eitaa logo
کانون مداحان
26.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
21.6هزار ویدیو
200 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... محمدمهدی مهدی پناه *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
صدایت را شنیدم‌ گریه کردم بسوی تو دویدم گریه کردم تمام‌ پیکرت تیر سه پر بود تنت را تا که دیدم گریه کردم * رکاب‌ انگار‌ بر‌ پای تو پیچید میان خیمه آوای تو پیچید رباب و خواهرت را هم‌ زمین زد عمودی که به موهای تو‌پیچید * به پای ناله ادرک اخایت دلم‌ لرزید از سوز صدایت نبوس این دستهایم را عزیرم خجالت میکشم از دستهایت * ببین‌ پایم دگر قوت ندارد برادر مرده جز غربت ندارد به تو سربسته میگویم اباالفضل حرم بعد از تو امنیت ندارد *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 ۱۴۰۰ علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صدای چک‌چکِ باران صدای هق‌هقِ آب است پس از تو در رگِ دریا به جای آب، سراب است بتاب، ای شَرَف‌ُالشّمسِ آسمان؛ قَمَرالاَرض! برای عکسِ تو آغوشِ بازِ برکه رکاب است از ابروانِ گره خورده ذوالفقار کشیدی بتاز، خشمِ دو چشمِ تو آیه آیه عذاب است هنوز تشنه‌ی یک قطره از تبسّمِ دریاست میانه‌ی تو و آب از دَمِ عطش شکراب است همیشه خانه‌ی در راهِ سیل، رو به تباهی‌ست کنار صحن و سرای تو آب، خانه‌خراب است زبان گرفته زنی در حرم؛ چه سوزِ غریبی هنوز قصه‌ی مشکِ تو لای‌لای رباب است شب است، وقتِ سلام از زمین به محضر عرش است هِلالی از حرمِ ماه، روی پنجره قاب است دوباره پرچمت از راهِ دور، دست تکان داد سلام‌های مرا رقصِ پرچمِ تو جواب است . *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دل بـــه دریـــا زد و دریـــای دعا پشـــت سرش یـارب او را بـــه سلامـــت برســـان از ســفرش مـــاه اگـــر رفـــت کواکـب هـــمه سـرگردان اند مـــاه رفـــت از حـــرم و اهــل حـــرم منتظرش عهد کـــرده ست و مـهم نیست اگر در مـــیدان لشـــکری عهد شـــکن صف بکشــد دور و برش چه تـــرک ها کـــه عـــیان بود به روی لـــب او چه شـــررها که نهان شــعله کشید از جــگرش آســـمان تـــیره شـــد از تـــیر بـــه آنـــی، امـــا این علمدار حسـین است، چه باک از خطرش؟ دسـت عــباس در آخـــر گـــره از کـــار گـــشود کـــه یـــدالله عــلی بـــوده و این هم پســـرش دســـت در آب فـــرو بـــرد و خـنک بـــودن آن آتــــش بـــیشـــتـری زد بـــه دل شـــعـله ورش خاک هم خاک به سر ریخــت از آهی که کشید آب هـــم آب شـــد از دیـــدن چشـــمان تـــرش آمـــد از علقمه بـا دســـت پـــر امـــا افســـوس چـــه امـــید اســـت بـــه دنـیا و قضا و قدرش رفـــت از دســـت دو دسـتش، مگر از پا افتاد؟ گـــفت ای نفــس غمی نیست به دنـدان ببرش از چه خم شد؟ به گــمانم که کمی چشمانش... ناگهان آه‌...چـه گـویم کـه چـه آمـد بـه سرش؟ حکم جان داشت در آن غائله آن مشک، چطور آن ســر و چشــم و دوتا دست نگردد سپرش؟ چـــه غـــریبانه زمـــین خورد به یاری حســین چـــه دلـــیرانه وفـــا کـــرد بــه عــهد پـــدرش آســـمان تـــاب نیـــاورد و ز غــم خـــون بارید چــون که می دید چه ها کرده زمین با قمرش آبـــرو یـــافـــت ابالفضـــل اگـــر از مــادر خود بـــر جـهـــان فخــر کــند ام بنیـن بـــا پســرش یـــا اخـــا گـــفت ولـــی بی رمـــق و آهـســـته مــی رود بـــاد بـــه خـــیمه برســـاند خـــبرش *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
سقای حرم می، کمی داشت ولی داشت سبو برمیگشت مشک او پاره شد و آب، به جو برمیگشت شور افتاد دل خواهر او در خیمه کاش حالا که شده وقت وضو برمیگشت پهلوان بود ولی خورد زمین با صورت علم و دست قلم، کاش به رو برمیگشت این تکان های سرش تند و مُشدّد میشد تیر در کاسه هر چشم، نگو برمیگشت تیغ ها نظم تنش را چه بهم ریخته بود بر تنش نیزه نمیرفت فرو، برمیگشت خاطرش جمع حرم بود و سرش گرم همه لشکری دست پُر از پیکر او برمی گشت مادرش فاطمه آنجا عوض ام بنین از کنار بدنش مرثیه گو برمیگشت سر او بند نمیشد سر نی، چون هربار دختر قافله میگفت عمو برمی گشت رضا دین پرور *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بیشه از سیطره‌ی شیر بهم ریخته بود لشگر از غیرتِ شمشیر بهم ریخته بود چشمهای غضب آلود  نَفَس می‌گیرد دشت از ضربِ نَفَس‌گیر بهم ریخته بود مثل این بود زمین لرزه به شام اُفتاده کوفه با نعره‌ی تکبیر بهم ریخته بود یک سوار آمده بود و همه رَم می‌کردند دشمن از صاعقه‌ی تیر  بهم ریخته بود مرتضی بود حسن بود ولی لب تشنه کربلا با دو سه تصویر بهم ریخته بود آب بر دامنِ او چنگ زد و گفت بنوش آب از غصه‌ی تقدیر بهم ریخته بود دست در آب فرو برد فرات آتش شد آب از سوز لبِ آبِ حیات آتش شد ناگهان داغ ، رقم خورد بمانَد بَعدَش  به زمین ماهِ حرم خورد بماند بَعدَش داد زد حرمله از دور چه چشمی دارد تیر را تا که زدم خورد بماند بَعدَش همه سر درد گرفتند میانِ خیمه به سر او که عَلَم خورد بماند بَعدَش آبرویش همه از مَشک چکید و بر مَشک خونِ آن دستِ قلم خورد بماند بَعدَش این عموجانِ حرم بود که هِی کم می‌شد قامتش زود بهم خورد بماند بَعدَش تا که اُفتاد زمین موقعِ مشعلها شد راهِ دشمن به حرم خورد بماند بَعدَش وایِ من دادِ حرم  دادِ حرم  در آمد یک برادر به سرِ چند برادر آمد خیز از خاک بگو تا کمرم را چه‌کنم تو که راحت شده‌ای من جگرم را چه‌کنم موقعِ آمدنم حال رُبابم بد بود بعد این وضع بگو که پسرم را چه‌کنم مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند پدرم از نجف آمد  پدرم را چه‌کنم پا مکش رویِ زمین دشت نگاهت نکند جانِ من هلهله‌ی دور و برم را چه‌کنم از رشیدیِ تو در راه کمی ریخته است بازویت را چه‌کنم چشمِ ترم را چه‌کنم مَشک اُفتاده ، زمین پُر شده ،  سر پاشیده یک نفر هستم و صد درد سرم را چه‌کنم قطعه قطعه شدی و قطعِ یقین می‌بیند از مدینه بخدا اُمِ‌بَنین می‌بیند سر کنار تو نَهَم یا به حرم سر بکشم که سرِ دخترکانم دو سه معجر بکشم قول دادی که بیایی و برایم بد شد حال شرمندگیِ مادر اصغر بکشم من بزرگ حرمم آب ندارم باید... پیشِ این قوم رَوَم منت لشگر بکشم َتا که زینب نرسیده به تماشای تنت زود باید به رویت چادر مادر بکشم به زمین دوخته‌ای مزرعه‌ی تیر شدی چند صد تیر چگونه همه از پَر بکشم وای خاصیت این  تیرِ سه‌شعبه این است باید از پشتِ سرت از طرف سر بکشم خورده‌ای