eitaa logo
مداح امام زمان
110 دنبال‌کننده
63 عکس
129 ویدیو
1 فایل
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام پدر مهربانمان این الطالب بدم الزهرا سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. ارتباط با خدمتگزار کانال: @mahdeya313
مشاهده در ایتا
دانلود
22_1390_shab7_Vahed_Daqiqi_160541.mp3
5.88M
واحد ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ آن امیدِ آخرِ ، زهرا نیامد اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ آنکه حق را کند برپا نیامد اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ این مناجاتِ دلِ من با خداست ذکر من ، هرلحظه هر دم این دعاست :ای خدا خونخواهِ آلُ الله کجاست ؟ این نوا آید ز دشت کربلا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ بعد عون و عابس و حر و حبیب زاده ی زهرا شده یکسر غریب در دلِ غربت شد آن مولا خطیب بود این نغمه ی شاه شهدا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ بود این جمله عزیزِ فاطمه به لب سقا ،کنار علقمه بر زمین خورد و نمود این زمزمه مینوشت آن دستِ از پیکر جدا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ با سه شعبه چون شد اصغر روبرو تیر وقتی شد هدف بر آن گلو با پدر میکرد اینسان گفتگو میرسید از حنجرِ پاره ندا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ چون به مقتل ، شاهِ مظلومان فتاد سر بخاک کربلا چون می نهاد .. زیرِ تیغِ شمر ، آوایی بداد از گلویِ شاه آمد این ندا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ روی تل زینب چو مقتل را بدید شمرِ دون مویِ حسین را میکشید پابرهنه ، سوی دلدارش دوید تا زمین می خورد میکرد این دعا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته «أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده: با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو» درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته یک عده با چه شوقی زائر شدند امّا؛ من تحبسُ الدّعایم، خیلی دلم گرفته دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته «دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته شب های جمعه ایکاش با گریه سمتِ مقتل- با مادرت بیایم! خیلی دلم گرفته روضه بخواند و من گریه کنان بگویم: اربابِ سر جدایم؛ خیلی دلم گرفته! مرضیه عاطفی
شیعه مهدی من که قراره بمیرم کاش تو لشکر مهدی بمیرم یا پای دعای ندبه یا منتظر مهدی بمیرم بیا همه دعا کنیم تا که مهدی ظهور کنه بیا همه همدل بشیم تا که مهدی ظهور کنه وفاداری نشون بدیم تا که مهدی ظهور کنه قرار ما منتظران با همه ی اهل نجات بشیم با ذکر یا مهدی سوار کشتی نجات اولش بشه زیارت زیارت زیارت آخرش بشه شهادت شهادت شهادت
enc_16792403087933019747709.mp3
3.02M
چی کار کردی تا اسم کربلات میاد دلم میره دلم تو جاده ها قدم قدم میره تا میشنوم یکی داره حرم میره چی کار کردم میگن اجازه نیست که زائرت باشم اجازه نیست دیگه مسافرت باشم یه شب تو کربلا مجاورت باشم گدا مگه جز تو کیو داره چشمام فقط برا تو میباره یا ثارالله و ابن ثاره دلا خونه مگه به غیر کربلا پناه داریم راهی مگه به غیر اشک و آه داریم ما اربعین نرفته ها گناه داریم دلم خونه خوشا به زائری که کربلا رفته که پای اون ضریح با صفا رفته کسی که کربلا نره کجا رفته حسین آقام همه میرن تو میمونی برام .
