eitaa logo
کانون مداحان
25.9هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
20هزار ویدیو
184 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
از گلستان لاله‌های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ‌های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می‌کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال‌ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه‌ی حزن‌آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می‌بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد می‌شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه‌ی غم‌پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز - از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد @shia_poem تا اشک هست در بصرم گریه می کنم با این توان مختصرم گریه می کنم تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم با خون مانده بر جگرم گریه می کنم رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد یا مادری که کودک شش ماهه می برد با هر چه هست دور و برم گریه می کنم روح صحیفه پر شده از گریه کردنم خمس عشر، بهانه شده بهر شیونم گاهی گریز بین ابوحمزه می زنم بین نوافل سحرم گریه می کنم از خنده های حرمله زجری کشیده ام من که عقیله را سر بازار دیده ام بر دردهای عمه ی قامت خمیده ام بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است؟ آتش میان زلف پریشان که دیده است؟ افتادن قطار اسیران که دیده است؟ عمری است با غم سفرم گریه می کنم باید چه کرد بین گلو آه و ناله را زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را خیلی زدند خواهر من را، سه ساله را یاد رقیه با پسرم گریه می کنم وقتی عقیله وارد بزم شراب شد وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد روی سرم تمام زمانه خراب شد بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم یادم نمی رود پدرم را پیاده بود هر طور بود روی دو پا ایستاده بود بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود بر حال غربت پدرم گریه می کنم عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود خیلی غریب در ته گودال مانده بود با کام تشنه، زخمی و بی حال مانده بود از اوج روضه با خبرم، گریه می کنم بالم زمان پا شدنم تیر می کشد از داغ زهر کل تنم تیر می کشد حالا که تشنه ام... بدنم تیر می کشد... ... یاد عموی تشنه ترم گریه می کنم @shia_poem آن روز پر عذاب ز یادم نمی رود فریاد آب آب ز یادم نمی رود جسم حسین بی سر و عریان به روی خاک در بین آفتاب ز یادم نمی رود تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار بی تابی رباب ز یادم نمی رود معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و رخسار بی نقاب ز یادم نمی رود رگهای پاره پاره و فریاد "شیعتی" از حنجر کباب ز یادم نمی رود @shia_poem در میان قتلگه بر حنجرت بوسه زدم مثل عمه من به جای مادرت بوسه زدم بر تمام پیکری که چیده ام در بوریا بر تمام زخم های پیکرت بوسه زدم مثل پاره های قرآن من به اشک چشم خود دست های ساقی آب آورت بوسه زدم تشنه ی یک بوسه بودم با تلظی بارها چون سه شعبه بر گلوی اصغرت بوسه زدم تشنه بودم مثل اکبر من نه بر انگشترت بلکه جای خالی انگشترت بوسه زدم در وداع آخرم با جسم اکبر جای تو بر ترک های لبان اکبرت بوسه زدم روی زخم تازیانه بر غبار چادری مانده زیر دست و پا از خواهرت بوسه زدم وقت غسل نیمه شب با یاد غسل فاطمه بر کبودی های جسم دخترت بوسه زدم @shia_poem آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت آخری نیست بر این گریه بی پایانت آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان بیشتر می شود انگار غم پنهانت زهر هرچند که یک روز به دادت آمد تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت غیر زینب چه کسی درد تو را می داند که چه آورده خرابه به دل ویرانت سخت سوراند دلت را غم آن جسم کبود خواهرت بود که جان داد روی دامانت زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت خیزران تا که به دستان کسی می بینی درد می گیرد ناگاه لب و دندانت @shia_poem از یک نسب بین عرب ها بی قرینی از یک نسب بین عجم ها بهترینی شکر
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید: از گلستان لاله‌های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ‌های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می‌کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال‌ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه‌ی حزن‌آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می‌بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد می‌شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه‌ی غم‌پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز - از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: از گلستان لاله‌های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ‌های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می‌کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال‌ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه‌ی حزن‌آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می‌بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد می‌شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه‌ی غم‌پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز - از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یا ثامن الحجج -(من کیستم؟ گدای تو یا ثامن الحجج) من کیستم؟ گدای تو یا ثامن الحجج شرمندهی عطای تو یا ثامن الحجج بالله نمیروم بر بیگانگان به عجز تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج از کار من گره نگشاید کسی مگر دست گره گشای تو یا ثامن الحجج تا آخرین نفس نکشم دست التجا از دامن ولای تو یا ثامن الحجج خواهم ز بخت همت و از حق سعادتی تا سر نهم به پای تو یا ثامن الحجج دارالشفاست کوی تو و خود تویی طبیب درد من و دوای تو یا ثامن الحجج هستی چو پاره ی تن پیغمبر خدا جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج چون میشود که دیده ی من هم برد نصیب از دیدن لقای تو یا ثامن الحجج سوزد همیشه لاله صفت قلب دوستان از داغ ابتلای تو یا ثامن الحجج هم ناله با جوان دل افسرده ات جواد گردیم در عزای تو یا ثامن الحجج شاعر: ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( یـــــــــــــــا ثامن الائمه، روز شهادت تو (2) ) یـــــــــــــــا ثامن الائمه، روز شهادت تو (2) زهــــــــــــــرا ز جنت آید بهر عیادت تو (2) بــــــــــــا پهلوی شکسته، کنار تو نشسته (2) رضا رضا رضا جان، رضا رضا رضا جان بــــــــــــــــــا آنکه در دو عالم، امام مؤمنینی مــــــــــأمون چگونه خواندت، برای جانشینی جــــــــــــــان رسول اکرم، سوزد در آتش غم رضا رضا رضا جان، رضا رضا رضا جان گـــــــفتی تو با اباصلت، ای در غمم تو دربند بــــــــــــــا من مکن تکلم درهای حجره بربند کــــــــــــــــــاید ز ره جوادم، آن نوگل مرادم رضا رضا رضا جان، رضا رضا رضا جان شاعر: ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر حضرت سکینه(ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود) ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره اش ز عصمت و عفت نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینۀ تمام نمای رباب بود نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند کآرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی هم رکاب بود در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نِی حُسن اتفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زدۀ نوگلان عشق آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود لب های خشک و تشنۀ او را به هر سوال یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود می کرد ناله اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم ها کباب بود دشمن اگر چه معجر او برده است باز در پردۀ جلال خدا در حجاب بود از یاد قتله گاه و شهیدان سر جدا نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریدۀ دامان افتخار کی جای او خرابه ی شام خراب بود در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود شاعر: ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر ولادت امام صادق(ع) -( مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق ) مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق شب درخشش خورشید آسمان علوم است که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق چراغ راهنمای بشر به عالم توحید همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم خدای را همه بر آبروی حضرت صادق قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق خدا کند که صبا بر مشام ما برساند شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق خدا کند من آلوده باز هم چو مؤید سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق شاعر: ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan
سلام(بخوانیدوارسال کنید): در فراق یار,(الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی) الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حكم تو ذرات، در سجود اى میر عسكرى لقب، اى فاطمى نسب آن را كه نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات كائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناك حیاتت، گر اندك است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار كفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت كه از شرف در خانه تو مصلح كل دیده برگشود اى قبله مراد كه در بركة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى كه به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاك را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین كلام ستاید تو را كه نیست در روزگار، چون تو به فضل و كمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت كاین سخن سرود مدح شما، ز عهده مردم برون بود اى خاندان پاك، كه یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود اى پور هادى، اى حسن العسكرى ز لطف بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر برای مقام مادر(آبروی اهل دل از خاک پای مادر است ) آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است آسمان زندگی شد روشن از نور پدر گلشن هستی مصفا از صفای مادر است قوت شیر از شیره جان می خوراند طقل را وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب مهربان تر دیگر از مادر خدای مادر است از دم روح القدس عیسی پدید آمد اگر باز هم پرورده در ظلّ همای مادر است اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او چون دم عیسی بن مریم در دعای مادر است قدر و جاهی را که در اسلام دارا شد اُویس از کمال طاعت و خدمت برای مادر است امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی چون رضای مصطفی هم در رضای مادر است بسکه محبوب است مادر داشتن بر هر کسی مصطفی را دخترش زهرا، به جای مادر است من که از مهر علی جان و دلم دارد صفا این صفای باطن من از صفای مادر است طبع والایم که منت بر نمی دارد ز کس شرمگین از رحمت بی منتهای مادر است بهترین منظر به چشم و دل مرا سیمای اوست خوش ترین آواز در گوشم صدای مادر است با تضرع چهره بر پایش (موید)سود گفت: آبروی اهل دل از خاک پای مادر است شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حكم تو ذرات، در سجود اى میر عسكرى لقب، اى فاطمى نسب آن را كه نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات كائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناك حیاتت، گر اندك است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار كفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت كه از شرف در خانه تو مصلح كل دیده برگشود اى قبله مراد كه در بركة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى كه به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاك را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین كلام ستاید تو را كه نیست در روزگار، چون تو به فضل و كمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت كاین سخن سرود مدح شما، ز عهده مردم برون بود اى خاندان پاك، كه یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود اى پور هادى، اى حسن العسكرى ز لطف بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رباعی صلواتی برای حضرت زینب (س) - (بر اشک جگرگداز زینب صلوات) بر اشک جگرگداز زینب صلوات بر صبر حماسه ساز زینب صلوات فرمود حسین در نمازم کن یاد بر ذکر شب و نماز زینب صلوات ******** شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رباعی صلواتی برای حضرت زینب (س) - (بر اشک جگرگداز زینب صلوات) بر اشک جگرگداز زینب صلوات بر صبر حماسه ساز زینب صلوات فرمود حسین در نمازم کن یاد بر ذکر شب و نماز زینب صلوات ******** شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قصیده ولادت حضرت زینب علیهاالسلام -(خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود) خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایهٔ دانایی بود بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود... شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر مدح و مناجات حضرت زهرا(س) -( اشكي بُود مرا كه به دنيا نمي دهم ) اشكي بُود مرا كه به دنيا نمي دهم اين است گوهری كه به دريا نمي دهم گر لحظه اي وصال حببم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمي دهم عمری بود كه گوشه نشيـن محبتم اين گـوشه را به وسعت دنيا نمي دهم در سينه ام جمال علي نقش بسته است اين سینه را به سينه ي سینا نمي دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمي كشم دامان او ز دست تمنّا نمي دهم سرمايه ي محبت زهراست دين من من دين خويش را به دو دنيا نمي دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا يك ذره از محبّت زهرا نمي دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست اين نقد را به نسيه ی فردا نمي دهم در سايه ي رضايم و همسايه ي رضا اين سايه را به سايه ی طوبي نمي دهم شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر مدح حضرت زهرا(ع) -( گر نگاهی به ما كند زهرا ) گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كانچه خواهی عطا كند زهرا خانه ی وحی را ز رخسارش رشك غار حرا كند زهرا بضعه ی مصطفی بُوَد آری جلوه چون مصطفی كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود چه ها كند زهرا چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا جان خود را و محسن خود را در ره دین فدا كند زهرا تا سه شب قوت خانه ی خود بر مساكین عطا كند زهرا روز محشر كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر ز رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