تیر از اینسو و از آنسو پیداست این که بالایِ سرت تاب ندارد زهراست شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ دل به دریا زد و دریای دعا پشت سرش یارب او را به سلامت برسان از سفرش ماه اگر رفت کواکب همه سرگردان اند ماه رفت از حرم و اهل حرم منتظرش عهد کرده ست و مهم نیست اگر در میدان لشکری عهد شکن صف بکشد دور و برش چه ترک ها که عیان بود به روی لب او چه شررها که نهان شعله کشید از جگرش آسمان تیره شد از تیر به آنی، اما این علمدار حسین است، چه باک از خطرش؟ دست عباس در آخر گره از کار گشود که یدالله علی بوده و این هم پسرش دست در آب فرو برد و خنک بودن آن آتش بیشتری زد به دل شعله ورش خاک هم خاک به سر ریخت از آهی که کشید آب هم آب شد از دیدن چشمان ترش آمد از علقمه با دست پر اما افسوس چه امید ست به دنیا و قضا و قدرش؟ رفت از دست دو دستش، مگر از پا افتاد؟ گفت ای نفس غمی نیست به دندان ببرش از چه خم شد؟ به گمانم که کمی چشمانش… ناگهان آه‌…نگویم که چه آمد به سرش حکم جان داشت در آن غائله آن مشک، چه سود گر سر و چشم و دوتا دست نباشد سپرش؟ چه غریبانه زمین خورد به یاری حسین چه دلیرانه وفا کرد به عهد پدرش آسمان تاب نیاورد و ز غم خون بارید چون که می دید چه ها کرده زمین با قمرش آبرو را اگر از مادر اباالفضل گرفت بر جهان فخر کند ام بنین با پسرش ناگهان از کف شاعر قلم افتاد و شکست به گمانم که حسین آمده، اما کمرش… 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ جهان عشق مرید مرام عباس است ادب همیشه در عالم به نام عباس است طبیب درد تمام مذاهب عالم کبوترانه شفا جلد بام عباس است شنیده از لب مولای خود به نفسی انت چه جمله بهتر از این در مقام عباس است قیامت از همه سرها سر است بی تردید بهشت باغچه ای زیر گام عباس است “خدا به طالع او مهر پادشاهی زد” هرآنکسی که غلام غلام عباس است قیام کرده به پایش قیامت کبری قسم به عشق قیامت قیام عباس است کسی ندیده کنار حسین بنشیند مطیع محض امامت پیام عباس است فراز کعبه بلندای خطبه اش فرمود که طوف بیت به گرد امام عباس است دوباره سائل هر ساله آمده بر در و مستمند جواب سلام عباس است 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ رفتی از خیمه و پا تا به سرم میسوزد دلِ زینب(س)، دلِ زن های حرم میسوزد گفتم عباس(ع)! فقط مشک و علَم را بردار بغض کردی و از این غم سپرم میسوزد با لبِ تشنه، لبِ علقمه رفتی امّا جرعه ای آب نخوردی! جگرم میسوزد تیر بر مشک زدند و دلم آشوب شده گُر گرفتی و تنِ شعله ورم میسوزد با غضب! تیرِ کجی رفته به خوردِ چشمت اشک می ریزم و چشمانِ ترم میسوزد آسمانم به زمین خورده چه بد! با صورت! سر و پیشانیِ قرص قمرم میسوزد غرقِ خون؛ «أدرک أخا» گفتی و بالای سرت- مینشینم! بدنِ محتضرم میسوزد بعدِ تو شعله می افتد به ستونِ خیمه چوبِ گهواره! لباس ِ پسرم میسوزد! 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ برخیز و آبروی پدر را بخر، عمو امّید روزهای بدون پدر، عمو گویا که بوی شام رسیده، بلندشو ما را به سمت شهر مدینه بِبَر عمو باور نمیکنم که تو رفتی زِ پیش من مگذار با سکینه ی خود سربه سر عمو از درب کوفه تا در دروازه های شام بنگر چگونه من شده ام در به در عمو گل را همیشه در همه جا دست چین کنند، اینها رسیده اند چرا با تبر عمو؟ قاسم که رفت بند دلم پاره پاره شد با من چه کرده یک شبه داغ پسرعمو تا زجر زد به صورت من گفتمش چنین: ای وای بر تو گر بشود با خبر، عمو سروی بلند قامت و ماهی تمام بود ماهی که شد به علقمه شقّ القَمَر، عمو 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ عشق مدیون مهربان ماه است هست حتی خدا به او حساس از زبان امام می گویم “رَحِمَ‏ اللّه عَمّی الْعَبَّاس” از شجاعت همین قدَر گویم اسداللّه می شود پدرش شیر، از چشمه ی ادب خورده مادر ام البنین و او پسرش مدح او را چگونه بنویسم لَنگ مانده کُمیت این کلمات من که باشم؟ حسین فرموده ای اباالفضل “جان من به فدات” شیعه و ارمنی ندارد که ما همه بر عطاش مسکینیم یاد شرمندگیش می افتیم هر کجا طفل تشنه می بینیم این طرف خیمه منتظر که عمو زود با مشک آب می آید وای اگر قامتش نظر بخورد چه به روز رباب می آید آن سوی دشت بر جبین عمو از شتاب عمود چین افتاد تیر در چشم دارد و بی دست ماه از آسمان زمین افتاد تا صدا زد اخا مرا دریاب طاقت از زانوی حسین ربود جای “یا سیدی” اخایش خواند شک ندارم که مادر آنجا بود آنکه می رفت هر کجا از دشت چشم می دید قد رعنایش چه شده که حسین می گردد تکه تکه بیابد اعضایش دید بر روی خاک خون آلود دست از تن جدای دلبر را چند گام آن طرف کنار علم غرق خون دید دست دیگر را بوسه بر دست ساقی اش می زد جان آقای خیمه بر لب بود چونکه این دست های افتاده دست های کفیل زینب بود نه عبا مانده نه بنی هاشم نیمه جان جانِ خیمه را چه کند؟ عده ای سمت خیمه ها رفتند شاه با قوم بی حیا چه کند؟ علقمه شاهد است، شاه غریب دست از “جان” کشید و راهی شد من بمیرم که گریه های حسین باعث خنده ی سپاهی شد مشک پاره به خیمه ها نرسید این خجالت برای ساقی ماند روضه ی دست و دشت را خواندم روضه ی رأس و تشت باقی ماند 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ رفته سقا تا بیارد مشکی آب از علقمه لحظه به لحظه خبر گیرد رباب از علقمه مثل اینکه در مسیرش مشکلی پیش آمده چونکه می‌آید صدای التهاب از علقمه حمله می‌کردند اما قصد جنگیدن نداشت خواست برگردد به خیمه با شتاب از علقمه از همان روزی که آمد کاروان در کربلا عمه سادات دارد اضطراب از علقمه ماه افتاد و به بالای سرش خورشید رفت می‌درخشیدند ماه و آفتاب از علقمه هرچه می‌گویند طفلان «ای‌عموجان العطش» بعد از این دیگر نمی‌آید جواب از علقمه کوه غم روی سر بنت الحسین آوار شد تا پدر برگشت با حال خراب از علقمه دخترش گفت ای پدر زهرا مگر در علقمه‌است؟ بر مشامم می‌رسد بوی گلاب از علقمه 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین دست عباس که افتاد حرم ریخت به هم نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین مشک ساقی هدف تیر و کمان ها شده است گوئیا بخت علمدار به خواب است حسین آب پاکی به روی دست ابالفضل که ریخت ناله ی اهل حرم وای رباب است حسین عرق شرم چکیده است ز پیشانی او عرق شرم چه گویم که گلاب است حسین حرف تاراج حرم در دل لشکر پیچید گوئیا غارت این خیمه ثواب است حسین عاقبت خیمه ی خورشید ستونش افتاد