شب های جمعه می گیرم هواتو اشک غریبی می ریزم براتو بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه امون از غریبی، صبوری آه چه جوری بسازم با دوری شاه کرامت کجا تو کجا من؟ این کربلایت چه ها کرده با من اشکای زهرا تو صحرا برا تو شب های جمعه صبوری برا من بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه حرم باز پر از بوی سیبه آه خدایا حسینم غریبه
شب های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا2 گوید حسین من چه شد... نور دوعین من چه شد...2 *مثل فردا چه خبره؟* یه دختری رو محملا،خواب اسیری میبینه خواب میبینه رو صورتش،گرد یتیمی میشینه حسین... رباب لالایی میخونه....الهی اصغر نمیره
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد
شب های جمعه فاطمه از حال می رود با پهلوی شکسته به گودال می رود شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند با دیدن گلوی حسین داد می زند : بنی قتلوک
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبت ولینا کثرت عدونا و قله عددنا آقا بیا آقا بیا به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو این الطالب بدم المقتول بکربلا نور میبینم خیمتو دارم از دور میبینم آه میبینم سر درِ خیمت پرچم سیاه میبینم آه میبینم دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم دستمو بگیر بتونم که خودم رو برسونم اللهم عجل لولیک الفرج
السَّلامُ عَلَي المُضامِ المُستَباح سلام بر ستم دیده حق بُرده شده ای که حقش را حلال شمردند عَلَي المُجَرَّعِ بِكَأساتِ الرِّماح سلام بر اون کسی که از کاسه نیزه ها نوشیده به آیه های بسملِ بریده سر به سوز و آهِ خیمه های شعله ور سلام ما عَلَي الشَّيبِ الخَضيب سلام بر آن موی سفید خضاب شده با خون سلام ما عَلَي الخَدِّ التَّريب سلام بر آن گونه خاک آلوده در قتلگاه نمانده پیرهن بر تن مولای غریب (آمده، شام غریبان حسین) السَّلامُ عَلَي الدِّماءِ السّائِلات سلام بر خون های ریخته شده و روان سلامُنا عَلَي الجُسومِ الشّاحِبات سلام ما بر آن بدنهای رنگ پریده به او که غسل و کفنش به خون شده به کودکان از حرم برون شده لهوف سید بن طاووس :أخرَجُوا النِّساءَ مِنَ الخَيمَةِ وأشعَلوا فيهَا النّارَ ، فَخَرَجنَ حَواسِرَ مُسَلَّباتٍ حافِياتٍ باكِياتٍ ، يَمشينَ سَبايا في أسرِ الذِّلَّةِ زنان را از خيمه ها بيرون كردند و خيمه ها را به آتش كشيدند زنان ، سرْبرهنه و بى چادر و پابرهنه و گريان بيرون دويدند و به سانِ اسيران در بند و خوار ، راه مى رفتند به آن که شد، غریب کربلا به آن سرِ، بُریده از قفا ببین هنوز، به سوی خیمه هاست نگاه روی نیزه ها (آمده، شام غریبان حسین
أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ، سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، ای سر جدا، خورشید روی نیزه ها اگه می شد پایین بیای از اون بالا درست مثه شکاف فرق پدرم خون میگرفتم از سرت با معجرم درسته که، خواهر مضطرت همسفره، پا به پای سرت ولی دلم، هنوز تو کربلاستش کنار پاره پیکرت (واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب) جای منبر، تکیه زدی به روی نی مستمع منبرتم پهلوی نی فرق کرده انگار سبک قرآن خوندنت از لباته؟ یا که رگای گردنت؟! باشه داداش، هر جور میخوای بخون کشت زینب و این زخمای زبون دارن ما رو به اسم خارجی به هم دیگه میدن نشون (واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب)
سلام بابا تو آسموونا دنبالت بودم اما تووي خرابه اومدي كنار ما صفا آوردی قدمت رو چشم بابا باباجونم يه دنيا حرف دارم باهات اما مي خوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسين بگي جونم بابا بازم بهم بگو دوسم داري خيلي وقته كه نگفتي بهم بگو تنهام نمي ذاري خيلي وقته كه نگفتي «دوست دارم بابايي» چشات بسته اس خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته خوبه نمي بيني موي سرم سوخته چشات بسته اس نمي بيني نگاهشون چه سنگينه هر چشم ناپاكي ماها رو مي بينه سيلي و تازيونه بهتر از اينه بابا ازت من يه سوال دارم ميدوني كنيزي يعني چي؟ كسي بهم نميگه معنيشو ميدوني كنيزي يعني چي؟ «دوست دارم بابايي» شاعر:‌ سيد مهدي سرخان