#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #کوفه
در کوفه ماندم چه گذشته بر دلِ زینب ! وای از شلوغی های دورِ محمل زینب
انگار نه انگار نسبت با بزرگان داشت! در کوفه تا دیروز او تفسیر قرآن داشت
در روزِ روشن ، دید جولان دادن شب را شاگردهایش خارجی خواندند زینب را
زخم زبان از چهره هایی آشنا می خورد
سنگ ملامت از در و همسایه ها می خورد
زینب نه تنها از منافق کم محلی دید
از هم محلی های سابق کم محلی دید !
از دست عباسش که کاری بر نمی آمد
از آستین پاره ، معجر در نمی آمد
او که سرِ سجاده همراز ملائک بود وقت قنوتش شوقِ پرواز ملائک بود
در سجده هایش واقف از سِری مگو می شد با حضرت باری تعالی روبرو می شد
محشر به پا شد! لرزه بر هفت آسمان افتاد وقتی عنان ناقه اش دستِ سنان افتاد
ناموس آل الله بر محمل معذب بود هم صحبتی با شمر، قتلِ صبر زینب بود
#وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
باور نمیکنم سرِ بازار بردنت
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینهی حسین، تو را چکمهای گرفت
از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت
پایِ سفر نداشتی، ای داغدار درد!
با یک سرِ بریده به اصرار بردنت
فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است
از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت
تو از تمام کوفه طلبکار بودی و...
در کوچههاش مثلِ بدهکار بردنت
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
ما ریزهخوار سفرهی احسان زینبیم
مدیون لطف و فضلِ فراوان زینبیم
ما را پیام خطبهی زینب نجات داد
شکر خدا که جمله مسلمان زینبیم
چون گیسوانِ نیزه نشینان قافله
از کربلا به کوفه پریشان زینیبم
جان میدهیم عاقبت از غصهاش که ما
کشتی شکست خوردهی طوفان زینبیم
در زیر کوه غم به خدا شِکوهای نکرد
حیران و ماتِ عصمت و ایمان زینبیم
با خیمههای سوخته معجر درست کرد
ممنون ابتکار درخشان زینبیم
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_حسین_ع_مناجات
ای عشق همیشگی اباعبدالله
معنای یگانگی اباعبدالله
خوشبختی محض است کنارت بودن
آرامش زندگی اباعبدالله
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_سجاد_ع_مصائب
قِسمت این بود بال و پر نزنی
مَرد بیمار خیمهها باشی
حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی
چقدر گریه کردی آقاجان!
مژههایت به زحمت افتادند
قمری قطعه قطعه را دیدی
نالههایت به لکنت افتادند
سر بریدند پیش چشمانت
دشتی از لاله و اقاقی را
پس گرفتید از یزید آخر
عَلَم با شکوه ساقی را ؟
کربلا خاطرات تلخی داشت
ساربان را نمیبری از یاد
تا قیام قیامت آقا جان
خیزران را نمیبری از یاد
خون این باغ ، گردنِ پاییز
یاس همرنگ ارغوان میشد
چه خبر بود دورِ تشت طلا
عمهات داشت نصفِ جان میشد
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_حسین_ع_شهادت
بناست پارهی قلبم در اضطراب بماند
غریب و تشنه میان دو نهر آب بماند
بناست پرسش هَل مِن مُعینِ شاه غریبان
میان عربدهی شمر، بیجواب بماند
بناست بی کفن و غرق زخم، گوشهی گودال
سه روز پیکر او زیرِ آفتاب بماند
بناست نعل ستوران به سوی باغ بتازند
خدا کند که از این گل، کمی گلاب بماند
هزار و نهصد و پنجاه زخم، زخم کمی نیست!
حسابِ زخم زبانهای بی حساب بماند
سر مطهر او گوشهی تنوری داغ
بناست نیمهشبی کوفهی خراب بماند
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از گرفتاران آن موی پریشانیم ما مؤمن اشکیم، از شادی گریزانیم ما
دست بر سینه به سوی کربلا جان میدهیم کعبهی شش گوشهاش را قبله میدانیم ما
کار ما گریهست بر لبهای عطشان حسین از تبار ابر اندوهیم، بارانیم ما
دین اگر دین شُریح قاضی و امثال اوست در طریقت مثل راهب نامسلمانیم ما
پیر گشتیم از مرور عصر عاشورا، ولی مضطرب چون کودکِ آتش به دامانیم ما
«از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین» از حرم تا قتلگه عمریست حیرانیم ما
چارده قرنست بین خیمههایی سوخته چون زنِ فرزندگمکرده هراسانیم ما
روی نی چون موی دلبر را پریشان یافتیم تا قیامت روز و شب جمعی پریشانیم ما
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال ۳۲هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
اشکهایش به مادرش رفته
سینهی پر شرارهای دارد
نه! به یک طشت اکتفا نکنید!
