حصار نیزه ها
ناگهان حصار نیزه ها شکست
پشت لخته های خون صدا شکست
استخوان شویِ دختر حسین
در هجوم زیر دست و پا شکست
بین رفت و آمد سپاهیان
عکس کودکی مجتبی شکست
غرق عطر یاس بود سینه اش
بوی فاطمه وزید تا شکست
داغ او چه می کند حسین را
او که وقت بردن عبا شکست
پیر شد حسین تا که قد کشید
قد کشید و شاه کربلا شکست
ذکر اهل خیمه هاست انکسار
یاشکست و یا شکست و یا شکست
حسین واعظی
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#جناب_سعید_بن_عبدالله_حنفی
#سیدعلیرضا_شفیعی
▶️
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست
در رکابت جان سپردن افتخار شیرهاست
بر زبان عشق بوده در شب قدر این سخن:
پیش چشم یار مردن بهترین تقدیرهاست
پیش از این تیر نگاهت برده جان را از تنم
پس چه باک از اینکه حالا سجده گاه تیرهاست
من سپر بودم برای لحظه ی معراج تو
این نماز آخر من در خور تکبیرهاست
پیکر خونین..تبسم..دامن تو..اشک من..
چشم دنیا تا ابد مبهوت این تصویرهاست
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
زین دو طوفان سوار میسازد
مردِ روزِ شکار میسازد
زُلفشان را به شانه میریزد
چندتا آبشار میسازد
مثل خورشید باشد و از خود
دو قمر در مدار میسازد
دارد از سر به زیرهایِ حرم
شیعهی سربدار میسازد
هر دوتا تیغههایِ یک شمشیر
دارد او ذوالفقار میسازد
تیغشان را چه خوش تراشیده
هر دو را آبدار میسازد
به علمدار میکند نظر و
از رویِ او دو بار میسازد
کم اگر آورند - فرضِ محال-
از خودش تیغدار میسازد
میرود خود میانِ میدان و
همه را تار و مار میسازد
پیشِ او هرچه هست چیزی نیست
کوه باشد غبار میسازد
از سواران سراب میماند
از سپاهی مزار میسازد
از رجزهایشان مقابلِ خود
شیون و الفرار میسازد
او خودش مرتضای کرار است
زینب است این ، دوتا علمدار است
اگر اینجا کویر دریا من
اگر اینجا غبار صحرا من
اگر اینجا غریب اُفتادی
چه خیالیست کربلا با من
همهشان گرد و خاک ، طوفانم
همهشان کوچکاند اما من
پشتِ در میروم به خاطرِ تو
مرتضایی اگر تو زهرا من
غربتت دیدم و به من برخورد
رخصتم میدهی ، به مولا من
این زمین را به باد خواهم داد
تازه هم میکنم مُدارا من
دست ، بالا گرفتم از اول
بینِ یاران مَچرخ آقا من...
کیست در روزِ بیکسی هایت
کیست در لحظهی مبادا من
در دو راهی نشتهام آقا
یاکه این دو جوانِ من یا من
به تو سوگند که بنیهاشم
ماتِ اینان شوند حتی من
این غزالان غلام زاده شدند
هر دو از زینباند اینها من
کار مگذار بر مدینه کِشَد
مکش آقا زِ دستِ ما دامن
آمدم تا به من زیان نخورد
آب هم در دلت تکان نخورد
کربلا پیشِ این دو جان میداد
بوسه بر این دو نو جوان میداد
هر دو نِعمَالاَمیر میگفتند
آسمان دل به آسمان میداد
تا محمد کمی رجز میخواند
عون هم پاسخِ همان میداد
اشهد انَ یا ولی الله
مثلِ این بود که اذان میداد
آن یکی تا جواب این میگفت
این یکی هم جواب آن میداد
