eitaa logo
مداحی عالمانه
951 دنبال‌کننده
77 عکس
64 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مأموریت پیامبر در بیان فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) جابر جعفی از امام باقر علیه‌السلام و حضرت باقر علیه‌السلام از جابر و جابر از پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله نقل می‌کند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّ جَبْرَئِیلَ (ع) نَزَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقُومَ بِتَفْضِیلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) خَطِیباً عَلَى أَصْحَابِکَ لِیُبَلِّغُوا مَنْ بَعْدَهُمْ ذَلِکَ عَنْکَ وَ یَأْمُرُ جَمِیعَ الْمَلَائِکَةِ أَنْ تَسْمَعَ مَا تَذْکُرُهُ وَ اللَّهُ یُوحِی إِلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ أَنَّ مَنْ خَالَفَکَ فِی أَمْرِهِ فَلَهُ النَّارُ وَ مَنْ أَطَاعَکَ فَلَهُ الْجَنَّه.» پیامبر(ص) فرمود: «جبرئیل بر من نازل شد و گفت: خداوند تو را مأمور می‌نماید که به بیان فضائل علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام در بین اصحاب بپردازی تا آنها نیز این فضائل را بعد از تو به آیندگان منتقل نمایند و به همه فرشتگان نیز فرمان داده است تا فضائلی را که شما بیان می‌کنید، گوش کنند و خداوند به تو وحی می‌نماید که ای محمد! هرکس درباره این امر با تو مخالفت ورزد، جایگاه او در آتش است و آن کس که از تو اطاعت نماید، جایگاه او بهشت خواهد بود.» پس بیان فضائل حضرت هم دستور است و هم عبادت و هم تضیمین برای ما. 📚منبع امالی، شیخ مفید، ص ۳۴۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4813
📣 ناميده شدن على عليه‌السلام به اميرمؤمنان قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «لَوْ عَلِمَ النّاسُ مَتي سُمِّيَ عَلِيٌ أميرَ المُؤْمِنينَ ما أنْكَرُوا فَضْلَهُ، سُمِّيَ أميرَ المؤمِنينَ وَ آدَمُ بَيْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ. قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: «وَ إذِ أخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مَنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِيَّتَهُمْ وَ أشْهَدَهُمْ عَلي أنْفُسِهِمْ ألَسْتُ بِرَبِّكُمْ» قالَتِ المَلائِكَةُ: «بَلي» فَقالَ تَبارَكَ وَ تَعاليَ: «أنَا رَبُّكُمْ وَمُحَمَّدٌ نَبيُّكُمْ وَعَلِيٌ أميرُكُم.» از حذيفه روايت شده كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «اگر مردم مى‌دانستند از چه وقت على، اميرمؤمنان نامگذاری شده است، فضل و برترى‌اش را انكار نمى‌كردند.» پس افزود: «او اميرالمؤمين ناميده شد در حالى كه آدم در هنگامه دميدن روح در جسدش بود.» خداوند فرمود: «و چون پروردگارت از پشت فرزندان آدم، پيمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه كرد كه: آيا من پروردگار شما نيستم؟» (اعراف/ ۱۷۲) فرشتگان گفتند: بلى. پس خداوند متعال فرمود: «من پروردگار شما و محمد پيامبرتان و على امير شماست.» 📚منبع فردوس، کاشف‌الغطاء، ج۳، ص ۵۰۶۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4778
📣 زره امیرالمؤمنین پشت نداشت گفتند زرهت پشت ندارد و ما می‌ترسیم که دشمن از پشت به تو حمله کند حضرت فرمودند: «هرگاه به دشمنم امکان دادم که از پشت سر برمن دست یابد مرا بکشد! اگر مرا نکشد خدا او را از زمین بردارد.» 📚منبع شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج ۲۰، ص ۲۸۹ الاخبارالموفقیات، زبیر بن بکار ،ص ۲۴۳ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4813
