگه هم به کار بردن یکی برای مادر سادات اون موقعی که نانجیب با افتخار نوشت وقتی صدا نفس کشیدناشو می شنیدم چنان با لگد به در زدم صدای شکسته شدن استخوانهای پهلو میومد..یه جای دیگه هم نوشتن یه عده با افتخار اومدن تو مجلس عبیدالله ملعون با افتخار گفتن"نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ"
ما بودیم اسبامونو نعل تازه زدیم استخوانهای سینه ی حسین کوبیده شد..
مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
رباعیات مرتبط با فرازهایی از #دعای_ابوحمزه
✔️#قسمت_اول
برخیز کمی سحر ابوحمزه بخوان
با ناله و چشم تر، ابوحمزه بخوان
بنگر که طریقتِ حقیقت اینجاست
عرفان خواهی اگر، ابوحمزه بخوان
::
اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ
هرچند فریب خوردهام از شیطان
هر چند که غرق گشتهام در عصیان
یا رب! به عقوبتت مفرما ادبم
با لطف مرا به راه خود برگردان
::
بِكَ عَرَفْتُكَ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ، وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ!
هرگز نشدی ز ما جدا، ای همه تو
هستی همهجا، روم کجا؟ ای همه تو
معلوم تر از تو نیست در هر دو جهان
من با تو شناختم تو را، ای همه تو
::
الحمدلله الَّذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی
هر چند گذشتهی تباهی دارم
عاصیام و نامهی سیاهی دارم
بخشید و کریمانه بغل کرد مرا
انگار نه انگار گناهی دارم
::
وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ
از غفلت خود همیشه حیران ماندیم
از ظلمت خود سخت پریشان ماندیم
حاشا که جمالِ تو شود پوشیده
ماییم که در حجاب عصیان ماندیم
::
وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ
آبادی دل، خرابِ چشمانم شد
شوری گُنه، سراب چشمانم شد
محجوب نبودهای تو از من امّا
اعمال بَدَم حجاب چشمانم شد
::
إِذَا رَأَیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ
آید چو گناهکاریام در نظرم
میترسم از آنچه خواهد آمد به سرم
در بخششت امّا به طمع میافتم
وقتی که کرامت تو را مینگرم
::
اَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَهُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَهُ اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَهُ
آن مهر و محبّت فراوانت کو؟!
آن موهبت بدون پایانت کو؟!
من بد هستم قبول، اما یاربّ
ستّاریت و رحمت و احسانت کو؟!
::
لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِکَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنَا
کشکول گدایی است در دستم و بس
دل را به امید و رحمتت بستم و بس
من تکیه نمیکنم به اعمال خودم
دلگرم به فضل و بخششت هستم و بس
::
فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکْ
بر کردهی ناصحیح، ستّاری کن
هرچند شدم وقیح، ستّاری کن
یارب ز گناهِ خلوتم میترسم
یا مَن سَتَرَ القَبیح! ستّاری کن
✍ #علی_مقدم (عاصی خراسانی)
مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•علی جان نفرینشون...
#قسمت_اول #روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*آخ امشب از سرشب دلم تو هول و وَلاست امشب میدونی چرا دلت نگرانه امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه..وارد مسجد شد همین روزها مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعدِ جنگ نهروان میگه خطبه رو خوند بالا منبر بود.یه نگاه به چپ و راست کرد. دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر حسینم ...روایت میگه با این لفظ صداش کرد یا اباعبدالله! ابی عبدالله فرمودن: جانم امیرالمومنین صدا زد حسین جان چند روز از این ماه گذشته یعنی تو این ماه رمضون که هستیم چند روزش گذشته؟ صدا زد یا امیرالمومنین هفده روز مانده..میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به محاسنش ..راوی میگه دست کشید به محاسنی که اون روز دقت کردم همش سفید بود.مگه امیرالمومنین چند سال سن داره شصت وسه سال.. شصت وسه سال همه محاسنش سفید نمیشه اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن ..میگه دیدم همه محاسنش سفیدهصدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه..
امشب خونه دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد می نشست امام حسن میگه این شب رفتم محضر بابا دیدم نشسته خوابیده صدا زدم بابا بیداری ؟ صدا زد حسن جان بیدارم..گفتم بابا چته؟گفت: حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبر رو خواب دیدم..حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردم رو کردم گفتم یا رسول الله! خسته ام کردن. میگه پیغمبر اکرم فرمود: "سبحان الله .."علی جان نفرینشون کن.میگه: عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشون رو بر خودشون مسلط،کنه..
قدر نعمت ولایت رو ندونه اینجوری آدم بدبخت میشه..مثل کوفه..میگه بعد پیغمبر فرمود: علی دیگه چیزی نمونده عزیزم..امروز تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم.سی ساله حرف میزنم به چاه میزنم دیگه بسه..دیگه خسته شدم دیگه از، زندگی بدون زهرا خسته شدم. امشب تا نزدیک سحر شد. صبح از منزل خارج شد و وارد مسجد شد..امام زمان عذر میخوام
میگن وارد مسجد شد صدا میزد.."الصلاة الصلاة الصلاة" همه رو بیدار کرد ب اون نانجیب هم رسید زد به پاش گفت بلند شو نمازت بخون..میگن مولا آرام آرام وارد مَأذنه شد، قدم روی پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میکرد.." الله اکبر الحمدالله رب العالمین سبحان الله سبحان الله "سیاهی شب زینب توخونه کلثوم توخونه یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلند شد..."الله اکبر و الله اکبر..اشهدا ان لااله الله....."
مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•بِکَ یا الله...
#قسمت_اول #توسل و قرآن سرگرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
قرآنها را مقابل صورت باز کنید.با من آروم آروم بخون عزیز دلم!
"اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ اَلْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اِسْمُكَ اَلْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ اَلْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ اَلنَّار"
*یه دقیقه هر جاحتی داری خودت با خدا حرف بزن، یک دقیقه ، میون حاجتهات یادت نره مردم مظلوم غزه ..دعاتون اثر داره برا نابودی دشمنان اسلام و نابودی صهیونیستها دعا کنید.دعا کردی برا خودت؟
یه دعارو دسته جمعی بکنیم."اللهم عجل لولیک الفرج"*
*قرآنها را روی سر بگذارید بگو :...*
"اَللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا اَلْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ"
ده مرتبه: "بِکَ یا الله" جل جلاله ربی و عظم شانه
ده مرتبه :"الهی بِمُحَمّد" اللهم علی وآله و سلم
ده مرتبه "الهی بِعَلِی" صلوات الله و سلامه علیه
*خدایا! نسل در نسل ما رو عاشق و ارادتمند به امیرالمومنین (ع) قرار بده.*
ده مرتبه: "الهی بِفاطِمَه"سلام الله علیها،
*خدایا! زنان ما ،دختران مارو به حجاب فاطمی زینت ببخش...*
ده مرتبه:"الهی بالحَسَنِ"بالحسن بن علی صلوات الله وسلامه علیه
*خدایا !به کریم اهل بیت، احدی را امشب دست خالی و نا امید برنگردان.*
*اونایی که دلتنگ حرم امام حسین اند.*
ده مرتبه: الهی! بالحُسَینِ ...
*بالحسین المظلوم الشهید صلوات الله و سلامه علیه،یا مبدل السیئات بالحسنات! یا رحمت الله الواسعه! یا باب نجات الامه !حسین! خدایا !همین الان زیارت کربلای این جمع امضا بفرما.*
ده مرتبه: "بعلی ابن الحسین"صلوات الله و سلامه علیه
*خدایا! بحق گریه کن کربلا ،تا دم جون دادن ماروگریه کن حسین قرار بده*
ده مرتبه :"بمُحَمداِبنِ عَلِیّ " صلوات الله وسلامه علیه..
*خدایا !بحق امام باقر ،هر چه سریعتر این قدمهارو به قبرستان بقیع زیارت امامان معصوم ومظلوم بقیع برسان.*
ده مرتبه:"الهی بجعفرابن محمد"بجعفر ابن محمد صادق صلوات الله و سلامه علیه
*هی دل نگران نمازهای ما بود حضرت، فرمود به شفاعت ما اهل بیت نمیرسه ،اون کسی که نمازشو سبک بشمره.خدایا! مارا جزو نمازگزارهای حقیقی قراربده...*
ده مرتبه:"بموسی ابن جعفر" صلوات الله وسلامه علیه
*باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر، خدایا حوایج همه دوستان امیرالمونین همین الان برآورده بخیر بگردان*
مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•منوجدا شدن از کوی...
#قسمت_اول #روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده#شب_بیست_و_هشتم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گفت خشکسالی در مدینه بود مردم اومده بودن برا دعا، نماز استسقا دیدم میون این مردم یه غلام سیاهی راهشو جدا کرد از هیبت این غلام ناخواسته دنبالش رفتم دیدم رفت یه گوشهای به تنهایی دستشو بالا آورد شروع کرد دعا کردن، تو نخ این غلام سیاه بودم یه مرتبه دیدم باران رحمت الهی نازل شد، گفتم این از دعای اینه، من ببینم کجا میره اومد دنبالش راه افتادم تو کوچه پس کوچههای مدینه دیدم آمد تو کوچه بنی هاشم، شک کرده بودم. اما دنبالش رفتم به یقین برسم دیدم وارد خونهٔ امام سجاد شد گفتم بله، غلام این خونه باید هم اینطوری دست به دعا هم برداره و خدا باران رحمتش رو نازل کنه، خیلی روایته هم لطیفه هم آدم دلش میسوزه یه جاهایی تو این روایت.. میگه فرداش رفتم در خونه آقام زین العابدین در زدم آقا با محبت باهام برخورد کرد گفتم اقاجان یه درخواستی ازت دارم حضرت فرمود بخواه، یه غلامی داری میخوام ازت بخرمش با هر قیمت شده حضرت گفت چرا بخری ما این غلام را به شما هبه کردیم هدیه دادیم کی هست؟ یک به یک غلامها رو آوردند گفتم نه این نیست دوباره آوردن نه اینم نیست آقا فرمود: دیگه کسی نمونده گفتن آقا فقط یه نفر هست به اسبها رسیدگی میکنه اونجا هم میخوابه حضرت فرمود: اونم بیارین شاید اونو میگه تا اومد دیدش گفت: آقا خودشه ..حضرت فرمود: دیگه از این به بعد غلام ایشون هستی برو خونهٔ ایشون، یه مرتبه غلامه زد زیر گریه.. گفت: آقا چه کردم که داری منو از در خونت دور میکنی؟ چه غلطی کردم؟ حضرت فرمود: غلام، کاری نکردی این دوست ما چشمش تو رو گرفته.. روکرد به اون به التماس گفت من چه کردم که داری منو از آقام جدا میکنی. گفتم عزیزم گریه نکن من تو رو برا کار نمیبرم میخوام ببرمت خونم من غلامیتو بکنم .گفت حالا بگو چی شده؟ گفت: من دیدم چطور رفتی مناجات کردی خدا به دعای تو باران رحمت رو نازل کرد. میخوام بیای برکت خونه امون بشی گفت: آ خدا این راز بین من و تو بود دیگه نمیخوام زنده بمونم. میگن همه دورو بر حضرت، غلاما، خود آقا امام سجاد هم شروع کرد گریه کردن این مرد هم پشیمون شد رفت، تو راه هم گریه کرد گفت: عجب کاری کردم هنوز به خونش نرسیده بود پیک امام سجاد رفت دنبالش، فلانی این رفیقت از دنیا رفت اگه میخوای تشییع جنازش خودت رو برسون..اینجا که میرسی باید به آقامون اینطور عرضه بداریم..*
منو جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
تمام عمر خود آزار دیدم
جهان را بر سرم آوار دیدم
مقدمتان رابه این کانال 28هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•درد داری دست بر...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده #شب_عید_سعید_فطر به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
درد داری دست بر بازو بگیر اما بمان
پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان
*تا دیروز میگفتم فاطمه جان رو نگیر از من خانوم بلند شدی کار می کنی نه نه همه رو فراموش کن. شنیدم داری میری
همین که سایه ات تو خونه ام بود همین برای من و بچهها بس بود.همین که داری آروم آروم میری ببین وضع بچههامون خونه ام عزا خونه شده فاطمه ..حسن و حسین دست گردن هم انداختن دارن گریه می کنن میگن داریم بیچاره میشیم*
درد داری دست بر بازو بگیر اما بمان
پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان
*بگو خانم سی شبه برای پسرت دارم گریه می کنم .بخدا به فکر هیچی نبودم شبا میومدم نیمه شبی حسین حسین میگفتم میرفتم. به ناله هایی که نیمه شب می زدی دست بر پهلو می گرفتی امشبی یه ناله ای برای ما بزن بگو آی خدا اینها رو برای گریه ی حسینم ببخش امشب.. وای مادر..