پشت بر پشتِ خویش چرخیدند
تیغِ مولا خودی نشان میداد
این یکی اهل کوفه را میریخت
دیگری حقِ شامیان میداد
مادری بینِ خیمهاش بود و
ظرفِ اسفند را تکان میداد
دردِ پا داشت از دویدنها
دردها را به استخوان میداد
فکر و ذکرش فقط حسینش بود
داشت در خیمهگاه جان میداد
تشنه بودند و ضعف میکردند
یک نفر کاشکی امان میداد
یک حرامی در آن طرف اما
به کفِ حرمله کمان میداد
به زمین روی خاک اُفتادند
وایِ من سینه چاک اُفتادند
خشک شد خشک خشک حنجرشان
خورد یکجا به سنگ ساغرشان
رو به سمتِ حریمِ زینب بود
بینِ خونها نگاهِ آخرشان
کارِ صیاد زنده کندن شد
به زمین ریخت بالشان پرشان
میرسد دشنهها به سینه چه سخت
میکُند ضربهها مُکررشان
نیزهها میشوند کوچکتر
تیغها میکنند اکبرشان
رویِ دوشِ حسین خون میریخت
کرده آن بوسهها معطرشان
کو محمد کدام عونِ من است
چه بِهَم ریخته سراسرشان
پیشِ روی حسین با عباس
پهن بودند در برابرشان
سوخت تا خیمهگاه ، دارُالحَرب
آتش اُفتاد رویِ پیکرشان
پیش نامردهای کوفه نشین
روی ناقه نشست مادرشان
پَرت میشُد حواسِ نامحرم
غلط میخورد بر زمین سرشان
سرِ عباس بود و محملِ زینب
گریه میکرد بر دلِ زینب
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح
#محسن_راحت_حق
▶️
عصمت اللّه معظّم..جانِ جانان زینب است
حافظِ آیه به آیه خطِّ قرآن زینب است
زن نگو مرد آفرین حبل المتین یعسوبِ دین
نائبِ مولای عالم ..شاهِ مردان زینب است
در دهانش ذوالفقارِ حیدری آماده است
صاحبِ فنّ ِ بیان و تیغِ بُران زینب است
درسها آموخته از مادرش در پشتِ در
بعدِ زهرا مطمئنم خیرِ نسوان زینب است
کربلا را زنده کرده با نَفَس های خودش
پس بگو در هر شرایط مردِ میدان زینب است
غیرت و همّت..حمیّت در وجودش آشکار
در خطرها در جدل ها..شیرِ غرّان زینب است
جان به کف تر نیست از او..خطّ او خطّ حسین
باعثِ نشرِ ولایت ..بینِ دوران زینب است
برده بالا پرچمِ سرخِ حسینی را عجیب
دوّمین گریه کُنِ ذکرِ حسین جان زینب است
کربلا با کودکانش صحنه هایی زد رقم
آنکه در راه حسین داده دو قربان زینب است
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#روح_الله_قناعتیان
▶️
وقتی که زیر سایه ی لطف تو بهترم
وقتی از عطر سیب نگاهت معطرم
وقتی قسم به حرمت چشم تو خورده ام
در آسمان عشق که تنها نمی پرم
وقتی پناه برده ام از بی کسی به تو
وقتی شدی پناه دلم سایه ی سرم
صد بار دیده ای تو که دلتنگی مرا
لبریزِ ناله هایِ برادر ، برادرم
وقتی فرات چشم تو لبریز غربت است
پس من بگو چگونه به رویم نیاورم
دارم به حال و روز خودم گریه می کنم
من زنده باشم و تو بسوزی برابرم
" خواهر نمرده " پشت سرت را نگاه کن
بعدش بگو به ناله ، که ای وای مادرم
بغضی کبود سینه ی تنگ مرا فشرد
چشمی شده است ابری و خون چشم دیگرم
(ای مایه ی قرار دل بی قرار ما)
من جان سالم از غم تو در نمی برم
اذنم دهی به حضرت مادر قسم خودم...