بعد از این ام بنین خانه خراب است حسین 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ نذار که اسم از قلم بیفته منم نمیدازم علم بیفته نیمذارم تا وقتی زنده هستم چشم حرومی به حرم بیفته میرم کسی نمی‌رسه به گردم با بچه‌های تشنه وعده کردم سکینه و رقیه چش به راهن خداکنه دس خالی برنگردم به هر طرف زدم سرابو دیدم به علقمه رسیدم آبو دیدم یه لحظه بین موج آب فرات تصویر بچه ربابو دیدم آب فرات! چرا تو با ما نیستی؟ چرا مث تموم رودا نیستی؟ بچه های فاطمه تشنه موندن مگه تو مهریه زهرا نیستی؟ مشکو زدن امیدا نا امید شد از خجالت محاسنم سفید شد حسین ازت فقط یه خواهش دارم به بچه ها نگو عمو شهید شد خدا ثواب بی‌حسابم میده ساقی کوثر داره آبم میده حسین نمون میون این دشمنا طعنه‌هاشون داره عذابم میده 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ تیغ بردار و بگو نامِ علی یعنی چه کُفر یعنی که و اسلامِ علی یعنی چه زره‌ات را به رویِ سینه کمی محکم کُن تا ببینند که احرامِ علی یعنی چه کوهها را بشکن تا که بفهمد دشمن معنیِ ضربه‌یِ آرامِ علی یعنی چه – – تیغ بردار که بازویِ علی داری تو وقتِ طوفان شده هوهویِ علی داری تو مانده در خاطره‌یِ رزم ، خطر یعنی تو همه گفتند یک کوه ، جگر یعنی تو از مسلمان شدگانِ درِ خیبر بشنو مرگ تو صاعقه تو تیغِ دوسَر یعنی تو خاطرات اُحُد انگار که تکرارِ تو بود ها علی بَشَر کَیفَ بشر یعنی تو – – نفَس اُم بنین شاه‌یلِ زهرایی تو‌ پسر خوانده‌ی روزِ ازلِ زهرایی آی ای عشق بخوان جانِ نجف عباس است آفتابِ لبِ ایوانِ نجف عباس است به عقیقِ یمنش گرچه تراشید حسین نقشِ فیروزه‌ی سلطانِ نجف عباس است بعدِ او کعبه‌ی پیران حرم هست حبیب بعدِ تو قبله‌ی مردانِ نجف عباس است – – هرکه شوقِ تو چشد حسرت محشر نکشد ای خدا هیچ کسی داغِ برادر نکشد دختری گفت به زینب که بگو برگردد عمه با مَشک بگو زود عمو برگردد گفت تا بوسه بگیری زِ علی می‌آید بوسه زد جایِ عمو زیر گلو برگردد گفت در پیشِ رُباب آمدنش گردنِ من قول داده که برای لب او برگردد – – حیف شد حیف که او آنچه که می‌خواست نشد تا که او خورد زمین پشتِ حرم راست نشد ای مفاتیحِ حرم باز عَلَم را بردار باز بر دوشِ خودت بارِ حرم را بردار تو تکانی بخوری تا خودِ کوفه بروند نگرانم چه کنم یک دو قدم را بردار تکیه کردم به عَلَم باز نشد برخیزم خیز از خاک برادر کمرم را بردار – – آه در چشمِ تو خونِ جگرت را دیدم تو زمین خوردی و من پشتِ سرت را دیدم تیغ می‌خواست که بازویِ تو را برداد نیزه می‌خواست که گیسوی تو را بردارد ای به رو خورده زمین از رویِ تیر و شمشیر مادرم آمده تا رویِ تو را بردارد این سه‌شعبه فقط ای کاش که چشمت می‌بُرد حرمله زد که دو اَبروی تو را بردارد آتشی بر جگرِ قافله انداخته‌اند بینِ اَبروی تو بد فاصله انداخته‌اند 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ دریا دل سپاه محرم بلند شو باب الحوائج همه عالم بلند شو نقش زمین، میانه ی صحرا چه می کنی لب تشنه در میان دو دریا چه می کنی ای تکیه گاه خیمه ی خواهر بلند شو ای کاشف الکروب برادر بلند شو دارد مصیبت از همه جا می رسد اخا بعد از تو ناله ام به کجا می رسد اخا باور نمی کنم که سرت را شکسته اند ای مرغ عشق، بال و پرت را شکسته اند پشت و پناه اهل حرم پا نمی شوی؟ با این حساب بین عبا جا نمی شوی پرچم به دوش لشکر زهرا بلند شو پشت و پناه زینب کبری بلند شو دارد سپاه حرمله لبخند می زند بر دست های خواهر تو بند می زند دستی که نیست تا که مرا یاری ام کنی فکری به حال زخم دل کاری ام کنی پشت و پناه خیمه ی ما اینچنین نرو صد پاره می شود دل ام البنین نرو دستی بگیر زیر پر خواهرت، بمان نامحرم است همسفر خواهرت، بمان باشی کسی برای اسارت نمی رود دار و ندار خیمه به غارت نمی رود باشی کسی که دست به چیزی نمی زند باشی کسی که حرف کنیزی نمی زند ای غیرت همیشه ی حیدر بلند شو پشت و پناه غربت خواهر بلند شو 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ در علقمه صدا به صداهم نمی رسد  آخر چرا امید و پناهم  نمی رسد بیرون خیمه منتظرش مانده ام ولی باور نمی کنم به نگاهم نمی رسد اینجا به روی من همه شمشیر میکشند  وقتی به داد ناله و آهم نمی رسد دشمن به فکر حمله فتاده است تا شنید عباس من به جمع سپاهم نمی رسد گفتم به زینبم که زمان اسارت است دیگر به خیمه گاه گواهم نمی رسد کم کم غروب روز دهم میرسد ز راه اما زمان رویت ماهم نمی رسد من گریه میکنم همگی خنده میکنند در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ تو زمین خوردی و خوردند زمین اهل حرم شانه خالی مکن از بار سفر ، همسفرم انقدر تیر به تو خورده که پاشیده شدی شده اعضای تو پاشیده شبیه جگرم حال من مثل غریبی ست برادر مرده مثل فرق تو شکسته ست برادر ، کمرم بخداوند که غارت زده ام بعد از تو سرم آماده ی ذبح است ، فتاده سپرم آسمان بر سرم آوار شده میبینی ؟ تکه تکه به زمین ریخته ای ، ای قمرم دوش تو جای رقیه ست پر از تیر شده رحم بر چشم تر او کن و بر چشم ترم با جوانان بنی هاشم علی را بردم دست‌ْتنها تن پاک تو چگونه ببرم سفت کردند خواتین گره معجر را همه دلشوره گرفتند ز طرز خبرم 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد تو زمین خوردی دورِ حرمم غوغا شد مشک تو پاره شد و آبرویت ریخت زمین سیلِ آن خورد به خیمه همه جا دریا شد مشک تو پاره شد و خاک , به سر کرد رباب ذکر او “وای علی” جای “گُلم لالا” شد عَلَمت خورد زمین و حرمم رفت به باد دشمنم بعد تو با جرات و بی پروا شد روسری بود , که در دست حرامی ها بود خیمه ی سوخته معجر به سر زنها شد تیرباران شدی و تیرَک خیمه افتاد زینب آواره شد و دخترکم تنها شد دست تو شد قلم و خون تنت هم جوهر حکم قتل من و غارت شدنم امضا شد آن طرف خود و زره از تن تو غارت شد این طرف بر سر خلخال حرم دعوا شد بوی یاس آمده از علقمه یعنی اینکه زائر جسم زمین خورده ی تو زهرا شد غیرت اللهِ منی روضه ی تو ناموسی ست رفتی و روی همه بر روی زینب وا شد 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ ذکـرِ لاحـول ولا قـوه الا باالله می کند بدرقه یِ راهت اباعبدالله تو امـیدِ حـرمِ فاطمـیـونی آری همه یِ عشقِ منی باید عَلَم برداری مشک برداشته باذکرِ مدد فاطمه رفت پسرِ صف شکنِ شیرِ خدا علقمه رفت صف به صف می شکند لشکرِ روباهان را اسـدالله به چـَنگ آوَرَد این میـدان را قول داده به سکینه… به رقیه… به حسین وَ نَدارد نشدی حرفِ علـمگیر حسین قبرِ خود کَنده اگر هر که بیاید طرفش او رسید علقمـه یا علقمـه آمد طرفش آب می خواست خودش را به لبِ او بزند مـَرهـَمی بر جگرِ داغ و تبِ او بزند جهشی کرد و کفِ دستِ اباالفضل نشست دستها شـُل شد و افتاد و دلِ ماه شکست یاد لبـهـایِ گلِ فاطـمه بی تابش کرد یادِ آن غنچه که از تشنگی و غم غش کرد با خودش زمزمه می کرد و مناجات و دعا دیگر این دست می آید به چه کارِ سقا؟! دستِ من خیس شده دستِ رقیه خشک است بهتر این است که برگردم از اینجا بی دست یادش افتاد نـظـر کرده به آبِ دریا گفت جا دارد اگر من بدهم چشمم را ذکرِ یاحـیدرِ او داغِ دلِ صحرا شد گـُرز آمد سـرِ او مثلِ سرِ مولا شد سرِ عباس شبـیهِ سرِ بابا شده بود فرقِ سر تا دمِ اَبرویِ عمو وا شده بود بسته شد دیده یِ ماه و کمرِ شاه شکست چند باری پسرِ فاطـمه در راه نشست می گذارد به رویِ چشمِ تَرَش قرآن را… یا که بوسه زده با گـریه به دستِ سقا پسرِ فاطمه از زندگی اش سیر شده شیر را روی زمین دیده زمین گیر شده زینب آمـاده یِ دورانِ اسارت می شد عمو افتاد و به ارباب جسارت می شد به زمین خوردنِ ارباب کـرم خندیدند عمو افتاده و می سوخت حرم… خندیدند نفسِ عمـّه یِ سادات شده تنگ چرا؟! گوشواره بِبَر اما… بی حیا چنگ چرا؟! سرِ سـاقـیِ حـرم بر رویِ نِی پهلو زد ندبه خوان عمه شد و به محملش اَبرو زد 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ آنکه از جمعِ امامان دو برادر دارد دلبَری از همه‌یِ ما دو برابر دارد طرفی اُم‌ِبنین و طرفی فاطمه است کیست در بینِ عشیره که دو مادر دارد لشکری زهره ندارد که نگاهش بکند خاصه وقتی که کنارش علی‌اکبر دارد چقدر بر رویِ پیشانیِ او می‌آید دستمالی که به سر حضرتِ حیدر دارد ایستاده به سرِ کعبه بخواند خطبه تا بدانند که این طایفه منبر دارد علمش را بزند کرببلا چیزی نیست کعبه تا کوهِ اُحُد نیز تَرَک بردارد وقتِ صفین بزن چند قدم در میدان… چشم بر تیغِ شما مالکِ‌اشتر دارد هر امامی که تو را دید دو دستت بوسید بوسه بر بازویِ تو لذّتِ دیگر دارد حق بده اینهمه اسفند برایت می‌سوخت قد و بالایِ تو در سایه دو دختر دارد مدحِ تو بود دلم از تب و تابش اُفتاد وای بر معجرِ زینب که رکابش اُفتاد علقمه موج شد عکسِ قمرش ریخت بِهَم دستش اُفتاد زمین بال و پَرَش ریخت بِهَم تا که از گیسویِ او لخته‌یِ خون ریخت به مَشک گیسویِ دخترکِ منتظرش ریخت بِهَم تیر را با سرِ زانوش کِشید از چشمش حیف از آن چشم که مژگانِ تَرَش ریخت بِهَم خواهرش خورد زمین مادرِ اصغر غَش کرد او که اُفتاد زمین دور و بَرَش ریخت بِهَم قبل از آنیکه برادر بِرِسد بالینَش پدرش از نجف آمد ، پدرش ریخت بِهَم به سَرَش بود بیاید به سَرَش اُمِ‌بنین عوضش فاطمه تا دید سرش ، ریخت بِهَم کتف‌ها را که تکان داد حسین اُفتاد و دست بگذاشت به رویِ کَمَرَش ریخت بِهَم خواست تا خیمه رساند بغلش کرد ولی.. مادرش گفت به خیمه نَبَرش ریخت بِهَم نه فقط ضَربِ عمود آمد و اَبرو وا شد خورد بر فرقِ سرش پُشتِ سرش ریخت بِهَم به سرِ نیزه زِ پهلو سرش آویزان بود آه با سنگ زدند و گذرش ریخت بِهَم 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ تا روز محشر پرچمت بالاست عباس مدیون کام خشک تو دریاست عباس گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است اما به باطن مادرت زهراست عباس پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل دلگرم نامت زینب کبراست عباس یک رکن عاشورا اگر نام حسین است نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس بر ارمنی ها هم کراماتت رسیده لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس بابُ الحوائج منسبی شایسته ی توست محشر دخیلت دستهای ماست عباس شرمنده ی لبهای تو آب فرات است کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس اهل حرم در انتظار تو نشستند دیدند که در علقمه غوغاست عباس دیدند که با قدِّ خم برگشته مولا داغ غم تو از رخش گویاست عباس آمد حسین و خیمه ات را واژگون کرد یعنی که افتاده دگر از پاست عباس گفتا؛ از این پس من علمداری ندارم بی تو حسین فاطمه تنهاست, عباس گفتا به زینب؛ زیور از دستت دَرآور شام غریبان بی تو واویلاست عباس شش ماهه, لب تشنه, به آغوش رباب و لبهاش مثل خشکی صحراست عباس من با سکینه از تو و قولت چه گویم حال تو را از من اگر که خواست؟ عباس… 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ افتاده ای برای چه از پا؟ بلند شو خوردم زمین کنار تو, از جا بلند شو لشکر به قامت خم من خنده می کند شد علقمه محلِّ تماشا, بلند شو لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است گوید رباب؛ حضرت دریا بلند شو مادر فتاد روی زمین گفت: “یاعلی” تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو یک جور می دهیم جواب سکینه را باشد… بیا به خیمه تو حالا… بلند شو… من قول می دهم که به رویت نیاورد که خالی است مشک تو سقّا, بلند شو اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را خواهر بگو به زینب کبری, بلند شو امّ البنین نیامده, زهرا که آمده بی دست من, به خاطر زهرا بلند شو 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ اى علمدار رشیدم چه بهم ریخته اى مثل اکبر چقدر دوروبرم ریخته اى سرو رعناى برادر چقدر کم شده اى دست و پا میزنى و غم به دلم ریخته اى چشم هاى تو شده آینه ى مادر من با اخا ادرک اخا بال و پرم ریخته اى خودت افتاده و افتاده زمین پیکر تو متلاشى شده اى و اثرم ریخته اى تنت افتاد زمین حرمله بر من خندید میزند داد به خنده…چه بهم ریخته اى 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ________ شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین(ع) میکشد آه به یاد لب عطشان حسین(ع) شک ندارم که دلِ عرشِ خدا می‌لرزد گاه و بیگاه به یاد لب عطشان حسین(ع) آسمان گریه کنان یکسره با هق هقِ ابر شده همراه به یاد لب عطشان حسین(ع) کاسه آبی شده خورشید و دلش می‌جوشد هر سحرگاه به یاد لب عطشان حسین(ع) مطمئنم شده تر دیده ی یوسف آری! در تهِ چاه به یاد لب عطشان حسین(ع) از خجالت شده سرگشته و می‌پیچد رود راه و بی راه به یاد لب عطشان حسین(ع) خم شده مثلِ کمانی به شکستن نزدیک کمرِ ماه به یاد لب عطشان حسین(ع) تا به "سر" می‌رسد این واقعه لب میبندم قصه کوتاه! به یاد لب عطشان حسین(ع) ... 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*