امام صادق علیه السلام فرمود: برای مادر ما بلند بلند گریه کنید. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: کور بشه اون چشمی که برا مادر ما گریه نمیکنه.حالا می خواهی برای فاطمه گریه کنی عین اسپند روی آتیش بلند بلند داد بزن. امیرالمومنین آستین به دهن گرفت گریه می کرد. تو که می تونی داد بزنی نیمه شب.. فرمود: نیمه شب آروم گریه کنید فاطمه دوست نداره کسی متوجه بشه..حالا شما نیمه شبی بلند بلند داد بزنید آی مادر. حالا هممون نشستیم دور هم نیمه شبه فکر کن خونه امیرالمومنین زبون بگیر آی ننه ام ای وای.*
گریه کنید مادر ما بی گناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود ...
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
مقدمتان رابه این کانال 28هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•ای اهل نظر...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ شهادت حضرت حمزه علیه السلام و حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای اهلِ نظر! کعبهی اهلِ نظر اینجاست
زیرا حرمِ زادهی خَیرُالبشر اینجاست
خورشیدِ ولایت، گُهرِ بحرِ هدایت
طوبایِ بهشتِ علوی را ثمر اینجاست
آیید به شهرِ ری و خوانید خدا را
زیرا که به حاجاتِ همه خلق، در اینجاست
اینجا حرمِ عبدالعظیم است و عظیم است
بحرِ عظمت را به حقیقت، گُهر اینجاست
این تربتِ فرزند کریم دو جهان است
اربابِ کرم را به سر خاکِ سر اینجاست
با چشمِ دل خویش در این بقعه ببینید
کَافواج مَلَک تا به فلک، جلوهگر اینجاست
آید به مشامِ همه بویِ حَسن از خاک
هان پا به ادب نِه که حَسن را پسر اینجاست
زَوّارِ حریمش همه زُوّارِ حسین اند
بر اهلِ وِلا کرب و بلایِ دگر اینجاست
اینجا حرمِ عبدالعظیم است، عظیم است
این قبرِ کریم بنِ کریم بنِ کریم است
حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدند
کی می شود برای تو کاری کنم حسن
«آقاجانم ... آقاجانم ... آقاجانم ...»
بویِ خون آید از دلِ صحرا
خاکِ عالم بهسر، چه رُخ داده؟
بینِ لشکر بِپا شده غوغا
حمزه دیگر زِ پای افتاده
*خبرِ شهادت رو اینجور پیچوندن اول گفتن خودِ پیغمبر به شهادت رسیده. خبر رسید مادرِسادات امّابیها سریع از جا بلند شد با یه عده از زنانِ قریش، عمه ها، خانم صفیه همه راه افتادن اومدن. میونهی راه گفتن نگران نباش بیبی، پیغمبر زنده است. یه صحنه رو بگم.. انشاءالله قسمت بشه برید اُحد، نمیدونم مشرف شدید یا نه؟ اون شکاف ِاُحدی که پیغمبر سه روز اونجا بودن، هنوز اون بوی عطری که میفرماین اونجا حس میشه...میگن سه روز امیرالمؤمنین از پیغمبر مراقبت میکرد،
تا مادرِسادات رسید، گفت شنیدم علی تنهایی از بابام مراقبت کرده.تاریخ نوشته فقط تو این جنگ نود زخم به بدنِ علی نشست...«من زود میگم رد میشم، سادات منو ببخشن» میگن مادرِسادات یکی یکی زخمایِ علی رو میبَست، میگفت: انشاءالله یه روز برات جبران کنم علی جان.. رسید وسطِ کوچه، کمربندِ علی رو گرفت...*
مصطفی را خبر کنید آید
تا که دستانِ هنده را گیرد
دیر اگر آید از تماشایِ
بدنِ پاره پاره میمیرد
یوسفی گیرِ گرگ افتاده
وای بر حالِ پیکرِ حمزه
آقا! فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش
(چرا؟) آید از راه خواهرِ حمزه
سرزمینِ اُحد غبار آلود
گرچه از شور و گریهها غوغاست
حمزه و هر بلا سرش آمد
گوشهای از غروبِ عاشوراست
مقدمتان رابه این کانال 28هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
|⇦•با تو هر لحظه ی من...
