eitaa logo
مداح امام زمان
93 دنبال‌کننده
61 عکس
108 ویدیو
1 فایل
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام پدر مهربانمان این الطالب بدم الزهرا سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. ارتباط با خدمتگزار کانال: @mahdeya313
مشاهده در ایتا
دانلود
. بعد از تو شد ، سهمم آزار : رفتم بین ، کوچه بازار توو زنجیره ، پاهای من : یا اباعبدالله ، آقای من سایت کم شد ، از سر من : رفتی و سوخت ، چادر من بسته شده ، دستای من : یا اباعبدالله ، آقای من یا اباعبدالله آقای من موندم بین ، یه عده پست : پیشونیم با ، سنگا شکست در نمیاد ، صدای من : یا اباعبدالله آقای من به دخترها ، شد جسارت : خلخالاشون ، شده غارت خندیدن به ، اشکای من : یا اباعبدالله ، آقای من یا اباعبدالله آقای من کشتن مارو ، با حرفاشون : با خنده و ، طعنه هاشون غرقه خونه ، چشمای من : یا اباعبدالله ، آقای من دور زینب ، هلهله شد : خواهرت بی ، حوصله شد بی درمونه ، دردای من : یا اباعبدالله آقای من یا اباعبدالله آقای من یک عده با ، سنگ اومدن : بی رحمانه ، مارو زدن زخمی شده اعضای من ، یا اباعبدالله آقای من می رقصیدند ، روبه رومون : میخندیدن ، به حالمون گفتم فقط ، ای وای من : یا اباعبدالله آقای من یا اباعبدالله آقای من
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم 🔹بزا برم به بالای تل خاک غم 🔹دوباره ای برادر،برات بگیرم دم 🔹از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم... 🔸مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل 🔸مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل 🔸مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل 🔺مگه یادم میره شری که شمر،اینجا بپا کرد 🔺مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد 🔺مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد ♻️مگه یادم میره مُردم سَره کوچه و بازار ♻️مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار ♻️مگه یادم میره خون بود روی چِشِ علمدار 🔰مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم 🔰مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم 🔰مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم 🔸مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی 🔸مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی 🔸مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی .... 😭مارو وارد بزم شراب کردن 😭یه عده نامحرم چش چرون 😭یه عده بی حیای مست 😭از یه طرف،زینب وارد مجلس 😭رباب وارد بزم شراب کردن 😭چوب خیزران،تشت طلا،جام شراب 😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5857311351281554678.ogg
1.6M
. رفتی و من ، موندم تنها موندم بین ، نامحرم ها با داغه تو ، پیرم کردن از زندگی ، سیرم کردن بسته س دستای زینبت زخمیه پای زینبت غارت شد اهل حرمت پیش چشمای زینبت ای وای ای وای حسین من رفتم بین ، کوچه بازار دادن مارو ، خیلی آزار پیش چشمم ، می خندیدن دور زینب ، می رقصیدن جنجالی شد دور و برم خاکی شد چادر سرم از روو نیزه دیدی حسین آواره شد اهل حرم ای وای ای وای حسین من توو زنجیره ، دست و پامون دادن زجرم ، باحرفاشون از روو نیزه ، دیدی داداش دورم کردن ، جمع اوباش ای وای از غصه های شام دیدی رفتم توو ازدهام کاری کن واسه خواهرت دارم میرم بزم حرام ای وای ای وای حسین من
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ویلی یا حسین یا قتیلَ العبرات ایها المحروم یوما من ماء الفرات اشک چشمامه مرحم رو زخمام می میرم آقا برات ایها المحروم یوما مِن ماء الفرات افتادی از پا و زینب رفت از حال تنهای تنها ماندی بین گودال با یه چادر خاکی با یه قلب شکسته مادرت دیده قاتل روی سینه نشسته ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ویلی یا حسین مسلوبا عنه الردا ایها المظلوم یا سید الشهدا خنجر کهنه چی به روزت آورد هستی زینب رو برد ایها المظلوم یا سیدَ الشهدا کشته ی دور از وطن آه ای ارباب تشنه ی صد پاره تن آه ای ارباب نگرانی تو گودال برا غربت خیمه برا شام غریبان برا غارت خیمه ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ویلی یاحسین ایها الشیب الخضیب سید العطشان ایها الخد التریب جای سنگ ای وای مونده رو پیشونی وای از چشمای خونین بعد تو زینب ماند و داغ دوری وای از اون روزی که کنج تنوری روی دستای زینب رد زخم طنابه روی نیزه بمیرم سر طفل ربابه ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین طاهری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ... امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم... عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره... ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن... مي گفت:....*   «مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»   دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد   پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد   باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد   یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد   کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد   آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد   گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد   من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد   شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد     حسن لطفی   * امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟  برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: "لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن... يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!...*
راستـے راستـے آواره بـــودم اگـه نَداشــتم مـــن تـو رو بــیچاره بـــودم خودت من و ایـنجا کِـشوندے کِـی آخـه مـن ایـــنکاره بـــودم لیـــلے دوسِـــــت دارم میدونے خیـــلے دوسِـــت دارم به جُفت چِـــشمات قَسَـــم حســـــین ع دلــے و مِیلـے دوسِـــــت دارم رنـــــــــگه کربـــــــــلات چقــــدره قـــــشنگه کربـــلات دردم و به کـــے بگـــــم آخــــه دلـــم شـــده تنــــگ کربـــــلات داغـــــــه کربــــلا کُــشــتمون فِــــراقـــــه کربـــــلا آدم مــــگه سیــــر میـــشه ازش مـــورد عــــلاقه کربــــــلا دم حســـــین حســــــین ع عزیز عالم حســـــین حســــــین ع ___ از مــــن انـــگار هیـــچے نــدیــدے مالے نــبودم اما خیلے خـــوب خـــریدے تـــا یـــادمــــه بـــــودے تـــو دردا دستـــت و رو اشـــــکام کشــیدے اقــــــا دوســــــــت دارم هر چـــــیَم اما دوسِــــــت دارم بیـــایا تـــو قـــبر میـــخوام بــــگم/جلوے خُدا دوسِـــــــت دارم شـــــــــاه کربــــــــلا به صاحبــــم مــــاه کربـــــــــلا بـــگو که مــا بــے تو بـــے کسیم بــــیارمــــون راه کربلــــــــا نــــــــور کربــــــلا چـــقدر ازم دور کربـــــلا خیــــلے باهــــات کـــار دارم اخــــه باز گـــــــره هام کــــــور کربــــــلا دم حســـــــین حســــــین ع عزیز عالم حســــــین حســـــین ع ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا