✔️ جود و کرم امام حسن(ع)
ابن عبّاس ضمن حديثى حكايت میكند:
روزى جمعى از بنى اميّه در محلّى نشسته بودند و در جمع ايشان يك نفر از اهالى شام نيز حضور داشت و امام حسن مجتبى عليهالسلام به همراه عدّهاى از بنىهاشم از آن محلّ عبور مىكردند، مرد شامى به دوستان خود گفت: اين ها چه كسانى هستند كه با چنين هيبت و وقارى حركت مى٬كنند؟!
گفتند: او حسن، پسر علىّ بن ابى طالب عليهالسلام است و همراهان او از بنىهاشم مىباشند.
مرد شامى از جاى برخاست و به سمت امام حسن مجتبى عليه السلام و همراهانش حركت نمود و چون نزديک حضرت رسيد گفت: آيا تو حسن، پسر على هستى؟!
حضرت سلام اللّه عليه با آرامش و متانت فرمودند: «بلى»
مرد شامى گفت: دوست دارى همان راهى را بروى كه پدرت رفت؟
حضرت فرمودند: «واى بر تو! آيا مىدانى كه پدرم چه سوابق درخشانى داشت؟!»
مرد شامى با خشونت و جسارت گفت: خداوند تو را همنشين پدرت گرداند، چون پدرت كافر بود و تو نيز همانند او كافر هستى و دين ندارى.
در اين لحظه يكى از همراهان حضرت سيلى محكمى به صورت مرد شامى زد و او را نقش بر زمين ساخت.
امام حسن عليهالسلام فورا عباى خود را روى مرد شامى انداخت و از او حمايت نمود و سپس به همراهان خود فرمود: «شما از طرف من مرخّص هستيد، برويد در مسجد نماز گذاريد تا من بيايم.»
پس از آن امام عليهالسلام دست مرد شامى را گرفت و او را به منزل آورد و پس از رفع خستگى و خوردن غذا، يک دست لباس نيز به او هديه داد و سپس روانهاش نمود.
بعضى از اصحاب به حضرت مجتبى عليهالسلام گفتند: يا ابن رسول اللّه! او دشمن شما بود، نبايد چنين محبّتى در حقّ او شود.
حضرت فرمودند: «من ناموس و آبروى خود و دوستانم را با مال دنيا خريدارى كردم.»
پس از آن كه مرد شامى رفت. به طور مكرّر از او مىشنيدند كه مىگفت: «روى زمين كسى بهتر و محبوبتر از حسن بن على عليهمالسلام وجود ندارد.»
📚منبع
ترجمة الامام الحسن عليه السلام، به نقل از طبقات ابن سعد، ص ۱۴۹
#امام_حسن_مجتبی_ع
#فضائل_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5272
◼️ گفتار ملک الموت به امام حسن مجتبی(ع)
ابن شهرآشوب نقل میکند هنگامی که لحظات وفات امام حسن(ع) رسید، امام حسین(ع) گفت: «ای برادر! میخواهم حال تو را بدانم.»
امام حسن(ع) فرمود: «از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود تا وقتی روح در بدن ما اهلبیت است عقل از ما جدا نمیشود. دستت را در دست من بگذار وقتی ملک الموت را دیدم دستت را فشار میدهم.»
حسین(ع) دستش را در دست برادر گذاشت بعد از لحظاتی امام حسن(ع)، دست حسین(ع) را به آرامی فشار داد. حضرت حسین(ع) گوشش را کنار دهان امام مجتبی(ع) برد.
فرمود: «ملک الموت به من گفت بشارت باد تو را، که همانا خداوند از تو راضی است و جدّ تو شفیع توست.»
📚منبع
المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۴
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۶۰
مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۱، ص ۲۴۷
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مصائب_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5277
🏴 هنگام شهادت، رنگ بدن امام حسن مجتبی(ع) سبز شد
علامه مجلسی(ره) میگوید: در بعضی از تألیفات اصحاب ما (علمای شیعه) روایت شده که وقتی عمر امام حسن(ع) تمام شد و وفاتش نزدیک گردید و زهر در بدن مبارکش جاری شد رنگش تغییر کرد و سبز شد. حسین(ع) به برادر گفت: «چرا میبینم رنگت به سبزی گراییده است؟»
امام حسن(ع) گریه کرد و فرمود: «برادرم همانا حدیث جدم درباره من و تو صحیح است و تحقق مییابد.»