جگر پارهپارهای دارد
از علی هم شکستهتر شده است!
علتش کینهها، حسادتهاست
غربت چشمهای مظلومش
سند محکم خیانتهاست
خواهرش را کسی خبر نکند!
مادرش خوب شد که اینجا نیست!
لخته خونها سرِ لج افتادند
هیچ طشتی حریف آنها نیست
از غرور شکستهاش پیداست
صبر همصحبت دلِ آقاست
نه! من از چشم سم نمیبینم
کوچهای شوم قاتل آقاست
کوچهای تنگ، کوچهای تاریک
شده کابوس هر شبِ آقا
برگه را پس بده... نزن نامرد...
چیست این جمله بر لبِ آقا؟
از صدایِ شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانهی خود را
تا زمین خورد، اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت
میلههای قفس نصیبش شد
کودکی نه! بگو خزانِ بهار
پیری زودرس نصیبش شد
نفسش بندآمده ایوای!
به خدا نای روضهخوانی نیست
بازهم شکر! گوشهی این طشت
لااقل چوب خیزرانی نیست
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
#ترکیب_بند
بالم شكسته، از پرم چيزی نگويم
از كوچ پُر دردسرم چيزی نگويم
طوفان سختی باغمان را زير و رو كرد
از لاله های پرپرم چیزی نگويم
حق می دهم نشناسی ام؛ اما برادر
از آنچه آمد بر سرم، چيزی نگويم
وقت وداعِ آخرت، عالم به هم ريخت
از شيون اهل حرم چيزی نگويم
آتش گرفتن گرچه رسم و سنت ماست
از دامن شعله ورم چيزی نگويم
بگذار سر بسته بماند روضه هايم
از ماجرای معجرم چيزی نگويم
كم سوتر از چشمان من، چشمان زهراست
از گريه هایِ مادرم چيزی نگويم
آن صحنه هایِ سهمگين يادم نرفته
افتادنت از رویِ زين يادم نرفته
از نعل اسب و بوريا چيزی نگويم
از آن غروب پُر بلا چيزی نگويم
در عصر عاشورا النگوهام گم شد
از غارت خلخال ها چيزی نگويم
گفتم به تو انگشترت را در بياور!
از ساربانِ بی حيا چيزی نگويم
در كوچه های كوفه ناموست زمين خورد
اصلاً شبيه مجتبی؛ چيزی نگويم
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
از جامه هایِ نخ نما چيزی نگويم
شاگردهايم سنگ بارانم نمودند
از چهره هایِ آشنا چيزی نگويم
بی آبروها! چادرم را پس ندادند
از اين به بعد روضه را... چيزی نگويم
ای خيزران خورده، لبم بی حس تر از توست
از خاك برخيز و بگو كه اين سر از توست؟
از خاطراتم همسفر چيزی نگويم
حتی كمی هم مختصر! چيزی نگويم
منزل به منزل، محملم در تيررس بود
از سنگهایِ خيره سر چيزی نگويم
حتماً خبر داری مرا بازار بردند!
آن هم منی كه…!؟ بيشتر چيزی نگويم
از درد پهلو لحظه ای خوابم نمی برد
از گريه هايم تا سحر چيزی نگويم
من در مدينه طشت ديدم، سر نديدم!
از كاخ شام و طشت زر چيزی نگويم
طفلی سكينه داشت جان می داد از ترس
دق می كنم اين بار اگر چيزی نگويم
ديدم كه ملعون تر از آن شامی، يزيد است
از جمله ی -باشد ببر- چيزی نگويم
شرمنده ام كه درد و دل كردم برادر
بی تو چگونه خانه برگردم برادر!؟...
#وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#مثنوی
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال
حس می کنم افتاده ام از شیب گودال
یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت
یادم نرفته دختران بی قرارت
یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد
یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد
یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد
طفلی رقیه پابه پایم آب می شد
زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم
من زودتر از خیمه ها آتش گرفتم
از کربلایت زخمی و بی بال رفتم
با چشم هایی تار از گودال رفتم
از حال و روزم بی خبر بودم برادر
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم
با چادر خاکی سر بازار رفتم
زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم
از ازدحام کوچه ها رنجید زینب
از هم محلی، کم محلی دید زینب
همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد
خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه
خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه
رفتم، برای ماندن اسلام رفتم
با آستینی پاره شهر شام رفتم
از خنده های ساربان رنجید زینب
آخر سرِ دروازه را هم دید زینب
از راه های سخت و بی برگشت رفتم
با دست هایی بسته پای طشت رفتم
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
با خونِ دل عمامه ات را پس گرفتم
در قتلگاه غم، زمین گیرم برادر
دارم به قتل صبر می میرم برادر
#وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_زینب_س_اربعین
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال
حس میکنم افتادهام از شیب گودال
یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت
یادم نرفته دختران بی قرارت
یادم نرفته سنگ بر آیینهات خورد
یادم نرفته چکمهای بر سینهات خورد
یادم نرفته گریهام سیلاب میشد
طفلی رقیه پابهپایم آب میشد
زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم
من زودتر از خیمهها آتش گرفتم
از کربلایت زخمی و بی بال رفتم
با چشمهایی تار از گودال رفتم
از حال و روزم بی خبر بودم برادر
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم
با چادر خاکی سرِ بازار رفتم
زخم زبان از شهرِ پُر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم
از ازدحام کوچهها رنجید زینب
از هم محلی، کم محلی دید زینب
خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه
خورشید را از شاخهای آویخت کوفه
از راههای سخت و بی برگشت رفتم
با دستهایی بسته پای طشت رفتم
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
با خونِ دل عمامهات را پس گرفتم
در قتلگاهِ غم، زمین گیرم برادر
دارم به قتل صبر میمیرم برادر
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_زینب_س_اربعین
دستِ اجل ما را چه زود از هم جدا کرد !؟
داغت برادر با دلِ خواهر چهها کرد؟
ماندم چرا در قتلگاهت زنده ماندم
از زنده ماندن تا ابد شرمنده ماندم
راهِ سنان را بر حرم، بستم برادر
دستِ رُبابت را خودم بستم برادر
در دستِ خولی تازیانه تاب میخورد
ما تشنه بودیم و کنیزش آب میخورد!
ما تشنه و .... قوم جفا سیراب بودند
حتی وحوش کربلا سیراب بودند!
بعد از تو سمت رود یا برکه نرفتم
دیدی چهل منزل کجاها که نرفتم !
هر منزلی رفتم اگر، ناچار رفتم
چشم علی روشن! سرِ بازار رفتم
شمس و قمر را روی نیزه تار دیدم
دیدم... ولی با زحمت بسیار دیدم
در روح و جسمم زخمها از کوفه دارم
چندین مُجلد مَقتل مکشوفه دارم
دنبال نفیِ حقِ صاحب خانه بودند
انگار با نام علی بیگانه بودند !!!
بی تابیام را، قاضی الحاجات بخشید
شاگرد دیروزم به من خیرات بخشید
لب تشنه ماندن بر لبِ دریا، بماند
از هم محلی، کم محلیها بماند
آزارهای آشنایان غصهام نیست
زخم زبان از این و از آن غصهام نیست
یک اربعین همراه شد این درد با ما
کاخ عبیداله بد تا کرد با ما !
سربسته گفتم روضه را ... بگذر برادر
حق میدهم نشناسیام دیگر برادر
صبری حریف محنت عاشق نباشد
این زینبت، آن زینب سابق نباشد
از بین مُشتی گرگ خون آشام رفتم
با محمل بی پردهای تا شام رفتم
دیگر نپرس از خواهر آشفته حالت
دیدی چه آمد بر سر اهل و عیالت
بالای نی غمهای بی اندازه دیدی
جمعی پریشان را سرِ دروازه دیدی
بالای نی دیدی شب بی انتها را
دفهای بالا رفتهی بدکارهها را
ای کاش از بی رحمی دنیا نپرسی
از کوچهی تنگ یهودیها نپرسی
دلشورهها از آن هیاهو میگرفتم
با آستین پارهای رو میگرفتم
ای کاش از باران پاییزی نپرسی
از نازدانه دخترت چیزی نپرسی
داغش، دل ما را چه بد سوزاند در شام
آن دختر شیرین زبان جاماند در شام
تحقیق در ذُریهی پاکش نکردند
آرامگاه مسلمین خاکش نکردند
✍ #وحید_قاسمی
مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■همه کانالها
┏━━☘🌺☘━━┓
http://www.mesf.ir/s
┗━━☘🌺☘━━┛
■■■■■■■■کانال ایتا
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