eitaa logo
کانون مداحان
26.5هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
20.8هزار ویدیو
192 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که قال در حرمت حال می شود دست دعا به شانه ی من بال می شود   در این همه مریض یکی را شفا مده تقصیر توست این همه جنجال می شود   بر راه زائران تو کردیم گریه ها این آبروی ماست که پامال می شود   از توبه در حریم تو ما هم ملک شدیم آدم در این محیط سبک بال می شود   این نامه نیست بر پر و بال کبوتران خون دل است سوی تو ارسال می شود   آباد شد کسی که ز گریه خراب شد خوشحال آنکه پیش تو بد حال می شود   هر کس نمی رسد به در آفتاب او معنی اگر چه نیز بود کال می شود 🔸شاعر: *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
دم به دم تا همیشه قلب پدر با نفس‌های تو هماهنگ است روز و شب قاصدک خبر می‌داد دل بابا برای تو تنگ است تو تمام وجود بابایی او ولی از وجود خود دور است بی‌تو هر لحظه قطره در قطره اشک او دانه‌های انگور است چه فراقی خدا! که از وصفش دل واژه، دل قلم خون است لحظه لحظه نفس نفس بی‌تو دم او زهر و بازدم خون است می‌نویسم ولی نمی‌دانم پای این روضه تا کجا بکشد می‌نویسم ولی خدا نکند پدرت روی سر عبا بکشد مو به مو مثل شام گیسویت چله‌ی تاک هم پریشان است اشک تو روی جسم او یعنی غسل باران به دست باران است پیکرش غرق گل شد اما باز گریه کردی دلت کجاها رفت لحظه‌ای چشم بستی و دیدی تیغ و شمشیر و نیزه بالا رفت روضه‌خوان پدر شدی آن دم یک طرف قلب خیمه‌ها می‌سوخت آن طرف روی نیزه‌ها دیدی سر خورشیدِ کربلا می‌سوخت بی‌گمان موقع کفن کردن بین دستان تو کفن لرزید چه کشیده‌ست آن امامی که عشق را بین بوریا پیچید 🔸شاعر: *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
دین من ایمان من حب‌الرضاست جان من جانان من حب‌الرضاست نامۀ اعمال من حب‌الحسین محشر و میزان من حب‌الرضاست بر روی سنگ مزارم حک کنید خلد من رضوان من حب‌الرضاست سیر باغ و بوستان خواهم چه کار باغ من بستان من حب‌الرضاست دل بریدم هم ز غلمان هم ز حور حور من غلمان من حب‌الرضاست کوثر من مهر زهرا و علی است روح من ریحان من حب‌الرضاست ای مفسرهای عالم بشنوید معنی قرآن من حب‌الرضاست دیگر از تاریکی قبرم چه باک مشعل تابان من حب‌الرضاست نیست کارم با دوا و با طبیب درد من درمان من حب‌الرضاست هر چه گفتم در ثنایش گفته‌ام نخل من دیوان من حب‌الرضاست *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
تو آن هفتمین قبله ی باوری امام پس از موسی جعفری تو در امتداد علی نازلی تو رودی و دنباله ی کوثری نیازی نداری به این چیزها تو هشتم ولی عهد پیغمبری غروب عزایت طلوع شرر نسیم غریبیِ پشت دری چگونه است حال پریشان تو الا ای غریب خدا بهتری؟! از این کوچه تا حجره ات می روی به یاد زمین خوردن مادری نفس می کشی ناتوان می شوی نفس می کشی لاله می آوری شکسته پری با کدامین بال از این حجره ی خاکی ات می پری؟! لبی پاره و استخوانی کبود برای خدا با خودت می بری کنار تن نقش بر حجره ات نه یک دختری بود و نه خواهری برای تو گیسو پریشان کند برای تو پاره کند معجری اگر چه شهید خدایی ولی به دست شما هست انگشتری از این شهر غم تا وطن می روی غریبی ولی با کفن می روی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
گندم ازدست توخورده است وکبوترشده است!       طبق تقدیر قشنگی که مقدر شده است و خدا خواست چه خوشبخت درختی را که:   گوشه‌ای از حرمت پاشنه‌ی در شده است!! هیجان در هیجان، بغض که بر شانه‌ی بغض گونه‌ی حوصله‌ها از هیجان ، تر شده است! ریخت مرمر مرمر اشک بر این فاصله‌ها      این چنین صحن و رواقت، همه مرمر شده است حال آن دخترک نیمه فلج یادت هست؟!!    حال او از نفس گرم تو بهتر شده است سال پیش آن زن نازا که دعا پشت دعا...    خبر آورده برای تو که مادر شده است! نامه‌هایی که نوشته نشدند و خواندی!          اشکهایی که خود اندازه‌ی دفتر شده است دل اگر دور تو گردید، ندارد حیرت: گندم از دست تو خورده است و کبوتر شده است! *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
پس از سلام نوشتم كه خانه ات آباد نداده درس به جز عاشقي به من استاد به جبرئيل كند ناز تا خود محشر كبوتري كه به نام تو ميشود آزاد به چشم هيچ كسي جز خودت نمي آيم فداي لطف پدر كه مرا به دست تو داد نميشود كه به اينجا رسيد و سجده نكرد به سجده رفتم و گفتم كه هر چه بادا باد چقدر پنجره فولاد دلبري بلد است چقدر دل گره خورده به پنجره فولاد نگفته لطف كند او نگفته آگاه است اگر چه حاجت خود را كسي برد از ياد دم ورودي باب الجواد مادر گفت از اين در آمده هر كس گرفت از او اولاد هزار و يك سخن از لطف او به لب دارم غبار صحن شفا داده كور مادر زاد نوشته ام كه مرا بعد مرگ بگذارند كمي كنار ورودي صحن گوهرشاد... *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
به روشنای تو زل میزند سیاهی‌ها شبیه غبطه‌ی جامانده‌ها به راهی‌ها بجز سلام به تو، آن هم اکثرا از دور چه کرده‌ایم در این عمری از تباهی‌ها؟ به پیشگاه شما سر به زیر می‌آیم به سربلندترین شکل عذرخواهی‌ها دو لنگه درب حرم باز، مثل آغوشت همیشه هست پذیرای بی‌پناهی‌ها ازین به بعد ندارند تاب دریا را که خواب حوض تو را دیده‌اند ماهی‌ها که سنگفرش تو از جنس چشم آهوهاست و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی‌ها دوباره باید از اینجا به جاده زل بزنم همان حکایت جامانده‌ها و راهی‌ها *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
عرض ارادت به محضر حضرت امام رضا (ع)   سیدی با صد امیدی بر تو مهمان آمدم دست خالی برمگردان پیش سلطان آمدم منظر ذات خداوند است حریم اقدست  ازعنایات شما و لطف یزدان آمدم  چشم بستم از سر خوان سلاطین جهان بی نیازم ازسلاطین بر سر خوان آمدم  عطر جنت خیزید از صحن و سرایت ای رئوف طعنه بر جنت زند گویا به رضوان آمدم  جام و جم‌ در دیده ام هرگز ندارد جلوه ای سرخوشم پیش چنین خورشید تابان آمدم بر در شاهان عالم رفتن ما مشکل است  تاحریمت را کنم جارو زمژگان آمدم  تا در آغوشم بگیرم این ضریح اطهرت از دیار دور بر شهر خراسان آمدم  ای پناه بی پناهان ناامیدان را امید  روسیاه و موسفیدم بهر احسان آمدم ای رئوف اهلبیت ای مظهر جود و کرم  کمتر از مورم به دربار سلیمان آمدم هرچه هستم هرچه بودم عاشق آل الهم با دلی بشکسته و حالی پریشان آمدم هرکجا گشتم دوا بر درد من پیدا نشد چاره سازی کن که با درد فروان آمدم  نازنین فاطمه آرام قلب مصطفی  بیکسم درمانده ام محتاج درمان آمدم  اهل عرفان نیستم دستم تهی از علم و حلم در پی تعلیم علم و حلم و عرفان آمدم درجهان آوازه دارد شهر طوس ای شهریار پایتخت معنوی ملک ایران آمدم تشنه آب حیاتم من به سقاخانه ات‌ گویا خضرم به پیش آب حیوان آمدم من همان مقصود نامم خادم تو یارضا یعنی بر این درگه و دربار دربان آمدم خادم اندر طوس گوید بر در شمس الشموس کمتر از مورم به دربار سلیمان آمدم  حاج مقصود ایران منش متخلص به خادم *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
از تب زهرِ نفسگیر، تنت می لرزد همچنان مار گزیده، بدنت می لرزد چه کنم ناله ز دل، وقت تردد نکشی؟! چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟! رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده مهربان، دست رئوفت چقدر سرد شده شمس نورانی افلاک، زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره، پر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حجره ی خود خیره شدی میخ در، ناله ی جانسوز چرا سر داده؟! جای در، شعله به جان جگرت افتاده عمر پر برکت و پر مرحمتت شد طی، وای رو به قبله شده ای، قبله ی عالم، ای وای خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟! نه رد سرمه به چشم است، نه رد اخم است کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد تشنه ای؟ زود به دستت قدحی آب دهد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت دم آخر احدی دست به خنجر نَبَرد بین این حجره کسی پیرهنت را ندرد داغدار غم جدت شده ای؟ نیست عجیب بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب... شاعر: *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
هر چند که رو سیاهم و بد هستم من عاشق این ذوات، بی حد هستم پابوس حسین را ز سلطان دارم در کرب و بلا به یاد مشهد هستم *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آسمان زیر پرت بود زمین افتادی یک عبا روی سرت بود زمین افتادی نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید نه کسی دور و برت بود زمین افتادی صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی مادرت در نظرت بود زمین افتادی زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست آتشی بر جگرت بود زمین افتادی ناله می کرد جوادت به سرش می زد آه اشک در چشم ترت بود زمین افتادی مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی خوب شد که پسرت بود زمین افتادی ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
برای زائری چون من که محتاج دعا باشد چه جایی بهتر از یک گوشۀ صحن و سرا باشد؟ مکن هرگز ملامت آنکه آمد دست خالی را که پیشِ شاهِ عالم ؛ دستِ پر رفتن خطا باشد اگر ماننـــــد سلمانیِ حضرت با وفا باشی نمیخواهی متاعی را ز او ؛ حتی طلا باشد برای پر زدن تا آســــــــمانِ هفتــــــــــــم دنیا چه ذکری بهتر از سلطان علی موسی الرضا باشد فلج بود و زیارت کرد و برگشت از حرم اما بدون آنکه در دستش نشانی از عصا باشد به یک یابن الشبیبت حفظ تعظیم و شعائر شد بدینسان گریه کردن هر کجا باشد بجا باشد حصیر حجره ات را جمع کردی ؛ خادمت فهمید گریز روضه ات باید به دشت کربلا باشد شده خاکی تنت مانند او آقا ؛ ولی باید برای مثل او بودن ؛ کفن از بوریا باشد برای آن که در گودال خود در فکر خواهر بود چگونه زینبش در بین چندین بی حیا باشد؟ اگرچه قافیه تکـرار می گردد ولی بهتـر ک پایان غزلهایــم رضـا باشد رضا باشد شاعر: *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
شکرخدا که باده و میخانه بسته نیست بر ما ورودی این آستانه بسته نیست بسته شود ورودی هر خانه ای ، ولی هرگز ورودی در این خانه بسته نیست اینجا که آمدی همه حرف از کرم بزن باب ِ ملاطفات کریمانه ، بسته نیست وارد شـویـم عـین گـدا ، غـرق اضـطرار جاییکه ‌موهـبات‌ ‌ملـوکانه‌ ، بسته ‌نیست سلطان خودش رسید و گداخانه باز کرد... پس جیره و مواجب شاهانه ، بسته نیست درهای استجابت و رحمت ، در این حرم از لطف شـاه ِ دلبر و فـرزانه ، بسته نیست مشهد محل رفت و آمد خیل ملائک است بر آهـو و کبـوتـر و پـروانــه ، بسته نیست یـا ایهـا الرئــوف ، شـمـا گفـتـه ایـد کـه ... این در به هر غریبه و بیگانه ، بسته نیست در پشـت ِ باغ ِ پنجـره فـولاد ِ این حرم یک لحظه موهبات مسیحانه ، بسته نیست اینجا وفور ِ فیض ‌و فراوانی است چون ... زلفـی که ریخـته به سر شـانه ، بسته نیست ما گریه می‌کنیم روضـه‌ی یابن‌الشبـیب را... فیض ِ بکاء ُ و‌ مرثیه بر ما‌ نه ، بسته نیست شاعر: *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید در سوز جگر مصلحت ماست که ما را غیر از جگر سوخته در کار نیاید خارم من و در سینۀ من عشق شکفته‌ست تا خلق نگویند گل از خار نیاید بیمار فراقم من و وصل است دوایم تدبیر، به کار مَنِ بیمار نیاید یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک بر دیدن این دلشده یک‌بار نیاید... نومیدی و درگاه تو؟! بی‌سابقه باشد از سوی تو جز رحمت و ایثار نیاید آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت! گر در بَرِ تو شخص گرفتار نیاید دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید جاروکش درگاه توام همچو «مؤید» زین بیش از این بندۀ دربار نیاید استاد سیدرضا مؤید *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
ببین دربار سلطان را ببین آیینه بندان را میان اشک زائرها ببین لبهای خندان را یکی با حالت محزون یکی دیوانه و مجنون یکی بعد از شفای خود صدا میزد رضا ممنون در این شور و هیاهو ها در این انبوه آهو ها در این ایوان در آن ایوان صدا و ذکر یا هو ها من آن زاغ پریشانم که بسته با تو پیمانم کنار دست زائر ها زیارت نامه میخوانم به عشقت مایلم کردی مرا خونین دلم کردی در این مجموعه ی مستی چو مجنون عاقلم کردی دلی آلوده آوردم ز غم فرسوده آوردم برای بی ریا سازی به این محدوده آوردم خوشا ساعات باران را تمنای فقیران را و صد در صد نظر داری رضا هر جای ایران را به عشقت پیر می آید گرسنه ، سیر می آید به راه پر ز نور تو پر از تاثیر می آید ببین آهوی رامت را که بر لب برده نامت را خلاصه باز قسمت کن اذان صبح و شامت را روح الله دانش *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آمدی در خاک ایران،خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کرد چون به هرجایی که باریده ست باران،سبز شد خواستم دورت بگردم در خیابان رضا تا که گفتم السلام از دور میدان سبز شد در خیابانِ رضا پشت چراغِ قرمزش بارها تا هشت خواندیم و خیابان سبز شد بارها دیدم که مادر از زیارت آمد و تاک پیر خانه ی ما در زمستان سبز شد گندم پس مانده های کفترانت را شبی ریختم در سفره دیدم صبح از آن نان سبز شد روضه ی انگور می آمد به گوشم من خودم در شب سی صفر دیدم که ایوان سبز شد دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛ راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود با نبی و با حسن با یاعلی موسی الرضا پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛ هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب در میان علقمه عباس از بس تیر خورد پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب عمه هرجایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر؛ در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب مهدی رحیمی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