سپس دست بر گردن هم انداختند و بسیار گریستند.
در مورد این مطلب از آن حضرت سوال شد فرمودند: «جدم به من خبر داد و فرمود هنگامیکه در شب معراج به باغهای بهشت وارد شدم و به خانههای اهل ایمان عبور کردم دو قصر عالی دیدم که هر دو مانند هم و در کنار هماند فقط یکی از آنها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت سرخ بود. گفتم: ای جبرئیل! این دو قصر برای کیست؟»
«گفت: یکی برای حسن و دیگری برای حسین است. گفتم: ای جبرئیل! چرا هر دو یک رنگ نیستند؟ جبرئیل سکوت کرد و جواب نداد. گفتم: چرا حرف نمیزنی؟ گفت: از تو شرم میکنم. گفتم: تو را به خدا از تو میخواهم به من خبر دهی. »
«جبرئیل گفت: اما سبزی قصر نشانه آناست که او به وسیله سمّ و زهر از دنیا میرود و رنگ او موقع مرگش سبز میشود و اما سرخی قصر حسین نشانه آناست که او به قتل میرسد و چهره او به وسیله خون سرخ میشود.»
آنگاه هر دو گریه کردند و حاضرین نیز گریه سر دادند و ضجّه زدند.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۴۵
مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۱، ص ۲۴۵
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مصائب_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5277
◾️ سخن مروان درباره امام حسن مجتبی(ع)
ابوالفرج روایتکرده که وقتی جنازه امام حسن(ع) را به سمت بقیع حرکت دادند و آتش فتنه منتفی گشتُ مروان نیز مشایعتکرد و سریر امام حسن(ع) را بر دوش کشید. امام حسین(ع) فرمود: «آیا جنازه امام حسن(ع) را حمل میکنی؟ حال آنکه به خدا قسم پیوسته در حال حیات برادرمُ دل او را پر از خون نمودی؟»
مروان گفت: من این کارها را با کسی کردم که حلم و بردباری او با کوهی معادل بود.
📚منبع
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۵۰
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مصائب_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5286
◾️ امام حسن مجتبی(ع) فرمود: لایَومَ کَیَومِکَ یا اباعبدالله
امام صادق(ع) فرمود: «وقتی امام حسین(ع) به بالین برادر آمد و وضع حال برادر را مشاهده کرد گریست. امام حسن(ع) فرمود: برادرم چرا گریه میکنی؟»
امام حسین(ع) فرمود: «چگونه گریه نکنم که تو را مسموم میبینم؟ مرا بی برادر نمودند.» امام حسن(ع) فرمود: «برادرم گرچه مرا با زخم مسموم کردند در عین حال آنچه بخواهم (از آب، شیر، دوا و …) در اینجا آمادهاست و برادران و خواهران و بستگانم نزد من جمع هستند ولی هیچ روزی به سختی روز شهادت تو نیست ای اباعبدالله.»
«سی هزار نفر که خود را از امت جد ما مینامند و مسلمان میدادند تو را محاصره کرده و به کشتن تو و ریختن خون تو اقدام میکنند، آنها حرمت تو را هتک میکند و زن و بچه تو را اسیر مینماید و اموال تو را غارت مینمایند در این هنگام لعنت خدا بر بنی امیه روا گردد.
برادرم چگونگی شهادت تو به قدری جانسوز است که همه چیز از آسمان و زمین بر تو گریه کند، حتی حیوانات صحرایی و دریایی برای مصیبت جانسوز تو اشک بریزند.»
📚منبع
امالی، شیخ صدوق، مجلس ۳۰
مقتل الحسین، مقرّم، ص ۲۴۰
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۹
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مصائب_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5277
📣 توطئه خوارج بر علیه امام حسن(ع)
خوارج یعنی همان مقدس مآبهای جاهل در کمین امام حسن(ع) بودند تا آن حضرت را بکشند. بهانه آنها این بود که چرا با معاویه ترک جنگ کردهاست.