#قسمت_اول #روضه و توسل به روای دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
با تو هر لحظه ی من بوی خدا می گیرد
عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد
بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را
سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد
تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم
رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد
تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن
عشق از گوشه ی چشمان تو پا می گیرد
بانی روضه ی اربابی و باران باران
چشمم از محضر تو اذن بُکاء می گیرد
آقا جانم !
از تو بر گردن اسلام چه دِینی مانده
با فداکاری تو شور حسینی مانده
رهبر جان به کف اهل ولایی آقا
مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا
به تو و عزّت و ایثار و شکوهت سوگند
علم افراشته ی خون خدایی آقا
بیرق نهضت آقاست به روی دوشت
وارث سرخی خون شهدایی آقا
خطبهی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند
دشمن تو نَبَرد راه به جایی آقا
کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی
همه دیدند که مصباح هُدایی آقا
دیده ی غرق به خون تو گواهی داده
تو عزادار چهل سال مِنایی آقا
اشک هم از غم چشمان تو خون می گرید
زائر جان به لب کرب و بلایی آقا
چشم های تو از آن ظهر، قیامت می خواند
دم به دم در همه جا داشت مصیبت می خواند
*توی کوچه راه میرفت ...حاج آقای زنجانی روضه میخوند:« که گریه کن باید شب کاسه آب رو پر کنه بعد شب تا صبح گریه کنه ..باید دنبال بهونه بگردی برای گریه..توی کوچه رد میشد میدید دارند یه گوسفند رو ذبح می کنند می گفت دست نگهدارید ..بگید ببینم بهش آب دادید یا نه ؟ میگفتن آقا آشنای به احکام هستیم شما چرا این سوال رو می پرسید؟میفرمود: بابای منو تشنه سر بریدند.میومد تو کوچه رد بشه بچه میدید گریه میکرد ،دختر بچه میدید گریه میکرد، جوون رعنا میدید گریه میکرد ،بچه شیرخواره میدید گریه میکرد، غذا میدید گریه میکرد، آب میدید گریه میکرد..*
غربت و بی کسی قافله یادت مانده
شام اندوه و شب هلهله یادت مانده
در خرابه تو هم از پای نشستی آخر
قامت خم شدهی نافله یادت مانده
سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده
تلخی طعنهی صد حرمله یادت مانده
*از مسجد اومد بیرون ،علامه مجلسی اینجور مینویسه دید یه عده جمع شدند دور یه مرد اون مرد داره صدا میزنه" ایها الناس ارحمونی ارحمونی..اینا الناس انا الغریب" تا شنید داره میگه "انا الغریب" مردم رو کنار زد به اون مرد گفت چرا میگی انا الغریب ؟گفت آقا تو این شهر غریبم..کسی رو ندارم .گفت یه سوال ازت میپرسم جواب منو بده ..گفت بفرمایید آقا جان .فرمود:« اگه الان بمیری جنازه ت روی زمین میمونه یا یه نفر پیدا میشه جنازه ت رو خاک کنه؟» گفت آقا این چه حرفیه اینجا مدینه النبیه منم مسلمانم آقا به همه مسلمانها واجبه دفنم کنند ..آقا فرمود پس نگو من غریبم..غریب اونیه که تو کربلا خودم جنازه ش رو گذاشتم اومدم ..خیلی سخت بوده ها خیـــــلی ..سید در لهوف اینجور روایت میکنه : «بی بی زینب سلام الله علیها دید امام سجاد روی ناقه یه جوری حالش عوض شد .دید واقعا علی الان از دنیا میره..بدو بدو اومد جلو گفت چیه علی جان؟ چته عمه قربونت برم ؟ گفت ببین عمه همه جنازه هاشون رو دفن کردند.عمه فقط بابای من رو زمینه عمه ..صدا زد علی گریه نکن..عمه قربونت یه روزی میاد اینجا محل تجمع میشه ..یه روز میشه اربعین جمعیت میاد..*
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا..
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