#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته
باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته
«أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه
لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته
در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده:
با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته
یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو»
درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته
یک عده با چه شوقی زائر شدند امّا؛
من تحبسُ الدّعایم، خیلی دلم گرفته
دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد
قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته
ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم
کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته
«دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست
دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته
شب های جمعه ایکاش با گریه سمتِ مقتل-
با مادرت بیایم! خیلی دلم گرفته
روضه بخواند و من گریه کنان بگویم:
اربابِ سر جدایم؛ خیلی دلم گرفته!
مرضیه عاطفی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین
پر میزند برای شب جمعهٔ حسین
العفو گفتهایم فراوان و گشتهایم
دلتنگ ربَّنای شب جمعهٔ حسین
حالا که سفرۀ رمضان هم تمام شد
ماییم و سفره های شب جمعهٔ حسین
در روضهها به سینه زدیم آخرش بگیر...
این دست را خدای شب جمعهٔ حسین
ما عاقبت به خیر تریم از تمام دهر
البته با دعای شب جمعهٔ حسین
با غم غریبه نیست که با گریه آشناست
این چشم آشنای شب جمعهٔ حسین
بالای قتلگاه بخوانیم و جان دهیم...
دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین