نذر روضههایِ حسین
جان من نذر روضههایِ حسین
می تپد قلب من برای حسین
این دو قربانیاَم به جای خود
پدر و مادرم فدای حسین
بچّه های عقیلهیِ سادات
نذر یک موی بچّه های حسین
نیزه و تیر و تیغ حمله کنید
به دو دلبندِ من به جای حسین
غیرتُالله هایِ دامن من
سِپر اهل نینوایِ حسین
بر روی نیزهها سرِ دو شهید
سهم این یار مبتلای حسین
دست و پا می زند تَهِ گودال
می خورم تازیانه پای حسین
همسفر با حریمِ بی حرم است
سارقِ خاتم و عبای حسین
پای سرنیزه سنگ خواهد خورد
ندبهخوان خرابههای حسین
حسین ایمانی
#شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
امیری حسین و نعم الامیر
با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد
کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد
زینب است و بی تفاوت نیست اصلاً بر حسین
با قیام و با قعودش..جانِ ما را زنده کرد
البلا ُ للولا ..را معنی و مفهوم داد..
حادثه سازِ دو دنیا شد ولا را زنده کرد
پای عشقِ حضرت ارباب با طفلانِ خویش
در تمامِ عرصه ها..حسّ و وفا را زنده کرد
کودکانش را خود بی بی کفن پوشاند و بعد
با همین کارش تمامِ اقربا را زنده کرد
زندگی یعنی شهادت زندگی یعنی حسین
هستی اش را خرج کرد و مه لقا زنده کرد
یادگاری های عبدالله زینب را زنده کرد
بانوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد
هیچ می دانی که خاتونِ جزا..دختِ علی
با تمامِ کارهایش کربلا را زنده کرد
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مدافع حرمت
به هرکجا بروی میشویم همقدمت
حسین! غصه نخور میشوم شریک غمت
بمیرم و نگذارم زمین خورد علمت
حسین! یک تنه هستم مدافع حرمت
بلاکش توام، امالمصائبت هستم
چه مادرانه برادر مراقبت هستم
هرآنچه را که نگفتی خودم خبر دارم
به جز تو چند برادر دگر مگر دارم؟
اگر اجازه دهی تیغ و نیزه بردارم
نشان دهم به همه مثل تو جگر دارم
ببین که دختر حیدر چه کار خواهد کرد
ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد
نشان دهم به همه اقتدار زینب را
برات خرج کنم اعتبار زینب را
به معرکه ببرم شاهکار زینب را
به رویشان بکشم ذوالفقار زینب را
دوتا پسر نه دوتا شیر بار آوردم
دوتا معلم تفسیر بار آوردم
چقدر خواستهام از خدا قبول کنی
هزار مرتبه خواندم دعا قبول کنی
بگو چه کار کنم باز تا قبول کنی؟
چه میشود پسران مرا قبول کنی؟
بیا و این دو جوان رشید را بپذیر
بیا و خواهش این موسفید را بپذیر
غلامها همه پای امیر میمیرند
به هرکدام بگویی بمیر میمیرند
جوابشان ندهی ناگزیر میمیرند
مرا اگر که ببینند اسیر میمیرند
مخواه تا که نظاره کنند اسارت را
چگونه صبر کنند آنهمه جسارت را
هوای عشق تو هی میکند هواییشان
به دست و پات میافتند هر دوتاییشان
سر دو خواهرزاده فدای داییشان
دلم نسوخته والله از جداییشان
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
من از تو دور شوم لحظهای؟ خدا نکند
کشیدهای دو شهید مرا به پهلویت
گذاشتی سرشان را به روی زانویت
خجالتم مده شرمندهایم از رویت
عزیز فاطمه زحمت مده به بازویت
تو باشی از پسرانم خبر نمیخواهم
حسین! بیتو من اصلا پسر نمیخواهم
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب پنجم محرم
هر کَس برای تو به تن خود کند سیاه
او را خدا ز عرش مُعلّی کند نگاه
اشکِ برای توست همانند کیمیا
سازد سفید ، رویِ هر آنکه بود سیاه
این خانه مأمنی ست که زهراست صاحبش
چادُر سیاه او به همه هست جان پناه
شوینده تر ز آب بهشتی ست گریه ها
گردد ثواب بار تو باشد اگر گناه
بردار یک قدم تو برای حسین و بعد
بنشین ببین که کوه بخشد خدا به کاه
شانه به شانه مهدی زهرا کنار توست
در بین روضه میکشد او همره تو آه
امشب خدا کند ببرد همره خودش
ما را کنار تشنهء گودال قتلگاه
عبدالله آمده که عمو را کند کمک
جای پدر رسیده سرآسیمه در سپاه
او آمده که دست خودش را سِپَر کند
بر پیکری که پا خورد از هر که بین راه
شاید کمک کند به عمو تا که بیش از این
با نیزه جا بجا نشود جسم پادشاه
با نیزه بر گلوی عمو ضربه میزنند
بازیچه گشته گیسوی یوسف میان چاه
بیرون زده زبین سِپَر دندهء حسین
یا رب برای هیچ شهیدی چنین مخواه
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جانِ ما ناقابل است
مادر! ز آقا و مولای جهان رخصت بگیر
لطف کن از بهرِ این دو نوجوان رخصت بگیر
ما دو تا را پر بده در آسمانِ کربلا..
بهرِ پرواز از میانِ آشیان رخصت بگیر
جانِ ما را پیش کش کن برای شاهِ دین
جانِ ما ناقابل است از شاهمان رخصت بگیر
تابِ ماندن نیست اصلاً ای صبورِ اهل بیت
خواهشاً از بهرِ این دو ناگران رخصت بگیر
یک قسم بر مادرت وا می کند صدها گره
گر که مقدور است با قدّ کمان رخصت بگیر
ما دو تا راخرج کن پای حسین ابن علی
پس بیا تا که توان داری توان رخصت بگیر
می رسد بر گوشمان انگار نجوای علی..
تا شود راضی امیر مؤمنان رخصت بگیر
با شهادت سربلندت می کنیم ای عاقله
بهرِ ما از این امام مهربان رخصت بگیر
محسن راحت حق
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب ششم محرم
در بین روضه ایم و به ما شد عنایتی
جز گریه بر حسین نداریم عادتی
ما وارثان گریه ء آدم شدیم پس
داریم تا ابد به خلائق شرافتی
این افتخار ماست که در زیر آسمان
فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی
در نامه ء عمل چه هراسی است روز حشر
که غیر آه و گریه نباشد عبادتی
این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست
اشکی ببار تا که نماند جراحتی
جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده ایم
در این بساط شامل خیر و محبّتی
این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو
گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی
آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت
بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی
این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن
بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی
قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود
تا که حسن به جلوه نماید قیامتی
قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد
اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی
پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب
شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی
با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست
دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی
بالا سرش صدای شکستن زیاد بود
شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ابن الکریمم
ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم
از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم
من از تبار ِ شیرِ جمل هستم ای سپاه
ده ساله ام ولی ز رگ وخونِ حیدرم
خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را
تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم
خونِ حسن میانِ رگم موج می زند
گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم
از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه
افتاده شاه رویِ زمین در برابرم
تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست
بی اختیار ناله زدم وای مادرم
تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید
پاشیده شد به ضربه یک تیر،حنجرم
ممزوج شد حسین وحسن زیرِ ضربه ها
اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما
باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند
جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند
زهرا نشسته گوشه گودالِ قتلگاه
باحال ِ مادر از چه مدارا نمی کنند
خالی کنید دورِ عمویِ غریب من
دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند
یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو
پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند
بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش
این گونه بغضِ سینه خود وا نمی کنند
در پیش ِ چشم عمه رها کن محاسنش
شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند
در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را
از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند
آقایِ عالم است برهنه نکن تنش
بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند
قاسم نعمتی
#شعر_شهادت_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#اشعار_محرم
#مربع_ترکیب
دوش در خیمه اش از غصه نجاتم دادند
تا فدایش بشوم برگ براتم دادند
از عسل حرف زدم شاخه نباتم دادند
یاحسن گفتم فورا حسناتم دادند
بیخیال همه ام حضرت او را عشق است
پدرم یاد به من داده عمو را عشق است
قاسمم من که به یلهای عرب هم رده ام
با همین سن کمم مرشد این میکده ام
با زره کار ندارم به کفن آمده ام
من سر ازرق و چندین پسرش را زده ام
اشهد ان حسین بن علی ثارالله
وقت جنگم همه گفتند که ماشالله
ولی الان بدنم بین بیابان مانده
به تن من اثر سم ستوران مانده
عمو از دیدن من خم شده حیران مانده
روی لبهام فقط ذکر حسن جان مانده
سنگها بوسه گرفتند همه از رویم
پیچ خوردست به یک نیزه ی کوفی مویم
لگدی خورده بروی پر افتاده ی من
کج شده زیر لگد ها سر افتاده ی من
خم شد از چند جهت پیکر افتاده ی من
وای بر حال دل مادر افتاده ی من
خبرم را ببر ای باد برای زهرا
پهلویم درد گرفته است فدای زهرا!
ای عمو پر شده در هرگذر اوازه من
مثل یک ظرف عسل ریخته شیرازه ی من
کیف کن کیف کن الان ز قد تازه من
زره جنگ ابالفضل شد اندازه ی من
چه عجب گر سر پاشیده معما بشود
خود* عباس بروی سر من جا بشود
*کلاه خود
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا عبدالله ابن الحسن(ع)
باید عبدالله بود و خدمتِ ارباب کرد
لحظه های نوکری را با محبّت ناب کرد
باید عبدالله بود و زیرِ پای دشمنان..
آب را موّآج گونه مثلِ یک گرداب کرد
باید عبدالله بود و در دلِ تاریکِ کفر...
تابشی بنموده و کارِ دو صد مهتاب کرد
باید عبدالله بود و دل به جانان داد و بس
در رهِ عشقِ حسینی سینه را بیتاب کرد
باید عبدالله بود و از حسن ارثیه داشت
در میانِ رزم کاری پخته و کمیاب کرد
باید عبدالله بود و از سر و جان دست شُست
صورت و پیشانیِ خود را چنان محراب کرد
باید عبدالله بود و نُه فلک مبهوت کرد
نقشه های خصمِ دین را نقشه ای بر آب کرد
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ای سالارِ عشق
کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو
از دو دستانم برای تو سپر دارم عمو
با مدد از نامِ زیبای حسن گل می کنم
بر تمامِ دشمنانت من خطر دارم عمو
ماندنم در خیمه ها ننگ است ای سالارِ عشق
من از این ماندن از این صّحت..حذر دارم عمو
در رکابِ تو شهادت می شود قطعاً نصیب
می رسم بر این سعادت..خود خبر دارم عمو
چه کسی گفته یتیمم بیکس و کارم بگو..
من چنان تو شاهِ مظلومان پدر دارم عمو
بر تنت داری جراحت ای تمامِ زندگی...
از غمِ این زخم هایِ تو شرر دارم عمو
مصحفِ کرببلا نامِ مرا حکّ کرده است
حادثه سازم در این مصحف اثر دارم عمو
جامه ی رزمی نشد پیدا برای من حسین
پس لباسِ سرخِ رفتن را به بر دارم عمو
دست دادم تا نیفتد بر تنِ پاکت خراش
در هواداری ز تو خیلی هنر دارم عمو
حیف بعد از رفتنت عمّه اسارت می رود
از غمِ این روضه ها چشمانِ تر دارم عمو
محسن راحت حق #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا قاسم ابن الحسن(ع)
چنان به گوش بیابان نوای من مانده
که در جنان پدرم در عزای من مانده
چه لقمه ها که گرفت از تنم سم مرکب
ز من گدشت و کنون تکه های من مانده
منی که قاسم بودم دگر شدم تقسیم
بروی خاک خودم نه!که جای من مانده
تنم ضریح شده حفره حفره ام کردند
دراین بدن حرم مجتبای من مانده
هزار سنگ سرم را نشانه رفت عمو
هزار جای شکسته برای من مانده
مرا به سینه گرفتی ولی مراقب باش
که میبری تنم و دست و پای من مانده!