خنجر به کف گرفته فقط سینه می درم
تو حیدری ترین _ پسر کوثری و من
زهرا ترین _ مدافع بی باک این درم
ای آسمان صبر و فضیلت ، امام عرش
آورده ام دو تا پسرم ، ماه و اخترم
منت گذار بر سر من ، اذنشان بده
تا پیش چشم های خودت پر درآورم
پس رد نکن دو آهوی سر گشته ی مرا
نا قابل است ، آنچه برایت می آورم
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حسن_کردی
▶️
ای راه مستقیم الی الله یا حسین
ای زینت همیشه ی عرش خدا حسین
باید طبیب ها به شما رو بیاورند
نامت دواست ذکر شما هم شفا حسین
دست مرا بگیر که این دست عمری است
بر سینه ام فقط زده سنگ تو را حسین
تنها به اشک روضه ی تو پاک می شود
بعضی گناه های گنه کار ها حسین
سوءالقضاست مهر تو در دل نداشتن
حُسن القضاست عشق به کرببلا حسین
آشوب درد بودم و حالا به مهر تو
آرامشی عجیب گرفته مرا حسین
محتاج مثل من که چنین سربلند دید؟
محتاج توست زندگی این گدا حسین
می خواستم که دل نسپارم به هیچ خاک
عشق به کربلای تو نگذاشت یا حسین
در خلسه ی حقیقت شبهای روضه هست
حالی که نیست بهتر از آن هیچ جا حسین
تعریف عشق با تو عوض میشود مدام
هر اربعین شروع دوباره ست با حسین
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ چرا عدهای باید فقیرِ فقیر و دردمند باشند و عدهای از پرخوری نتوانند از جایشان بلند شوند؟!
◾️مجالس حسینی باید «بیدارکننده» باشد نه «بیحسکننده»
سر بریدند
سر بریدند تو را هلهله بر پا کردند
عده ای نیز به یک گوشه تماشا کردند
ز بلندی تل از دور خودم می دیدم
نانجیبان به سر راس تو دعوا کردند
به تلاطم شدم آن لحظه که دیدم اعداء
گره ی پیرهنت را زجفا وا کردند
گاه نیزه به تنت سخت فرو رفت ولی
عاقبت با کمک از هم به تنت جا کردند
زیور آلات ز انظار نهان کردم من
خولی و زجر و سنان... آه که پیدا کردند
دائما ورد لب دخترکت این شده بود
من بمیرم چقدر ظلم به بابا کردند...
علی بهرامی نیا
#شعر_مقتل_سیدالشهداء #شعرعاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
به گریههای خواهرت
دلم برای داغِ تو مذاب شد حسین جان
که خانهی دو چشم من خراب شد حسین جان
به گریههای خواهرت به صبح گو طلوع مکن
که قلبِ زینب از غمِ تو آب شد حسین جان
صدای پای پاسبان خیمهها هنوز هست
هزار شکر کودک تو خواب شد حسینجان
کنارِ اصغرت ببین سکینه زار میزند
که روضهخوانِ خیمهاش رُباب شد حسینجان
خدا کند نماند و نگویدت میانِ شام
لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسینجان
کنارِ رأس تو چرا قمار میکنند وای
نصیبِ طشتِ تو چرا شراب شد حسینجان
حسن لطفی
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
غربت و تنهایی ات
کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت
کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت
غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست
تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت
حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام
کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت
ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت
اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت
شمر(لع) وقتی در دلِ گودال، محکم پا گذاشت
گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت
عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین-
زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت
تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا
تا به جای آب، خنجر داد...آمد مادرت
قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت
آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت
ای زبانم لال! کو پیراهن و انگشترت
کو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت
این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف
رفت تا که خیمه ها بر باد...آمد مادرت!
مرضیه عاطفی
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
ذبح عظیم
مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید
راوی داستان به غروب منا رسید
پیچید بانگ هَل مِن مردی میان دشت
او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید
افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب
باد مخالف آمد و ابر بلا رسید
بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد
وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید
از تل زینبیه سرازیر شد زنی
آری رسید خواهرش اما کجا رسید
جایی که حنجری شده درگیر خنجری
جایی که جان او به لب تیغ ها رسید
جشن است! دور هلهله ها هم گذشت و حال
هنگام پایکوبی اسبان فرا رسید
برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت
ساحل گریست، کشتی بی ناخدا رسید
میلاد حسنی
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سالار زینب
پیکرت در قتلگاه افتاده بود و سر نداشت
آن طرف بر نیزهای دیدم سرت پیکر نداشت
بی برادر بودی و مظلوم، گیر آوردنت
گفتم ای قصابها آخر مگر خواهر نداشت ؟!