🟧 آن حالت غش امیرالمؤمنین، از خوف خداست ابودرداء می‌گويد علی ابن ابی‌طالب عليه‏‌السلام را در نخلستان بنی‌نجار ديدم که از دوستانش کناره گرفته و از همراهانش مخفی شده در ميان انبوه نخل‌های خرما پنهان شده، جويای آن حضرت شدم ناگاه صدای حزينی شنيدم و نغمه‏‌ی اندوهگينی که او می‌‏گفت: «بارالها! چقدر از خطاها را ناديده گرفتی از مقابله کردن با کينه توزی، چقدر گناهان را به کرمت پوشاندی، بارالها! عمر من در نافرمانی طولانی شد و بزرگ شد در نامه‏‌ی عمل من گناهانم، پس به جز بخشش تو به چيزی اميدوار نيستم، و من جز از رضوان و خوشنودی تو اميدی ندارم.» ابودردا گفت صدا مرا سرگرم کرد و دنبال صدا رفتم ناگاه ديدم علی ابن ابی‌طالب عليه‏‌السلام است خود را پنهان کردم، درختان زياد حرکت مرا پنهان کرد، پس حضرت چند رکعت نماز خواند در دل شب تاريک، بعد سرگرم دعا شد و از مناجاتی که ميی‌کرد اين بود که می‌گفت: «بارالها! فکر در بخشش تو می‌‏کنم، گناهان در نظرم آسان می‌‏شود. بعد بزرگی و سخت‌گيری تو را يادآور می‌‏شوم، بلاهايم بر من بزرگ می‌‏شود.» بعد گفت: «آه! اگر من بخوانم در نامه‏‌ی عملم گناهانی را که فراموش کردم و تو آنها را نوشته‏‌ای، می‌گویی بگيريد او را پس وای بر حال گرفتاری که فاميل و خويشانش نمی‌توانند او را نجات دهند و قبيله‏‌اش هم نمی‌‏توانند نفعی به او برسانند.» بعد فرمود: «آه! از آتشی که کبدها و کليه‏‌ها را پخته می‌‏کند، آه آه! از آتشی که دست و پا و پوست سر را می‌کند و می‌برد، آه! از شدت حرارت جهنم.» بعد گريه‏‌ی زياد کرد، نه از او صدائی شنيدم و نه حرکتی در وی ديدم، با خود گفتم به واسطه‏‌ی بيداری، خواب بر او چيره شده خوبست او را برای نماز صبح بيدار کنم حرکتش دادم تکان نخورد، دورش کردم دور نشد. گفتم (إنا لله و إنا إليه راجعون) به خدا علی ابن ابي‌طالب در گذشت، با حال گريه به طرف خانه‏‌اش آمدم، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: «ابودردا در چه حالی علی را ديدی، داستانش چيست؟» قصه را عرض کردم، فرمود: «به خدا ای ابودردا آن حالت غش از خوف خدا است.» بعد آب آوردند به صورتش پاشيدند به هوش آمد به من نگاه کرد ديد گريه می‌کنم، پرسيد: «چرا گريه می‌کنی ای ابی‌‏درداء؟» گفتم: برای تو، فرمود: «چگونه‏‌ای ابی‌‏درداء اگر مرا ببينی خوانده می‌شوم به سوی حساب، و اهل گناه يقين دارند به عذاب، و برانند مرا فرشتگان درشت خو به سوی شراره آتش سخت و در برابر پادشاه قهار بايستم.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۱، ص۱۱ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4813
🌹 هدیه فرشتگان به شيعيان على(ع) عن أبى بكر: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «أنَّ اللهَ خَلَقَ مِنْ نُورِ عَلِيِّ بْنِ أبي طالِبٍ مَلائِكَةً يُسَبِّحُونَ وَ يُقَدِّسُونَ وَ يَكْتُبُونَ ثَوابَ ذلِكَ لِمُحِبّيهِ وَمُحِبّي وُلْدِهِ.» از ابوبكر نقل شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «همانا خدا از نور على بن ابى‌طالب فرشتگانى آفريد كه خداوند را تسبيح گويند و تقديس نمايند و ثواب آن را براى دوستان على و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط كنند.» 📚 منبع مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى، ج ۱، ص ۹۷ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4813
❇️ برترين انسان‌ها قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «خَيرُ رِجالِكُمْ عَلِيُّ بْنُ أبي طالِبٍ، وَ خَيْرُ شَبابِكُمْ الحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، وَ خَيْرُ نِسائِكُمْ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحمدٍ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِمْ.» رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «بهترين مردان شما على بن ابى‌طالب، و بهترين جوانانتان حسن و حسين هستند، و بهترين بانوان شما دخت محمد عليهم‌السلام است.» 📚منبع تاريخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ۴، ص ۲۲۸۰ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4813
🔹 هر کس با بغض علی علیه‌السلام بر زمین راه برود حرام است عن ابن عباس قال رسول الله صلی الله علیه و آله لعی علیه‌السلام: «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزّوَجَلَّ زَوَّجَكَ فَاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَدَاقَهَا الْأَرْضَ فَمَنْ مَشَى عَلَيْهَا مُبْغِضاً لَكَ مَشَى عَلَيْهَا حَرَاماً.» ابن عباس نقل می‌کند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به علی علیه‌السلام فرمود: «ای علی! خدا فاطمه عليهاالسلام را به ازدواجت درآورد و مهریه‌اش را زمین قرار داد، کسی بر روی زمین گام بردارد و با تو دشمنی داشته باشد راه رفتنش بر زمین حرام است.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۴۵، حدیث ۴۹ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4816
☑️ او که حالش تو را برانگیخت، اهل دوزخ است أميرالمؤمنين عليه‏‌السلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه‏‌ی خويش حرکت کرد در حالی که کميل ابن زياد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهی می‌‏کرد، در بين راه از کنار خانه‏‌ی مردی گذشتند که صدای تلاوت قرآنش بلند بود و اين آيه را (امن هو قانت آناء الليل…)(۱)با صدای دلنشين و آهنگ حزين می‌خواند، کميل از حال اين مرد لذت برد و از روحانيت او خوشحال شد. بی‏‌آنکه بر زبان چيزی براند، امام عليه‏ السلام رو به سوی او کرد و گفت: «سر و صدای اين مرد مايه‏‌ی اعجاب تو نشود، او اهل دوزخ است، به زودی خبر او را به تو خواهم داد.» کميل از اين مسأله در تعجب فرو رفت، نخست اين که امام عليه‏‌السلام به زودی از نيت او آگاه گشت، ديگر آن که شهادت دوزخی بودن آن مرد ظاهر الصلاح را داد. مدتی گذشت تا سرانجام کار خوارج به آن‌جا رسيد که در برابر اميرمؤمنان ايستادند و حضرت با آنها پيکار کرد و جنگيد، در حالی‌که قرآن را آن گونه که نازل شده بود حفظ داشتند، رو به کميل کرد در حالی که شمشير در دست آن حضرت بود و سرهای آن کافران طغيانگر بر زمين افتاده بود، با نوک شمشير به يکی از آن سرها اشاره کرد و فرمود: «ای کميل (امن هو قانت آناء الليل) يعنی اين همان شخصی است که در دل شب تلاوت قرآن می‌‏نمود و حال او و ياران او تو را برانگيخت.» کميل حضرت را بوسيد و استغفار کرد.(۲) 📚منبع (۱)سوره زمر، آیه ۹ (۲) تفسیرنمونه، ج۱۹، ص۳۹۸ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4816
🔵 وصیت حضرت علی علیه‌السلام درباره فتنه‌های آینده حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنه‌ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه‏‌هاى دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است.» سپس به امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه‌هاى بسیار واقع خواهد شد از جهت‌هاى مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم‌کنندگان است.» پس رو کرد به امام حسین علیه‌السّلام و فرمود: «اى ابو عبد الله توئى شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوى و صبر بر بلا.» 📚منبع جلاءالعيون، علامه مجلسی، ص٣٥٠ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4816
🔶 پناه آوردن حیوانات به حرم امن امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) محمد بن زكریا (به سندش) از عبد اللَّه بن حازم حدیث كند كه گفت: روزى با هارون‌الرشید براى شكار از كوفه بیرون رفتیم، پس به ناحیه غریین و ثویه (كه جایى است پشت كوفه و قبر أبو موسى اشعرى در آن جا است) رسیدیم. آهوانى را در آنجا دیدیم، پس بازها و سگ‌ها (ى شكارى) را به طرف آنها رها كردیم، آنها ساعتى براى شكار آهوان دست و پا كردند (ولى نتوانستند آنها را شكار كنند) پس آن آهوان به تپه (كه در آنجا بود) پناه بردند و بالاى همان تپه ایستادند، (ناگهان دیدیم) بازها در كنارى از آن تپه فرود آمدند و سگ‌هاى شكارى بازگشتند. هارون از این جریان در شگفت شد، سپس آهوان از تپه به زیر آمدند بازها به طرف آن ها پرواز كردند و سگ ها نیز به سوى آنها دویدند، آهوان (كه این جریان را دیدند) دوباره به آن تپه رفتند، بازها و سگ ها نیز (آنها را رها ساخته) به جاى خود بازگشتند، و تا سه مرتبه این جریان تكرار شد. هارون‌الرشید گفت: بشتاب بروید و هر كه (در این اطراف) یافتید او را نزد من بیاورید (زیرا چنین می‌نماید كه این زمین مقدسى است و اسرارى در آن نهفته است. گوید: ما به جستجو در آن اطراف پرداختیم،) پیر مردى از قبیله‏ بنى اسد یافتیم، و او را نزد هارون آوردیم، هارون به وى گفت: مرا آگاه كن كه این تپه چیست؟ پیر مرد گفت: اگر امانم دهى ترا آگاه سازم، هارون گفت: عهد و پیمان خدا براى تو است (و من با خدا عهد كنم) كه تو را از جایگاهت بیرون نكنم و آزارت ندهم؟ پیر مرد گفت: پدرم از پدرانش براى من حدیث كرده كه آنها گفته‏‌اند: در این تپه قبر على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام است، و خداى تعالى آنجا را حرم امن قرار داده، و هیچ چیزى بدان جا پناه نبرد جز اینكه ایمن شود. پس هارون پیاده شد و آبى خواسته وضو گرفت و نزد آن تپه نماز خواند، و خود را به خاك آن مالید و گریست، پس برگشتیم‏. 📚منبع الارشاد، شیخ مفید، ج١، ص٢۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4816