عروس من دم خیمه نشسته منتظر است
به دستهای کبودش حنای من مانده
سید پوریا هاشمی
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
عرض حاجت
بد شوم با هرکه در حق عمویم بد کند
سیل خواهم شد کسی راه تو را گر سد کند
میرسم پیشت اگر که غصه پیشامد کند
کِی شنیدی که کریمی سائلی را رد کند؟
خوش به حال هرکسی کارش بیافتد باکریم
کارم افتاده به تو پس خوش به حالم یاکریم
عرض حاجت از رفیقان قدیمی سخت نیست
گریه کردن بین یاران صمیمی سخت نیست
از تو خواهش داشتن از بس کریمی سخت نیست
با عمویی مثل تو دیگر یتیمی سخت نیست
با تو یک دم هم نیامد سایه غم بر سرم
اشکهایت را نبینم خاک عالم بر سرم
مثل اسپند در آتش بیقراری میکنم
مثل یارانت تو را ای شاه یاری میکنم
روی مرکب مینشینم شهسواری میکنم
خوب شاهد باش در میدان چه کاری میکنم
پهلوانها از دم تیغم گریزان میشوند
ازرق شامی و اولادش پشیمان میشوند
آخر قصه چنان که فکر میکردم نشد
هیچکس جز سنگ در میدان هم آوردم نشد
جز صدایت هیچ چیزی مرهم دردم نشد
خواستم تا بازهم پیش تو برگردم نشد
هرقدر میشد به سویم سنگ و تیر انداختند
بچه شیر مجتبی را سخت گیر انداختند
در زمین و آسمان پیچیده شد آوازهام
جز کفن پیراهنی دیگر نشد اندازهام
آخرش هم پاره پاره شد لباس تازهام
زیر سم اسبها پاشیده شد شیرازهام
رفته است آیات قرآن زیر سم اسبها
مثل تو هستم عموجان زیر سم اسبها
شکر در جمع فداییهای تو داخل شدم
چون بلایی بر سر این کافران نازل شدم
با تنم بین تو و شمشیرها حائل شدم
زیر سم اسب هم قد ابوفاضل شدم
روی اعضای تنم جا پای مرکب را ببین
اشکهایت را بگیر و حال زینب را ببین
آرش براری
#شعر_شهادت_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
تو هم سفره داری
تو هم قرص ماهی و تابنده ای
تو هم آفتابی ، فروزنده ای
تو از خاندان برازنده ای
تو پروردگار من بنده ای
مرا کاش فارغ ز هستم کنند
به کوی تو قاسم پرستم کنند
خودم سر نهادم تو زنجیر کن
دم خانه ی خود مرا پیر کن
ز پیمانه ی عاشقی سیر کن
بده استخوانی نمک گیر کن
ز کف داده ام عقل و مجنون شدم
سگ خانه ی نجمه خاتون شدم
به سجاده ها ربنای تو سبز
ظهور دم آتنای تو سبز
طنین صدای دعای تو سبز
عبای تو سبز و قبای تو سبز
به رنگ عبا و قبایت قسم
فدای نگاهت تمام کسم
تویی دلبر و دلربای حسین
تو بعد از حسن آشنای حسین
عزیز دل کربلای حسین
تویی دومین مجتبای حسین
تو از نور بابا مجسم شدی
تو داماد شاه دو عالم شدی
تو از نسل جوشنده کوثری
تو عمامه ی مجتبی بر سری
تو مثل اباالفضل رزم آوری
تو یکپا برای خودت حیدری
نبرد تو دیدن ، از این رو خوش است
به دست تو شمشیر ازرق کش است
به هنگام رحمت حسن میشوی
به سیمای عزت حسن میشوی
به شوکت به هیبت حسن میشوی
به صدها روایت حسن میشوی
حسن در شمایل حسن در جگر
پسر کو ندارد نشان از پدر
بکش تیغ و جلوه به انظار کن
بیا گرد و خاکی به پیکار کن
بزن قتل و عامی ز کفار کن
جمل را دوباره تو تکرار کن
به هر ضربه و گردنی که شکست
صدای حرم لعن بر عایشه است
تو هم سفره داری ، بها میدهی
تو از جیب خود بر گدا میدهی
اگر درد باشم دوا میدهی
به این چشم تر کربلا میدهی؟
مرا دوری از صحن سوزانده است
دلم خیمه گاه تو جا مانده است
تو را چشم کردند قوم حسود
چنین سنگ خوردن سزایت نبود
به سر آمدی از سر زین فرود
تو را دوره کردند اما چه زود
بلای عظیم است آمد سرت
چو موم عسل گشت بال و پرت
عروسی بهم خورد و دلها گرفت
دم خیمه ها روضه بالا گرفت
دل نو عروس حرم تا گرفت
عزا جای دامادیت را گرفت
چه جشنی؟ چه شوری؟ که دل شاد نیست
عروسی نگیرید! داماد نیست
تنت را چو تسبیح ، وا میکنند
مرمل ترین بدما میکنند
سم اسب ها جا به جا میکنند
تو را نیزه ها پاگشا میکنند
عروسی عزا شد عذاب آور است
تنت زیر سم دوتا لشکر است
ببین خیمه ها را که نالان شده
نه تنها عروست پریشان ...