نیزه نیزه «حا و سین و یا و نونت» سرخ شد
کاتبِ این آیه؛ از خون، جوهری بهتر نداشت
خطبهای میخواند، از شأنِ تو روی سینهات
آه، آیا سرزمینِ کربلا منبر نداشت ؟
سر بریدن؛ آخرِ کار حرامیها نبود
قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت
هیچ کس را رد نکردی از در احسان خود
پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت
غارتم کردند، اما چادرم از سر نرفت
پس غلط گفتند، اینکه خواهرت معجر نداشت
مثل من میگفت، آیا این حسینِ فاطمهست ؟!
مادرت میدید، جسمت را؛ ولی باور نداشت
گوشهی گودال، ذکرِ «یا بُنَیَّ» میگرفت
هیچ کس جز من خبر از نوحهی مادر نداشت
حنجرت را بوسهای دادم به جای صورتت
خواهرت؛ ای بی سرِ من ! چارهای دیگر نداشت
رضا قاسمی
#شعر_روضه #شعر_گودال_قتلگاه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
چی کار کنم؟
تو بگو برادرم چی کار کنم؟
یادگار مادرم چی کار کنم؟
دست من نیست اگه دلواپس شدم
آخه من یه خواهرم چی کار کنم؟
بذا دونه دونه موتو ببوسم
جلو تر بیا که روتو ببوسم
نمیدونم چرا اما مادرم...
...گفته که زیر گلوتو ببوسم
میری و باید خدا خدا کنم
واسه سلامتیت دعا کنم
توی این کویر اگه شهید بشی
کفن از کجا برات پیدا کنم؟
بیا دست ناتوونمو بگیر
اشک چشم نگرونمو بگیر
باشه حرفی ندارم برو ولی
قبل از اینکه بری جونمو بگیر
توی آغوشت به هیشکی جا نده
تنتو به دست شمشیرا نده
سنگ اگه زدن به پیشونیت حسین
جون من پیرهنتو بالا نده
کاش زیر پیرهنتو میبوسیدم
گلو و گردنتو میبوسیدم
حنجرتو بوسیدم چیزیش نشد
کاش تموم تنتو میبوسیدم
وقت تقسیم غنائمت میشه
ساربان میاد مزاحمت میشه
معجرم رو با خودت ببر حسین
وقتی غارت بشی لازمت میشه
آرش براری
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا #شعر_وداع
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
نگران بودم
نگران بودم و از خیمه دویدم... دیدم
آمدم، لطمه زدم، جیغ کشیدم... دیدم
روی تل با سرِ زانو که رسیدم... دیدم
هرچه از مادرم آن روز شنیدم دیدم
دو قدم مانده به گودال خمیدم... دیدم
شاه لب تشنه ی من از سرِ زین افتادو...
نیزه ای آمد و از پشت زمین افتادو...
به زمین خورد و به سر داشت بگوید مادر
به رهش دیده ی تر داشت بگوید مادر
داغ بر روی جگر داشت بگوید مادر
لحظه ای فرصت اگر داشت بگوید مادر
سر از این خاک چو بر داشت بگوید مادر
بی حیا آمد و با پا بدنش را چرخاند
نعلِ یک اسب رسیدو دهنش را چرخاند
بی خیالت نشدم، آمدم اما....چه کنم؟
مادرت آمده با ناله ی زهرا چه کنم؟
وسط هلهله با بد دهنی ها چه کنم؟
شمر بر سینه نشسته ست خدایا چه کنم؟
خونِ سر، خونِ دهن، خونِ گلو را چه کنم؟
یک نفس خنجرِ کهنه ز گلو لب نکشید
تیغِ کُندی که به رگهات مرتب نکشید
حاضرم رو بزنم دست به زانو نزنی
حاضرم دست به زانو بزنم رو نزنی
دخترش آمده در پیش رخ او نزنی
چه کنم شمر که با نیزه به پهلو نزنی؟
پنجه از پشت بر آن ساحتِ گیسو نزنی
پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن” نامردموی سالارِ مرا زود رها کن” نامرد تا کمان حرمله بر آیه ی تطهیر کشید از کمر تیر کشیدی... کمرم تیر کشید دستناموستو را زجر به زنجیرکشید بوریا شرح تو بر شانه ی تفسیر کشید کارِ ذبح سرت از پشت به تاخیر کشید پیرُهن را ز تن پاک تو در آوردند قتلصبر است که باحوصله سر آوردند ظهر با تیرِ سه شعبه ثمرت را کندند عصر با پهلویِ نیزه جگرت را کندند دمِ مغرب تهِ گودال پرت را کندند دیر بود و نبریدند سرت را.... کندند بعد با حوصله قبر پسرت را کندند دستوپا میزدیاما همهخوشحال شدند آه یک عده عرب واردِ گودال شدند داغِ غارت شدنِ پیرهنت کشت مرا یوسف فاطمه عریان شدنت کشت مرا پیشِ زهرا به زمین پا زدنت کشت مرا پیرمردی که عصا زد به تنت کشت مرا دیدنِ نیزه میانِ دهنت کشت مرا یک تن بی رمق و آنچه ندیدن سخت است سیدی از دهنت نیزه کشیدن سخت است تو زمین خوردی و بر گردنم افتاد طناب رفتی و داد به ما حرمله با خنده عذاب گیر کردم وسطِ چند حرامیِ خراب ریخت بر روی زمین از دهنِ زجر شراب آنقَدَر داد کشید از نفس افتاد رباب غیرت الله ببین سمت حرم ریخته اند بعدِ نحرِ سرِ تو روی سرم ریخته اند چشمِ غارت به ح ... #شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهدا ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سالار زینب
دل مرده ها که کار مسیحا نمی کنند
پَر میکنند از تن و پروا نمی کنند
شمشیر ها به امر تو در رفت و آمدند
جایی برای بوسه ی ما وا نمی کنند
افتادی و دوباره زمین خورد مادرت
رحمی به حال مادرم اینجا نمی کنند
فریاد خواهرانه ی من را ز روی تل
جز با زبان هلهله معنا نمی کنند
افتاده بی رمق بگذارید جان دهد
اینگونه پشت و روش که با پا نمی کنند
سالار خیمه های مرا بین خاک و خون
با خنده وقتِ مرگ تماشا نمی کنند
با صبر و حوصله پسِ هر تیغ نیزه را
در بین دنده هاش به پهنا نمی کنند
بگذار تا نفس بکشد آاااه ای سنان
با زور نیزه را به دهن جا نمی کنند
با ضرب پا بزرگ مرا زیر و رو نکن
مذبوح را که تشنه مهیا نمی کنند
بردار پا ز صورت او، دست از سرش
اینقدر بهر ذبح تقلا نمی کنند
کُند است خنجر تو و یک جا نمی خورد
این تیغ های تشنه مدارا نمی کنند
کُند است خنجر تو و سر را ز پشتِ سر
با ضربه ی دوازدهم تا نمی کنند
بگذار لااقل بشِناسیم بعد از این
جسمش به نعل اسب معما نمی کنند
اندازه ی نیاز که غارت شده بس است
دیگر برای جایزه دعوا نمی کنند
حالا به جای شانه زدن های مادرم
اینجا به پنجه موی تو را شانه می کنند
ظهیر مومنی
#شعر_مقتل_سیدالشهداء #شعرعاشورا #ظهیر_مومنی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بین گودال
دست بر قبضه ی خنجر زد وآمد سویش
بین گودال دو زانو شده رودر رویش
دست را بر بدنش میزد و با خیره سری
امتحان کرد به رگهای گلو چاقویش
سایه ی پنجه دستی طرف سر آمد
تا که بر هم بزند حالت در گیسویش
سنگ را مثل سر نیزه تراشش دادند
تا که جاگیر شود بر لبه ی ابرویش
آن قدر خون ز هر روزنه ای جاری بود
که نشد تکیه نماید به سر زانویش
لشکر او وسط علقمه از هم پاشید
آنکه بر خاک شده هم علم و بازویش
رمقی نیست دگر؛نیزه وسنگش نزنید
این روا نیست کسی پا بنهد بر رویش
خنجر آماده شد و فاطمه از راه رسید
و فضا پر شده از رایحه ی خوش بویش
رفت تا نیزه زپهلوی حسینش بکشد
تازه شد در نظرش درد سر پهلویش
مجید قاسمی
#شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مقتل_سیدالشهداء #شعرعاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
حسین من
این تیغ ها نظام تنت را به هم زدند
ترکیب صورت و بدنت به هم زدند
تیزی نیزه های پر از خشم شامیان
تصویر کهنه پیرهنت را به هم زدند
تنها هجوم نیزه و شمشیر بس نبود
با سنگ شیوه ی زدنت را به هم زدند
باران سنگ های پر از بغض مرتضی
دندان و دنده و دهنت را به هم زدند
وقت هجوم و غارت جسمت حسین من
آری حرامیان کفنت را به هم زدند
