💔مولای من ! مهدی جان!
ازکدامین غصه جگر سوز این چنین می سوزی؟
از زخم عمیق« إِنَّ الرَجلَ لَیَهجُر»؟(1)
از درد جانکاه «خار در چشم و استخوان در گلو»؟(2)
از تنهایی آفتاب در هجوم قبیله طاغوت؟
از سکوت سرخ قتلگاه درپژواک «ما لی أُنادیکُم فَلا تُجیبونی»؟(3)
از استمرار هلهله کلاغهای بام سقیفه؟از پیوند شوم روز دوشنبه سال یازدهم هجری یا روز جمعه سال شصت و یک؟(4)
مولای من شرمنده ام از این پرسشهای تلخ که پایانی ندارد، می پرسم برای زیستن،
می پرسم به بهانه گفتگو،
می پرسم تا عقلم را بیدار کنم،
می پرسم تاقلبم نمیرد،
می پرسم تا زنگار غفلت از روح خود پاک کنم،
می پرسم تا انتهای گریستن، تارسیدن به ژرفای توسل،تا آرامش حضور...
مولای من در این فصل رویش مکرر زخم،در این تکثیرتکاثر و ترفیع تملق،در این زمانه سخت وگزنده،گدای کویت خواهم شد و دست از دامان ضریحت نخواهم کشید، امید که این سائل به خاک نشسته را به قطره اشکی در سوگ جد شهیدت اجابت کنی...
توضیحات:
1) «این مرد هذیان می گوید» ،نعوذ باللّه ،پاسخ عمر به درخواست حضرت.رسول صلی الله علیه وآله وسلم درآخرین لحظات عمر مبارکشان
2)خطبه سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه شقشقیه، درباره غصب خلافت
3)حضرت امام حسین روز عاشورا پس از شهادت تمامی یارانشان آنها را یک به یک صدا زدند و فرمودند چرا شما را می خوانم اجابتم نمی کنید:یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَى بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِىُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِىُّ، وَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟
4) دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجری قمری روز شهادت حضرت رسول ،در همین روز در حالی که امیرالمومنین علی علیه السلام و یارانشان مشغول امور تدفین حضرت رسول بودند شورای سقیفه تشکیل شد و ابوبکر رابه خلافت برگزیدند، اما روز جمعه سال شصت ویک هجری قمری روز عاشوراست، حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت امام حسین علیه السلام خطاب به پیکر مطهر شان فرمودند:تو کشته شده روز دوشنبه ای یا روز جمعه؟ اشاره به این واقعیت تلخ که کلیات حادثه کربلا در همان شورا به تصویب رسید.
اللهم العن🔥الجبت و الطاغوت🔥
#لبیکیامهدی
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄
«حضرت مهدی(عج)»:
فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم.
ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست.
(بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥)
💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
↙️به مابپیوندید↙️
@vetralmotor
محشر شد و ديدم همه جا غوغا بود
هر كس كه حسينى شده بود، آقا بود
والله قسم هر چه خدا داد به ما
از لطف حسين و مادرش زهرا بود
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
هدایت شده از مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
یا حسن، غریب آقا غریب آقا.mp3
6.42M
🩸نماهنگ| یا حسن غریب آقا غریب آقا
#مداح کربلایی ذبیحالله ابراهیمی
#تنظیم و ریمیکس ذبیح الله ابراهیمی
#شهادت امام حسن
┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄
##اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست.
💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
↙️به مابپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@vetralmotor
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
#زمینه #امام_رضا (ع)
به سبک هر چقدر گریه کنم سیر نمیشم
شد دلم از ، روز ازل ، دربه درت ، رضاجانم
از کرمت ، آبرودار ، شد نوکرت ، رضاجانم
دلم تنگه ، بی قرار و هوائیه مشهدم آقا
دلم تنگه ، توی حسرت دیدن گنبدم آقا
دلم تنگه ، ای آقاجان
رضاجانم ، ای جان آقام
عمریه که ، سایه ی تو ، روو سرمه ، رضاجانم
ملجإ ما ، سینه زنا ، توو حرمه ، رضاجانم
صدات کردم ، منه غمزده از کرمت شدم آباد
صدات کردم ، دادی حاجتمو دم پنجره فولاد
صدات کردم ، ای آقاجان
رضا جانم ، ای جان آقام
ما همگی ، هستیم آقا ، جیره خورت ، رضاجانم
حاجتمو ، میدی با اون ، دست پُرت، رضاجانم
چقد خوبی ، که نیومده آقا رو دست تو سلطان
چقد خوبی ، حرمت شده قبله ی مردم ایران
چقد خوبی ، ای آقاجان
رضا جانم ، ای جان آقام
شاعر: #عباس_قلعه
