عرض حاجت با تو دارم یا امام عسگری
ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری
ای گدایت را به خیل شهریاران سروری
خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری
ناز دارد خادمت بر رتبه ی پیغمبری
ماه رویت احمدّی و تیغ نطقت حیدری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال
یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال
تا ابد ماه ربیع الثّانیت محو جمال
ماه حُسنت بی قرین و مهر رویت بی زوال
آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
تو خدایی عبد معبود و امام مردمی
تو به بزم آسمانی ها چراغ انجمی
خود حسن فرزند دلبند علیّ چارمی
نجل پاک ده ولی ابن الرّضای دوّمی
هر چه در وصفت بگویم باز داری برتری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
نطق تو در پیکر توحید جان می پرورد
نام تو اجسام را روح و روان می پرورد
فیض تو در قعر آتش بوستان می پرورد
صلب پاکت مصلح کلّ جهان می پرورد
ما همه ذرّه تو را آیین ذرّه پروری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
دل اگر سینه بود طور تجلاّیش تویی
موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی
کیستم من آن عبدی که مولایش تویی
آخرین دُرّ خدا مهدی است دریایش توئی
آنکه بر عیسی کند روز ظهورش سروری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
خطّ حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن
پای تا سر حسن در حسن و گل رویت حسن
کُنیه ات ابن الرّضا و نام نیکویت حسن
موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن
حسن ها گشتند در بازار حسنت مشتری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
هم تویی آیینه ی حسن خدای ذوالمنن
هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن
هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن
هم به جسم سامره جان می دهی از فیض تن
هم به عالم می کند فیض تو سایه گستری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
بنده ای و حضرت معبود می نازد به تو
جدّ پاکت احمد و محمود می نازد به تو
مصلح کلّ مهدی موعود می نازد به تو
عفو و غفران و عطا و جود می نازد به تو
نجل زهرایّی و دستت راست فیض کوثری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
ای امام انس و جان ای مقتدای سامره
تا تو مدفونی در آن جانم فدای سامره
می زنم با یاد تو هر شب صدای سامره
دوست دارم تا شوم روزی گدای سامره
یا کنم بر نوکرام آستانت نوکری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است
سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است
سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است
سامره دامان سبزش باغ رضوان من است
سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
سامره دارد در آغوشش دو مه دو آفتاب
دو امام از صلب پاک احمد ختمی مآب
دو مهین بانو نه، دو خورشید عصمت در حجاب
این عروس فاطمه آن دخت پاک بوتراب
دو ستاره دو فروغ حسن حیّ داوری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
ذرّه بودم محو خورشید جهان آرا شدم
قطره بودم وصل بر دریا شدم دریا شدم
کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم
عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم
خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
میرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم از خالق:
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو
من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم
امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟
من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم:
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل!
که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو
.
«یمین» را میشمارم، تا صد و ده میرسم، یعنی:
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو، امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری، ولیالله و قهاری
درِ علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو
یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی، تو در عینالبقا، باقی
علی! عینالحیاتی تو، علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
مولای قنبر میزان داور به روز محشر مولانا حیدر
فاتح خیبر ساقی کوثر نفس پیغمبر مولانا حیدر
علی کی غیر از تو مولا بابای ساداته
پدر سادات علی علی یا اسد الله
مهر عبادات علی علی یا اسد الله
علی کعبه هم از سینه چاکای درگاته
قبله حاجات علی علی یا اسد الله
روح طاعت علی تو دو تا دنیا باری تعالی
پرچمتون رو بده بالا عشق طاها حضرت زهرا
نقش نگینش یا مرتضی
ابوالعجائب علی علی یا اسد الله
همیشه غالب علی علی یا اسد الله
غایب و حاضر باطن و ظاهر
به رب مجاور مولانا حیدر
نصیر و ناصر امیر قادر
ذکر منابر مولانا حیدر
علی چاک گریبانت مقطع خورشیده
رحیم و رحمان علی علی یا اسد الله
همه قران علی علی یا اسد الله
علی چشم تو دروازه شهر توحیده
امیر ایمان علی علی یا اسد الله
همه قران علی علی یا اسد الله
شاه مردان علی سرور و سالار حیدر کرار
شده از عطرت عالم سرشار
بین کفر و توحید دادار
تو می کشی خط با ذوالفقار