رحمی نشد به پیکر بی جانت ای حسین
با نعل تازه جسم و تنت را به هم زدند
وحید محمدی
#شعر_گودال_قتلگاه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
دور گودال
دور گودال ازدحامی شد
معرکه غرق در حرامی شد
تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند
سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و ناتوان به خاک افتاد
داشت روح از تنش جدا می شد
تا می آمد دوباره برخیزد
استخوان شکسته تا می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت
همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه خوب وا می شد
لگد شمر، با غرور و غضب
بر سر و صورتش رها می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا می شد
سینه سنگین و حنجره پر خون
نفسش سخت و با صدا می شد
از گلو خنجرش نشد ببرد
ولی افسوس، از قفا می شد
کاش می شد که زینبش نرسد
یا که از روی سینه پا می شد
کاش زینب به خیمه بر می گشت
عرش مبهوت این عزا می شد
آه، ناموس حق در آن غوغا
صید صد چشم بی حیا می شد
ناله ی مادرش شنیده که شد
راز گودال برملا می شد
صبح فردا و نعل تازه و اسب
بدنش مثل بوریا می شد
رضا فراهانی
#شعر_روضه #شعر_گودال_قتلگاه #شعر_مرثیه #شعر_مقتل_سیدالشهداء #شعرعاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سرهای قدسیان
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
دل های عرشیان همه در تاب و در تب است
اصلا بیا بمان که فقط روشنی دهی
خورشید من بدون تو هرروز من شب است
وقتی ز روی زین به زمین خوردی ای حسین
گفتم زمان خانه خرابی زینب است
یا ایهالشهید، ذبیح من القفا
رگ های گردنت چقدر نامرتب است
مانده ست یادگار، به تشییع جنازه ات
بر روی پیکرت اثر سم مرکب است
می بینمت دوباره و از حال می روم
این دل ز درد و غصه و ماتم لبالب است
علیرضا خاکساری
#شعر_مقتل_سیدالشهداء #شعرعاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
یا الله
خوردی امروز نیزه فردا نَعل
نیزه هم چاره دارد اما نعل...
یک، دو، سه، چهار ... ده تا اسب
روی هم میشود چهل تا نعل
هر کسی از تن ِ تو میگذرد
شمر با پا و اسبها با نعل
پشت و روی تورا یکی کردند
چقدر جلوه دارد اینجا نعل
چون لباست به روی چادر من
هر کسی پا گذاشت حتی نعل
دهنت را خودت بگو چه شده؟
تهِ شمشیر خورده ای یا نعل؟
علی اکبر لطیفیان
#شعر_مقتل_سیدالشهداء #شعرعاشورا #علی_اکبر_لطیفیان
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
تب غارت
ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد
کوفه با شام سر غارت ما یک دله شد
تب غارت به همه دشت سرایت می کرد
با سرت خولی نامرد تجارت می کرد
از خدا بی خبران هیچ ندارند احساس
معجرم دل نگران است کجایی عباس؟
آتش و دود که سمت حرمت می امد
نیزه ای بود که سمت حرمت می امد
جای یک نیزه به پهلوی سکینه می سوخت
خیمه در آتش کینه ی مدینه می سوخت
دست از جیب خیانت همه بیرون کردند
گوش ها را به خشونت پر از خون کردند
هر که در غائله بی بهره ز گودال شده
دست او طالب ارزانی خلخال شده
در هیاهوی حرم پیرهنت را بردند
نیمه شب بود عقیق یمنت را بردند
قطره ای آب حرم را چه مشوش کرده
این رباب است سر قبر علی غش کرده
گرد خیمه خبر تلخ تری می گردد
نیزه ی حرمله دنبال سری می گردد
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_شام_غریبان
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