مرغ پریده دلم خدا خدا خدا کند
گرد مدینه گردد و تو را تو را صدا کند
بلکه خدا برای تو مرا مرا فدا کند
تیغ فلک هزار بار اگر سرم جدا کند
نمی شوم نمی شوم از تو دمی جدا حسن
کریم ال فاطمه امام مجتبی حسن
****
ای به سرشک فاطمه شسته شده مزار تو
مهدی صاحب الزمان زائر بی قرار تو
بهشت قرب اولیا هماره در جوار تو
از تو کسی غریب تر نبوده در دیار تو
ستم کشیده روز و شب ز غیر و اشنا حسن
کریم ال فاطمه امام مجتبی حسن
****
ای که به شانه رضا کوه بلا کشیده ای
بیشتر از ستارگان زخم زبان شنیده ای
زخم زخم دل همین لحظه به لحظه دیده ای
با همه اشنا ولی از همه دل بریده ای
هر کسی از شرار ای سوخت دل تو را حسن
کریم ال فاطمه امام مجتبی حسن
****
ای دل دل شکستگان عاشق و مبتلای تو
روح گرفته ابرو از نفس صفای تو
نغمه عشق عاشقان زمزمه ولای تو
بود و نبود عالمی در نعم از ولای تو
ای حرم غریب تو کعبه قلب ما حسن
کریم ال فاطمه امام مجتبی حسن
****
روز ازل سرشته شد با غم عشق تو گلم
بقیع بی چراغ تو چراغ روشن دلم
نقل حدیث عشق تو نقل مدام محفلم
کرامتی که بنده ام عنایتی که سائلم
مرا مران مرا مران از در خویش یا حسن
کریم ال فاطمه امام مجتبی حسن
|⇦•بعد مادر مغیره را میدید...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بعد مادر مغیره را میدید
هی مُکرر مغیره را میدید
روی منبر مغیره را میدید
پیش آن در، مغیره را میدید
او که این روزها کنارش بود
زدن خانم، افتخارش بود
غمهمین بس که
مغیره به حسن میخندید
یادش افتاد، روی پا برخواست
دست نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست
روضهام گیر سنگ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است
*فقط مادر افتاد؟ نه!...*
پسر ارشدش زمین افتاد
با تمام قدش زمین افتاد
بعد ضرب بدش زمین افتاد
چقدر بد زدش، زمین افتاد
*آخ! امان از این کوچه، آه قنفذ میزد میرفت کنار، مغیره میزد میرفت کنار، یه بی شرفی می اومد جلو، میگن هم چپ دست بوده هم دستش خیلی سنگین بوده ..این از یه کوچه ...
اما یه کوچه سراغ دارم، دیدن زینب داره دوان دوان داره میاد، یه کوچه درست کردن وای .. یه عده نامحرم، سنان میزد میومد کنار، خولی میزد میرفت کنار، حرمله می اومد، اما تو اینا یه بی شرفی بود مثل نشونه ای که از مدینه از دومی دادم، اینجا میخوام یه نشونه بدم اون بی شرف مدینه دستش سنگین بود، این بی شرف کربلا دیدن با چکمه داره میاد پای سنگین و سینۀ حسین....*
14000622-kermanshahi-roze-1.mp3
1.74M
|⇦•بعد مادر مغیره را میدید...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
ارادت من از قدیمه
این راه و رسم نوکریمه
گدایی هر جایی نکردم
چرا که صاحبم کریمه
آقای من خالی دست نوکرات
آقای من کم نمیزارم من برات
آقای من جونم و میدم برا عزات
آقای من جانم حسن
نزن که مادرم جوونه
نامرد نزن که بیگناهه
نزن عزادار باباشه
نزن دلش اسیر آهه
خیلی سخت بود
دیدم که مادر خورد زمین
با سر افتاد دختر ختم المرسلین
میسوختم با دل امیرالمومنین
ای وای مادر ای مادر جوون من
ای وای مادر مادر قد کمون من
گفتم برو نامرد عقب
مگه خودت ناموس نداری
ای بی حیا چشاتو وا کن
ببین پاتو کجا میزاری
ای وای ای وای رو چادرش با پا نرو
ای وای ای وای از سر راه برو کنار
ای وای ای وای ببین سرش خورد به دیوار
مادر مادر ای مادر جوون من
شب های جمعه بی قرارم
نمیتونم از تو جداشم
یه سال منتظر بودم
تا اربعینت کربلا باشم
دست من رو گرفتی اینو میدونم
این طور خواستی از قافله جا بمونم
حس میکنم دوباره روبروتونم
آقا آقا حسین من حسین من
صحن و سرای چه دلنشینه
بهشت واقعی همینه
زیارت اربعینت از
نشانه های مومنینه
آقا آقا جا مونده از قافله ام
آقا آقا اسیر اشک و ناله
امسال هر دم پا غصه ی سه ساله ام
✍حسین افروز
#زمزمه
▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
*مگه چه خبر شده مدینه؟!!*
گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست .....
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟!
*کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه*
دار الولا محاصره،زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ...
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛
*فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
"شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"