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب هفتم
حضرت علی اصغر (ع)
عجب حال خوشی در روضه ها هست
به قدر وسعت عالم صفا هست
در این شهر سیه رو بین روضه
نفس تنگی نمیگیری هوا هست
به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست
حرم را در حسینیه ببینید
به هر جا روضه باشد کربلا هست
سگ کهف حریم کربلا شو
فنای جای دگر اینجا بقا هست
اگر داری مریض لا علاجی
بیا روضه بیا دارالشّفا هست
به این خانه بیا تا که ببینی
سر این سُفره شاه است و گدا هست
خضاب دیگران رنگی ندارد
در این وادی زخون آری حنا هست
اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست
روایت از امام صادق(ع) آمد
که گریه بهر جدّم کیمیا هست
خدا این اشک را از ما نگیرد
که هر چه خیر از حال بُکا هست
بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم
برای تشنه ای که سر جدا هست
به لطف مادرش زهرا همیشه
میان روضه ها آب و غذا هست
اگر چه آب مهر مادرش بود
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست
به منّت بهر طفلش آب خواهد
ز قومی که تماما اشقیا هست
پدر فریاد زد رحمی به طفلم
اگر یک مرد در بین شما هست ...
بگیرد طفل من سیراب سازد
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست
به جای آب تیر آمد چه تیری
که بهر صید زخمش بی دوا هست
چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟
علی را تا نبیند مادر او
چه جایی بهتر از زیر عبا هست
به حیرانی بابا خنده کردند
بگو آیا که یک ذره حیا هست
الهی مادرش اصلا نبیند
سرِ ششماهه در طشت طلا هست
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب هفتم
حضرت علی اصغر (ع)
عجب حال خوشی در روضه ها هست
به قدر وسعت عالم صفا هست
در این شهر سیه رو بین روضه
نفس تنگی نمیگیری هوا هست
به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست
حرم را در حسینیه ببینید
به هر جا روضه باشد کربلا هست
سگ کهف حریم کربلا شو
فنای جای دگر اینجا بقا هست
اگر داری مریض لا علاجی
بیا روضه بیا دارالشّفا هست
به این خانه بیا تا که ببینی
سر این سُفره شاه است و گدا هست
خضاب دیگران رنگی ندارد
در این وادی زخون آری حنا هست
اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست
روایت از امام صادق(ع) آمد
که گریه بهر جدّم کیمیا هست
خدا این اشک را از ما نگیرد
که هر چه خیر از حال بُکا هست
بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم
برای تشنه ای که سر جدا هست
به لطف مادرش زهرا همیشه
میان روضه ها آب و غذا هست
اگر چه آب مهر مادرش بود
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست
به منّت بهر طفلش آب خواهد
ز قومی که تماما اشقیا هست
پدر فریاد زد رحمی به طفلم
اگر یک مرد در بین شما هست ...