🟤 دلجویی امیرالمؤمنین از کودکان یتیم روزی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام متوجه شد زنی در کوچه مشک آبی را به زحمت به دوش می‌کشد. مشک را از زن گرفت و برایش به خانه برد. در طول راه از حالش جویا شد. زن گفت: علی شوهرم را به جبهه فرستاد و او را کشت. اکنون چند بچه یتیم دارم و چون تنگدستم، به ناچار برای مردم کار می‌کنم. وقتی به در خانه‌ی زن رسیدند، امام مشک را به او تحویل داد و به خانه رفت. شب را با اضطراب و ناراحتی به صبح رساند. صبح که شد، کیسه‌ای برداشت، آن را از غذا پر کرد و به طرف خانه‌ی زن به راه افتاد. بعضی از یارانش خواستند به او کمک کنند ولی او فرمود: «روز قیامت چه کسی حاضر است بار مرا بکشد؟» وقتی به خانه‌ی زن رسید، در زد و فرمود: «من همان بنده خدا هستم که دیروز در بردن مشک کمکت کردم. برای بچه‌هایت غذا آورده‌ام.» زن در را باز کرد و گفت: خدا از تو راضی شود و خودش میان من و علی بن ابی‌طالب قضاوت کند. حضرت وارد شد و فرمود: «من دوست دارم ثوابی به دست بیاورم. تو یا نان بپز یا بچه ها را آرام کن.» زن جواب داد: من با پختن نان آشناترم. تو بچه‌ها را سرگرم کن تا من نان بپزم. امام گوشت پخت و زن هم نان پخت. امام در دهان بچه ها گوشت و خرما گذاشت و فرمود: «پس سعی کن علی بن ابی‌طالب را حلال کنی.» سپس کنار آتش تنور آمد و صورتش را نزدیک برد و فرمود: «یا علی، حرارت آتش را بچش! این کیفر آن کسی است که حق بیوه زنان و یتیمان را ضایع کند.» در این هنگام زن دیگری که امام را می‌شناخت وارد شد و با دیدن این صحنه به زن صاحبخانه گفت: وای بر تو! این امیرالمؤمنین علی است. زن با دستپاچگی نزد امام آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین، از کاری که کردم، بسیار خجالت می‌کشم. امام فرمود: «نخیر. من باید به دلیلی کوتاهی‌ای که در حقت داشتم، از تو خجالت بکشم.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۱، ص ۵۲ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4816
✳️ ما اهل بیت کرم و عفو و رحمتیم بعد از ساعتی که از ضربت خوردن علی علیه‌السلام می‌گذشت، حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام چشم گشود می‌‌فرمود: «ای ملائکه، پروردگار من! رفق و مدارا کنید با من.» پس حضرت امام حسن علیه‌السلام فرمودند: «این دشمن خدا و رسول و دشمن تو ابن ملجم است. حق تعالی تو را بر او قدرت داده است و نزد تو حاضر کرده‌اند او را.» چون حضرت را نظر بر آن ملعون افتاد. به صدای ضعیفی گفت: «ای بدبخت بر امر عظیمی اقدام نمودی، آیا بد امامی بودم من برای تو که این چنین مرا جزا دادی؟ آیا مهربان نبودم بر تو؟ آیا تو را بر دیگران اختیار نکردم؟ آیا به تو نیکی نکردم و عطای تو را بیشتر از دیگران ندادم؟» «آیا نمی‌گفتند مردم که تو را به قتل رسانم و من به تو آسیبی نرسانیدم و در عطای تو افزودم با آن که می‌دانستم که تو مرا خواهی کشت، لیکن می‌خواستم حجت خدای تعالی بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بکشد، خواستم که شاید از گمراهی خود برگردی، پس گمراهی بر تو غالب شد مرا کشتی، ای بدبخت‌ترین بدبختان.» پس آن معلون گریست و گفت: یا امیرالمؤمنین آیا تو می‌توانی کسی را که بر در جهنم است نجات دهی؟ پس امیرالمؤمنین(ع) برای آن ملعون به امام حسن علیه‌السلام سفارش کرده و فرمودند: «او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن و با او رفق و مدارا کن. چون من از دنیا بروم او را به یک ضربت قصاص کن و جسد او را به آتش مسوزان و او را مثله مکن که دست و پا و گوش و سایر اعضای او را نبری.» «که حضرت رسول اكرم(ص) فرمودند که: زنهار مثله مکنید اگر چه سگ درنده باشد و اگر شفا یابم من سزاوارترم به آن که او را عفو کنم زیرا که ما اهل‌بیت کرم و عفو و رحمتیم.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۱۸۷ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4816