نقل است که فخر علما ، شیخ بهایی شد شامل لطف و کرم خاص خدایی گفتند بیا فاطمه داده است رضایت معمار حرم باش ، علی کرده جدایت جا داشت بنازد به همه عالم امکان روزیِ کمی نیست حرم سازی سلطان آن شیرکه خورده است نهاده اثرش را او خرج حرم کرد تمام هنرش را اخلاص نشان داد ، خدا داد توانش  فردوس ِ برین کرد بنا با دل و جانش نزدیک به اتمام حرم بود که ناگاه دیدند همه روی لب شیخ نشست آه با پوزش از آقای جهان گفت به یاران باید که کنم چند شبی ترک خراسان من می روم اما بخرید آبرویم را اجر همه با مادرمان حضرت زهرا تا اینکه دوباره برسم خدمت آقا جز سر در این کعبه بسازید همه جا را در غیبت او گشت مهیا چه بنایی چه گنبد و گلدسته ی انگشت نمایی به به چه ضریح و حرم و صحن و سرایی از شوقِ طوافش دل کعبه است هوایی ناگاه چنین توصیه گردید ز خدام وقتش شده معماری سر در شده اتمام گفتند که ما اذن به این کار نداریم تا آمدن شیخ همه لحظه شماریم هنگام سفر شیخ به ما گفته مکرر کار خود من هست مهیایی سر در گفتند که از جای دگر آمده دستور فرمان امام است و پر از حکمت و منظور پس ساخته شد سر درِ آن روضه رضوان کم داشت فقط روح الامین عرش خراسان پس شیخ بهایی ز سفر آمد و ناگاه با دیدن سردر ز دل خویش کشید آه شد غوطه ور حسرت و غم حال و هوایش تا داشت توان کرد گله از رفقایش گفتند مکدر نشو این امر امام است سر پیچی رعیت ز شهنشاه حرام است یک خادم خوش روزی این روضه ی اعلا دیدار نصیبش شده در عالم رویا کرده است چنین امر ، به او قبله عالم بر شیخ پس از اینکه رساندی تو سلامم گو مرد خدا ، پیرِ هنر ، دست مریزاد معمار کرمخانه ما ، خانه ات آباد در خانه ی امید تو در فکر طلسمی ما کار نداریم که آمد به چه اسمی بسپار حرم‌ را به طلسمِ کرم ما بگذار بیایند همه در حرم ما ای شیخ بِدان ما پدر هر بد و خوبیم ما طایفه ذاتا همه ستار العیوبیم ما چشم به راهیم‌ گنهکار بیاید  با هر چه که آورده ، خریدار بیاید باید به حرم پاک شود زائر ما تا گیرد صله ی تذکره ی کرببلا را محمدحسین رحیمیان *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
یا غریب الغربا زهر جفا کرده اثر بر پیکر من یک آشنا حتی نباشد در برمن در غربت تنهایی ام می نالم از درد دیوارها شاهد به حال مضطر من مسموم زهر حاکم جور زمانم پر از سبوی مرگ گشته ساغر من بر روی خاک افتاده ودر پیچ وتابم بر صفحه ی آخر رسیده دفتر من خواهر ندارم همچو زینب تا بیاید با مرهم عشقش شود او یاور من ای کاش همچون قتلگه در روز عاشور گوید مرا یک یا بنی مادر من دلتنگ بهر دیدن روی جوادم یا رب بیاور نور چشمم محضر من با دست او غسل وکفن باید شوم من با او شود طی لحظه های آ خر من باشد حسابم با عدو تا روز محشر تا داوری گردد زسوی داور من شعر:اسماعیل تقوایی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آسمان است و خسوف قمرش معلوم است غربت بی حد او از سفرش معلوم است کوله بار سفر آخرتش را بسته از مناجات و نماز سحرش معلوم است موی آشفته و اوضاع به هم ریخته اش با عبایی که کشیده به سرش معلوم است دو قدم راه نرفته چقدر می افتد ناتوان بودنش از زخم پرش معلوم است به زمین خوردن او ارثیه ی مادری است درد پیچیده به پهلوش اثرش معلوم است وسط حجره ی در بسته به خود می پیچد اثر زهر به روی جگرش معلوم است خواهرش نیست ببیند چه سرش آمده است ولی از حالت بغض پسرش معلوم است لب او سرخ شد اما به خدا چوب نخورد مجلس شام به چشمان ترش معلوم است روی خاک است ولی زیر سم اسب نرفت روضه ی عصر دهم در نظرش معلوم است محمد فردوسی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن امتحانی کن، ببین اینجا چه حظّی میدهد یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن شمعها! نجوای با خورشید میدانید چیست؟ اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن بیت هشتم هدیه ای از سوی قم آورده است بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن قاسم صرافان *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد ماجرایم قیل و قال کوچه و بازار شد هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ات در حرم بودم دلم گنجینه‌ی اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی تر شد و در حرم کم کم گداهای شما بسیار شد چون دلش می خواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با فقیر هرکسی بار دعا آورد بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیّاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ ضامن دار شد... محسن ناصحی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