بگیرد طفل من سیراب سازد
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست
به جای آب تیر آمد چه تیری
که بهر صید زخمش بی دوا هست
چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟
علی را تا نبیند مادر او
چه جایی بهتر از زیر عبا هست
به حیرانی بابا خنده کردند
بگو آیا که یک ذره حیا هست
الهی مادرش اصلا نبیند
سرِ ششماهه در طشت طلا هست
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام
پسری که پدرش بُرد به میدان اورا
کرد بر دست چو مه پاره نمایان اورا
مانده بودند که این نور هدایتگر چیست
چونکه دیدند دَمی پارهء قرآن اورا
کیست این طفل که خود آیتِ کُبریِ خداست
کرده سجده به دَرَش خیل بزرگان اورا
سرش امّا ز عطش بر سر شانه خَم بود
کاش آبی بدهد یک تن از آنان اورا
هر دری زد پدرش تا که به آبی برسد
بُرد زین رو وسط معرکه سُلطان اورا
کار شَه وای به منّت کِشی از قوم رسید
کاش لاقل برسد آب ز باران اورا
تا که گفت آب همه لشکریان خندیدند
گویی اصلا نشمردند مسلمان او را
وسط خُطبهء شه بود که یک تیر پرید
تیرِ وحشیِ سه سر بُرد به پایان اورا
تیرِ چرخیده شده بین گلو جا خوش کرد
خِیرش این بود فقط داد سه دندان اورا
با سه شعبه عَصبِ گردنش از کار اُفتاد
کُند شد دم به دم آن حالت لرزان اورا
مادرش در بر خیمه چِقَدَر دلخوش بود
که به طفلش پدرش هست نگهبان اورا
دو قدم سمت حرم رفت دوباره برگشت
همه دیدند گرفتار و پریشان اورا
بُرد در پشت حرم تا که نهانش سازد
تا که شاید کند از معرکه پنهان اورا
ولی انگار قرار است به نیزه برود
نیزه پیداش کند شام غریبان اورا
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#مدح
#اول_مجلسی
#شب_هشتم_محرم
به دل دوباره هوای حسین را دارم
هوایِ کربُبَلایِ حسین را دارم
چه غم که پشتِ سرم در تمام سختی ها
تمام عمر ، دعایِ حسین را دارم
نگاهِ رحمت و لطفش خداپرستم کرد
حسین خواست خدای حسین را دارم
حرارتِ دل نوکر، عطایِ فاطمه است
به سینه، داغ عزای حسین را دارم
گدایِ رحمت و لطف قدیم الاحسانم
هزار شکر عطایِ حسین را دارم
رضای غیر نخواهم که ترک روضه کنم
میان روضه ، رضایِ حسین را دارم
چه حاجت است به تسنیم و سلسبیل و بهشت
منی که مزه ی چایِ حسین را دارم
خدا کند وسط روضه پر کشم سویش
عجیب شوقِ لقای حسین را دارم
چقدر در شب هشتم میان سینه، غمِ
گرفتگیِ صدای حسین را دارم ..
به دل مصیبت آن پیکری که چیده شده
میانِ سطح عبای حسین را دارم
#محمد_جواد_شیرازی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب هشتم
حضرت علی اکبر علیه السلام
هر کَس به کربلا نرود میکند ضرر
شاید نداشته ز معانی حق خبر
صدها کلام حضرت صادق چنین بُود
دوری مکن ز فیض فراعقل این سفر
این راه پُر نشیب رسد تا خودِ خدا
عرش خداست خانهء خورشید وآن قمر
ارباب اگر اراده کند بنده می شوی
ظلمت کنار میرود و میشوی سحر
پا پس نکش اگر به حرم راه دادنت
با سر برو ، نمان که نیفتی تو در خطر
آنقدر گریه کن که تورا هم دهند راه
پا بر زمین بکوب در این خانه پشتِ در
کربُ بلاست خانهء اَمنی که صاحبش
آن کِشتی نجات خدا هست بر بشر
به مادرش بگو که تو را دعوتت کند
باشد دعای فاطمه والله مُعتبر
امّا اگر شدی شب جمعه تو زائرش
روضه نخوان کنار پدر از غمِ پسر
بابا کنار نعش علی خورد بر زمین
جانش به روی لب شد و اُفتاد مُحتضر
گفت ای عزیز من تو چرا تکّه تکّه ای
شد پاره پاره از غم تو از پدر جگر
باید که جسم پرپر تو در عبا نهم
گویی که ضربه خورده ای از هر که در گُذر
این لخته خون اگر بگذارد ببوسمت
گر چه نمانده از لب پُر خون تو اثر
برخیز عمّه را ببر از بین این سپاه
تا کم کنند بر قد و بر قامتش نظر
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مربع ترکیب مصیبت علی اکبر علیه السلام
الله اکبر اکبر از بابا جدا شد
وقتی جدا شد خیمه بر غم مبتلا شد
قلب حرم را کَند مثل کَهرُبا شد
دنبال او بابا به لب غرق نوا شد
انگار کُلّ خیمه با او رفت میدان
مثل غزال از خیمه راهی شد خرامان
مُستغرق ذات خدا بود و الهی
چون دید بابا هست و درد بی پناهی
چون ماه روشن زد به اعماق سیاهی
بابا به دنبالش کشید از سینه آهی
یعنی تمام حاصل عمرم تو هستی
آهسته تر اینگونه قلبم را شکستی
وقتی به میدان زد صلای محشر آمد
انگار حیدر با رُخِ پیغمبر آمد
در حملهء اوّل سپه از پا در آمد
از بسکه سر زد حوصله دیگر سرآمد