آن حضرت را (العیاذ بالله) مشرک و مُذلِّ المومنین میخواندند. یکی از آنها به نام جرّاح بن سنان در مسیر مدائن سر راه دهنه اسب آن حضرت را گرفت و با شمشیری که در دست داشت چنان به ران آن حضرت زد که گوشت شکافته شد و به استخوان رسید.
امام از شدت آن زخم، دست به گردن آن مرد افکند و با هم به زمین افتادند؛ یکی از شیعیان امام حسن(ع) به نام عبدالله بن خطل برجهید و شمشیر ضارب را از او گرفت و او را کشت. مرد دیگری را نیز که همراه آن جنایتکار بود گرفتند و کشتند.
امام حسن(ع) را در مدائن به خانه سعد بن مسعود ثقفی والی مدائن بردند و در آنجا به معالجه پرداخت.
📚منبع
ترجمه ارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۸
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۷
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مصائب_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5277
✅ عبادت، زهد و فضل امام حسن مجتبی(ع)
مفضل بن عمر از امام صادق( عليهالسّلام) روايت كردهاست كه فرمودند:
پدرم از پدرش روايت كردهاست كه فرمود: «امام حسن بن على(عليهمالسّلام) عابدترين و زاهدترين و فاضلترين مردم در روزگار خود بود. اگر به حج مىرفت با پاى پياده و چه بسا با پاى برهنه مىرفت.
هر گاه به ياد مرگ مىافتاد، گريه مىكرد، وقتى برانگيخته شدن در قيامت را به ياد مىآورد، گريه مىكرد، به ياد گذشتن بر صراط كه مىافتاد، گريه مىكرد و آنگاه كه به ياد عرضه اعمال در برابر ذات اقدس الهى مىافتاد، نعرهاى مىزد و خاموش مىشد. وقتى در برابر پروردگار عزيز و جليلش به نماز مىايستاد، گوشتهاى دو پهلويش مىلرزيد و هر وقت بهشت و جهنم را ياد مىكرد مانند انسان مارگزيده، به اضطراب مىآمد، از خدا آرزوى بهشت مىكرد و از جهنم به او پناه مىبرد.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#امام_حسن_مجتبی_ع
#فضائل_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5272
🌹 این کودک ریحانه من است
از (حلیه ابونُعیم) نقل شده که حضرت حسن(ع) میآمد بر پشت و گردن حضرت رسول(ص) سوار میشد هنگامیکه آن حضرت در سجده بود و حضرت او را به رفق و همواری از دوش خود میگرفت. هنگامی مردم بعد از فراغ از نماز عرض کردند: یا رسول اللّه! شما نسبت به این کودک به طوری مهربانی میکنید که با احدی چنین نمیکنید؟!
فرمود: «این کودک ریحانه من است و همانا این پسر من، سیّد و بزرگوار است و امید میرود که حق تعالی به برکت او اصلاح کند بین دو گروه از مسلمانان.»
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۵۲۹
#امام_حسن_مجتبی_ع
#فضائل_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5272
🌸 مرا از دست دشمن نجات بده
شیخ رضی الدین علی بن یوسف بن المطهّر الحلّی روایت کرده که شخصی خدمت جناب امام حسن علیهالسّلام آمد و عرض کرد: یابن امیرالمؤمنین! تو را قسم میدهم به حق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده که به فریاد من رسی و مرا از دست دشمن نجات دهی؛ چه مرا دشمنیاست ستمکار که حرمت پیران را نگاه نمیدارد و خُردان را رحم نمینماید.
حضرت در آن حال تکیه فرموده بود چون این بشنید برخاست و نشست و فرمود: «بگو که خصم تو کیست تا از او دادخواهی نمایم؟» گفت: دشمن من فقر و پریشانی است! حضرت لختی سر به زیر افکند پس سر برداشت و خادم خویش را طلب داشت و فرمود:
«آنچه مال نزد تو موجود است حاضر کن؛ او پنج هزار درهم حاضر ساخت.»
فرمود: «بده اینها را به این مرد. پس آن مرد را قسم داد و فرمود که هرگاه این دشمن تو بر تو رو کند و ستم نماید شکایت او را نزد من آور تا من دفع آن کنم.»
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۵۳۳
#امام_حسن_مجتبی_ع
#فضائل_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5272
✅ حضور در بدرقه پرخطر ابوذر غفاری
ابوذر غِفاری، صحابی صریح اللهجه، مبارز و نستوه پیامبر(ص)، در برابر خلاف کاریهای خلیفه سوم از قبیل رفتار مستبدّانه، بخشش بیت المال به افراد بنیامیه و گماردن امویان فاسد در مناصب متعدد دولتی، معترض بود و با هیچ تهدید یا تطمیع، از حقگویی و مبارزه با منکَر باز نمیایستاد. بر اثر انتقادهای ابوذر، خلیفه او را نخست به شام و سپس به رَبَذه تبعید کرد.
هنگام تبعید او به ربذه، عثمان دستور داد کسی او را بدرقه نکند و با او صحبت نکند و او را تا ربذه ببرند و داماد و پیشکار خود، مروان را مأمور اجرای تبعید او کرد.
مردم از بیم مؤاخذه و بازداشت خلیفه، جرأت نکردند ابوذر را بدرقه کنند، اما علی(علیهالسلام) دستور خلیفه را نادیده گرفته همراه برادرش عقیل، حسنین و عمار به بدرقه ابوذر شتافت.
حسن بن علی(علیهمالسلام) مشغول گفتگو با ابوذر شد، مروان که میخواست جلوی بدرقهکنندگان را بگیرد، گفت: بس کن ای حسن! مگر نمیدانی که خلیفه گفت و گو با این مرد را ممنوع ساختهاست؟! اگر نمیدانستی بدان.
علی(علیهالسلام) از جسارت مروان خشمگین شد و به طرف او حمله کرد و مرکب او را عقب زد و فرمود:
«عقب رو! خدا وارد آتشت کند. آنگاه سخنانی در دلداری و تفقد ابوذر ایراد فرمود.» (۱)
عقیل نیز سخنانی در بدرقه آن صحابی حقگو ایراد کرد. آن گاه حسن مجتبی(علیهالسلام) خطاب به ابوذر چنین فرمود:
«عمو! اگر نبود که سزاوار نیست بدرقهکننده، سخنی نگوید، اگر نبود که بدرقهکننده در هر حال باید برگردد، سخن کوتاه میکردم، هرچند افسوسِ ما طولانی است. میبینی که این قوم با تو چگونه رفتار کردند. دنیا را به یاد آن که پایان پذیر است، رها کن و مشکلات و شخصیتهای آن را به امید پاداشهای جهان دیگر، تحمل کن. شکیبا باش تا آن که پیامبرت را در حالی که از تو راضی است، ملاقات کنی.»
مروان قضیه را به عثمان گزارش کرد و او به شدت از اقدام علی(علیهالسلام) خشمگین شد. پس از آن که علی(علیهالسلام) با همراهان، از بدرقه ابوذر به مدینه بازگشت، عثمان طی گفت و گوی تندی با علی(ع)، خشم و ناراحتی خود را اظهار کرد و به علی(علیهالسلام) گفت:
چرا دستور مرا نادیده گرفتی؟! حضرت اظهار داشت: «مگر باید در هر معصیتی که به آن دستور میدهی، اطاعت کنیم؟ من خواستم حق ابوذر را ادا کنم.» (۲)
📚منبع
(۱) بیانات امام در نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام در قالب خطبه شماره ۱۳۰ نقل شده است.
(۲) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۸، ص ۲۵۲
الدرجات الرفیعه، سید علیخان مدنی، ص ۲۴۸
#امام_حسن_مجتبی_ع
#فضائل_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5272
🌹 ماجرای ولادت امام حسن مجتبی(ع)
چون حضرت فاطمه(س) فرزندش حسن(ع) را به دنیا آورد به علی(ع) عرض کرد:
«نامی برای او بگذار.»
علی(ع) فرمودند: من چنان نیستم که در مورد نامگذاری او به رسول خدا(ص) پیشی گرفته و سبقت جویم.»
در این وقت رسول خدا(ص) بیامد و آن کودک را پارچه زردی پیچیده به نزد آن حضرت بردند.
حضرت فرمودند: «او را در پارچه زرد نپیچید.»
پس آن پارچه را به کنار زد و پارچه سفید گرفته به علی(ع) فرمود: «آیا نامی برای او انتخاب کردی؟!»
عرض کرد: «من در نامگذاری از شما پیشی نمیگیرم.»
رسول خدا(ص) فرمودند: «من هم در نامگذاری وی بر خدا سبقت نمیگیرم.»
در این وقت خدای تبارک تعالی به جبرئیل وحی فرمود: «بر محمد پسر متولد شده، به نزد وی برو، تبریک بگو به وی، بگو علی نزد تو به منزله هارون است از موسی پس او را به نام پسر هارون نام بگذار.»
جبرئیل فرود آمد و تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: «خدای تبارک و تعالی تو را مأمور کرده او را به نام پسر هارون نام گذاری.»
رسول خدا(ص) پرسید: «نام پسر هارون چیست؟» عرض کرد: «شُبَر»
فرمود: «زبان من عربی است.»
عرض کرد: «نامش را حسن بگذار.»
رسول خدا(ص) او را حسن نامید.
📚منبع
مستدرک حاکم، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹
اسدالغالبه، ابن اثیر، ج۲، ص۹
#امام_حسن_مجتبی_ع
#ولادت_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5371
🌸 نامگذاری امام حسن(ع)
ابن بابویه به سندهای معتبر از حضرت امام زین العابدین(ع) روایت کردهاست که چون امام حسن(ع) متولد شد، حضرت فاطمه(س) به حضرت امیر(ع) گفت: «که او را نامی بگذار.» گفت: «سبقت نمیگیرم در نام او بر حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله و سلّم.»
پس او را در جامه زردی پیچیدند به خدمت حضرت رسول(ص) آوردند، آن حضرت فرمود: «مگر من شما را نهی نکردم که در جامه زرد نپیچید او را؟» پس آن جامه زرد را انداخت و آن حضرت را در جامه سفیدی پیچید.(۲) و به روایت دیگر زبان خود را در دهان حضرت کرد و زبان آن حضرت را میمکید. پس از امیرالمؤمنین(ع) پرسید:
«او را نامی گذاشتهای؟» آن حضرت فرمود: «بر شما سبقت نخواهم گرفت در نام.» حضرت رسول(ص) فرمود: «من نیز سبقت بر پروردگار خود نمیگیرم.» پس حق تعالی امر کرد به جبرئیل: «از برای محمّد(ص) پسری متولد شدهاست برو به سوی زمین سلام مرا به او برسان و تهنیت و مبارک باد بگوی و بگو که علی نسبت
به تو به منزله هارون است به موسی، پس او را مسمّی کن به اسم پسر هارون.»
پس جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و آن حضرت را مبارک باد گفت و گفت که حق تعالی فرموده: «این مولود را به اسم پسر هارون نام کن.» حضرت فرمود: «اسم او چه بوده؟» جبرئیل گفت: « اسم او شبّر.» آن حضرت فرمود: «لغت من عربی است.» جبرئیل گفت: «او را حسن نام کن.»پس او را حسن نام نهاد.
و چون امام حسین(ع) متولد شد حق تعالی به جبرئیل وحی کرد: «پسری از برای محمّد(ص) متولّد شدهاست برو او را تهنیت و مبارک باد بگو و بگو که علی(ع) از تو به منزله هارون است از موسی پس او را به نام پسر دیگر هارون مسمّی گردان.»
چون جبرئیل نازل شد بعد از تهنیت، پیغام ملک علاّم را به حضرت خیر الانام (علیه و علی آله آلاف التحیّة والسلام) رسانید حضرت فرمود: «نام آن پسر چه بود؟» جبرئیل گفت: «شبیر.» حضرت فرمود: «زبان من عربی است.»
جبرئیل گفت: «او را حسین نام کن که به معنی شبیر است.» پس او را حسین نام کرد.
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۵۲۵
#امام_حسن_مجتبی_ع
#ولادت_امام_مجتبی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=5371