کم کم مسافران سحر را خبر کنید باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید خودرا میان صحن رضا دربه در کنید شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم  آماده زیارت مخصوصه میشویم باید تمام همت خورا به کار بست حالا که بار عام شده کوله بار بست یا جبر عشق در بروی اختیار بست دل را به حلقه های ضریح نگار بست در طوس برگزار شده اعتکاف ما صد حج واجب است ثواب طواف ما شکرخدا که از فقراییم تا ابد از حاجیان کوی رضاییم تا ابد پیش رضا کنار خداییم تا ابد ماراهیان کرببلاییم تا ابد در صحن کهنه بود که تایید ما رسید آقا نگاه کردو روادید ما رسید ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن دل را بیا به جاده مشهد روانه کن یک گوشه ای ز صحن رضا آشیانه کن پیش کریم نوکری عاشقانه کن آنجا برات کرببلا زود میرسد هی خون دل نخور بخدا زود میرسد آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست هرشب دلش شکسته شیب الخضیب هاست آزرده از مزاحمت نانجیب هاست یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا عالم فدای شیرزن دشت کربلا سید پوریا هاشمی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود نیست فرقی بین رب و عبدِ عین رب شده گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود مِهر تو در سنگ هم کار خودش را می کند شیشه در همسایگیِ عطر خوشبو می شود تو به ما پا می دهی و ما کلیمت می شویم لال هم در این حرم مرغ سخنگو می شود دست خالی بودن ما نیست کتمان کردنی دست ما هر بار سائل می شود، رو می شود چشم جاری از تمام چشمه ها بالاتر است آب سقاخانه هم محتاج این جو می شود این مژه هایم اگر پیش تو باشد بهتر است لااقل یک گوشه از صحن تو جارو می شود پنجره پولاد تو آخر شفایم می دهد باز هم در صحن های تو هیاهو می شود علی اکبر لطیفیان *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش یعنی امروز ست روزِ ناله‌هایِ آخرش هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش او زمین می‌خورد و میخندید بر حالش عدو این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جا نشد تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش قاسم نعمتی *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
خادمت پشت در قصر خبر می خواهد از شب مبهم این فتنه سحر می خواهد کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت: لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟ تو عبا روی سرت می کشی و پا به زمین رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد ای جگر گوشه که در حجره غم تنهایی زهر از جان تو انگار جگر می خواهد دل تو سوخته از درد به خود می پیچی لب خشکیده تو دیده تر می خواهد خوب شد اینکه جوادت به کنارت آمد پدر از نفس افتاده پسر می خواهد لحظه رفتن خود در نظرت می آمد روضه مرد غریبی که نفر می خواهد یاد آن حرف تو با ابن شبیب افتادم یاد آن دشنه که از جد تو سر می خواهد محمد امین سبکبار *آدرس کانال مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*