لشکر سخن از حملهء یک شیر می گفت
عبّاس دنبال علی تکبیر می گفت
شد ساعتی و تشنه گی بر او اثر کرد
بابای خود را از لب خُشکش خبر کرد
هم او به بابا هم پدر بر او نظر کرد
با شهد لب درمان آن سوزِ جگر کرد
لب بر لبش بگذاشت تا او جان بگیرد
کم مانده بود اکبر که از خجلت بمیرد
با آنکه آبِ پاک مهر مادرش بود
لبهای بابا خشک تر از اکبرش بود
نوشیدن از دست پیمبر باورش بود
این بار رفت و این وداع آخرش بود
اکبر که همنام امیرالمؤمنین بود
بر قتل او صد ابن مُلجم در کمین بود
دیدند یکباره فضا تغییر کرده
دشمن برای کُشتنش تدبیر کرده
این روضه شاه کربلا را پیر کرده
تیری میان حلق اکبر گیر کرده
نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد
نامرد دیگر ضربه بین اَبرویش زد
فریاد او از پیکر بابا توان بُرد
فریاد بابا را به اوج آسمان بُرد
خون، دیدِ چشمان *عُقابش از میان بُرد
اسبش علی را در میان دشمنان بُرد
دیگر علی بین حرامی گیر اُفتاد
جسمش اسیر لشکر شمشیر اُفتاد
هرکَس رسید از راه بی لحظه شُماری
بر پیکر سرو حرم زد یادگاری
جشن علے کُشتن بپا کردند آری
از پا حسین اُفتاد با این زخم کاری
اُمیّد دیرینهء بابا مُنجلے شد
آقا در اینجا صاحب صدها علے شد
*عقاب: نام اسب حضرت علی اکبر(ع)
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت شب عاشورا
بنشین برادرانه دوباره کنار من
پایان بده به گریهء بی اختیار من
از رنگ و روی زرد خودم مُلتفت شدم
فصل خزان رسیده به فصل بهار من
امشب بیا و مجلس ختم مرا بگیر
بالا سرم بمان که نمانده قرار من
دارم شبیه مادرمان میشوم کمان
مگذار این فراق شود شود کوله بار من
امشب اگر به صبح رسد میشود شروع
تلخیِ روزگار تو و روزگار من
فردا اگر که زخمیِ گودال بینمت
آغاز میشود همهء اضطرار من
فردا اگر گلوی تو با نیزه وا شود
آتش رود به عرش ز داد و هوار من
من بوسه میزنم به گلویت بعید نیست
حلقوم پاره پاره بیاید به کار من
رخصت بده که موی تو کوتاهتر کنم
تا که به پنجه ها نرسد شاخسار من
منکه هنوز سیلیِ مُحکم نخورده ام
از گریه پُر ورم شده شده چشمان تار من
همسایه ام که سایهء من را ندیده است
فردا چگونه شمر شود هم قطار من ؟
زَجر و سنان و اَخنس و خولی و حرمله
مُشتی شرابخوار بگردد حصار من
شمشیر و تیر و نیزه کِشد انتظار تو
بازار و سنگ کوفه کِشد انتظار من
قرآن بخوان اگر به سرِ نیزه جا شدی
تا جان بگیرد این نفسِ ذوالفقار من
حتّی اگر که پَرت شوم با لگد حسین
می ایستم که کم نشود اقتدار من
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای روز عاشورا
عاشق شدن غریبیِ ایّام بودن است
حیرانی و بدون سرانجام بودن است
مقصود کعبه کرب و بلا رفتن است و بس
این حجّ واقعی و در اِحرام بودن است
بوسه اگر که لب ، نزند بر ضریح یار
معنی دور بودن و ناکام بودن است
پُخته شدن ز سوز جگر میشود نصیب
چشم بدون اشک همان خام بودن است
*خاموش شد چراغ ، نرو که مسیر حق
با یار خویش ماندن و همگام بودن است
دنیا طلب اگر که شدی *اِبن حُرِ شوی
کاین مرزِ خاص بودنت از عام بودن است
اینجا برای دیده شدن نوکری نکن
جلوه گری به وادی گمنام بودن است
در این مسیر چون *حُججی ها قدم بنه
که راه وصل غرق در آلام بودن است
واقف مگر نبود به احکام ذبح ، شمر
این ادّعایِ خادم اسلام بودن است!؟
از پشت سر برید و به او آب هم نداد
این روضه داغ سینه ، در اِبهام بودن است
با قتل صبر و زجر کُشی شد جدا سرش
این شرح مرغ بِسملِ در دام بودن است
* اشاره به خاموش کردن چراغ به فرمان امام در شب عاشورا
* عبیدالله ابن حرّ جعفی که دعوت امام را نپذیرفت
* شهید حججی مدافع حرم
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت قتلگاه عاشورا
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند
چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند
آنانکه در مدینه نبودند آمدند
مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند
سر دستهء اراذل کوفه اشاره کرد
یکباره با اشاره ء آن بی حیا زدند
تشویق می شدند کسانی که میزدند
او را میان هلهله با مرحبا زدند
بودند نان خور پدر و جدّ او ولی
این صید را طایفه ای آشنا زدند
جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها
با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند
در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه
بر جای جای پیکر او هر کجا زدند
عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند
شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند
با پا به روی سینهء زخمش پریده و
با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند
بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند
با پنجه بر محاسن خون خدا زدند
تا ضربهء دوازدهم هِی ادامه داد
بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند
بر روی خاک با شکم افتاده بود چون
دیوانه وار گَردن او از قفا زدند
زینب رسیده بود که خاکی بسر کند
با پشت دست خواهر او را چرا زدند !
یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و
با نیّت ثواب به او با عصا زدند
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب تاسوعا
امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست
تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست
بهار بودن من دیده های نمناک است
به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست
چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد
برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست
شباهت من و تو این لباس مِشکی شد
وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست
گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه
هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست
به دستهای عمویت بگیر دست مرا
که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست
بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه
بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست
بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد
ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست
بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست
که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست
مگر چه بوده عمودی که بر سرش آمد
که بهر ساقیِ طفلان لب و دهانی نیست
ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند
صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت حضرت عبّاس(ع)
رفتی و رفت دگر سایهء تو از سرمن
بی تو پاشید زِ هم هیمنهء لشکر من
همه از قَدّ رشید تو سخن میگفتند
شده ای از چه کنون مثل علی اصغر من
با زمین خوردن تو شاه زمینگیر شده
این قد و قامت درهم نشود باور من
روبھان آمده بالای سرت می رقصند
غُرّشے کن که بترسند ز شیر نَرِ من
دستھايت که دلِ معرکه بر خاک اُفتاد
همه گفتند دگر خاک شده بر سر من
کاش میشد که نقابے بزنی بر چھره
چشم خوردی که شدی مُحتضری در برِمن
تیر ، هَم مردُمکِ چشم تورا پاشیده
هم که انداخته از پا و کمر پیکر من
خونِ پیشانے تو پاک شده قبل از من
گوئیا دست کشیده به سرت مادر من
بی تو سردار به بَد دردسرےاُفتادم
می شود ختم به بد غائله ای آخر من
بی نگهبانے زن های حرم از یک سو
تشنگیِ حرمم دردسرِ دیگر من
نَبرم خیمه تورا روے سرت میریزند
ببرم خیمه تو را جان بدهد دختر من
زده صدھا گرهء کور غمت بر کارم
بی تو بر باد رود مقنعهء خواهر من
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب عاشورا
دل که عاشق بشود واله و سر گردان است
چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است
راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است
دل که خشکید فقط چارهء آن باران است
حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا
هر چه فیض است در این دایرهء امکان است
شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند
نوکر این حرم عشق خودش سلطان است
این سخن را سرِ بازار محبّت بزنید
هر کَسی شد سگِ دربار حسین انسان است
کربلا یک کلمه هست ولی در معنا
شرح آن باطن آیات همه قرآن است
شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست
که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است
باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ولی افسوس قرار است ببیند زینب
صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است
بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت
سر بُبریدهء یار است که آویزان است
لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا
موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*